«اصغر فرهادی»؛ از نمایشنامههای رادیویی تا اسکار
«جدایی نادر از سیمین» که داستانی انسانی، بیپروا و پربار را در ایران تعریف میکرد اولین فیلمی بود که اصغر فرهادی را در کانون توجه سینماگران لسآنجلسی قرار داد. مخصوصا وقتی جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی را در سال ۲۰۱۲ برد.
با توجه به محدودیت سفری که دانلد ترامپ برپاکرده، به نظر میرسد که فرهادی نمیتواند امسال آن تجربه را تکرار کند و برای فیلم جدیدش «فروشنده» که آن هم نامزد اسکار شده، در خانه خواهد نشست. فیلم داستان رابطه زوجی (با بازی ترانه علیدوستی و شهاب حسینی) است که در طی تولید تئاتر «مرگ فروشنده» آرتور میلر، دچار مشکلاتی میشوند. امپایر با فرهادی در مورد الهامات و فیلمهایی که از آن اثر گرفته و همچنین اینکه توجه اسکار برای او به چه معناست، صحبت کرده.
ایده این فیلم چطور به ذهنتان رسید؟
-در حالی که داستان سالها در ذهن من بود، هرگز احساس نمیکردم که به قدر کافی کامل است تا آن را به فیلم تبدیل کنم. اما به محض اینکه متوجه شدم کاراکترهای فیلمم بازیگر تئاتر خواهند بود، فهمیدم که عنصر گمشده را پیدا کردهام. این به من اجازه داد که دست روی امری جذاب بگذارم: بازیگر بودن یعنی قرار دادن خود در جای شخصی دیگر و برانگیختن همذاتپنداری تماشاگر برای آن شخصیت. به عنوان یک بازیگر، کاراکتر اصلی (عماد) باید این همذاتپنداری را احساس کند، اما با مردی روبرو میشود که برای داشتن احساس همذاتپنداری با او دچار مشکل است.
پس شما دنبال بررسی ایدهی رویارویی همذاتپنداری با انتقام بودید؟
-همذاتپنداری یکی از سوژههای مشترک در تمام فیلمهای من است، اما مشکلات دیگری هم در درام وجود دارد. مشغلههای ذهنی و علائق تماشاگران باعث میشود که برخی بیشتر از دیگران متوجه این مسائل میشوند. برخی مردم تم این داستان را انتقام میدانند در صورتی که برخی دیگر فکر میکنند با حریم شخصی سرو کار داریم. و برخی دیگر ممکن است احساس کنند که بحث در مورد توهین و تحقیر است. مرگ فروشنده آرتور میلر درواقع مثل آینهای برای داستانی است که من نوشته ام.
چرا به طور خاص داستان حول محور «مرگ فروشنده» میچرخد؟
آیا شما از تمرین با بازیگران لذت میبرید؟
-من خیلی تئاتر را دوست دارم و در سالن تئاتر احساس میکنم در خانهام هستم. برای همین هرگز فکر نمیکردم که به سینما بیایم و بعد در سینما بمانم. من در دانشگاه تئاتر را شروع کردم و بعد کار در آن را ادامه دادم. سپس به رادیو دعوت شدم، تا نمایشنامه بنویسیم. چون آن آثار خیلی موفق بودند، شروع به نوشتن سریالهای تلویزیونی کردم. از آنجا بود که تهیهکننندگان سینما به سرغ من آمدند و به من گفتند که داستانهایم خیلی برای سینما مناسب هستند. پس به طریقی من به درون این صنعت برده شده ام.
مهمترین افراد موثری روی فیلمسازی شما چه کسانی بودند؟
-خب، خوشحالم. از اینکه سومین نامزدی خود را دریافت کنم (چون برای جدایی هم نامزد بخش فیلمنامه شدم) احساس شادی بسیاری داشتم، اما در عین حال احساس متناقضی داشتم. سینما در مورد برد و باخت نیست. نامزد شدن من به این معنا نیست که چیزی بردهام، و آنهایی که نامزد نشدند هم نباختهاند. پس نباید اجازه بدهم این نوع از رقابت و واکنش در سینما با شیوه فیلمسازی من تداخل پیدا کند.
بردن اسکار برای فیلم «جدایی» چه معنایی برای شما داشت؟
-از لحاظ شخصی یا حرفهای چیزی را در زندگی من تغییر نداد. اما رابطه من با مخاطب را تغییر داد. من احساس میکنم که حالا مخاطب بسیار بزرگتری را در ایران و خارج دارم. چون افراد بیشتری حالا فیلمهایم را تماشا میکنند.
فیلم بعدی شما اثری به زبان اسپانیایی است. در مورد آن چه چیزی میتوانید به ما بگویید؟
-این اثر، تولید مشترک فرانسه و اسپانیاست و من همین الان در حال کار روی آن هستم. امیدوارم به موقع کار فیلمنامه را تمام کنم تا بتوانیم در تابستان کار فیلمبرداری را آغاز کنیم. پیش از فیلمبرداری چیز زیادی در مورد آن اثر نمیتوانم بگویم.
آیا دلیل کار در اسپانیا، دور شدن از سانسوری است که در ایران با آن مواجه هستید؟
-من هرگز پیش از نوشتن آثارم تصمیم نمیگیرم که آنها کجا اتفاق بیافتند. این داستان است که به سراغ من میآید و دیکته میکند که در کجا اتفاق بیافتد، و تصادفا این داستان در اسپانیا اتفاق میافتد.
و در این فیلم با پنهلوپه کروز و خاویر باردم کار خواهید کرد…
-خیلی مشتاق این همکاری هستم چون هردوی آنها بازیگران بسیار عالی و انسانهایی بسیار دوستداشتنی هستند. پس میدانم که اوقات بسیار خوبی را با هم سپری خواهم کرد.
ارسال نظر