کریس رونالدو؛ ابر انسانی بر فراز قله!
پیروزی بر مسی، اعجوبه دنیای فوتبال، غیرممکنی است که رونالدو با نیروی اراده ممکن ساخته است. حالا او بالاتر از مسی، برای دومین بار پیاپی شایسته لمس توپ طلا است
چه جادویی در فوتبال مسی است؟ این سوالی است که هر بار پس از تماشای بازی های اعجوبه آرژانتینی به ذهن می آید و دریغ از پاسخی راضی کننده. آخر او شبیه به هیچ کدام از قهرمانان پیشین نیست. این بار نه از سرعت ویرانگر رونالدوی برزیلی خبری هست، نه از تکنیک و دریبل های غیرقابل پیش بینی رونالدینیو، نه از طوفان شوت های کاکا و نه از مهارت حیرت انگیز زیدان در کنترل توپ. هیچ کدام از مهارت های مسی اینچنین برجسته و فراانسانی نیست. بازی او شاید بیشتر از هر چیزی، شبیه به بازی کودکانه است. چشم ها را ببندید و یکی از گل های مسی را به خاطر بیاورید. او توپ را می گیرد. با ضربات کوتاه آن را به جلو می اندازد. در همان مسیری که همه حدس می زنند، به پیش می رود. از هر آنچه رو به رویش ایستاده عبور می کند و در نهایت به گل می رسد. مسی هر دروازه ای را فتح می کند، بدون آنکه لازم ببیند حقه ای اختراع کند یا تردستی به کار ببندد. مدت هاست که کشف «راز مسی» شده هدف محققان فوتبال. و حتی غیرفوتبالی ها. «گروهی از دانشمندان هلندی تحقیقات جدیدی را درباره نحوه فکر کردن و تحلیل های سریع مغز مسی آغاز کرده اند.» اما دریغ از پاسخی قانع کننده. راز بازی کودکانه مسی همچنان بر همگان پوشیده است. پاسخ را شاید بتوان در حیرت یک روزنامه نگار ایرانی از نمایش خارق العاده مسی جست و جو کرد: «به افتخار مسی، فوتبالیستی که گویا لحظه ای قبل از هر حرکت او، نیروی فرازمینی با صاعقه ای راه را برایش باز می کند.» جایی که عقل از پاسخ دادن عاجز می ماند، نوبت به متافیزیک و «فرازمین» می رسد.
در کوچه و زمین های خاکی قدم که بزنی، کودکان قد و نیم قدی را می بینی که پیراهن شماره ۱۰ بارسلونا را بر تن کرده اند و رویای مسی شدن در سر می پرورانند. حالا دیگر مدارس فوتبال پر شده از بچه هایی که از صبح تا شب به دنبال توپی می دوند تا روزی مسی شوند. اما مدرسان فوتبال بهتر از هر کسی می دانند، مسی شدن چقدر غیرممکن است. و رویای مسی شدن چقدر خطرناک. آنها رونالدو، قهرمان شکست خورده و مغموم این سالها را به عنوان الگو به کودکانی که می خواهند مسی شوند، پیشنهاد می کنند. رونالدو، قله ای است که هر انسانی می تواند به آن برسد اما مسی؟ او تنها ۶ کیلومتر در هر بازی می دود، تقریبا نصف دیگران. در بیشتر زمان نود دقیقه ای یک مسابقه، در زمین قدم بر می دارد و در بسیاری از زمان ها می ایستد و بازی را تماشا می کند تا لحظه ای که توپ به او برسد و با حرکاتی ساده و نیرویی فرازمینی که مسیر را پیش پای او پاکسازی می کند، به گل برسد. اندام مسی حتی هیچ شباهتی به اندام یک «برنده» و یک «قهرمان» ندارد. جثه کوچک با کمی اضافه وزن که هر ساله بعد از اتمام تعطیلات تابستان ناآماده تر از قبل به نظر می رسد. مسی به خوبی می داند که قدرت خود را از راه های معمولی که دیگران آن را به دست می آورند، کسب نمی کند و به همین خاطر است که نه هیچ تلاشی برای بهبود آمار دوندگی اش در میدان می کند و نه برای ورزیده تر کردن اندامش. او در تمام این سال ها برنده بوده؛ بی هیچ تقلایی و بی هیچ به آب و آتش زدنی. گویا برنده شدن این «نظر کرده» خدایان فوتبال، پر پیشانی فوتبال و صفحات تقدیر نوشته شده است. «نظر کرده» ای مانند اسفندیار و آشیل که انسان را راهی جز باختن به او و تحسینش نیست.
نوشته شده. داستان نظرکرده ها قدمتی به اندازه تاریخ دارد و بارها و بارها در کتاب های حماسی اقوام نوشته شده. نظرکرده روئینه تن که هیچ دری به رویش بسته نمی ماند. پیروز همیشگی که ستایش همگان را بر می انگیزد. داستان نظرکرده ها اما شخصیت دومی هم دارد. یک ابرانسان یاغی که به جنگ با الهه گان بر می خیزد و بعد از شکست دادن نظرکرده فریادی به بلندای هفت آسمان می کشد که «این است قدرت انسان».
حالا انگار افسانه نظرکرده فوتبال بیش از هر زمانی به پایان نزدیک است. ابرانسان فوتبال این بار انگار مچ نظرکرده را خوابانده است.آن هم برای دومین بار. رونالدو با آن اندام قهرمانانه، غرور مبالغه آمیز و مهارت های توسعه یافته به یک ابرانسان شبیه است. این بازنده همیشگی در دوئل با مسی در سال های نه چندان دور، حالا مدت هاست که بعد از هر پیروزی رو به تماشاگران این جنگ حماسی می کند و با اشارت دست فریاد می زند:
ای انسان ها، نترسید، «آرام باشید. من اینجا هستم» و آمده ام تا قدرت انسان را به رخ خدایان فوتبال بکشم.
حالا مدت هاست که دیگر خبری از چهره مغموم رونالدو نیست. کارگردان های تلویزیونی ال کلاسیکو حالا مجبورند به جای تصویر بسته رونالدوی مغموم، کلوزآپی از رونالدوی مصمم را برای دنیا مخابره کنند. او مدت قبل تصمیم خود را گرفته: اگر کریستف کملب نخستین انسانی بود که پا به سرزمین ناشناخته ای گذاشت، اگر نیل آرمسترانگ نخستین فردی بود که پا به کره ای دیگر گذاشت، من هم نخستین انسانی خواهم بود که الهه ای را در زمین فوتبال شکست می دهد. من پا بر قله ای خواهم گذاشت که تا کنون انسانی به ان نرسیده است.
خرده تلاش های رونالدو برای انجام غیرممکن از همان لحظه شروع شد. جمع اوری ره توشه. او یک تابستان، - تابستان دوسال پیش- را صرف این کرد که به کمک یوسین بولت، مهارت های جدیدی در دویدن بیاموزد و خود را به سرعتی ویرانگر مجهز کند. هر تابستان، او برخلاف مسی، با بدنی آماده تر و عضلاتی ورزیده تر به زمین فوتبال برگشت. نحوه پریدن خود را ارتقا داد. دوندگی خود را در هر بازی به بالای ۱۱ کیلومتر رساند، مهارت های دفاعی را آموخت و دقت ضربات خود را بالا برد. حالا رونالدو، سطح جدیدی از فوتبال را به نمایش می گذارد. در همه سه فصل گذشته او به طور متوسط بیش از یک گل در هر بازی برای باشگاهش زده است. اینجا قلمرو مسی است. اعجوبه هم اما بیکار ننشسته و هر قدمی که رونالدو برداشته را با درنوردیدن یکی از رکوردهای افسانه ای فوتبال، تلافی کرده است تا با شایستگی تمام در همه این سالها بالاتر از رونالدو بر گوی طلایی فوتبال بوسه بزند.
این همه شکست اما ابرانسانی که خود را به نیروی اراده و ایمان مجهز کرده، را ناامید نکرده است. حالا انگار قرار است خدایان فوتبال پیش پای این مظهر اراده و غرور انسان مدرن زانو بزنند. ابرقهرمان در تمام این مدت، با تکیه بر ورزیدگی، دروازه ها را یکی یکی فتح کرده است. رونالدو کار خود را در زمین فوتبال انجام داده و حالا همان شبی است که روی سن بایستد، پیش چشمان سپ بلاتر بر توپ طلا بوسه بزند و رو به آسمان ها فریاد بزند: «این است قدرت انسان».
این انسان عصیانگر حالا برای دومین بار قضاوت انسان ها را تحت تاثیر قرار داده. او بر علیه «آنچه نوشته شده بود» شوریده و همه را به حیرت وا داشته. رونالدو حالا دیگر می تواند برای دومین بار بر گویی طلایی بوسه بزند که برای مسی ساخته شده بود. پیروزی رونالدو در قلمروهای بعید، کار را به جایی رسانده که یکی از برگزارکنندگان مراسم توپ طلا بگوید: «هیچ گاه انتخاب تا این اندازه سخت نبوده». حتی انتخاب میان روبرتو باجو و استویچکوف در سال ۱۹۹۴، انتخاب از میان میشل پلاتینی و کنی داگلیش در سال ۱۹۸۳ و انتخاب بین یوهان کرایف و فرانتس بکن بائر در سال ۱۹۷۴.
مدرسان مدارس فوتبال تصمیم خود را گرفته اند. انها رونالدو شدن را به شاگردان خود آموزش می دهند، نه مسی شدن را. قاضیان توپ طلا هم همینطور . حالا دومین سال متوالی است که یک ابرانسان بالاتر از آقای نظرکرده قرار می گیرد.
نظر کاربران
رونالدو مافیای فوتبال رو هم شکست داد. سالهایی که حقش خورده شد رو میخواد تلافی کنه