چرا استقلال فکری ۹ بازیکن دارد؟!
تحلیل آنچه در ذهن سرمربی استقلال میگذرد در برهه کنونی ممکن نیست و به درستی نمیتوان تشخیص داد پایه تاکتیکی استقلال با مربیگری محمود فکری چیست.
روزنامه ایران ورزشی: تحلیل آنچه در ذهن سرمربی استقلال میگذرد در برهه کنونی ممکن نیست و به درستی نمیتوان تشخیص داد پایه تاکتیکی استقلال با مربیگری محمود فکری چیست. سرمربی استقلال در دو بازی اول به دلیل فقدان بازیکنان جدید هرگز نتوانست از عناصر تازه به خدمت گرفتهشده بهره بگیرد.
در بازی دوم مقابل فولاد نیز او به رغم آنکه با ممنوعیت استفاده از این بازیکنان مواجه نبود اما با ریسک کمتری ترکیبش را چید که این منجر به اعتماد دوباره به بازیکنان قدیمی شد اما در بازی با ماشینسازی تا حدی پرده از مکنونات ذهنی سرمربی استقلال برداشته شد و فکری به سمت ساختن استقلال با تفکرات خود قدم برداشت.
ظاهراً سرمربی استقلال به دنبال بازی با چهار دفاع خطی و چهار هافبک هم عرض است. او غالباً نیز از دو مهاجم استفاده میکند، مگر آنکه تیمش با بنبست مواجه شود و تیمش را با 3 مهاجم مقابل حریف قرار دهد. در دقایق پایانی بازی با ماشینسازی لحظاتی استقلال با 3 مهاجم بازی کرد که البته بازی با این تعداد مهاجم نیز ثمری در پی نداشت و استقلال نتوانست برگل 3 امتیازی میلیچ بیفزاید.
ترکیبی که فکری در طول لیگ بیستم به کار خواهد گرفت به احتمال فراوان بر پایه همین 2-4-4 خواهد بود و به تناوب یا برحسب اتفاقات تغییراتی در انتخاب بازیکنان نیز ایجاد خواهد شد.
آنچه اما در بازی با ماشینسازی معماگونه در برابرمان قرار گرفته به کارگیری بازیکنان همپست در سمت راست و چپ استقلال بود به شکلی که وریا و موسوی در جناح راست قرار گرفتند و میلیچ و نادری در سمت چپ.
در دوران مربیگری استراماچونی استقلال همواره با 3 دفاع بازی میکرد و بازیکنانی همچون وریا غفوری و میلیچ در خط میانی به کار گرفته میشدند کما اینکه هرگاه تیم نیاز به عملیات دفاعی داشت، این دو بازیکن به اصطلاح به عقب شیفت میکردند تا مدافعان را در اجرای بازی دفاعی یاری رسانند.
حسن بازی با این روش آزادی عمل به بازیکنان این پستها بود به گونهای که وریا، میلیچ و بعضاً میلاد زکیپور که در جناح چپ قرار میگرفت منطقه وسیعتری را برای رفت و آمد در اختیار داشتند. در نتیجه هم استقلال با نفرات بیشتری به سمت دروازه حریف حمله میکرد و هم زمانی که به دفاع نیاز داشت به سیستم چهار یا پنج دفاع تغییر وضعیت میداد به این دلیل که برای بازیکنان کناری اینطور شرح وظایف تعریف شده بود که در زمان دفاع به عقب برگردند.
استقلال در سه بازی نخست لیگ بیستم دو گل دریافت کرده و چهار گل هم به ثمر رسانده است. دو گلی که استقلال در کیسه خود میبیند به نوعی به اثبات میرساند که آبیها هنوز نتوانستهاند در بخش دفاعی به هماهنگی صددرصدی برسند بخصوص اینکه در تنها بازی مهم خود دوبار مقابل حملات فولاد زانو زدند.
در خط حمله نیز اساس بازیساری زیر سؤال رفته و به گواه آمار و نقدهای کارشناسی، استقلال در ایجاد موقعیت گل عملکرد چندان تحسینبرانگیزی نداشته است. هرچند که تعداد چهار گل زده در سه بازی در ظاهر عملکرد مطلوبی را در برابرمان قرار میدهد اما پشت این آمار به ظاهر مناسب بنبستهایی در اجرای تاکتیکهای هجومی به چشم میخورد که باید ریشه آن مشخص شود.
محمود فکری شاید برای خود زمان بیشتری را در نظر گرفته باشد تا این قبیل مصائب فنی را حل کند اما او باید آگاه باشد که همیشه مقابل تیمهای نیمه مدعی و حتی ضعیفتر قرار نمیگیرد و به زودی بازیهای سختتر فرا میرسد. به همین دلیل لازم است که او در به وجود آوردن هارمونی لازم در اجرای تاکتیکهای مورد نظر خود سرعت بیشتری به خرج دهد و با سرعت و شتاب بیشتری پی به این پرسش کلیدی ببرد که تیمش باید با چه روش و کدام بازیکنان به میدان برود.
آنچه در بازی با ماشینسازی دیده شد اما به لحاظ فنی قدری نگرانکننده بود چرا که فکری عملاً با به کارگیری بازیکنان همپست در جناح راست و چپ خودش را 9 نفره کرده بود.
حال شاید در ظاهر اشکالی به رویه تاکتیکی سرمربی استقلال وارد نباشد و اینطور به نظر نیاید که سرمربی استقلال با اجرای این روش خود را تا حدی خلع سلاح کرده اما این ادعا وقتی به اثبات نزدیک میشود که میبینیم بسیاری از مربیان بزرگ دنیا سالهاست به این نتیجه رسیدهاند که از بازیکنان همپست در جناحین استفاده نکنند و این وظیفه را به عهده یک بازیکن در جناح راست و یک بازیکن در جناح چپ محول کنند تا حضور بازیکنان همپست به شکلی موازیکاری را از تیم بیرون کند.
حال شاید تعدد بازیکن و ترکشهای ناشی از نیمکتنشینی باشد که ذهن سرمربی استقلال را به سمت بازی با این سیستم سوق داده که شاید بخشی از دلایل اتخاذ این تصمیم نشأت گرفته از همین مسأله است اما به واقع استقلال نیازی ندارد روشی را در پیش بگیرد که برای برخی بازیکنان تداخل وظیفه ایجاد میکند و باید به روشهای روزتر چیدمان شود.
اگر فکری اصرار به بازی با چهار دفاع دارد باید در خط میانیاش با به کارگیری بازیکنان فانتزیتر تحرک بیشتری ایجاد کند. او حتی میتواند از تعداد هافبکهایش کم کند و به تعداد مهاجمانش بیفزاید تا استقلال ناچار به بازیسازی اجباری از جناحین و در نتیجه ارسال سانترهای مکرر برای مهاجمان نباشد.
در دهه شصت تا هفتاد اغلب مربیان از این روش استفاده و بازیکنان هم شکل را در جناحین به کار میگرفتند که در فوتبال ایران نیز این رویه مرسوم بود اما سالهای متمادی است که مربیان دیگر رو به چنین سیستمی نمیآورند و به جای گماردن دو بازیکن همپست در جناحین، بازیکنانی را در ترکیب قرار میدهند که خصوصیت بازیسازی در عمق و حتی میل به گلزنی دارند.
این کار با اضافه کردن به بازیکنان خط میانی انجام خواهد شد و یا گماردن هافبکهایی که ویژگیهای متنوعی در بازیسازی دارند و محصور به فرار از جناحین و ارسالهای متعدد نیستند.
در ترکیبی که فکری مقابل ماشینسازی به کار گرفته بود، چنین ویژگی دیده نمیشد و شاید عمده دلیلی که موجب شد بعد از بازی سرمربی استقلال به دلیل فقدان موقعیتسازی از سوی شاگردانش به نقد کشیده شود، همین مسأله بود.
ارسال نظر