کارگردان «لاتاری»: از نزدیک شدن به خطوط قرمز استقبال میکنم
مهدویان کارگردان و فیلمنامهنویسی شاخص است از نسل جدید سینماگرانی که در دهه اخیر پای به میدان گذاشتند و به سینما رنگ و بویی سیاسیتر دادند.
روزنامه شهروند - محمدحسین : مهدویان کارگردان و فیلمنامهنویسی شاخص است از نسل جدید سینماگرانی که در دهه اخیر پای به میدان گذاشتند و به سینما رنگ و بویی سیاسیتر دادند. اتفاقی که خیلی زود هم ثمر داد؛ و مهدویان در سه سال پشتسرهم توانست با سه فیلم پرسروصدا در جشنواره فیلم فجر بدرخشد و درخشش مهدویان البته جزو معدود درخششهای جشنواره فجری بود که شائبه حمایتهای پشت پرده در موردش مطرح نشد. محمدحسین مهدویان، چه فیلم هایش و دیدگاه و نگاه و نگرشش را قبول داشته باشیم یا نه؛ به اتکای خود و داشتههایش مطرح شده است و این اتفاق در سینمایی که موتور محرکهاش در تمام دهههای اخیر رانت بوده، اتفاق منحصربهفردی بوده است...
جناب مهدویان؛ گفتهاید یک جورهایی خودآگاهانه و براساس فهرست موضوعاتی که برای ساخت فیلم دارید، فیلمهایتان را دنبال میکنید. برای شروع میتوانید بگویید آیا لاتاری هم در آن فهرست موضوعات بود؟
خب اینکه ما هم مثل هر فیلمساز دیگری یکسری فیلمنامه داشته باشیم که وقتی کاری به ذهنمان نمیرسد، سراغشان برویم، یک اتفاق طبیعی است. اما نکته مهم این است که همیشه هم ماجرا با این خوبی و خوشی پایان نمییابد و گاه در این روند که باید نهایتش انتخاب فیلمی جدید باشد، براساس یکسری اتفاقات، اطلاعات و فکرها؛ موضوعاتی به ذهن ما سر میزنند و ناگهان میبینیم که در حال حاضر دوست داریم آنها را بسازیم...
لاتاری هم یکی از اینها بود که خودش را به ذهنتان تحمیل کرد؟
بله. دقیقا در مورد لاتاری هم این موضوع پیش آمد...
یک جایی از قول شما شنیدهایم که بعد از شنیدن ترانه دوبی محسن چاوشی بود که تصمیم به ساخت لاتاری گرفتید. این موضوع هم جزو روندی قرار میگیرد که توضیح دادید؟
به روایتی بله. ترانه چاوشی، ترانه زیبایی است و وقتی آن را شنیدم، حس کردم یک نگاه سینمایی دارد و تصمیم گرفتم این ترانه تبدیل به فیلم شود، به ویژه اینکه مضمون و موضوع ترانه هم در شرایط اجتماعی این روزهای کشور حرف مهمی را میزد. یادم هست در صحبتی که با ابراهیم امینی، فیلمنامهنویس لاتاری داشتیم، بهش گفتم که ترانه چاوشی پر از عصیان و خشونت است...
میتوانی با جزییات درباره روند شکلگیری این طرح صحبت کنی؟
روزهای بعد از ماجرای نیمروز بود که با یکسری از دوستان نشسته بودیم و صحبت میکردیم، در جریان این صحبتها طرح اول لاتاری شکل گرفت.
همین طرح قاچاق دختران دیگر؟
بله...
یک سوال دارم و دوست دارم صادقانه جواب بدهید. شما با سابقه موفقیت دو فیلم و البته ثابتکردن برادریتان با مدیریت فرهنگی نظام، آیا انتظارش را داشتید لاتاری تا این حد در زمان صدور پروانه ساخت با مشکل مواجه شود؟
نه اصلا. به هیچ وجه فکرش را نمیکردم، البته شاید هم شرایط اجتماعی در این برخوردهایی که صورت گرفت، تأثیرگذار بود. مثلا انتخابات. البته شاید هم فیلمنامه کمی بیش از حد تند شده بود، به ویژه درباره موضوعی خطیر بود و میشد انتظار داشت بحثانگیز شود.
این درگیریهایی که میگویید چقدر طول کشید؟
حدود پنج ماه. یک دوران بسیار دشوار بود که تنها هدفم ساختهشدن لاتاری بود...
قطعا اصلاحات زیادی را باید اعمال کرده باشید؟
خیلی زیاد بود و مهمتر از همه اینکه فقط شورای پروانه ساخت نبود که خواستههایی داشت و خیلی جاهای دیگر هم درخواست اصلاحاتی داشتند.
نمیترسیدید اعمال این تغییرات فیلم را از هدف اولیهتان منحرف کند؟
نه دیگر. این خط قرمزم بود. در واقع اگر میدیدم روح و فکر لاتاری دارد عوض میشود، سراغ ساختش نمیرفتم.
نمیترسیدید با این پروژه پر از ریسک نتوانید روند موفقیتهایتان را ادامه دهید؟
نه اتفاقا؛ به هیچ وجه ترسی نداشتم...
حتی با اینکه در سالهای اخیر دور دست فیلمهای اجتماعی بیقهرمان بود و شما در چنین شرایطی میخواستید یک فیلم بسازید که خیلیها از آن به عنوان یک فیلم قهرمانمحور نام بردهاند؟
اگر فیلمهای اجتماعی تلخی که حضور غالبی در سینمای ایران دارند، موفق بودند، چرا؛ میشد از عاقبت این نگاه متفاوت ترسید، اما فراموش نکنید که در تمام سالهای اخیر به جز یکی دو فیلم موفق بقیه فیلمهای اجتماعی سینمای ایران شکست خوردهاند و درواقع رئالیسم غالب و افسارگسیخته سینمای اجتماعی ما جز در چند فیلم انگشتشمار در بیش از ٩٠ درصد مواقع نتوانسته نظر مثبت مردم را جلب کند و در گیشه شکست خورده است. به این دلیل هم بود که کمترین ترسی از ساخت فیلم قهرمانمحور نداشتم...
امید چه؟ تا چه میزان موفقیت فیلمتان را قطعی میدانستید؟ آیا حتی تردید هم نداشتید؟
آنچه در سینمای ایران میبینیم، متاسفانه برآیند سلایق مخاطبان بالقوه سینما نیست، بلکه سلیقه شخصی یکسری از منتقدان و روزنامهنگاران است که جریان غالب سینمایی را شکل دادهاند.
یعنی شما معتقدید آنچه در سینما میبینیم با سلیقه شمار زیادی از سینمادوستان تفاوت دارد؟
قطعا. همین فیلم لاتاری نشان میدهد که تماشاگران این روزها هم مثل همیشه همچنان قهرمان دوست دارند. اصولا برای هر کسی که سینمارفتن برایش سرگرمی باشد، قهرمان جذابیت دارد و می دانیم هنوز که هنوز است، هدف اصلی از سینما رفتن چیزی جز سرگرمی نیست، به همین دلیل هم هست که میبینیم هنوز هم در بعضی صحنهها تماشاگر بلند میشود و کف میزند و تشویق میکند. تصاویری که سالها بود در سینمای ایران فراموش شده بود...
از خطقرمزها نمیترسیدید که مسیر فیلم را عوض کنند؟
اتفاقا همیشه از حرکت در نزدیکی خطوط قرمز استقبال میکنم. دلیلش هم این است که در نزدیکی خطوط قرمز است که میشود حرفهای جسورانه زد.
لاتاری فروش فوقالعادهای داشته. فکرش را میکردید؟
شاید باید بگویم که این را میدانستم که این فیلم نسبت به فیلمهای قبلی بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت، این همه هدف ما بود. درواقع هدف ما این بود فیلمی بسازیم که مردم دوستش داشته باشند. حالا هم این نکته که لاتاری توانسته این کار را بکند برایم خوشحالکننده است
در نخستین اخباری که از فیلم منتشر شد، گفته شد نام فیلم جدیدتان «نوشین» خواهد بود. نامی که خیلی زود تبدیل به لاتاری شد. میتوانید دلیلش را بگویید؟
اینجور چیزها سلیقهای است. درواقع فیلم به این دلیل نامگذاری میشود که شناخته شود، همچنین جذابیتی برای مخاطب ایجاد کند. در مورد این فیلم هم به هر حال به این نتیجه رسیدیم که نوشین شاید چندان جذابیتی برای مردم نداشته باشد. به هر حال در سینمای ایران فیلمهای زیادی با اسامی زنانه ساخته شده بود...
تمام جنجالهای یک فیلم جنجالی
جنجالهای لاتاری با مشکلاتی که زمان صدور پروانه ساخت پیش آمد، آغاز شد. مشکلاتی که موجب شد جمال شورجه به نیابت از اعضای شورا عنوان کند، قصدشان حمایت از مهدویان جوان است و ممانعت از درغلطیدن این سینماگر ارزشی به دامان سینمای روشنفکرانه. اتفاقی که جنجالهای لاتاری را کلید زد و بعد هم با اعتراض سوسنگردیها و مسائلی از این دست؛ دعواهای برنامه هفت و پشت دستزدن حجازیفر به مجری برنامه؛ نادیده گرفتهشدن لاتاری در داوریهای جشنواره و... ادامه پیدا کرد...
لاتاری زمانی متولد شد که بعد از نمایش ماجرای نیمروز، محمدحسین مهدویان فیلمنامه لاتاری را به شورای پروانه ساخت ارایه کرد تا بهعنوان فیلم سوم خود بسازد، اما با مخالفت برخی از اعضای شورای پروانه ساخت مواجه شد و این آغاز جنجالهایی بود که تا همین امروز کشیده شده است، چون فیلمنامه لاتاری درباره موضوع حساسیتبرانگیز قاچاق زنان ایرانی بوده؛ بعضی از اعضای شورا اصلاحیههای زیادی به فیلمنامه وارد کردند و این موجب شد صدور مجوز با تأخیر مواجه شود. این یعنی جنجالی دیگر...
لاتاری با موضوع ناب و ملتهبش؛ با سابقه احترامبرانگیز کارگردانش؛ و نیز با حمایت رسانههای عمدتا اصولگرا، بهرغم تمام سختیها و دستاندازها، درنهایت وارد پروسه تولید شد و توانست به جشنواره سیوششم فجر راه یابد. حضوری که این نوید را میداد، همپای اهمیت استراتژیکش موفقیت هم به دست خواهد آورد، اما این اتفاق نیفتاد و لاتاری به معنای واقعی کلمه از سوی داوران نادیده گرفته شد. در کنار آن بحثها و حواشی حضور مهدویان در برنامه هفت و سینمای دو موجب شد نام این فیلم بیش از اهمیت و ارزشهای سینماییاش به واسطه جنجالهایش به یاد بماند. رخدادی که البته در زمان اکران به نفع فیلم تمام شد و بیش از ١٠میلیارد تومان در گیشه عایدش کرد.
ارسال نظر