فیلم «Arrival»؛ داستانی متفاوت از آدم فضایی ها
به تصویر کشیدن موجودات فرازمینی که در اصطلاح به آنها آدم فضایی میگوییم، سال های سال است که در دنیای سینما از آن استفاده میشود و از طریق فیلمهای مختلف، گونههای متفاوت و البته تخیلی آنها را دیدهایم که گاهی اوقات کسی پیدا میشود در میان تمام کلیشهها مقداری نوآوری به خرج دهد و تصویری کاملا جدید از آدم فضاییها خلق کند.
در سال قبلی میلادی یعنی ۲۰۱۶ نیز شاهد اکران فیلمهای زیادی حول محور موجودات فرازمینی بودیم. از مهم ترین های آنان (یا بهتر است بگوییم مهمترین) میتوان فیلم Arrival (ورود) با کارگردانی بسیار خوب و تحسین برانگیز دنیس ویلنوو را نام برد که به طور جدی سر و صداهای زیادی به پا کرده و حتی از آخرین فیلم اکران شده توسط کارگردان توانمندی همچون کریستوفر نولان نیز قویتر و تامل برانگیزتر به نظر میرسد. در ادامۀ مطلب با ما همراه باشید تا نگاهی داشته باشیم به فیلم جدید دنیس ویلنوو با نام Arrival.
فیلم با یک افتتاحیۀ بسیار عالی آغاز میشود. با اینکه موضوع اصلی فیلم در رابطه با ورود چند سفینۀ بیگانه به زمین است، انتظار میرود همانند دیگر فیلمهای مربوط به این موضوع، ابتدای فیلم با هجوم بیگانهها به شهرهای مختلف آغاز شود و انسانهایی را مشاهده کنیم که به مبارزه با آنها میپردازند و طبق سنت همیشگی در پایان مبارزه نیز انسان ها به پیروزی میرسند و بیگانگان یا به طور کامل از بین میروند یا به محل زندگی خود باز میگردند. اما Arrival به هیچ وجه از این کلیشه استفاده نمیکند و با دورترین موضوع به ماجرای اصلی فیلم که البته در قلب آن قرار دارد کار خود را شروع میکند و ما را با سختی های زندگی لوئیس بنکس (با هنرپیشگی ایمی آدامز) آشنا میکند.
داستان فیلم از جایی آغاز میشود که یک مرتبه دوازده سفینۀ بیگانه با ظاهری عجیب و بیضی شکل، با یک فرو رفتگی در پشت، در نقاط مختلف روی کرۀ زمین فرود میآیند و با مقداری فاصله از سطح زمین، روی هوا معلق میمانند. علیرغم موجودات فضایی موجود در دیگر فیلمهای بیگانه محور، به هیچ وجه شاهد بیگانگان خشن و بیرحمی نیستیم که صرفا آمدهاند تا زمین را تصرف کنند یا از منابع آن بهره ببرند. بلکه با صلح کامل پا برروی زمین گذاشتهاند و حتی از سفینه هایشان نیز خارج نمیشوند. اما این انسانها هستند که در مقابل بیآزاری آنها جبهه میگیرند و میخواهند وارد مبارزه با آنها شوند.
Arrival موفق شده تا ملموسترین وضعیت مواجه شدن با موجودات بیگانهای که ناگهان پا به زمین میگذارند و همچنین قصد تهاجم ندارند را به تصویر بکشد. بیش از اینکه بخواهد نمایشی بی محتوا از مبارزۀ بین انسانها و بیگانگان را نشان بدهد، میخواهد با ورود به مفاهیم اخلاقی و پیچیده، نگاهی متفاوت به موضوع اصلی و تکراری فیلم داشته باشد که موجب جدید بودن آن میشود. Arrival از آن فیلمهایی است که به هیچ وجه نمیتوان اتفاقات پیش روی آن را پیش بینی کرد و کاملا غیر منتظره و شوکه کننده به روایت داستان خود ادامه میدهد.
در اولین ثانیههای فیلم، نخستین موردی که نظر بیننده را به طور کامل به خود جلب میکند، موسیقی در حال پخش است که به معنای واقعی کلمه گوشنواز است. اما نه تنها در ثانیههای نخست فیلم، بلکه تا انتهای آن شاهد موسیقیهای بسیار زیبایی هستیم که در برخی مواقع با اضطراب موجود در شخصیت های داخل تصویر همراه میشود و این اضطراب را به بینندگان نیز منتقل میکند. به طور کلی میتوان گفت موسیقی در فیلم Arrival نقش انتقال احساس درونی کاراکترهای کلیدی را به بینندگان دارد و کاملاً نیز از پس این امر برآمده و شاهد یکی از بهترین موسیقی متنهای سال ۲۰۱۶ هستیم که با مفاهیم و فلسفه های موجود در فیلم کاملا همخوانی دارد.
اما Arrival به قدری زیبا و تحسین برانگیز دیزاینبندی و طراحی شده است که کمتر کسی پیدا میشود که از مناظر موجود در فیلم تعریف نکند. نوآوریهای فیلم در زمینۀ طراحی موارد مختلف در محیط فیلم را به راحتی میتوان در ظاهر سفینههای فرود آمده در سطح زمین یافت.
داستان فیلم بسیار پیچیده به نظر میرسد و همچنین دارای بار علمی بسیار زیادی است که دوست داران فیلم را به سمت آن جذب میکند. Arrival از معدود فیلمهای بیگانه محوری است که به جای به تصویر کشیدن درگیری و کشمکشهای بین انسان ها و بیگانهها، به بررسی وضعیت روحی و روانی یک متخصص زبان که درحال برقراری ارتباط با موجودات فضایی، از پشت یک شیشه و بوسیلۀ یک زبان ناشناخته که بیگانگان در فیلم از آن بهره میبرند، میپردازد. این فیلم را میتوان از آن دسته سینماییهایی دانست که برای درک بهتر اتفاقات رخ داده در آن باید چندین بار به تماشای دوبارۀ آن بپردازید و هر بار دقیقتر از قبل واکنشهای مختلف بازیگران و دیالوگهای به زبان آمده و از همه مهمتر افکار آشفتهای که مدام به سراغ لوئیس میآیند را واکاوی کنید تا به درک بهتر و کاملتری از فیلم برسید. فیلم در برخی از قسمتها بیننده را شوکه میکند و در بعضی مواقع نیز او را یا هیجان زده و یا مغموم میکند.
دنیس ویلنوو، کارگردان کانادایی تباری که در فرانسه زندگی میکند، پیش از این فیلم سابقۀ ساخت فیلمهای موفق و جذابی نظیر Sicario ،Prisoners و همچنین Enemy را در کارنامۀ درخشان کارگردانی خود به ثبت رسانده و در جدیدترین ساختۀ خود نگاهی به مفاهیم اخلاقی و فشارهای روحی و روانی هنگام روبه رو شدن با موجودات ناشناختۀ فضایی انداخته و علاوه بر آن، فیلم یک ایمی آدامز دارد که شاهد حضور این چنینی آن در فیلم را باید توصیهای برای تماشای فیلم توسط کسانی که قصد تماشای آن را ندارند، بدانیم.
دنیس ویلنوو که رفته رفته اعتبار زیادی در دنیای سینما به دست آورده، توسط کارگردان توانمندی مثل ریدلی اسکات برگزیده شده تا فیلم بلید رانر ۲۰۴۹ را کارگردانی کند و ویلنوو فرصت این را داشته باشد که توانمندیهای خود به عنوان یک کارگردان را در این فیلم پیاده سازی کند. به هیچ وجه تماشای Arrival را از دست ندهید.
نظر کاربران
منم این فیلمو دوس داشتم
این فیلم واقعا عالی و خارق العاده بود و واقعا جیمی رنر و ایمی آدامز دو تا از بازیگرانی هستن که همیشه فیلمای خیلی خوب و سطح بالا بازی میکنن