آشنایی با کشورهای صاحب سبک در سینما: بریتانیا
سینمای انگلستان و در معنای وسیع آن سینمای بریتانیا؛ گنجینهای قدیمی و گرانقدر از تاریخ هنرهفتم به شمار میآید.
سهم سينماگران انگليسي؛ ولزي؛ اسكاتلندي و ايرلندشمالي در سروشكل گرفتن سينماي بريتانيا و تاثير آن بر سينماي جهان طي سالهاي ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۰ غير قابلانكار است. در واقع سينماي آمريكا در اين سالها از حضور اين هنرمندان بسيار سود برد.
سينماي انگلستان را نميتوانيم بدون بدنهي وسيع آن ارزيابي كنيم. از ۱۹۲۰ به بعد خيل زيادي از نامداران سينماهاي ولز؛ ايرلندشمالي و اسكاتلند در فيلمهاي انگليسي و آمريكايي به عنوان بازيگر و كارگردان حضور داشتند.
براي مثال سينماي اسكانلند از دهه ۱۹۴۰ تاكنون به تنهايي بيش از ۱۰۰ بازيگر طراز اول در سطح سينماي جهان معرفي كردهاست. نامهايي مانند شان كانري(-۱۹۳۰)، ايوان مك گرگور-۱۹۷۱)، برايان كاكس(-۱۹۴۶)، گري او.برايان(-۱۹۶۸)، بيلي بويد(-۱۹۶۸)، جيمز مك آيوي(-۱۹۷۹) تنها برخي از اين ستارهها هستند. استنلي كوبريك نيز فيلم ماندگار ۲۰۰۱:يك اوديسه فضايي(۱۹۶۸) را در اسكاتلند ساخت.
از سينماي ولز نيز ستارههاي بيبديلي مانند ري ميلاند(۱۹۸۶-۱۹۰۷)، هيو گريفين(۱۹۰۸۰-۱۹۱۲)، استنلي بيكر(۱۹۷۶-۱۹۲۸)، ريچارد برتون(۱۹۸۴-۱۹۲۵)، آنتوني هاپكينز(-۱۹۳۷)، مايكل شين(-۱۹۶۹) و كاترين زتاجونز(-۱۹۶۹) به دنياي هنرهفتم معرفي شدند. فيلمهاي بسياري از جمله قسمت پاياني هريپاتر(۲۰۱۲) ،خشم تايتانها(۲۰۱۲) و فيلم جيمز باندي ذرهاي آرامش(۲۰۰۸) در ولز ساخته شدهاند.
سينماي انگلستان نيز از بدو پيدايش غولهايي مانند چارلز چاپلين(۱۹۷۷-۱۸۸۹)، استن لورل(۱۹۶۵-۱۸۹۰)، لسلي هوارد(۱۹۴۳-۱۸۹۳)، آلفرد هيچكاك(۱۹۸۰-۱۸۹۹)،ديويد لين(۱۹۹۱-۱۹۰۸)، ركس هريسون(۱۹۹۰-۱۹۰۸)، ويوين لي(۱۹۶۷-۱۹۱۳)، كري گرانت(۱۹۸۶-۱۹۰۴)، باب هوپ(۲۰۰۳-۱۹۰۳)، ديويد نيون(۱۹۸۳-۱۹۱۰)، جك هاوكينز(۱۹۷۳-۱۹۱۰)، چالز لاتون(۱۹۶۲-۱۸۹۹)، جان گيلگاد(۲۰۰۰-۱۹۰۴)، لارنس اوليويه(۱۹۸۹-۱۹۰۷)، جان ميلز(۲۰۰۵-۱۹۰۸)، آلك گينس(۲۰۰۰-۱۹۱۴)، مايكلردگريو(۱۹۸۵-۱۹۰۸)، ريچارد آتنبرو(۲۰۱۴-۱۹۲۳)، كريستوفر لي(-۱۹۲۲)، پيتر فينچ(۱۹۷۷-۱۹۱۶)، آلبرت فيني(-۱۹۳۶)، اليزابت تيلور(۲۰۱۱-۱۹۳۲)، راجر مور(-۱۹۲۷)، جرمي برت(۱۹۹۵-۱۹۳۳)، مايكل كين(-۱۹۳۳)، پيتر سلرز(۱۹۸۰-۱۹۲۵)، كن لوچ(-۱۹۳۶) و رايدلي اسكات(-۱۹۳۹) را به خود دیده است.
در سالهاي اخير افرادي مانند دنیل دی لوئیس(-۱۹۵۷)، کالین فیرث(-۱۹۶۰)، گاي ريچي(-۱۹۶۸)، جاد لا(-۱۹۷۲)، كريستين بيل(-۱۹۷۴)، دنيل كريگ(-۱۹۶۸) وكيت وينسلت(-۱۹۷۵) جا پای بزرگان گذاشتهاند.
جالبتر اینکه حتی سینمای جمهوریایرلند و بدنهی قوی و ممتاز سینماییاش( با اینکه به لحاظ سیاسی رسما مستقل از بریتانیا است) تاثیر بسیاری بر سینمای بریتانیا گذاشته و غولهایی مانند ریچارد هریس(۱۹۹۲-۱۹۳۰)؛ پیتر اوتول(۲۰۱۳-۱۹۳۲) و یا برندن گلیسون(-۱۹۵۵) از این سرزمین برخاستهاند.
از اين رو است که حضور مجموع سينماگران اهل ولز؛ اسكاتلند؛ ايرلند شمالي و انگلستان را در اين يادداشت؛ در پيكره سينماي انگلستان معرفي كردهام.
سينماي بريتانيا تا قبل از ۱۹۱۵ يك مكتب ويژه داشت. خلق و خوي خاص مردمان اين سرزمين باعث شده بود تا تاثير پذيري اجتماع از فرهنگ و هنر يك اصل نهادينه باشد. قبل از آن تئاتر در طي ۵۰۰ سال اخير اثرات فرهنگي و اجتماعي سترگي بر بدنه اجتماع انگليسي داشت. با ورود بازيگران؛ كارگردانان و حتي عوامل پشت صحنه از دنياي نمايش به دنياي جديد پرده نقره اي؛ طبيعي بود كه سينما نيز اين تاثيرگذاري را با خود داشته باشد.
با اينهمه يكي دوسالي پس از شروع جنگ جهاني اول؛ سينماي نوپاي انگلستان كج دار و مريز فيلم هاي مربوط به فرهنگ خود را مي ساخت اما در دهه ۳۰ با رشد سريع سينماي آمريكا و ورود سينماي هاليوود به سينماهاي بريتانيا؛ كم كم بساط سينماي بومي و فاخر انگلستان مي رفت كه برچيده شود.
البته در دهه ۳۰ و اوایل دهه ۴۰ كارگرداناني مانند آنتوني اسكوئيت با ساخت آثار خوش ساختي مانند پيگماليون(۱۹۳۸) خوني تازه به سينماي انگلستان تزريق مي كردند اما اين هرگز كافي نبود.
چرا كه آنچه در اين زمان در سينماي انگلستان ساخته مي شد اغلب تكراري از كار درمي آمد. آثار ماندگار شکسپیر در صحنه نمایش بارها و بارها در روی پرده ی نقره ای جان گرفتند. و در این میان سهم سینماگرانی مانند لارنس اولیویه؛ کارول رید؛ اولیور رید و جان گیلگاد بی بدیل بود.
در همین اثنا جوانانی مانند دیوید لین نیز پا به این عرصه گذاشتند و آثار دیگر غول های زبان و ادبیات انگلیس را به فیلم برگرداندند. هنوز هم فیلم" آرزوهای بزرگ" دیوید لین یک مرجع کلاسیک به حساب می آید. با ابن حال ابن سینماگران قصه هایی را تعریف می کردند که پیش از این مردم؛ بارها و بارها این ماجراها را در تئاتر های کوچه و بازار و یا حتی در سالن های فاخر نمایش دیده بودند.
افرادی مانند آلفرد هیچکاک نیز اگرچه در این زمان یعنی حدود سالهای ۱۹۳۵ تا ۱۹۴۲ دیگر در سینمای انگلستان جا افتاده بودند و میانگین سنی ۳۵ تا ۴۰ سال داشتند؛ با اینهمه بیشتر به فکر سیاه مشق های خود بودند.
این روند عین بي توجهي به زندگي عادي مردم و در يك كلام تعطيلي ژانر درام اجتماعي را باعث گرديد، سينماروهاي جزيره؛ واقعا از سينماي بومي خود دلزده شده و هرچه بيشتر از سينماي ينگه دنيا و اكران هاي فيلم هاي آن ديار در خاك خود استقبال كنند.
در دهه ۳۰ البته يك اتفاق مهم صنعتي نيز در سينماي انگلستان رخ مي دهد. جي. آرتور رانك(۱۹۷۲-۱۸۸۸) در سال ۱۹۳۳ يك شركت فيلمسازي تاسيس مي كند كه عمدتا حوزه توليداتش ساخت فيلمسازي مذهبي بود. با اينهمه با گسترش فعاليت هاي توليدي؛ رانك در سال ۱۹۳۵ "شركت فيلمسازي ملي انگلستان" را تاسيس و در اقدامي شگفت حتي ۲۵ درصد سهام كمپاني آمريكايي يونيورسال را نيز خريداري مي كند. تاسيس اين شركت فيلمسازي براي آينده سينماي اين كشور شديدا حياتي بود. اگرچه توليدات دهه ۳۰ چنانكه ذكر شد مخاطب زيادي نداشت.
ضمن اينكه از سال ۱۹۳۹ و درحاليكه جنگ جهاني دوم نيز آغاز شده بود؛ كمپاني مترو گلدوين ماير شعبه اي بزرگ در لندن ايجاد كرد. كه البته پس از مدتي فعاليت بدليل درگير شدن بريتانيايي ها در جنگ نتوانست كار خاصي انجام دهد.
با اينهمه بايد اذعان كرد در حالیکه سینمای تجاری بریتانیا در حال غروب بود؛ سرو شكل گرفتن نهضت سينماي مستند انگلستان طي سالهاي ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۳ باعث شد هنوز بارقه هاي از اميد در سينماي انگلستان ديده شود. نهضت سينماي مستند انگليس عمدتا توسط جان گريرسون (۱۹۷۲-۱۸۹۸) مستند ساز اسکاتلندی در ابتداي دهه ۳۰ رهبري مي شد. تاثير گريرسون بر سينماي انگلستان و همچنين رهبري اش در سينماي مستند اين كشور را مي توان با نفوذ تئوري هاي سينمايي بومي افرادي نظير ژيگا ورتوف و سرگئي آيزنشتاين در سینمای روسيه و يا رابرت فلاهرتي آمريكايي مقايسه كرد.
در خلال جنگ جهاني دوم انگليسي ها قوي ترين برنامه هاي فيلمسازي اجتماعي را سرو شكل دادند. نيروهاي ارتشي شامل نيروهاي دريايي و زميني و هوايي بهترين امكانات فيلمسازي را در اختيار داشتند تا هم فيلم خبري از مبارزات و جنگ جبهه ها را تهيه كنند و هم اينكه مستند اجتماعي بسازند.
در اين راستا فيلمسازان سرشناسي مانند كارول ريد(1976-1906) و پل روتا(-1908) در اين مراكز به فعاليت مي پرداختند. به جرات مي توان گفت بين سالهاي 1941 تا 1945 سينماي مستند اجتماعي و جنگي انگلستان پركارترين سازمان فرهنگي-هنري اين سرزمين بود. اگرچه بحث تبليغات و اطلاع رساني صحيح گاهي محل برخورد تاريخ نويسان سينما در اين بازه ي زماني بوده؛ با اين حال از كثرت اينگونه ساخت و سازها و تاثير فراوان آن بر زندگي مردم جزيره نمي توان بسادگي عبور كرد.
جداي از اين بدنه فني سينماي انگليس نيز در اين دوره افراد شاخصي را معرفي نمود. براي مثال جك كارديف(-1914) و كريستوفر چاليس(-1919) در فيلم هاي خبري كمپاني گومون - بريتيش در مقام دستيار فيلمبردار فعاليت مي كردند اما بعد از جنگ از مهمترين مديران فيلمبرداري سينماي بريتانيا به شمار مي آمدند.
چند سالي پس از پايان جنگ جهاني دوم؛ عمدتا سينماي انگلستان به لحاظ بودجه در مضيقه قرار مي گيرد و كار به جايي مي رسد كه در آوريل ۱۹۵۰ گزارشات دولتی از ورشكستگي سينماي اين كشور خبر مي دادند.
ركورد اقتصادي دهه ۵۰ همه جانبه بود؛ و البته سينماي اين كشور را نيز به نابودي كامل كشانيد. بازهم دوره عزيمت نوابغ سينمايي بريتانيا به سمت سينماي آمريكا آغاز مي گردد و بسياري از نامداران روانه ينگه دنيا مي شوند. يك دهه پيش امثال آلفرد هيچكاك به هاليوود عزيمت كرده بود. ديويد لين و ديگران نيز در دهه هاي ۵۰ و ۶۰ فيلمسازي را در هاليوود ادامه مي دهند .اما همين خالي شدن بدنه سينمايي بريتانيا فرصتي طلايي براي جوانان فراهم مي كند. در اين ايام تعدادي از نويسندگان بريتانيايي مانند ترنس راتيگان؛ گراهام گرين و يان فلمينگ(۱۹۶۵-۱۹۰۸) در بدنه سينمايي اين كشور قرار مي گيرند و سهم زيادي در فيلمنامه نويسي براي ساخت و سازهاي بومي ايفا مي كنند.
در همين سالها سينماي آزاد انگلستان ((Free Cinema در سالهاي ۱۹۵۲ تا ۱۹۵۵ شكل مي گيرد. ليندسي اندرسون و توني ريچاردسون پايه گذاران اين جنبش سينمايي كوچك در ژانر مستند بودند. سينماي آزاد انگلستان با موج نوي سينماي انگلستان پيوند خورد و تقريبا از ميان رفت. اما برآن اثر گذاري داشت.
موج نوي سينماي انگلستان یا به تعبیری فیلمسازی مطبخی؛ بين سالهاي ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۷ بروز و ظهور داشت. اين نهضت سينمايي عمدتا با تاثير پذيري بومي از سينماي آزاد انگلستان و تاثير پذيري منطقه اي از موج نو سينماي فرانسه و حتي نئورئاليسم ايتاليا نشو و نما يافت. در اين جنبش ؛ فيلمسازان جوان قید استودیوهای فاخر و گران قیمت و فیلمنامه های اشرافی و یا تکراری زدند و دوربين را به سطح جامعه مي كشانيدند و موضوع عام توليداتشان؛ آئينه روزگار مردم بريتانيا بود. رنج و غم طبقات مختلف اجتماع در اين آثار به خوبي نشان داده مي شد. و به نوعي سينماي انگلستان تكاني شديد خورد و از احتضار بيرون آمد.
بين سالهاي ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۳ برخي تاريخ نويسان سینمایی سهمي براي يك نهضت سينمايي خاص اما بسيار كوچك و تند گذر قائل هستند. بنابر عقيده اين افراد يكي دوسالي پس از پايان جنگ جهاني دوم تا حدود ۱۹۵۳ نهضت سينمايي رئاليسم اجتماعي در انگلستان پديد مي آيد!
رئاليسم اجتماعي البته تعريف منحصربفرد خود را دارد. اما به نظر مي رسد تا زمان شكل گيري سينماي آزاد و پس از آن موج نوي سينماي انگلستان؛ نهضتي هرچند كوچك در سينماي بريتانيا وجود نداشته است. اگر بخواهيم فيلم هاي ساخته شده در اين بازه زماني را بررسي كنيم به بيش از ۴۰ مورد فيلم مي رسيم كه در جا همگي متعلق به ژانر درام اجتماعي هستندو دست برقضا آثار متوسط و گاها درخشاني نيز هستند. اما اينكه بدنه سينماي بريتانيا در يك اقدام خودجوش و سپس رهبري شده؛ نهضتي با عنوان "جنبش رئاليسم اجتماعي سينماي انگلستان" در سالهاي ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۳ پديد آورده باشد؛ محل شك و ترديد است.
به هر روي هنوز موج نوي سينماي انگلستان در ۱۹۶۲در اوج بود كه يك پديده سينمايي خاص كه وامدار ادبيات انگلستان بود به جهانيان معرفي گرديد.
جيمز باند ؛شخصيت مشهور بريتانيايي كه پيش از اين در كتاب ها جولان مي داد و تقريبا نزد اروپايي ها و آمريكايي جماعت نیز شناخته شده بود از دنياي سربي و چاپي به دنياي پرده نقره اي سفر كرد و همگان را مجذوب خويش ساخت.
يان فلمينگ؛ جيمز باند را مردي با قدرت خارق العاده و همیشه موفق و بي نظير در كارهاي جاسوسي و البته محبوب زنها خلق كرده بود. اولين جيمز باند تاريخ سينما در سال ۱۹۶۲ متولد شد: "دكتر نو" با بازي یک بازیگر اسکاتیش به نام شان كانري ۳۲ ساله!
استقبال جهاني از جيمز باند انگليسي؛ چنان سينماي بريتانيا و مردم اين كشور را غرق در شوق كرد كه ساخت و ساز اين پروژه به نوعي غير رسمي يك فعاليت ملي شناخته مي شد. شان كانري به ترتيب در سالهاي ۱۹۶۳ با" روسيه با عشق"؛ "پنجه طلايي" ۱۹۶۴؛ "گلوله هاي رعد آسا" ۱۹۶۵ و سرانجام "فقط "۲ بار زندگي مي كنيد" در ۱۹۶۷ با اين پروژه همراهي كرد.
آش شور جيمز باند؛ عليرغم موفقيتش به حدي شد كه شان كانري از ايفاي نقش جيمز كنار كشيد اما انگليسيها سريعا "جورج لازنبي" را به عنوان ايفاگر اين كاراكتر محبوب معرفي كردند. حضور لازنبي در فيلم "در خدمت سرويس مخفي ملكه" محصول ۱۹۶۹ يك افتضاح تمام عيار بود. از همين رو شان كانري به درخواست مردم بريتانيا دوباره اما براي آخرين بار در نقش جيمز باند ظاهر شد: "الماس ها ابدياند" محصول ۱۹۷۱.
در دهه ۷۰ راجر مور ايفاگر اين نقش بود. پس از او تيموتي دالتون (فقط يكبار) و پيرس برازنان در دهه ۹۰ و ابتداي هزاره سوم و سرانجام دنيل كريگ از ۲۰۰۸ ايفاگر اين نقش بودند.
جيمز باند حقيقتا سينماي تجاری در حال احتضار بريتانيا را زنده كرد. و سبب ساز پروژه هاي مشتركي شد كه سينماهاي ساير كشورها در بريتانيا انجام ميدادند. براي مثال ۲۰۰۱: يك اوديسه فضايي كه در سال ۱۹۶۸ توسط استنلي كوبريك ساخته شد؛ محصول مشترك انگلستان و آمريكا بود.
در سالهاي ۱۹۸۰ به بعد حال و هوای سينماي تجاري انگلستان كمي تا قسمتي بهبود يافت. با اينهمه حضور بازيگران طراز اول بريتانيايي در سينماي آمريكا و پروژه هاي هاليوودي ادامه يافته است. اين مهم در اين زمان البته نقص به حساب نمي آيد؛ اما در دراز مدت قطعا يقه بدنهي سينمايي اين كشور را خواهد گرفت.
براي مثال در دهه گذشته پس از موفقيت و محبوبيت بازيگراني نظير كيت وينسلت؛ كريستين بيل و فيلمسازاني نظير گاي ريچي؛ تام هوپر؛ دني بويل و استيو مك كوئين بازهم به مانند دهه ۴۰ و دهه ۵۰ ( موج انتقال و مهاجرت سينماگران بريتانيايي به سينماي آمريكا) بحث اقامت اين افراد در هاليوود مطرح شد. اين فاصلهها باعث شد سينماي بريتانيا در توليدات بومياش كمتر بتواند از سرمايههايش استفاده كند. البته اين روند مدام شتاب بيشتري به خود ميگيرد. در حال حاضر دو تن از موفقترين چهرههاي سينمايي انگلستان يعني مارتين فريمن(۱۹۷۱) و بنديكت كامبرباچ(۱۹۷۶) كه دست برقضا هر دو نفر از تئاتر و تلويزيون به سينما آمدند؛ در حال حاضر در سينما و تلويزيون آمريكا حضور دارند.
در هزاره سوم و بویژه در ۸ سال اخیر سينماي تجاری انگلستان با ساخته هاي بومي نيز به موفقيت رسيده است. دني بويل با میلیونر زاغه نشین (محصول ۲۰۰۸) و تام هوپر با سخنراني پادشاه(۲۰۱۰) به اسكار رسيدند و سال گذشته نيز استيو مك كوئين با ۱۲ سال بردگي(۲۰۱۳) كه توليدي مشترك با آمريكا بود؛ صاحب اسكار شد.
مجموعه هری پاتر نیز بسیار موفق بود و باعث شد جوانانی کم سن و سال به بدنه سینمایی بریتانیا تزریق شوند و هم اینکه برخی از بازیگران این پروژه در سینمای بین المللی حضور پیدا کنند.
سه گانه ارباب حلقهها و همچنين مجموعه فيلمهاي هابيت؛از ساخته هاي پيترجكسون باعث شد؛ بازيگران انگليسي به رهبري يان مككلن طي ۱۵ سال اخير واقعا در سينماي جهان غوغا كنند و در صدر اخبار باشند. در اين توليدات بازيگران و همچنين عوامل فني انگليسي در كنار بدنه سينماي نيوزلند و سينماي استراليا خوش درخشيدند.
انگليسيها در زمينه برگزاري جشنوارههايي سينمايي و اعطاي جوايز سينمايي همواره پيشتاز بودهاند. در حال حاضر حدود ۵۰ فستيوال و جايزه سينمايي در بريتانيا وجود دارد. اما مهمترين اين فستيوالها و جوايز شامل بفتا؛ جايزه امپاير؛ جايزه سينماي ملي انگليس و جشنواره فيلم لندن قابل اشاره هستند.
به لحاظ آمار و ارقام؛ در حال حاضر در انگلستان ۳۷۶۷ سالن سينما وجود دارد و جمعيت سينماروي اين كشور ساليانه ۱۷۱ ميليون نفر تخمين زده مي شود. همچنين طبق آمار سال ۲۰۱۱ تعداد ۲۳۹ فيلم سينمايي داستاني؛ ۴ فيلم داستاني انيميشن و ۵۶ فيلم مستند ساليانه در انگلستان توليد ميشود كه رقم قابلتوجهي است.
ارسال نظر