گفت و گو با «مهدی سلطانی»، لوطیِ عاشق پیشهی شهرزاد
مهدی سلطانی را میتوان در زمره بازیگرانی به حساب آورد که با تلاش و دانش و صبر، اتفاقهای ویژهای رقم میزنند. حضورش در صحنه تئاتر از زمان همکاری با «گروه زیتون» شروع شد و رفتهرفته مخاطبان تلویزیون و سینما با چهره و بازی او آشنا و آشناتر شدند.
در جایی از شما خواندم که اساسا نقش را قضاوت نمیکنید و از دریچه چشمان نقش به پیرامون نگاه میکنید، این ویژگی تا چه حد برآمده از فردیت شماست؟
کموبیش اینگونهام. آدمی هرچقدر در کوچه پسکوچههای روزگار بیشتر تردد میکند و بر تجربیاتش افزوده میشود به این نتیجه میرسد که انسانها همه «گنهکاران بیتقصیرند». شرایط محیطی و وراثت است که شخصیت ما را شکل میدهند و انسان در مواجهه با کنشها، متناسب با شخصیتش واکنش نشان میدهد. ازاینرو واکنش آدمها نسبت به یک امر مشابه، ممکن است متفاوت باشد و همین باعث میشود که نسبت به تعاریف بشری در فرهنگهای مختلف، یکی خوب به نظر برسد و دیگری بد.
هاشم دماوندی شخصیتی است که مدام بین مصلحت و اخلاق و وظیفه در رفتوآمد است و مخاطب مدام منتظر واکنشی از اوست. کمی از رنگآمیزی نقش در فصل دوم سریال صحبت کنیم. پیشنهادی برای این شخصیت به حسن فتحی داشتید؟
رماننویس، خود بهتنهایی در صدها و بلکه هزاران صفحه، شخصیت و شرایط مفروضش را توصیف میکند تا ما با کمک تخیلمان وارد دنیایی شویم که کاملا ساختهوپرداخته ذهن نویسنده است، اما در درام اینگونه نیست. درامنویس، ذهنیت خود را راجع به یک کاراکتر روی کاغذ میآورد و بازیگر آن را با ذهنیت خود مخلوط میکند و به عینیت درمیآورد. او این کار را با کمک کارگردان انجام میدهد، اما در درام، حتی کار به اینجا ختم نمیشود، عناصر دیگر نمایشی و گروههای متعدد فنی و هنری هم در فراهمکردن شرایط مناسب برای روایت قصه یا ایجاد یک اتمسفر مؤثرند. این خاصیت اجتنابناپذیر درام است و اگر قرار باشد یک اثر دراماتیک، خروجی خوبی داشته باشد، تعامل هنرمندان با همدیگر امری ضروری است. بازیگر اگر پیشنهادی برای ارائه نقشش نداشته باشد، یعنی اینکه خلاق نیست.
بسیاری از مخاطبان به پررنگشدن فضاهای اکشن و پرهیجان در فصل دوم سریال اشاره میکنند که کمی با تم اجتماعی- عاشقانه سریال در تضاد است. نظر شما دراینباره چیست؟
به اعتقاد من این ضرورت قصه و درام است. اگر رویداد را به یک قطار تشبیه کنیم و قصه را به مسیر راهآهن؛ این قطار برای رسیدن به مقصد مجبور است از مناطق مختلف عبور کند؛ مناطق سرسبز، کوهستانی، کویری و... . قطار نمیتواند همیشه از جنگل بگذرد در صورتی که مقصد آنسوی کویر است. دنیای واقعی هم همین است.
هاشم دماوندی و گذشته و رابطه عاشقانهای که در فصل دوم سریال به آن اشاره شد، شمایل دیگری از این شخصیت را به مخاطب نشان داد و به نظر میرسد سرانجام رابطه گذشته آنها و تأثیرش در زمان حال ادامه داشته باشد، در مورد این فصل از زندگی هاشم صحبت کنید. نگاه شما به این موضوع چیست؟
اساسا ایجاد عواطف، احساسات یا هیجانات روحی از اراده و اختیار انسانها بهدور است؛ یعنی اینکه در شرایط نرمال، ما نمیتوانیم بالاجبار از کسی متنفر باشیم یا خوشمان بیاید. اگر میوهای ترش است حس چشایی ما قادر نیست خلاف قاعده عمل كند و آن را شیرین یا شور احساس کند، مگر اینکه اختلالی در حس ما وجود داشته باشد یا ما بیمار باشیم. پدیده عشق و دلدادگی هم از این قاعده مستثنا نیست. عشق و عاشقی سن و جنسیت نمیشناسد. به اختیار نمیآید و به اختیار هم نمیرود. پدیدهای است که با چونوچرا و اماواگر بیگانه است.
این سریال قهرمانهایی دارد که هرکدام تأثیری در پیشبرد داستان دارند. از نظر شما فصل دوم سریال به جهت پرداختن به شخصیتها چطور است؟
البته شخصیتهای دیگری هم نوشته شده بودند که حذف شدند. این شخصیتها هرکدام بهتنهایی قصهای جذاب و دراماتیک داشتند، اما به دلیل اینکه ممکن بود داستانکهای آنها، مزاحم روایت قصه اصلی شود کنار گذاشته شدند، اما شخصیتهایی که در فصل دوم اضافه شدند و حضور دارند درواقع آنهایی هستند که در پیشبرد قصه و درام نقش مهمی ایفا میکنند که در فصل سوم بیشتر متوجه تأثیرات حضور آنها خواهیم شد.
شهرزاد از جمله سریالهایی است که تداوم پیدا کرد. برخی از افت کیفی مجموعه در فصل دوم صحبت میکنند. تا چه حد این انتقاد را میپذیرید؟
ممکن است بعضی از قسمتها رضایت مخاطبان را بیشتر جلب کرده باشد و بعضی قسمتها کمتر، همانطور که در فصل اول هم اینگونه بود. در فصل اول هم بینندگان از بعضی قسمتها راضیتر بودند. من این را افت کیفی فصل تعریف نمیکنم.
روند بازی شما و حضورتان در سینما یا تلویزیون تا حد زیادی برآمده از دانش و صبری است که سالها برای آن تلاش کردید و از نظر من شما نمونه صبر و تلاش براي رسیدن به هدف هستید. اگر قرار باشد برای نسل جوان علاقهمند به این هنر نکتهای یا توصیهای داشته باشید، چیست؟
بهطور خلاصه عرض کنم که من همیشه سعی کردهام در جایگاه مطلوب قرار گیرم و نه در جایگاه طالب. وقتی مطلوب یا خواستنی باشید، فرصت انتخاب دارید که خواستهها و شرایط را بپذیرید یا خیر، اما اگر صرفا طالب یا خواهان باشید، این دیگران هستند که شما را انتخاب میکنند و در این انتخاب ممکن است شرطوشروطهای سخت و غیرقانونی هم داشته باشند.
ارسال نظر