مایکل اوون؛ پسر طلایی لیورپول
پسر طلایی فوتبال انگلیس این روزها اوقات فراغتش را در اصطبل اسبش سپری میکند.
تری، پدر مایکل یک فوتبالیست بود و در تیم اورتون بازی میکرد. تا جایی که مایکل به یاد میآورد، عاشق فوتبال بازی کردن با پدر و دو برادرش بود. در این زمان بود که او استعداد واقعیاش را به فوتبال نشان داد و اولین کفشهای فوتبالش را در سن هفت سالگی خرید.
از آنجایی که پدرش برای اورتون بازی میکرد، طبیعی بود که مایکل یکی از هواداران این تیم باشد. بازیکن محبوب او گری لینهکر بود و همیشه در بازیهای فوتبالش با پدرش خودش را لینهکر جا میزد.
وقتی مایکل هفت ساله بود، پدرش مدیر تیم فوتبال محلی را متقاعد کرد تا به مایکل اجازه دهد به این تیم برود. این تیم اکثرا از کودکان ۱۰ ساله تشکیل شده بود بنابراین مایکل از آنها کوچکتر و کوتاهقدتر بود اما خیلی زود تواناییهایش را نشان داد و در اکثر بازیها به میدان رفت.
او همچنین برای تیم مدرسهاش نیز بازی کرد و هرچند که قدی کوتاه داشت اما سرعتش از تمام بازیکنان بیشتری بود و مهارتی طبیعی در گلزنی داشت.او کمکم نامش را بر سر زبانها انداخت. اوون بسیاری از استعدادیابها را وادار کرد تا به تماشای بازیاش بیایند اما سیاست مدارس این بود که محدودیتی برای حضور دانشآموزانشان در تیمهای بزرگ ایجاد کنند.
وی در سن ۱۲ سالگی هنگامی که در تیم دبیرستان هاواردن بازی میکرد، آزادی بیشتری برای پیوستن به باشگاههای بزرگ داشت. باشگاههایی همچون چلسی، منچستریونایتد، آرسنال و البته لیورپول برای جذب مایل اوون اشتیاق داشتند و با این حال او هوادار پر و پا قرص اورتون بود. اوون پیوستن به لیورپول را ترجیح داد.
اوون اکنون یک دانشآموز لیورپولی شده بود. این لیورپول بود که به اوون پیشنهاد داد به مدرسه عالی لیلشال برود و مایکل هم قبول کرد و به همین دلیل مجبور شد در سن ۱۴ سالگی دو سال از خانوادهاش جدا شود و به این مدرسه که در شروپشایر قرار داشت، برود. با این حال این شهر زیاد از خانه او دور نبود و والدینش اواخر هفته به ملاقات او میرفتند. او اکنون این فرصت را داشت که برای تیم مدراس انگلیس به میدان برود. در این تیم بود که او توانست گل محبوبش را به ثمر برساند. وی در دیدار مقابل اسکاتلند در ورزشگاه سنت جیمز نیوکاسل به میدان رفت؛ توپ را تصاحب کرد و با سرعت از میان بازیکنان و مدافعان حریف عبور کرد و دروازه اسکاتلند را باز کرد.
مایکل در سن ۱۶ سالگی از این مدرسه فارغالتحصیل شد و به طرح آموزش جوانان لیورپول پیوست. وی چهار ماه در این طرح ماند و سپس به تیم بزرگسالان باشگاه ملحق شد. وی در سن ۱۷ سالگی توانست به تیم لیورپول بپیوندد اما تا ماه می سال آینده نتوانست به میدان برود. وی به یکی از بازیکنان ترکیب ثابت لیورپول تبدیل شد و گلهای فراوانی برای این تیم به ثمر رساند تا به قهرمان کوچک لیورپول تبدیل شود.
در فوریه ۱۹۹۸ زندگی اوون وارد مرحله جدیدی شد. پس از گذراندن نزدیک به یک فصل کامل در لیورپول به او گفته شد که احتمالا در دیدار مقابل شیلی به تیم ملی فوتبال بزرگسالان انگلیس دعوت میشود. انگلیس در این بازی با نتیجه دو بر صفر شکست خورد. مایکل در بازی مقابل مراکش در ۲۶ می ۱۹۹۸ موفق شد اولین گل ملیاش را به ثمر برساند. ۱۹۹۸ سال جامجهانی بود که در فرانسه برگزار میشد. مایکل برای این مسابقات به تیم ملی فوتبال انگلیس دعوت شد.
هرچند او به تیم ملی دعوت شد اما در اولین بازی تیمش مقابل تونس به عنوان یار اصلی به میدان نرفت. وی در بازی مقابل رومانی به عنوان بازیکن ذخیره به میدان رفت و اولین گلش در رقابتهای جامجهانی را به ثمر رساند. نام او در ترکیب اصلی بازی مقابل آرژانتین هم به چشم نمیخورد اما اعتراضات مردم باعث شد که از ابتدای بازی به میدان برود و همان طور که همه میدانید توانست آن گل استثنایی را به ثمر برساند و زندگیاش بعد از آن هیچ وقت مثل قبل نشد. گل وی به تیم ملی آرژانتین در نیمهنهایی رقابتهای جام جهانی ۱۹۹۸ بود که باعث شد نام وی بیش از پیش بر سر زبانها بیفتد. وی در این صحنه با اعتماد به نفس بالایی از نیمه زمین توپ را به دروازه آرژانتین رساند و با پشت سر گذاشتن روبرتو آیالا و سایر مدافعان تیم حریف، توپ را به زیبایی به تور دروازه کارلوس روآ دروازه بان آلبی سلسته چسباند.
اوون اکنون «پسر طلایی» فوتبال شده بود. هواداران در اطراف خانه او جمع میشدند تا بتوانند نگاهی به او بیندازند و شرکتهای تجاری از تصویر او استفاده میکردند. او مجبور بود خودش را از دست خبرنگاران و شرکتهای مختلفی که قصد همکاری با او را داشتند، خلاص کند.
وی پس از گذراندن ۱۳ سال در لیورپول (هفت سال در تیم اصلی لیورپول) با امضای قراردادی چهار ساله به رئال مادرید رفت. وی پس از گذراندن تنها یک فصل در رئال مادرید به خانه و به همانجایی که به آن تعلق داشت؛ یعنی لیگ برتر برگشت. او به انگلیس برگشت تا به عنوان زوج آلن شیرر در خط حمله نیوکاسل به میدان برود و توانست گلهای زیادی برای آنها به ثمر برساند. وی در ۷۸ بازی توانست ۳۰ گل برای نیوکاسل به ثمر برساند اما متأسفانه در دوران حضورش در این تیم دچار مصدومیت شد و مجبور شد دو بار پایش را عمل کند. وی ۲۹ آوریل ۲۰۰۶ به ترکیب نیوکاسل بازگشت اما باز هم در پایش احساس ناراحتی کرد و تا پایان فصل به میدان نرفت.
وی برای تجربه سومین حضورش در مسابقات جامجهانی به همراه انگلیس در سال ۲۰۰۶ راهی آلمان شد و در بازی مقابل سوئیس بدترین مصدومیت دوران حرفهایاش را تجربه کرد و دچار پارگی رباط صلیبی شد و در فوریه ۲۰۰۷ تمرینات سبکش را آغاز کرد و در دهم آوریل به میادین بازگشت. سال ۲۰۰۷ با مصدومیتها برای اوون سپری شد.
اوون ۲۲ دسامبر ۲۰۰۸ از عقد قرارداد جدید با نیوکاسل صرفنظر کرد اما اعلام کرد که در نقل و انتقالات ژانویه به باشگاه جدیدی نخواهد رفت. پس از سقوط نیوکاسل از لیگ برتر، اوون با امضای قرارداد با منچستریونایتد در سال ۲۰۰۹ همه را شگفتزده کرد. وی هفدهم می ۲۰۱۲ در توئیتر اعلام کرد که قراردادش با منچستریونایتد را تمدید نمیکند تا به سه سال حضورش در این تیم پایان دهد.
پس از شایعات و گمانهزنیهای فراوان درباه مقصد بعدی اوون، وی به استوکسیتی پیوست و پیراهن شماره ۱۰ را بر تن کرد. وی پس از مصدومیتی که در این تیم به آن دچار شد، اولین گلش را در تاریخ نوزدهم ژانویه ۲۰۱۳ مقابل سوانسی سیتی به ثمر رساند.
مایکل اوون در تاریخ نوزدهم مارس ۲۰۱۳ اعلام کرد که فصل ۱۳-۲۰۱۲ آخرین فصل حضور او در فوتبال حرفهای خواهد بود و در پایان فصل کفشهایش را میآویزد. اوون در سن ۳۳ سالگی در حالی که هنوز میتوانست سالهای زیادی بازی کند، به دلیل مصدومیتهای پیدرپی و فراوان و زمان بازی محدودی که نصیبش میشد، تصمیم گرفت که به عنوان یک بازیکن لیگ برتری به کارش پایان دهد.
مایکل اوون به همراه همسرش در سال ۲۰۰۷ یک اصطبل اسب با نام «مانور هوس» راهاندازی کرد و آن را گسترش داد تا جایی که در سال ۲۰۰۹ تعداد اسبهایش را به ۹۰ افزایش داد. وی مسابقات خیرخواهانهای را نیز برگزار میکند و عواید ناشی از آن را بین یک بیمارستان خیریه آلدرهی کودکان، دانشگاه و بیمارستان چشم منچستر و مرکز سرطان پروستات انگلیس تقسیم میکند.
مایکل اوون اعلام کرد: علایق اصلی من در زندگی همیشه فوتبال و خانوادهام بوده است اما یک علاقه سوم هم دارم و آن سوارکاری است. لذت داشتن اسب مسابقه وصفناپذیر است. از خریدن آنها در سنین کم، تماشای بزرگ شدنشان و اولین حضورشان در مسابقه، همگی لذتبخش است. سالها است که این اسبها را دارم و هر زمان که اوقات فراغتی نصیبم میشود، به تماشای اسبهایم میآیم.
وی در فصل ۱۴-۲۰۱۳ لیگ برتر به عنوان کارشناس برنامه پریمیر اسپورت قرارداد بست.
ارسال نظر