فیلم های دنباله دار غافلگیرکننده
دنباله سازی در هالیوود اتفاق جدیدی نیست اما بین این دنباله ها تفاوت هایی وجود دارد. فیلم هایی هم هستند که از ابتدا اصلا قرار نبوده دنباله دار باشند و اینکه دنباله ای برای آنها ساخته شده به واسطه نوعی غافلگیری تجاری و هنری بوده است.
تکلیف برخی فیلم ها هم روشن است که باید دنباله دار باشند چون بر مبنای یک اثر ادبی دنباله دار ساخته شده اند مثل «ارباب حلقه ها» یا «هری پاتر» یا اینکه داستان آنها اصولا در یک فیلم تمام نمی شود مثل «جنگ ستارگان». اما فیلم هایی هم هستند که از ابتدا اصلا قرار نبوده دنباله دار باشند و اینکه دنباله ای برای آنها ساخته شده به واسطه نوعی غافلگیری تجاری و هنری بوده است.
پیش از طلوع/ غروب/ نیمه شب
یکی از بهترین نمونه های این قبیل دنباله های غیرقابل انتظار پیش از نیمه شب است که امسال روانه اکران شد. سال 1995 ریچارد لینکلیتر فیلم بسیار کم هزینه پیش از غروب را با بازی ایتن هاک و ژولی دلپی ساخت. فیلم داستان یک جوان آمریکایی و یک دختر فرانسوی است که در قطاری با یکدیگر ملاقات کرده و یک شب را به گشت و گذار در وین می گذرانند. این درام عاشقانه عملا فاق داستان است و شاید بتوان گفت هیچ اتفاق ویژه ای در طول فیلم رخ نمی دهد و کل فیلم حین راه رفتن و گفتگوی این دو نفر شکل می گیرد. با اینحال دیالوگ های بسیار عالی، استفاده استادانه از فضای شهر وین و تاکیدهای جذاب بر روابط انسانی در کنار بازی های خوب دو بازیگر اصلی پیش از طلوع را به فیلمی ماندگار تبدیل کرد.
بعد از موفقیت هنری غافلگیرکننده فیلم، احتمال ساخت قسمت دوم مطرح شد. کارگردان و دو بازیگر اصلی در طی چند سال روی چند داستان محتمل کار کردندو حتی قرار بود دو سال بعد قسمت دوم ساخته شود اما به دلیل نبود امکانات مالی پروژه بایگانی شد. تا اینکه در سال ۲۰۰۴ یعنی ۹ سال بعد قسمت دوم با عنوان پیش از غروب ساخته شد. داستانی که زندگی ۹ سال بعد دو شخصیت اصلی را این بار در پاریس روایت می کند. فیلم دقیقا با همان رویکرد و حال و هوای فیلم نخست ساخته شد و توانست موفقیت بی نظیر فیلم نخست را تکرار کند.
در سال ۲۰۱۱ بحث ساخت قسمت سوم این مجموعه دوباره مطرح و دو سال بعد فیلم روانه اکران شد. بین فیلم دوم و سوم نیز دقیقا ۹ سال فاصله وجود دارد و داستان زندگی دو شخصیت اصلی را بعد از ۱۸ سال در یونان پی می گیرد. حال و هوای داستان و روند فیلم دقیقا مشابه دو فیلم قبلی است و حتی بیش از فیلم دوم با استقبال منتقدان روبرو شده است. در ادامه نگاهی خواهیم داشت به چند فیلم مطرح که دنباله هایی به همین شکل برای آنها ساخته شد.
۱- سه گانه پدرخوانده ساخته فرانسیس فورد کاپولا
فرانسیس فورد کاپولا با اقتباس از رمان جنایی - مافیایی ماریو پوزو شاهکاری خلق کرد که می توان آن را در زمره ۱۰ فیلم برتر تاریخ سینما قرار دارد. رمان پوزو بیش از ساخت فیلم سروصدای فراوانی به پا کرد و چنان در فرهنگ و ادبیات آمریکا موثر بوده که از آن با عنوان «تاثیر پدرخوانده» یاد می شود. بنابراین ساخت فیلمی برمبنای این اثر اصلا دور از ذهن نبود. از ابتدا فرانسیس فورد کاپولا مد نظر کمپانی پارامونت نبود و خودش هم به توصیه جورج لوکاس کارگردانی پدرخوانده را پذیرفت.
گرچه انتخاب کاپولا و بعدتر پاچینو با مخالفت های نسبتا زیادی همراه بود (چندین بار نزدیک بود هر کدام از این دو از کار اخراج شوند) اما به هر ترتیب کاپولا فیلمی بی نظیر ساخت که با استقبالی باورنکردنی از طرف مردم و منتقدان روبرو شده و جوایز اسکار بهترین فیلم، فیلمنامه و بازیگر نقش اول مرد را از آن خود کرد. پدرخوانده با بودجه شش و نیم میلیون دلاری تنها در آمریکا نزدیک به ۱۳۵ میلیون دلار فروش داشت. موفقیت هنری و تجاری پدرخوانده در سال ۱۹۷۲ کاپولا و سران کمپانی پارامونت را به صرافت ساخت قسمت دوم آن انداخت.
با توجه به اینکه پوزو و صرفا یک رمان برای پدر خوانده نوشته بود. در پدر خوانده دو کاپولا و پوزو (که با هم فیلمنامه را نوشتند) داستان دوران نوجوانی و جوانی دون کورلئونه را از کتاب اصلی اقتباس کرده و ادامه داستان فیلم را مستقل از رمان نوشتند.
پدرخوانده دو در سال ۱۹۷۴ روانه اکران شد و موفقیت فوق العاده فیلم نخست را تکرار کرد. بسیاری از منتقدان فیلم دو را حتی برتر از فیلم یک ارزیابی می کنند. فیلم توانست جوایز اسکار بهترین فیلم، کارگردان، فیلمنامه و بازیگر نقش دوم مرد را نیز از آن خود کند. گرچه فیلم فروش بسیار کمتری از فیلم نخست داشت و ۵۷ میلیون دلار فروخت اما با توجه به بودجه ۱۳ میلیون دلاری و فروش جهانی اش باز هم به موفقیت تجاری مطلوبی دست یافت.
با ساخت فیلم دوم به نظر می رسید پرونده ساخت فیلم های پدرخوانده بسته شده است. گرچه سران کمپانی پارامونت به طور مکرر از کاپولا می خواستند قسمت سوم این مجموعه را بسازد ولی او زیر بار نمی رفت. تا اینکه در سال ۱۹۹۰، عوارض شکست تجاری سنگین فیلم از صمیم لب (۱۹۸۲) کاپولا را وادار کرد در برابر اصرار مدیران پارامونت تسلیم شده و قسمت سوم پدرخوانده را نیز بسازد. در اینجا کل داستان بدون اتکا به رمان پوزو و صرفا در قالب فیلمنامه توسط کاپولا و بوزو نوشته شد. پدرخوانده ۳ اما نه به لحاظ تجاری و نه هنری نتوانست موفقیت دو فیلم قبلی را تکرار کند. فیلم با بودجه ۵۴ میلیون دلاری در آمریکا تنها ۶۶ میلیون دلار فروخت. در عین حال فیلم نامزد هفت جایزه اسکار بود که برخلاف دو فیلم قبلی موفقیتی کسب نکرد.
۲- سه گانه اوشن ساخته استیون سودربرگ
کارگردان خوشنام و مطرح هالیوود در سال ۲۰۰۱ فیلم شاد و سرخوش دار و دسته ۱۱ نفره اوشن را ساخت که بازسازی فیلمی به همین نام (۱۹۶۰ ساخته لوئیس مایلستون) بود. گرچه آن فیلم قدیمی به لحاظ سینمایی اثر جدی و مهمی نبود، سودربرگ با حضور چندین ستاره مطرح و پولساز، بازسازی فاخر و در عین حال پرشر و شورتری از فیلم را روانه اکران کرد که با استقبال گرمی هم از جانب تماشاگران هم منتقدان روبرو شد. موفقیت این بازسازتی سودربرگ را به صرافت ساخت قسمت دوم آن انداخت.
قسمت دوم در سال ۲۰۰۴ با اضافه شدن چند ستاره دیگر ساخته شد. این فیلم در مقایسه با اثر قبلی با استقبال ضعیف تری روبرو شد اما همان مولفه های جذاب و بانمک فیلم نخست را به خوبی در خود جای داده بود. در نهایت سومین فیلم این مجموعه در سال ۲۰۰۷ اکران شد. فیلم سوم گرچه نسبت به فیلم دوم از سوی منتقدان مورد استقبال بهتری قرار گرفت اما در بین این سه فیلم از همه کمتر فروخت تا پرونده ساخت این مجموعه با همین فیلم بسته شد.
۳- میراث بورن ساخته دیوید گیلوری
فیلم های جیسون بورن از جمله بهترین اکشن های چند سال اخیر هالیوود هستند که براساس سه گانه جیسون بورن نوشته رابرت لودولوم (جاسوسی نویس معروف آمریکایی) ساخته شده و مت دیمن نیز در نقش اصلی داستان ظاهر شد. گرچه قرار بود اولتیماتوم بورن (پل گرین گراس ۲۰۰۷) آخرین قسمت این مجموعه باشد موفقیت هنری و تجاری این مجموعه دست اندرکاران فیلم را به فکر ساخت قسمت چهارم انداخت.
منتها مت دیمن اعلام کرد که بدون حضور گرین گراس دیگر در نقش بورن بازی نخواهد کردو گرین گراس هم گفته بود که دیگر جیسون بورن نخواهد ساخت. به همین دلیل نویسندگان در اقدامی جالب شخصیتی دیگر خلق کردند که جیمی رنر آن را بازی کرد و به نوعی هم رده بورن محسوب می شود. میراث بورن گرچه ادامه قطعی سه گانه نخست نیست و جیسون بورن در آن حضور ندارد، اما وقایع آن دقیقا موازی با فیلم قبلی اتفاق می افتد. ابتکار بسیار جالبی که اصطلاحا جواب داد و میراث بورن را به فیلمی بسیار جذاب و پرتحرک تبدیل کرد که مثل سه فیلم قبلی با استقبال مطلوبی چه در گیشه چه از سوی منتقدان روبرو شد.
۴- ترمیناتور
جیمز کامرون در سال ۱۹۸۴ با بودجه اندک شش و نیم میلیون دلار فیلمی ساخت که ۳۸ میلیون دلار فروخت و به یکی از فیلم های مهم سال تبدیل شد. تقریبا بلافاصله بحث ساخت دنباله آن مطرح شد اما برخی مشکلات حقوقی و کمبود امکانات مربوط به جلوه های ویژه تولید آن را تا سال ۹۱ به تعویق انداخت. قسمت دوم ترمیناتور اما به موفقیت تجاری و هنری باورنکردنی دست یافته، به یک کالت در سینمای اکشن بدل شد. در نتیجه ساخت قسمت سوم بلافاصله در دستور کار قرار گرفت اما تولید آن تا سال ۲۰۰۳ به تعویق افتاد.
جیمز کامرون از کارگردانی انصراف داد و جاناتان ماستو آن را ساخت که با بودجه ۱۷۱ میلیون دلاری در کل دنیا ۴۳۳ میلیون دلفار فروخت. در شرایطی که قرار بود بلافاصله بعد از فیلم سوم قسمت چهارم نیز ساخته شود، دعواهای حقوقی و تغییرات پیاپی، محتوای داستان را از روی شخصیت ترمیناتور به شخصیت جان کانر (کریستین بیل) منتقل کرد اما این فیلم ۲۰۰ میلیون دلاری در گیشه چندان موفق نبود و با استقبال سرد منتقدان نیز روبرو شد.
۵- خماری (هنگ آور)
شاید خود تا فیلیپس کارگردان خماری هم تصور نمی کرد این کمدی عجیب و غریب، اینقدر محبوب شده و در سال ۲۰۰۹ با چنین استقبالی روبرو شود اما برخلاف موارد مشابه، برادران وارنر که به موفقیت فیلم ایمان داشتند پیش از اکران فیلم نخست پیشنهاد ساخت قسمت دوم را ارائه کردند. قسمت دوم خماری که با همان شخصیت ها و همان قصه فقط اینبار به جای لاس وگاس در بانکوک اتفاق می افتد، در سال ۲۰۱۱ اکران شده و به نسبت فیلم اول چه در گیشه چه در نزد منتقدان موفقیت کمتری کسب کرد.
با اینحال سازندگان فیلم حتی پیش از اکران فیلم دوم و در حالی که هنوز یک خط از فیلمنامه هم نوشته نشده بود خبر ساخت قست سوم را اعلام کردند. قسمت سوم همین امسال روانه اکران شد و نتوانست موفقیت دو قسمت قبلی را تکرار کند. فیلم با برخورد سر منتقدان روبرو شد و با بودجه ۱۰۳ میلیون دلاری اش در آمریکا ۱۱۱ میلیون دلار فروخت تا عملا فیلمی شکست خورده تلقی شود. گرچه باز هم احتمال ساخت دنباله های دیگری برای این مجموعه متصور است.
۶- بیگانه
قسمت اول بیگانه (۱۹۷۹) به کارگردانی رایدلی اسکات یک فیلم فضایی ترسناک بسیار کم خرج بود که چه از جانب منتقدان و چه تماشاگران با استقبال گرمی روبرو شد. با اینحال کمپانی فوکس تا سال ۱۹۸۳ تمایلی به ساخت دنباله آن نداشت. تا اینکه جیمز کامرون که از طرفداران فیلم بود تمایل خود را برای کارگردانی قسمت دوم اعلام کرد. دومین قسمت بیگانه در سال ۱۹۸۶ روانه اکران شده و به موفقیتی حتی بیش از فیلم نخست دست یافت.
با وجود موفقیت دو فیلم نخست باز هم تمایل زیادی به ساخت قسمت های بعدی این مجموعه وجود نداشت ولی با اینحال قسمت سوم در سال ۱۹۹۲ به کارگردانی دیوید فینچر جوان و تازه کار ساخته شد. این قسمت به خصوص نزد منتقدان نسبت به دوم فیلم قبلی کمتر مورد توجه قرار گرفت با اینحال فروش جهانی بالای فیلم کمپانی فوکس را به صرافت ساخت قسمت چهارم انداخت. این بار ژان پیر ژونه فرانسوی فیلم را ساخت که به لحاظ مالی چندان موفق نبود. با اینحال زمزمه هایی مبنی بر ساخت قسمت های بعدی بیگانه به گوش می رسد.
۷- راکی
سیلوستر استالونه با الهام از مبارزه یک بوکسور نه چندان مطرح با محمد علی کلی فیلمنامه راکی را نوشت و بعد از کش و قوس های فراوان موفق شد. نقش اصلی را نیز به دست آورده و با همین فیلم به یک سوپر استار تبدیل شد. موفقیت راکی به لحاظ تجاری و هنری و بردن اسکار بهترین فیلم و کارگردان در سال ۱۹۷۶ مقدمه ای بر ساخت ۵ دنباله شد. راکی ۲ در سال ۱۹۷۹موفقیت تجاری و حتی به طور نسبی موفقیت هنری فیلم نخست را تکرار کرد.
راکی ۳ در سال ۱۹۸۲ و راکی ۴ در سال ۱۹۸۵ هر دو بسیار خوب ف۶روختند اما منتقدان برخورد سردی با فیلم ها داشتند. کارگردانی چهار فیلم اخیر را خود استالونه برعهده داشت. راکی ۵ (۱۹۹۰) یک شکست تجاری و هنری تمام عیار بود و گرچه جان آویلدسن کارگردان فیلم نخست آن را ساخته بود باز هم با اقبال مناسبی روبرو نشد. تا اینکه در سال ۲۰۰۶ استالونه راکی بالبوآ را ساخت که چه به لحاظ تجاری و چه از سوی منتقدان با استقبال مطلوبی روبرو شد. ظاهرا قرار است دنباله های راکی باز هم ادامه داشته باشد.
ارسال نظر