دربی و سایه سنگین سیاست
اظهارات تند و صریح یحیی گلمحمدی در نشست خبری بعد از دربی بیش از هر چیز بر مشکلات ریشهای در فوتبال و ورزش ایران دلالت و تاکید دارد.
روزنامه اعتماد: اظهارات تند و صريح يحيي گلمحمدي در نشست خبري بعد از دربي بيش از هر چيز بر مشكلات ريشهاي در فوتبال و ورزش ايران دلالت و تاكيد دارد. مشكلاتي كه به نظر ميرسد بيش از هر چيز مولود حاكميت سياست بر ورزش به خصوص فوتبال و به طور مشخص بر دو باشگاه سرخابي است. تغيير مديريتها و آمدن و رفتنها هيچ مشكلي از اين دو باشگاه و به صورت استراتژيك و درازمدت و اساسي حل نخواهد كرد. مشكل آنجاست كه طي سالهاي مديريت دولتي بر اين دو باشگاه و در هر مقطعي يكي از طرفين سرخابي به آنچه تبعيض و سمپاتي تعبير شده در معرض اتهام بوده و در صورت ادامه اين وضعيت خواهد بود. آنچه گلمحمدي به آن اعتراض دارد، ميتواند به نوعي در تقابل با نفس مديريت دولتي بر اين دو باشگاه باشد كه در نتيجه هر دو باشگاه ميتوانند در صورت واگذاري به بخش خصوصي از آن منتفع شوند.
دو باشگاهي كه با داشتن ميليونها طرفدار در ايران و اقصا نقاط جهان كه داشتنشان آرزوي هر تيمي است. مقايسه اين دو باشگاه فوتبال با تيمهاي حاضر در ليگهاي حتي رده دو و سه اروپا كه متكي به درآمدهاي فوتبالي و بر همان اساس هزينه و به همان نسبت موفقيت و ادامه حيات دارند، نشانگر اين واقعيت است كه در صورت واگذاري اين دو باشگاه به بخش خصوصي و دور كردن سايه سياست و سياستمداران از سر دو باشگاه و با توجه به خيل طرفداران و رعايت حق و حقوق واقعي و اعمال مديريت حرفهاي نه تنها به هزينههاي دولتي نيازي نخواهد بود كه به درآمدزايي و گسترش توان مالي و تقويت كمي و كيفي منجر خواهد شد. آنچه طي اين سالها در خصوص واگذاري دو باشگاه به بخش خصوصي مطرح و محاسبه شده بر اين واقعيت تاكيد دارد. اما به رغم وعدههاي داده شده سالهاي گذشته و اغلب در مواقع بحراني مبني بر عملي شدن اين تصميم اما به محض فروكش كردن بحرانها اين وعدهها هم به بوته فراموشي سپرده شده است.
در پارهاي مواقع نيز موانع و سدهاي گذاشته شده مانع تحقق اين مهم شده است. از ماحصل اين وعدهها و بحرانها ميشود نتيجه گرفت تا زماني كه اراده واقعي و مهمتر از آن واقعبينانه در پشت اين ادعا نباشد، بحث واگذاري به منوال گذشته طرح و به حاشيه رفته و فراموش خواهد شد و در هر مقطع به تناوب و ضرورتهاي نانوشته كفه ترازوي هزينهها و سياستگذاريها به سمت يكي از دو تيم سنگيني خواهد كرد. اينكه توقع داشته باشيم توازن مالي و حمايتهاي معنوي از دو تيم و به صورت مستمر حفظ شود به دلايلي كه جاي بحث آن در اين مختصر وجود ندارد، امكانپذير نيست. اما ميتوان دليل عمده آن را در پيوند با جناحبازيهاي سياسي برشمرد و به همان اندازه شايد عدم كسب موفقيت يكي و ناكامي ديگري. چنانكه موفقيتهاي متوالي پرسپوليس طي چند سال اخير در ليگ و آسيا به تقويت شائبه حمايت مضاعف از پرسپوليس منجر شده. اين در حالي است كه شواهد و قرائن و آمار و ارقام خلاف اين ادعا و شائبه را نشان ميدهد. در اين خصوص تنها كافي است نگاهي گذرا به ورودي و خروجي بازيكنان دو باشگاه و هزينه و درآمد و متعاقبا نتايج حاصل از آن داشته باشيم.
واقعيت اين آمار و ارقام حداقل در آنچه به صورت رسمي اطلاعرساني و رصد ميشود بر توازن مثبت ناشي از مديريت دولتي به نفع يكي و به زيان ديگري دلالت دارد. اين توازن مثبت اما در عمل به نتايج غيرمنتظره و دور از انتظار منتهي شده است. اين موفقيتها البته كه كمترين ارتباط و سنخيتي با نوع مديريت دولتي اين سالهاي پرسپوليس نداشته و ميتوان بخش اعظم آن را به مديريت فني و جمعي و اراده و پارامترهاي معنوي معطوف كرد. يعني مجموع عواملي كه به رغم اعمال توازن مثبت مديريت دولتي بر تيم استقلال اما در نهايت به نتايج معكوس منتهي شد.
اما واقعيت اين است كه نه آن موفقيتها و نه اين شكستها و ناكاميها هيچ كدام قاعده فوتبالي ندارند و ميتوان آنها را همان اندازه كه به عوامل و پارامترهاي نانوشته نسبت ميدهيم به همان نسبت نيز بايد براي ادامه آن موفقيتها و از سويي جلوگيري از ناكاميها به راهحلهاي واقعي و واقعبينانه اتكا كنيم. تنها در اين صورت است كه مديريت فني و مجموعه تيمي به دور از بهانههاي معمول موظف به پاسخگويي در قبال شكستها و ناكاميها خواهند بود. در غير اين صورت همچنان چه به صورت واقعي و چه سازماندهي شده و باندي شاهد كشاندن خيل هواداران به مشاجرات و چالشهاي مديريتي و بدتر از آن مضاعف كردن سايه سياست و سياستمداران بر اين دو باشگاه خواهيم بود.
آنچه طي پنج، شش سال اخير بر اين دو باشگاه گذشته كم و بيش متاثر از سايه سنگين سياست بر اين دو باشگاه بوده. مشكلي كه چه بسا به مضاعف كردن چالشهاي فوتبالي ما با فيفا و بروز بسياري سوءتفاهمها و حتي تبعيضها منجر شده است. از اين زاويه شايد واگذار كردن اين دو باشگاه به بخش خصوصي بتواند به رفع بسياري ابهامات و شفافيت در تعاملات بينالمللي كمك كند. آنچه فيفا از واقعيت فوتبال حرفههاي ما رصد ميكند و حتي در بسياري موارد با اغماض و مسامحه از كنار آن عبور ميكند، بخش مهم آن به وابستگي فوتبال ما به سياست و منابع مالي دولتي است و در بخش ديگر به نداشتن امكانات و سازوكارهاي حرفهاي در باشگاههاي ليگ.
صحبتهاي خداداد عزيري در برنامه فوتبال برتر ويژه دربي تاكيدي است بر رويكرد محافظهكارانه فيفا در رابطه با فوتبال حرفهاي و ليگ ما. مشكلاتي كه مشابه آن در هيچ جاي دنيا يافت نميشود. آنچه در اين ميان شايد به زعم فيفا عجيب به نظر ميرسد فرافكني و مقاومت همچنان براي اتخاذ راهحل ساده اين مشكلات است. راهحلي كه حداقل در رابطه با دو تيم پرطرفدار سرخ آبي واضح است و آن همانا واگذاري اين دو باشگاه به بخش خصوصي است. مقاومتي كه نه تنها انتفاع مالي براي دولت ندارد كه همواره از بابت آن در معرض اتهام بوده و هست و خواهد بود. اين ارزيابي البته معطوف به معادلات حرفهاي و عقلاني است. والا كيست كه نداند ريشه اين لجاجت سخاوتمندانه همانا بهرهبرداريهاي سياسي است كه مديريت دولتي حاكم بر اين دو باشگاه چه از حيث مالي و معنوي و مهمتر از آنها آلودگيهاي جناحي است كه از آن منتفع ميشوند.
ارسال نظر