فوتبال ایران برای اصلاح، خیلی کار دارد
برای فوتبال ما، سال ۱۴۰۰ هم از سالهای قرون وسطایی است. اینطور نیست که یکمرتبه یک نفر بیاید و فوتبالی که به این شکل و شمایل درآمده را درست کند. ما باید بدانیم درست شدن این فوتبال خیلی کار دارد.
روزنامه ایران ورزشی: برای فوتبال ما، سال ۱۴۰۰ هم از سالهای قرون وسطایی است. اینطور نیست که یکمرتبه یک نفر بیاید و فوتبالی که به این شکل و شمایل درآمده را درست کند. ما باید بدانیم درست شدن این فوتبال خیلی کار دارد. مسأله این است که از کجا باید شروع شود؟» بهمن فروتن بهعنوان یکی از کارشناسان فوتبالی با بیان این جمله نگاهی دارد به فوتبال ایران در سال ۱۴۰۰؛ سالی که فوتبال دوره تازهای را با رئیس جدید خود آغاز کرده است. فروتن با تأکید بر اینکه بدون شک در این سال نمیتوان انتظار تحولی اساسی در فوتبال داشت، اما سه محور اساسی را برای رسیدن به تحولی جدی برمیشمارد و درباره هر یک از آنها بهطور مفصل توضیح میدهد.
از دیدگاه این کارشناس فوتبال، نگاه جامع و فراگیر به فوتبال کشور، توجه به اهمیت نقش مردم و در اولویت قرار دادن آنها و همچنین رسیدگی و مبارزه با فساد موجود در تیمهای پایه با مشارکت جمعی میتواند سه عاملی باشد که به شهاب عزیزیخادم کمک میکند فوتبال ایران را متحول کند. در ادامه صحبتهای بهمن فروتن درباره این سه محور را میخوانید:
فوتبال، تنها ساختمان خیابان سئول نیست
آنچه باید به آن دقت شود این است که هر چهار کاندیدای ریاست فدراسیون فوتبال، تواناییها و مشخصههایی داشتهاند که بهتنهایی ناجی فوتبال کشور نیست چون فوتبال کشور ما به عصر حجر برگشته است. ما نمیتوانیم بگوییم این مشخصهها در آجرلو کمتر از کیومرث هاشمی است، در هاشمی کمتر از عزیزیخادم است یا در عزیزیخادم کمتر از علی کریمی. با این حال هر یک از این چهار نفر با تیم خود میتوانند ساختمان فدراسیون فوتبال و افراد آن را بهخوبی اداره کنند اما فوتبال ما که فقط آن ساختمان نیست. فوتبال ما در تبریز است، در زاهدان است؛ دقیقاً به همین گستردگی و با همین فاصله سطح اقتصادی. با تفاوتهایی که طرز تفکر افراد این دو منطقه دارند و بر اساس همه این موارد باید دید که فوتبال در هر کدام از این مناطق چطور توسعه و پیشرفت داشته باشد!
در حال حاضر شهاب عزیزیخادم بهعنوان رئیس فدراسیون فوتبال انتخاب شده است. او کسی است که صبورانه پیگیری و تلاش کرده است و مثل هر شخص دیگری حرفهایی هم دربارهاش مطرح میشود که در پاسخ به همه این شایعات باید بگویم اگر او بهخاطر پول به فدراسیون فوتبال آمده بود، در پتروشیمی شرایط بهتری از این جهت داشت، پس او بهخاطر پول بیشتر به اینجا نیامده است. هرکسی یک مسأله روانی دارد و آن این است که شناخته شود. حالا علی کریمی این حس را با بازی کردن فوتبال ارضا کرد و عزیزیخادم به شکل دیگری این کار را انجام میدهد.
«رعیت» را به «مردم» تبدیل کند
آنچه از عزیزیخادم در ریاست فدراسیون فوتبال انتظار میرود این است که «رعیت» را به «مردم» تبدیل کند. سالهاست در این فوتبال مردم فراموش شدهاند؛ چه زمانی که پیش از انقلاب مردم با همه کمبودهای امکاناتی که داشتند از ساعت ۱۰ صبح تا ۵/۳ بعدازظهر در امجدیه مینشستند تا یک مسابقه فوتبال را تماشا کنند و حتی کمی آب نمیتوانستند در تمام این ساعات بخورند، چه حالا که قرارداد ویلموتس برای دلخوشی بالادستیها بسته میشود و نگاهی به مردم ندارد.
«فوتبال، مهمترین کشف روشنفکرانه مردم است.» تمام دانشگاهها را هم که کنار هم بگذاریم، باز هم نمیتوانند یک بازی نظیر فوتبال درست کنند. تازه موضوع تنها به اصول بازی خلاصه نمیشود و در بحث زمین فوتبال، علم خاکشناسی، گیاهشناسی و بیولوژی هم دخیل است. پس این یک کشف روشنفکرانه تمامعیار است.
فوتبال یک پدیده اجتماعی و مردمی است. فوتبال یعنی مردم، به همین دلیل وقتی یک رئیس به فدراسیون فوتبال میآید، نگاهش باید به مردم باشد، نه به وزیر و وکیل. اگر مردم پشت سر یک رئیس باشند، او استحکام خواهد داشت. اگر لشکر او مردم باشند، پیروز میشود، در غیراینصورت شکست میخورد. هر زمان مقامهای بالادستی در ورزشگاهها بهجای نشستن در VIP، کنار ما نشستند، یعنی از ما هستند.
من شنیدهام یکی از معاونان آقای عزیزیخادم، یکی از مراجعان را تا دم در مشایعت کرده بود. این خیلی کار خوبی است اما به شرطی که تا پایان دوره ریاست ادامه پیدا کند. در آن صورت میتوان گفت نگاه او به سمت مردم است.
لغتی داریم به نام «امتزاج» به معنی قاطی شدن. اگر یک NGO مثل فوتبال با مردم امتزاج شود، مطمئن باشید فوتبال ما فوتبال آسیا را دگرگون میکند. باشگاههایمان قهرمان میشوند و حرف اول را میزنیم.
تیمهای پایه پر از فساد
چنانچه فدراسیون نتواند با فساد موجود در فوتبال مبارزه کند، هیچ قدمی در راه توسعه و پیشرفت برداشته نخواهد شد. حالا سؤال این است که فدراسیون فوتبال باید از کجا شروع کند؟ مگر میشود تیمهای پایه تهران درگیر شدیدترین شرطبندیها باشند و خود بازیکنها شرطبندی میلیونی کنند، بعد ما راجع به اساسنامه جدید یا یک شخص خاص که میتواند کاری برای اصلاح فوتبال انجام دهد، صحبت کنیم؟
هیچ عامل فسادی تا به حال در فوتبال کشور بازنده نبوده است. حتی زمانی که برای این فساد شاهد هم داشتند، درست در روز دادگاه، مثل فیلمهای مافیایی هالیوود، شاهدها در دادگاه حاضر نشدهاند. محمد مایلیکهن، برادران فریادشیران، علی دایی و خود من از کاشفان فساد بودیم.
من شخصاً پیروز شدم؛ هر چند ۱۵ سال از فوتبالی که باید انجام میدادم عقب افتادم. من شکست نخوردم، فوتبال شکست خورد. اگر میتوانستیم کار خود را ادامه دهیم، در حال حاضر وضعیت فوتبال کشور اینطور نبود. چرا کاشفان فساد باید از ماندن در فوتبال بترسند؟ این کاشفان فساد باید تصمیم بگیرند چطور میخواهند به فدراسیون کمک کنند؟ وقتی در یک جمع ۲۰۰ نفره از روشنفکران فوتبالی، همه از این مشارکت فرار میکنند، ما نباید همه تقصیرها را بر گردن عزیزیخادم بیندازیم.
تیم ملی فوتبال ما نمیتواند قهرمان جهان شود، در حالی که تیمهای پایه پر از فساد است. ستونهای فوتبال ما و آینده آن روی فوتبال پایه برقرار است.
تیم ملی فوتبال آلمان در حال حاضر مثل ماری است که پوست میاندازد چون بازیکنان تیمهای ملی زیر ۱۷، ۱۹ و ۲۱ سال داخل گلخانه درست نمیشوند، از داخل باشگاهها بهترینها را برای این تیمها انتخاب میکنند و این یعنی توسعه.
به همین دلیل معتقدم درست کردن فوتبال پایه از مهمترین اقداماتی است که فدراسیون فوتبال باید در اولویت قرار دهد.
ارسال نظر