نگاهی کوتاه به ساختههای «محمد رسولاف»
اگر خیلی هم اهل فیلم و سینما نباشید احتمالا در طی این چند روزه نام «محمد رسولاف» که صدر اخبار و حواشی رسانهها و شبکههای اجتماعی را به خود اختصاص داده است به گوشتان خورده است. در این مطلب نگاهی داریم به ساختههای این فیلمساز جنجالی.
برترینها: اگر خیلی هم اهل فیلم و سینما نباشید احتمالا در طی این چند روزه نام «محمد رسولاف» که صدر اخبار و حواشی رسانهها و شبکههای اجتماعی را به خود اختصاص داده است به گوشتان خورده است. فیلمسازی جنجالی که بیش از آنکه ساختههایش برای مردم شناخته شده باشد، نام و حواشی پیرامون آثار اوست که این کارگردان ۴۷ ساله اهل شیراز را بر سر زبانها انداخته است. البته محمد رسولاف، نامی شناخته شده و محبوب برای مدیران جشنوارههای خارجی است.
جایزه بهترین فیلم از بخش نوعی نگاه جشنواره فیلم کن سال ۲۰۱۷ برای فیلم «لرد»، جایزه منتقدین بینالمللی برای فیلم «دستنوشتهها نمیسوزند» از جشنواره فیلم کن ۲۰۱۳، جایزه بهترین کارگردانی از فستیوال فیلم کن ۲۰۱۱ برای فیلم «به امید دیدار»، جایزه بهترین فیلم برای ساخت «کشتزارهای سپید» از فستیوال فیلم دوربان سال ۲۰۰۹ و جایزه منتقدین فستیوال هامبورگ برای فیلم «جزیره آهنی» در سال ۲۰۰۵، تنها بخشی از دهها جوایزی است که این کارگردان تحصیلکرده در رشته جامعه شناسی به خود اختصاص داده است.
برای فیلمسازی که رویکردهای جامعه شناختی در آثارش بیش از داستانگوییهای معمول ارزش و اهمیت پیدا کرده است، به نمایش در نیامدن تمام ساختههایش در سینماهای کشوری که در آن زندگی میکند، غم انگیز جلوه مینماید. اما وقتی با نگاه رادیکال و گاه یک جانبه «محمد رسولاف» در ترسیم فضای زیستی شخصیتهایش روبرو میشویم، دو مرتبه به یاد همان مرز باریکی میافتیم که دیدگاه اجتماعی را با رفتار سیاسی پیوند زده و جنجالها و حواشی بسیاری را به همراه میآورد.
جنجالهایی که در میان ناآرامیهای سال ۸۸، او و جعفر پناهی را از سر صحنه فیلمبرداری فیلم جدیدشان به اتهام تبلیغ علیه نظام راهی زندان کرد و با قرار گرفتن آخرین ساختهاش (لرد) روی سایتهای دانلود فیلم در سال ۹۸، ممنوع الخروجی را نیز برای او به ارمغان آورد. شاید نگاهی کوتاه به ساختههای «محمد رسولاف»، بتواند ما را بیشتر با فضای ذهنی این فیلمساز پر حاشیه آشنا نماید:
گاگومان
بازیگران: علیرضا شالیکاران، فاطمه بیژن، حسین مهدویان منش
سال تولید: ۱۳۸۰
اولین ساخته «محمد رسولاف» در آستانه سی سالگی، روایتی مستند از زندگی دو زندانی به نامهای فاطمه و رضا است که زن بعلت حمل مواد مخدر به حبس ابد و مرد بعلت دزدیهای پیاپی به ۱۶ سال زندان محکوم شده اند. این دو با اصرار مدیر زندان و برای سروسامان گرفتن با یکدیگر آشنا شده و در همان زندان هم با یکدیگر ازدواج میکنند. همه چیز به خوبی پیش میرود و آنها صاحب فرزند میشوند تا اینکه با به پایان رسیدن محکومیت رضا و عفو شدن فاطمه از تحمل بقیه حبس، پای هر دوی آنها به زندگی خارج از زندان باز میشود. اینجا است که سختیهای پیدا کردن یک سرپناه مناسب و شغلی که بتواند زندگی خانوادگی آنها را نجات دهد بیشتر از محیط زندان خودنمایی میکند.
هر چند پایان تلخ و نا امید کننده رسولاف که با اتکا به واقعی بودن سرنوشت کاراکترها، ما را به یاد فصل انتهایی فیلم «دایره»
ساخته جعفر پناهی میانداخت، اما ایده بکر فیلمساز و همراهی و تمرکز او بر روی شخصیتهای اثر باعث شد که بتواند جایزه سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول را از جشنواره فجر دریافت کند.
«گاگومان» همانطور که از معنای نامش پیداست (به معنی ساعت گرگ و میش) بعنوان اولین ساخته رسولاف توانست بارقههایی هر چند کم نور را برای ظهور استعدادی جوان به سینمای ما نوید دهد.
جزیره آهنی
بازیگران: علی نصیریان، حسین فرضی زاده
تهیه کننده: ابوالحسن داوودی
سال تولید: ۱۳۸۲
دومین ساخته «محمد رسولاف» با آن ایده عجیب و بحث برانگیزش، توانست درهای جشنوارههای جهانی را از فستیوال مونترال تا هند و هامبورگ برای او بگشاید. ایده جذاب اولیه فیلم که یک کشتی بزرگ نفتکش به گل نشسته در دل دریا را تبدیل به مکانی غریب برای سکونت بی خانمانهایی میکند که آنجا را بعنوان منزل ابدی و همیشگی خود پذیرفتهاند، در ادامه و با قربانی کردن درام به نفع محتوای مورد نظر کارگردان، از نفس افتاده و تنها این پایان تکان دهنده فیلم است که تلنگری بر کسالت میانه فیلم میزند.
تصویر ناخدای میانسالی (با بازی به یاد ماندنی علی نصیریان) که با آن نگاه مهربانانهاش، جای جای کشتی را محلی برای کار و زندگی بندرنشینان بی خانمان کرده و بدون اصرار برای گرفتن اجاره، مالک جان و اختیار آنها شده و اجازه عشق و ازدواج اهالی را نیز صادر میکند، در انتها با وکالتی که از همه اهالی گرفته، کشتی را با مبلغ مناسبی به فروش میرساند و بیابانی بی آب و علف را با امید آبادانی به آنها وعده میدهد، آن چنان با تفسیرهای متفاوتی روبرو شد که بنیاد سینمایی فارابی را بعنوان یکی از سرمایه گذاران اثر با شک و تردیدهای فراوانی برای اکران آن روبرو کرد.
باد دبور
کارگردان و تهیه کننده: محمد رسولاف
سال تولید: ۱۳۸۶
رسولاف برای سومین ساختهاش به سراغ روایتی مستند از فراگیر شدن ماهواره و تلاش برای استفاده از رسانههای ارتباط جمعی در شهرها و روستاهای اقصی نقاط ایران میرود. کاگردان در یکی از معدود جلسات نمایش این مستند ۶۰ دقیقهای که در خانه سینما برگزار شد در خصوص چگونگی ساخت فیلمش گفت:"وقتی سفری به ایلات داشتم، با یک دیش ماهوارهای در میان عشایر برخورد کردم و این کنتراست جدی در آن فضا باعث شد این مساله را در یک فیلم نشان بدهم. "
در مستند «باد دبور» به پدیده استفاده از ماهواره و تلویزیون در بخشهای مختلف جامعه ایران از روستاهای دور افتاده گرفته تا ابر شهر تهران و مناطق حاشیهای، روشهای مقابله مردم با ممنوعیتهای قانونی استفاده از ماهواره و اثرات فرهنگی نفوذ تکنولوژی ارتباطات در زندگی قشرهای گوناگون مردم ایران پرداخته میشود. فیلمساز در یک پراکنده گویی سرگیجه آور به مسائلی، چون اینترنت و راههای مختلف استفاده از آن و استودیوهای مخفی دوبله و زیر نویس فیلمهای خارجی نیز سرک کشیده و مساله ارتباطات را به مساله ممنوعیتها در ایران تقلیل میدهد.
کشتزارهای سفید
بازیگران: حسن پورشیرازی، محمد شیروانی
تدوین: جعفر پناهی
سال تولید: ۱۳۸۷
کشتزارهای سفید استعاریترین و شاعرانهترین فیلم محمد رسولاف طی این سالها است. داستان عجیب و افسانهای مردی که با سفر به جزیرههای گوناگون، اشکهای مردم را در شیشه جمع آوری میکند، با اتکا به لوکیشنهای انتخابی بدیع کارگردان و قاب بندیها و نورپردازی ماهرانه موفق به خلق صحنههای سحرانگیزی میشود که علاقمندان سینما را به یاد فیلم «غریبه و مه» بیضایی و «دشت گریان» تئو آنگلوپولوس میاندازد. کارگردان در این اثر موفق میشود مهارت خود را در به کارگیری روایتی نمادین و معادل سازی تصویری آن را که مبتنی بر یک دنیای افسانهای با اتکا بر داستانهای هزارویک شبی است نشان دهد.
رحمت (با بازی درخشان حسن پورشیرازی)، شخصیت محوری فیلم، علیرغم ظاهر امروزی اش، موجودی افسانهای است و کاری که به آن مشغول است یعنی جمع کردن اشکهای مردم و ریختن آنها در شیشه نیز حرفهای عجیب است که تنها در ساختار افسانهای فیلم معنا یافته و باورپذیر میشود.
رحمت همانند سندباد بحری، دریاها را با قایق کوچک خود درمی نوردد و جزیرهها را برای جمع کردن اشک مردمان زیرپا میگذارد.
هر جزیره همانند فصل مجزایی از این افسانه شگفت انگیز است که در آن مردمانی زندگی میکنند که با اینکه قصه ها، آئینها و مناسک جداگانه خود را دارند، اما سرنوشت آنها به طرز مرموزی به هم گره خورده است.
حجم بالای نماد گرایی و استعاره پردازی در فیلم گهگاه میتواند ارتباط تماشاگر را درجهت درک آن با مشکل مواجه ساخته و زمینه مناسبی را هم برای تفسیرهای مختلف از صحنههای گوناگون آن فراهم آورد. صحنه غریب فرستادن دخترک باکره به دریا در شب و حرکت غیر قابل انتظار رحمت که اشکهای جمع آوری کرده از چشمان مردم را تبدیل به آبی برای پاشویه کردن پیرمرد مفلوک مینماید از آن صحنههایی است که میتواند سوءتفاهمهای زیادی را در جامعه بوجود آورد.
به امید دیدار
بازیگران: لیلا زارع، شهاب حسینی، فرشته صدر عرفایی
سال تولید: ۱۳۹۰
یکی از بحث برانگیزترین فیلمهای «محمد رسولاف» که از لحاظ جسارت و یک جانبهگرایی نقطه عطفی در حاشیههای به ظاهر بی پایان این فیلمساز محسوب میشود. داستان زن جوان وکیلی که مجوز فعالیتش باطل شده و شوهر روزنامه نگارش نیز فراری و تحت تعقیب است، در پی فشارهای اجتماعی تصمیم میگیرد با سقط جنین و فروش تمام دراییهایش از کشور خارج شده و در جایی دیگر زندگی کند، غافل از اینکه ماموران امنیتی همه جا در کمین او هستند.
رویکرد افراطی و یک جانبهگرای رسول اف در این فیلم که گاه متن را به یک مقاله تند ژورنالیستی تقلیل میدهد، در کنار تصویر سرد و سیاه ارائه شده توسط کارگردان که در آن هیچ شخصیت مثبت و امیدواری در طی فیلم دیده نمیشود چنان انفعالی را در شخصیت پردازی کاراکتر اصلی رقم زده که در عین وکیل بودن متوجه این نکته ساده نیست که مثلا نیروی انتظامی بدون ارائه مجوز امکان ورود به منزل و جمع کردن رسیور را ندارد. به نظر میرسد رویکرد رادیکال فیلمساز در بیان معضلات اجتماعی و سیاسی روز، بیش از آنکه او را به بیان سینمایی نزدیکتر کند به ژورنالیسم روز متمایل ساخته است.
دست نوشتهها نمیسوزند
بازیگران: علی نظریان
سال تولید: ۱۳۹۲
دست نوشتهها نمیسوزند یکی از مرموزترین و عجیبترین ساختههای رسولاف است که فیلمساز ترجیح داده که اسامی بازیگران و عوامل مشارکت کننده در فیلم را در تیتراژ ذکر نکند. شاید سادهترین و کوتاهترین تیتراژ یک فیلم متعلق به این ساخته رسولاف باشد که غیر از نام خودش، اسم هیچ شخص دیگری در تیتراژ فیلم دیده نمیشود. پرداختن به یکی از ملتهبترین سوژههای این سالها که همان قتل نویسندهها در پروژه قتلهای زنجیرهای است، رسول اف را به یکی از محبوبترین دعوت شدگان جشنوارههای جهانی تبدیل کرد.
او در هنگام برگزاری جشنواره تورنتو طی یک مصاحبه با رد این نکته که فیلمهایش را به قصد انتقامجویی سیاسی میسازد گفت: " احساس نمیکنم دارم فیلم سیاسی میسازم. موضوع خیلی ساده است، من همیشه داستان هایم را در اطرافم پیدا میکنم. معتقدم آدمها اغلب محصول شرایط هستند. طبیعی است که شرایط شخصیتهای داستان هایم را در واقعیت زندگی آنها جستجو کنم. از طرفی من به موقعیتهای خاص برای شخصیتهای داستانی ام علاقه زیادی دارم. ".
اما فیلم فارغ از جهتگیریهای سیاسی و علیرغم در اختیار داشتن دستمایهای مهیج برای خلق یک درام پر تعلیق، آن چنان کسالتبار و بی تاثیر به نظر میرسد که خواندن یک مقاله روزنامهای در شرح وقایع آن روزها میتواند تاثیر به مراتب بیشتری بر ذهن و روح مخاطب بر جای گذارد.
لِرد
بازیگران: رضا اخلاقی راد، سودابه بیضایی، نسیم ادبی
سال تولید: ۱۳۹۵
علیرغم اینکه بازی بازیگران در سینمای رسولاف جای چندانی برای مانور و خودنمایی پیدا نمیکند، اما در فیلم «لِرد»، این سودابه بیضایی و رضا اخلاقی راد هستند که یکی از درخشانترین بازیها را ارائه میدهند. «لرد» شاید از معدود فیلمهای سینمای ما باشد که بدون استفاده از دیالوگها و صحنههای رمانتیک معمول ما بین زن و مرد، یکی از عاشقانهترین روابط میان زن و شوهر را پیریزی میکند.
داستان خانوادهای که از هیاهوی شهر تهران گریخته و به یک مزرعه پرورش ماهی در شمال ایران دلخوش کردهاند، با تمامیت خواهی یکی از شرکتهای صاحب نفوذ دستخوش تغییر شده و آنها را در شرایطی قرار میدهد که حاضر میشوند زمین و خانه خود را فروخته و به جایی دیگر بروند، اما وقتی مرد با زیاده خواهی آنها روبرو میشود، تصمیم به مقاومت و مقابل به مثل میگیرد.
نگاه پر از نیش و کنایه فیلمساز به عملکرد نیروی انتظامی، قوه قضائیه و سیستم رشوه دهی و رشوه گیری اداری از آن دست رویکردهای اغراق آمیزی است که نمایش آن را در ایران با مشکلات بسیار روبرو کرده است. رویکردی که طی حواشی و جنجالهای اخیر، برای او حبس و ممنوع الخروجی را به دنبال داشته است.
نظر کاربران
با توجه به توضیحات شما فیلم هاش عین حقیقته
پاسخ ها
منم مشتاق شدم ببینم
رسول اف؟!مطمئنید روس یا تاجیکستانی نیست؟!
بنده فيلم دست نوشته ها رو ديدم. به هيچ عنوان خسته كننده نيست و با خوندن يه مقاله (به قول شما) قابل مقايسه نيست.
انصافا خونسردي جلادان هنگام سر به نيست كردن مخالفان حكومت رو به زيبايي نشون داده .. همچنين بدبخت و محتاج بودن جلادان حكومتي رو هم خوب نشون داده...
واقعا توصيه به ديدن اين فيلم ميكنم.