آزاردهندهترین و ناخوشایندترین سکانسهای تاریخ سینما
ظرفیت سینما برای بیرون کشیدن واقعیترین و قدرتمندترین احساسات از مخاطبان خود یکی از توانمندیهای خارق العاده آن به عنوان یک رسانه محسوب میشود. از طریق دستکاری تصاویر و صدها، سینما میتواند مخاطب خود را چنان با یک داستان ساختگی درگیر سازد که آنها ناگزیر واکنش نشان دهند انگار که آن داستان در دنیای واقعی رخ داده است.
برترینها: ظرفیت سینما برای بیرون کشیدن واقعیترین و قدرتمندترین احساسات از مخاطبان خود یکی از توانمندیهای خارق العاده آن به عنوان یک رسانه محسوب میشود. از طریق دستکاری تصاویر و صدها، سینما میتواند مخاطب خود را چنان با یک داستان ساختگی درگیر سازد که آنها ناگزیر واکنش نشان دهند انگار که آن داستان در دنیای واقعی رخ داده است. سینما با شکست شخصیتهای بد یا ایجاد یک رابطه عاشقانه میتواند باعث ایجاد شادی و خوشحالی در مخاطبان خود شود.
با ارائه تصاویری در مورد از دست دادن عزیزان اشک آنها را دربیاورد و با نشان دادن چیزهای بی معنی و مضحک خنده بر لب آنها بیاورد و حتی در مواجهه با خطری ساختگی وحشت را در آنها ایجاد نماید. با این وجود یکی از قویترین کارکردهای سینما آزار دادن مخاطب است، توانایی حال بهم زدن، ایجاد یک حالت ناخوشایند در دل مخاطبان که آنها را وادار میسازد چشمانشان را ببندند و دندان هایشان را روی هم فشار دهند. در این فهرست قصد داریم شما را با برخی از آزار دهنده ترین، حال بهم زنترین و ناخوشایندترین سکانسهای تاریخ سینما آشنا کنیم.
۱- یک سگ اندلسی (۱۹۲۹)
گاهی اوقات در هنر، دو نابغه در حرفه خود به هم میپیوندند و یک شاهکار مشترک را به جهانیان عرضه میدارند. وقتی که سالوادور دالی و لوییس بونوئل این کار را انجام دادند، سنگ بنای فیلم سازی سورئال بنیان نهاده شد. در حالی که بونوئل یکی از بزرگترین کارگردانان سورئال تاریخ سینماست و سالوادور دالی نیز در هنر نقاشی جایگاه خاص خود را دارد، از همان اول مشخص بود که همکاری مشترک این دو به یک تجربه و محصول بی مانند منتهی خواهد شد.
همراه با سورئالیسم همیشه آشفتگی وجود دارد و با دستهای قطع شده و میمونهای متعفن، این دو به سیم آخر زدند. در روزگار باستر کیتون و چارلی چاپلین، فیلم صامت «یک سگ اندلسی» (Un Chien Andalou) فیلمی نبود که انتظارات معمول را از آن داشت. صحنهای که این فیلم با آن شناخته میشود صحنه بدنام بریدن چشم در فیلم است. هنگامی که تیغ روی چشم زن قرار میگیرد، دوربین ترک برداشتن یک تکه ابر که از روی ماه میگذرد را نشان میدهد و سپس به تصویر بریدن چشم باز میگردد.
اگر چه این سکانس دیگر تاثیر ترسناک زمان اکرانش را ندارد، اما تماشای ذهنیت سالوادور دالی در این سکانس قابل توجه است. اگر چه این صحنه با صحنههای ترسناک امروزی قابل مقایسه نیست، اما در روزگار خود شوک بزرگی در مخاطبان ایجاد کرده و هنوز هم دلیلی برای پلک زدن و بستن چشم به مخاطب خود میدهد.
۲- Titicut Follies (۱۹۶۷)
فیلم «Titicut Follies» با تمام فیلمهای این فهرست متفاوت است از آن جهت که این فیلم یک مستند است. فردریک وایزمن از پیشگامان سینما حقیقت است. رویکرد استراق سمع یا فیلم سازی جاسوسی مآبانه او نوعی حس رئالیسم را ایجاد میکند که باعث میشود فراموش شود که کارگردانی پشت دوربین قرار دارد. با این وجود در فیلم «Titicut Follies» یک لحظه وجود دارد که در آن وایزمن این رویکرد خود را نقض کرده و از تدوین برای ابراز احساسات خود استفاده میکند. تمامی این فیلم به نحوی و به اندازهای آزار دهنده است، نه به شکل دیگر فیلمها بلکه به این نحوه که در مورد یک مرکز بیماران روانی است که ظاهراً هیچ اهمیتی به شرایط و نقاط ضعف بیماران خود نمیدهد.
پزشکان این مرکز درمانی مانند شخصیتهای شروری هستند که تنها با حرکات پانتومیم منظور خود را انتقال میدهند، نگاههای شیطانی دارند و به شدن بی احساس هستند؛ و وقتی که در مییابید این فیلم یک مستند و نه داستانی ساختگی است بیشتر شوکه میشوید. در آزار دهندهترین سکانس این فیلم، مخاطب نظاره گر به زور غذا دادن به یکی از بیماران از طریق یک لوله است و پزشک با سیگاری بین لبانش دارد به شرایطی که بیمار دارد بی اعتناست و وایزمن با تدوین این صحنه و اضافه کردن صحنه مرگ بیمار به آن بر دهشتناکی سکانس میافزاید.
۳- کشتار با اره برقی در تگزاس (۱۹۷۴)
فیلم ترسناک «کشتار با اره برقی در تگزاس» (Texas Chainsaw Massacre) اغلب به عنوان بزرگترین دستاورد ژانر وحشت در نظر گرفته میشود. بخش زیادی از این افتخار را میتوان به خلق شخصیتهای ترسناک و فراموش نشدنی آن نسبت داد، هر چند شخصیت «صورت چرمی» (Leatherface) مشهورترین شخصیت این فیلم و دنبالههای بعدی آن است، شخصیتی که هیچگاه از ذهن مخاطبان فیلم پاک نمیشود. این فیلم مانند آرشیوی از لحظات آزار دهنده است، اما صداهای آهسته و حال بهم زن پدربزرگ خانواده آدمخواران هنگام مکیدن انگشت شخصیت سالی عجیبترین و آزار دهندهترین سکانس این فیلم است و هیچ چیزی را نمیتوان با ناتوانی و ضعف او در کشتن سالی مقایسه کرد.
آنها ادعا میکنند که پدربزرگ بهترین قصاب است، اما در واقع او بیشتر به یک جنازه در حال پوسیدن است که حتی نمیتواند یک شیء را میان انگشتانش بگیرد. این سکانس یک شکنجه بسیار ترسناک و غیرقابل تحمل است که یکی از حال بهم زنترین خانوادههایی که تاکنون در سینما به تصویر کشیده شده را نشان میدهد.
۴- جزیره (۲۰۰۰)
وقتی اسم آزار دهندگی یک فیلم و سینمای کره جنوبی به میان میآید همه به یاد فیلم «پیر پسر» (Oldboy) خواهند افتاد. سکانس بریدن زبان یکی از بدنامترین تصاویر سینمای معاصر کره جنوبی است و اگر چه صحنه فوق العادهای است، اما از لحاظ آزار دهنده بودن به پای «جزیره» (The Isle) نمیرسد. در واقع باید به خاطر گرافیکهای آزار دهنده بی سابقه کیم کی دوک باید به طور ویژه از او نام برد. شاید بتوان ادعا کرد که او ناخوشایندترین و گرافیکیترین سکانسها در کل سینمای کره جنوبی را خلق کرده است و فیلمهایی مانند «Pieta» و «Moebius» سطح ایدههای نامتعارف او را نشان میدهند.
اگر چه صحنههای آزار دهنده بسیاری در فیلمهای او وجود دارد، اما سکانس قلابهای ماهیگیری در فیلم «جزیره» چنان نامتعارف و منحصربفرد است که باید از آن نام برد. این فیلم به خاطر این که باعث حالت تهوع و غش کردن مخاطبانش در جشنواره ونیز شد شناخته میشود. با این وجود، فیلم «جزیره» تنها یک داستان عاشقانه است، اما کمی غیرطبیعی.
۵- ضد مسیح (۲۰۰۹)
لارس فون تریه با خشونت و سادومازوخیزم بیگانه نیست و در سال ۲۰۰۶ در مدت حضورش در یک بیمارستان روانی به خاطر افسردگی، سناریو فیلم «ضد مسیح» (Antichrist) را نوشت و به همین دلیل جای تعجب ندارد که فیلم یک ذهن تاریک را به شکلی بسیار تاریک به تصویر میکشد. این فیلم هم در موضوع و هم در فیلم برداری بسیار تاریک است و فضاهای خالی را برای مخاطب خود به جای میگذارد در حالی که به عمق دیوانگی عزاداری، افسردگی و خشونت بصری وارد میشوند.
در حالی که بسیاری از کارگردانان میتوانند این موضوع را با نمایش دادن تصاویر واقعی رنج کشیدن پوشش دهند، لارس فون تریه از آن بسیار کارگردانان نیست. او درد روانشناختی شخصیت هایش را با نمایش کنایهای تنفرشان از خود و رنج کشیدن از طریق آزار فیزیکی و زخمی کردن بدن خود به تصویر میکشد. سکانسی در فیلم «ضد مسیح» که شخصیت زن قسمتی از بدن خود را میبُرد اوج خشونت بی پایان فیلم است.
۶- روی قبرت تف میکنم (۱۹۷۸)
فیلم «روی قبرت تف میکنم» (I Spit on Your Grave) یک بازی سادیستیک موش و گربه بدون توقف است. این فیلم انتقامی به خاطر صحنههای خشنش مورد توجه قرار گرفته و راجر ایبرت فقید از آن با عنوان «یک کیسه زباله حال بهم زن» یاد میکند. اگر چه کمتر منتقدی این فیلم را دارای ارزش هنری دانسته، اما میتوان آن را بسیار شبیه فیلم تحسین شده «آخرین خانه سمت چپ» (Last House on The Left) ساخته وس کراون دانست البته با رشد شخصیتی کمتر و شقاوت بیشتر. با این وجود سکانس دردناک ابتدای فیلم و بی رحمی مردان نسبت به شخصیت زن چنان دردناک است که لحظات انتقام زن داستان از آنها به نوعی برای بیننده لذت بخش میشود.
۷- تست بازیگری (۱۹۹۹)
بسیاری از کارگردانان این فهرست میتوانستند سکانسهایی دیگر یا فیلمهایی دیگر را در این فهرست داشته باشند. برخی از کارگردانان تمایل دائمی به خشونت داشته و استادان شناخته شده دفع مخاطب و آزار دادن او هستند. تاکاشی میکه یکی از بهترین نمایندگان چنین تفسیری است و منظورمان از بهترین همان عجیب و غریبترین است. فیلم «تست بازیگری» (Audition) از نگاه بسیاری بهترین فیلم ژانر وحشت ژاپن است. این فیلم مانند «جذابیت مرگبار» (Fatal Attraction) است، جایی که مرگ تنها راه خلاص شدن است. برای انعکاس سادیسمی که در فیلم میکه موج میزند، سکانس کیسه به بدترین شکل ممکن مخاطب را شکنجه میکند.
در حالی که یک گونی در خانه آسامی شروع به تکان خوردن میکند بعد از مدتی یک مرد قطع عضو شده که دیگر نمیتوان آن را مرد نامید بیرون میآید. با پاها و انگشتان قطع شده او به یک حیوان شبیه است که تنها زنده است. صدای هورت کشیدن او از طرف غذای سگ کافی است که هر کسی دفعه بعد با کمی ترس و استرس سر قرار عاشقانه اش حاضر شود.
۸- شهیدان (۲۰۰۸)
فیلم ترسناک «شهیدان» (Martyrs) یک نمونه اخیر در موج نو سینمای وحشت فرانسه است. تصاویر ارائه شده بر اساس این جریان سینمایی نهایت زیاده روی است و ظاهراً هیچ محدودیتی برای آن وجود ندارد. این فیلم نیز یک فیلم ترسناک انتقامی است، اما انتقامی که ناکام میماند. در حالی که یک دختر شکنجه شده در مسیر انتقام گام بر میدارد، خود را در شکنجه و آزاری بسیار بدتر از آنچه که تاکنون تحمل کرده بود میبیند.
«شهیدان» زیاده روی در به تصویر کشیدن خشونت را به مرحلهای تازه میبرد و بدترین تصورمان از درد را به نمایش میگذارد. در بدترین شکل شکنجه، پوست بدن دختر داستان زنده زنده کنده میشود. درد غیرقابل تصور او هنگامی که روی میز دراز شده به تصویر کشیده میشود، آناتومی بدن او دست نخورده و تکان نمیخورد، اما به شکل واضحی هنوز زنده و هوشیار است. این همان لحظهای است که پوست شما مور مور میشود و خوشحال میشوید که پوستتان هنوز سرجایش است.
۹- برگشت ناپذیر (۲۰۰۲)
در دنیای فیلم، یکی از شوکه کنندهترین و منقلب کنندهترین رفتارها صحنههای تجاوز و هتک حرمت است. در حالی که قتل یا شکنجه فیزیکی اکنون دیگر در سینما یک فعل طبیعی و قابل درک است، اما کم بودن صحنههای تعرض جنسی در فیلمها بدین معناست که وقتی رخ میدهند، آن سطحی از تنفر و حال بهم زنی که باید را نشان میدهند. اگر چه موارد متعددی از چنین صحنههایی در تاریخ سینما و در فیلمهای مختلف به نمایش درآمده، اما نمیتوان هیچکدام را با سکانس طولانی و دردناک مشابهی در فیلم «برگشت ناپذیر» (Irreversible) ساخته گاسپار نوئه مقایسه کرد.
نوئه را میتوان استاد ناسازگاری و تناقض در سینما دانست که عداوت را میتوان در بسیاری از فیلم هایش در بدترین شکل خود دید، اما درد واقعی در سکانس تجاوز در فیلم «برگشت ناپذیر» آن را به تکان دهندهترین سکانس فیلمهای او تبدیل میسازد. این سکانس ده دقیقهای با دوربین ثابت و ترکیب آن با فضای تنگ ماجرا و جیغهای قربانی باعث میشود که این سکانس دردناکترین در نوع خود در تاریخ سینما باشد.
۱۰- درون (۲۰۰۷)
در سینمای آمریکا بسیاری تلاش شده که ژانر وحشت را به مرحلهای تازه ببرند و با فیلمهایی مانند «اره» (Saw) و «هاستل» (Hostel) توانسته اند تا حدودی در این امر موفق شوند، اما این باعث نشده که آنها بتوانند به موج نو ژانر وحشت فرانسه حتی نزدیک شوند. وقتی که خشونت موجود در فیلم «درون» (Inside) را ببینید تمام خشونت فیلمهایی که گفتیم از یادتان خواهد رفت. این فیلم روزگاری «جواهر تاج موج نو خشونت در سینمای وحشت فرانسه» لقب گرفته بود. تمام این فیلم پر از سکانسهای خشونت است؛ از منفجر شدن مغز تا وارد کردن سوزن در بدن و سوزاندن صورت.
این فیلم یک حمام خون کامل است که باعث میشود شخصیتهای داستان همواره در رنگ قرمز (خون) غرق باشند، اما نهایت وحشت فیلم در این است که قربانی داستان یک زن باردار است و از آن بدتر جنینی که به تمام اتفاقات و خشونت اطرافش واکنش نشان میدهد. سکانس اوج داستان مربوط به صحنهای است که در آن شخص حمله کننده میخواهد روی قربانی خود عمل سزارین انجام دهد که آن را به یکی از آزار دهندهترین سکانسهای قرن ۲۱ تبدیل میسازد.
منبع: tasteofcinema
نظر کاربران
فیلم i spit on your grave اعصابم رو بهم ریخت. سه تا فیلمش رو دیدم فیلم شماره ۲ که با یه بازیگر دیگه ست با وجود انتقام گیری دلم رو خنک نکرد.
زیر پوستی مخاطبانو ترغیب ب تماشای این فیلما میکنید؟؟؟!!
خود من رفتم فیلم برگشت ناپذیرو دیدم،خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم هم از لحاظ جنسی هم روحی:-\ فیلم ب معنای واقعی+۱۸
پاسخ ها
خب حالا چون یه فیلمی صحنه های جنسی داره نباید دیدش مگه؟آدم خوبه رو ظرفیت خودش کار کنه!
فقط یه دیوانه میتونه از دیدن فیم درون لذت ببره...
-_-
نباید ادم این فیلم هارو ببینه.چرا باید انقد فیلم ترسناک ببینیم که دیگه دلمون با دیدن صحنه خون و خونریزی و تجاوز نلرزه؟
پاسخ ها
خیلی حرفت غلطه اگر اینجوریه قاضی و پزشک و وکیل و ...نباید هیچ رحمی داشته باشن!!!!!!مساله دیدن این صحنه ها نیست مساله داشتن وجدانه . پس بهانه بیخودی نیار
شاهکار استاد ایرج ملکی رو از قلم انداختین، اونجا که آن دو احمق با قساوت قلب به دختر بی ادبی میکنند
پاسخ ها
دهنت سرویس
لاش شدم از خنده
بترکی :))))))
ژووووووووون♥‿♥
اه حالم به هم خورد بابا.چه کاریه؟ من میرم انگری بردز ببینم :)