قدرت عجیب نمادهای عاشورا میان مردم
با پشت سر گذاشتن ايام سوگواري امام حسين(ع) و تأثير اين حادثه تاريخي در هنرهاي تجسمي و شكلگيري سمبلهاي تصويري و حجمي در ميان هنرمندان، به بررسي نمادهايي ميپردازيم كه پس از تراژدي سال ۶۱ هجري قمري در صحراي كربلا، شكل گرفتند.
بيرق و پرچم
پرچم، نماد اتحاد ميان مردمان از پيش از اسلام تا به امروز بود و در ميدانهاي جنگ، همبستگي ميان لشكريان را نشان ميداد. به همين روي دشمنان سعي بر كشتن پرچمدار ميكردند. حضرت ابوالفضل العباس(ع) علمدار كاروان امام حسين(ع) بود، سقا هم بود و قمربني هاشم (صورتي همچون ماه) نيز ناميده ميشد، براي همين زماني كه در تصاوير و حجمها از عناصري چون پرچم، كاسه آب يا ماه استفاده ميشود، مخاطب شيعه بسرعت به ياد حضرت عباس(ع) ميافتد. اين نمادها، ايثار مردي تشنه را نشان ميدهد كه زماني كه به آب رسيد، مشك را پر كرد اما قطرهاي آب ننوشيد و تشنه شهيد شد زيرا خانوادهاش بيتاب آب بودند. پرچم در دست عباس(ع) بيشتر در نقاشيهاي قهوه خانهاي و پشت شيشهاي استفاده ميشود. در شيوه جديد نگارگريهاي امروز نيز استفاده از پرچم در تابلوهاي مذهبي كاربرد بسيار دارد.
علم (علامت)
بر اساس مستندات تاريخي نخستين علم كشيها در زمان آل بويه انجام شد نه زمان صفويه. علامتها از شاسي (شيردست)، تيغهها (نماد تيغه شمشير و حق طلبي)، دهنه اژدر، انبرك، تبرزين (نماد درويش كابلي كه براي امام(ع) آب آورد و ايشان نپذيرفت)، صندوقچه كه پرندگان يا حيوانات روي آن قرار دارند، حيدري، سوراهي، حيوانات فلزي، شش گوش، گوي، چوب دست، شال و پر و غيره تشكيل شدهاند.
تعداد تيغهها در علم به معني «تَنها» خواهد بود مثلاً علم ۵ تيغه نماد پنچ تن است و به علت غيبت امام دوازدهم، تعداد تيغهها هميشه فرد و بين ۳ تا ۱۳ تيغه است اما متأسفانه امروزه تعداد تيغهها براساس سليقه مشتريها يا علامت سازان ساخته ميشود. بزرگترين تيغه در وسط علم نماد شجره اهل بيت(ع) است. نماد علامت در نقاشيهاي سقاخانهاي بسيار مورد استفاده قرار ميگيرد.
حيوانات ساخته شده روي علامتها، هر كدام نماد تصويري از موضوعي است. بهطور مثال شير به معناي قدرت و بزرگي و جلال است و حضرت علي(ع) را به عنوان شاه عرب يادآوري ميكند. آهو نماد داستان حضرت رضا(ع) و شكارچي و ضامن آهو شدن آن حضرت است. طاووس سمبل امام زمان(ع) و مرغ رخ نماد محافظ است و گاهي نيز «براق» مرکب پيامبر(ص) در شب معراج را يادآوري ميكند. شتر نيز داستان اسارت اهل بيت در صحراي كربلا را به ذهن ميآورد. خروس نمادي از صبح و اذان و غيرت و كبوتر سمبل آزادگي و شهادت و پاكي است. اژدها در دوسوي علمها نشان از يزيديان است كه بر كاروان امام حسين(ع) سلطه يافتند. ما امروزه در هنر مدرن ايراني، كاربرد بسياری از اين نمادها را به وفور ميبينيم.
شمع و فانوس
براي بشر از گذشته تا امروز، نور نمادي از قداست و پاكي بود. يادآور عظمت خداي بزرگ و در تمام اديان مختلف روشن كردن شمع مرسوم. حال در مراسم سوگواري سالار شهيدان، عزاداران در شب دهم محرم شمع روشن ميكنند و علامتهايي به نام چلچراغ كه با فانوس تزئين يافتهاند را روشن كرده و در شهر ميگردانند. اين رفتار نمادي است از زنده ماندن حق در دل تاريكي. فانوس و شمع بيشتر در مكتب سقاخانهاي و نگارگريهاي امروزين به كار ميرود.
خیمه
خیمهها يادآور چادرهايي است كه در صحراي كربلا برپا شد كه با شهادت آن حضرت و اصحابش به دست دشمن به آتش كشيده شد. خیمهها نمادي است از امنيت كه با به آتش كشيدن آن از بين رفته، تصاوير خیمهها بيشتر در مكتب نقاشي قهوه خانهاي به كار ميرود و در تعزيهها كه در شاخه نمايش است، ميگنجد.
كودكان عاشورايي
در زمان برگزاري عزاداري كودكان كوچك را با لباسهاي سبز و سفيد ميپوشانند. سبز به معناي آرامش و قداست كه به رنگ سادات و سيد معروف است و سفيد به معني طهارت و پاكي. اين كودكان به سمبلي از كودكان عاشورايي تبديل ميشوند كه به گونهاي سختيهايي كه بر آنها در صحراي كربلا رفته است را زنده ميكند. نوزادان نيز نمادي هستند از حضرت علي اصغر(ع) كوچكترين طفل شهيد شده در كربلا. استاد فرشچيان با تأثير و بهرهگيري از نماد كودكان عاشورايي پردهاي تأثيرگذار به نام حضرت علي اصغر(ع) را به تصوير كشيده است كه در موزه هنرهاي تجسمـي آستـان قـدس رضـوي در مشهد نگهداري ميشود.
طبل و سنج
صداي بم طبل و زير سنج در مراسم عزاداري نماد جوش و خروش اين تراژدي مذهبي است كه با شنيدن آن قلبها به لرزه ميافتد و به گونهاي نيز يادآور ادوات جنگي كه در ميدان رزم كاربرد داشت، است كه حس حماسي را در شنونده تقويت ميكند و گويي خبر از آماده باش و شروع واقعهاي را ميدهد كه امروزه در موسيقي حزن كاربرد
فراواني دارد.
نخل گرداني يا نخل ماتم
اين مراسم بيشتر در شهرهاي يزد، نطنز، نائين و كاشان برگزار ميشود. نخل گرداني ريشه اسلامي، منبع روايي و حديثي ندارد و فرهنگي اقتباسي است اما قصد در اين كار، تجسم خيمههاي كاروان امام حسين(ع) در كربلا است. گاهي نيز به مفهوم تشييع پيكر آن حضرت در نظر گرفته ميشود زيرا امام(ع) را بدون تشييع به خاك سپردهاند.
لغت نامه دهخدا در توصيف آن چنين نوشته است: «نخل حجله مانندي است كه از چوب ميسازند و با انواع شالهاي ابريشمي رنگارنگ و پارچههاي قيمتي و آيينه و چراغ و... آرايش ميدهند و به گل و سبزه ميآرايند و در روز عاشورا آن را به محلي كه مراسم روضه خواني برپاست ميبرند. بزرگي و سنگيني اين نخلها گاهي چنان است كه چند صد نفر مرد قوي بايد آن را از زمين بردارند و بر دوش گيرند و حمل كنند» (علي اكبر، دهخدا، لغت نامه، تهران، بهمن، 1341 هـ.ش، ج 47، ص 397.) نخلگرداني نيز نمادي است كه بيشتر در هنرهاي نمايشي استفاده ميشود. «احترام به تابوت و نخل در ميان اقوام و پيروان آيينهاي ديگر بوده است و در بين شيعيان محتملاً از قرن چهاردهم هجری، سنت نخل و نخل بندي پديد آمد و رفته رفته وسيله مورد احترام مردم قرار گرفت و حركت آن در اكثر نواحي ايران، جزو رسومات ايام محرم شد» (غلامرضا، گلي زواره، تحقيقي درباره نخل ماتم، روزنامه اطلاعات، 7شهريور، 1370)
سينه زني و زنجير زني
در اوايل ظهور اسلام مردم تنها با مرثيهسرايي به عزاداري ميپرداختند. سينهزني و زنجير زني ريشه روايي ندارد و در گذشت قرنها در ميان عزاداران به شيوههاي مختلف صورت گرفت. اما متأسفانه بر اساس گزارشهاي موجود از زمان قاجار مراسم قمه زني به سر رايج شد كه امروزه نيز در ميان برخي از دستهها انجام ميشود و به معني نمادي از ريختن خون ائمه و به منظور ارادت به امام حسين(ع) و يارانش است. اما زماني كه زنجير در تصاوير تجسمي استفاده ميشود به گونهاي يادآور به زنجير كشيدن، تازيانهها و زندان و درد اسراي كربلا است. اين بخش از آيين عزاداري بيشتر در شاخه نمايشي مراسم عزاداري جاي دارد.
مراسم تعزيه
تعزيه ظهور نوعي نمايش مذهبي منظوم است كه در آن بازيگران بيشتر از ميان مردم عامي هستند كه به نقش آفريني در مورد زندگي، مرثيه سرايي، قهرمانيها و ظلمهاي وارد شده، گذشتها و حماسههاي شكل گرفته در مورد حوادث تاريخي و مصایب پيش آمده در مورد زندگي بزرگان مذهبي شيعه ميپردازد. تعزيه در لغت به معناي سوگواري است.
نمادها يك شبه به وجود نميآيند. تكرار و كاربرد آنها در يك قوم طي زماني طولاني، تصاوير و حجمها را تبديل به سمبل ميكند. قوميتها هويت ثابتي براي سمبلها بوجود ميآورند و نسلها در حفظ آن تلاش ميكنند. بيشتر مواقع نمادهايي به اشتباه با ريشههاي ديگر در ميان نمادهاي مذهبي جا باز ميكنند و ماندگار ميشوند. بايد نمادها به درستي ريشهيابي شوند و معاني درست آنها به كار رود تا از انحراف در استفاده از آنها براي ممانعت از ترويج خرافات جلوگيري شود.
نظر کاربران
ولی متاسفانه استفاده از اکثر این نمادها به انحراف کشیده شده!!