شاهكار پروين و دوستان
خبر حراج پرسپولیس و البته استقلال به اسم خصوصیسازی خیلیها را وسوسه کرده تا در پی تصاحب این تیم باشند.
خبري كه ديروز به گوشمان رسيد، شگفتانگيز بود؛ اين كه علي پروين با كمك امير عابديني و حسين هدايتي در حال شكل دادن به گروهي هستند كه نام پيشكسوتان پرسپوليس را روي خود دارد و قرار است يكي از جديترين خريداران سهام پرسپوليس باشند. تا اين جاي كار همه چيز خوب به نظر ميرسد، اينكه تيم پرسپوليس به دست خاكخوردههاي اين تيم بيفتد، اگرچه قابل نقد است اما فاجعه نيست. اما اخبار تكميلي ثابت كرد دوستان خوابهاي ديگري ديدهاند، اينكه پرسپوليس را به اسم «پيشكسوتان» بخرند، اما خبري از پيشكسوتان واقعي نباشد.
مرامنامهاي كه براي اين شركت يا گروه تازه نوشته شده، داراي بندهايي است كه نشان ميدهد با يك هدف بزرگ و از پيش تعيين شده قرار است گروه پيشكسوتان پرسپوليس راه بيفتد، اينكه راه بر تمام ستارههاي سابق كه پول و محبوبيت و نفوذي در حد مثلث نويسندگان اين مرامنامه دارند، بسته شود.
به بندهايي از اين مرامنامه توجه كنيد:
اول - در بندي از اين مرامنامه آمده است كسي پيشكسوت پرسپوليس شناخته ميشود كه هرگز به تيم ديگري نرفته باشد. اين يعني كريم باقري كه روزگاري به تيم بيلهفلد آلمان رفت يا مهدويكيا كه در هامبورگ بازي كرده يا علي كريمي كه به بايرنمونيخ رفته يا علي دايي كه در هرتابرلين بازي كرده، هيچ كدام پيشكسوت پرسپوليس نيستند. اما براساس همين مرامنامه مثلاً داود محبوب كه روزگاري به پرسپوليس آمد و با پرسپوليس هم تمام كرد، پيشكسوت به حساب ميآيد.
دوم - رفقا براي مرداني چون عابدزاده هم بند جداگانهاي «رو» كردهاند، اينكه نبايد پيشكسوت پرسپوليس هرگز در استقلال بازي كرده باشد.
سوم - بندهاي ديگري هم نوشته شده تا جا براي تفسير و تحليل باز باشد، مثلاً بايد شاخص باشد و ستاره. اينك سؤال ميكنيم، چه كسي قرار است متر و معيار ستاره و شاخص بودن باشد؟ آيا كساني كه با بندهاي قبلي از دايره بيرون نشدند، با اين بند قرار است از بازي بيرون شوند؟
چهارم - اما اين مرامنامه عجيبتر هم ميشود وقتي پاي فاكتور مؤثر بودن به ميان ميآيد!
يك كلام، ختم كلام، به نظر ميرسد علي پروين و شركا قصد دارند بازي را به گونهاي پيش ببرند تا عدهاي خاص از پيشكسوتان پرسپوليس توانايي ورود به اين گروه را داشته باشند. اين همان اتفاقي است كه يك بار هم در اوايل دهه ۸۰ بر سر سهام پرسپوليس رخ داد و مهندس عابديني و علي پروين بازيگران قهار آن ايام و دعواهايي بودند كه از «پرسپوليس مقتدر اواخر دهه ۷۰» تيمي ساختند كه در نهايت به امروز رسيد. سنگ بناي پرسپوليس ضعيف امروز ۱۰، ۱۲ سال قبل گذاشته شد، روزهايي كه آقايان دلشان حضور دائمي در پرسپوليس را ميخواست ولي دلشان به حال پرسپوليس نميسوخت.
وزارت ورزش كه چوب حراج برداشته و بر سر پرسپوليس (و البته استقلال) ميزند باز هم ميتواند تمام اين اخبار را ناديده بگيرد. ميتواند راهي كه به غلط در پيش گرفته را همچنان ادامه دهد تا روزي برسد كه ديگر نام و نشاني از پرسپوليس باقي نماند.
اما سخن آخر با علي پروين و رفقا و شركايش است؛ آقايان محترم، اگر واقعاً دلتان براي پرسپوليس ميسوزد، اگر واقعاً دوست داريد پرسپوليس از زمين بلند شود، بايد راه را براي حضور تمام بزرگان پرسپوليس مهيا كنيد. اينكه نقشه بكشيد امثال كريم باقري، احمدرضا عابدزاده، مهدي مهدويكيا، علي كريمي، علي دايي و ... در اين تيم نباشند، راه غلطي است كه عاقبتش از هماينك روشن است.
ارسال نظر