هفته نامه چلچراغ - سعید طاهری: هر پنج نفرشان دانشجوی شیراز بوده اند. یکی پزشکی خوانده، یک مهندسی عمران و دیگری... به عشق موسیقی دور هم جمع می شوند و در استودیوی کوچکی که خودشان جمع و جورش کرده بودند ساز می زنند تا این که دانشگاه تمام می شود و هر کدام به شهر خودش بر می گردد؛ اما حاصل این رفاقت چندساله می شود «سه نقطه». با کیان شمس، آرش رستمی، سروش اعتصامی، عطا تاسه و روزبه اسماعیلی توی استودیو نشستیم و گپ زدیم.
گفته بودید که نمی خواهید راک کلیشه ای کار کنید.
کیان: خب، راک کلیشه ای حرفی برای گفتن ندارد. گروه هایی با استفاده از کارهایی که گروه های دیگر قبلا با استفاده از معروف شدند، پیش می آیند. مثلا پنیک فلوید 30 سال پیش گروهی پیش رو بوده. الان پس از گذشت آن همه سال از دوران اوجشان، عده ای هم چنان از همان فضاها و صداهای پینک فلوید تقلید می کنند.
موسیقی راک غربی است. موزیسین های این حوزه جدای از استفاده از ترانه های فارسی چه کار کرده اند؟
عطا: به نظرم دو تا مسئله وجود دارد؛ یکی جنس صدا و دیگری نوازندگی است. موضوعی که کیان به آن اشاره کرد (تقلید از راکرهای چنددهه قبل تر غرب) علاوه بر جنس صدا در مورد نوازندگی هم وجود دارد. شما وقتی ساز می زنید- مخصوصا گیتار و درامز- چیزهایی ناخودآگاه بهتان خورانده می شود که از موسیقی ای نشئت می گیرد که می شنوید.
ایده هایی که ناخودآگاه وارد موسیقی تان هم می شوند و شاید اصلا حواستان هم نباشد. بعد از مدتی متوجه می شوی که موسیقی ات به شدت شبیه گروه دیگری است و یک سری تکنیک ها و گام ها را عین دیگری زده ای...
بالاخره یک چیزی باید وجود داشته باشد و عینا همان نباشد... خب نمونه های بهترش در غرب وجود دارد...
کیان: نهایت کاری که ما می توانیم انجام بدهیم، برای القا کردن خودمان به موسیقی غربی، علاوه بر ترانه فارسی از ملودی های فارسی هم استفاده کنیم. این یک مورد است.
این کار را می کنید؟
آرش: توی آلبوم اول چندین بار این کار را کرده ایم. هم از لحاظ خوانش فارسی و هم تلاش برای استفاده از ملودی های فارسی...
کیان: سعی می کنیم این کار را انجام بدهیم. هر چند این کار قبلا هم انجام شده است. الان بعضی ها تمام کوک گیتارشان را به هم می ریزند و ادعا می کنند سبکشان اکسپریمنتال است! یا از یک سری صدای جدید استفاده می کنند که برای گوش شنونده تازگی دارد. اما در نهایت ملودی ناب و تازه تری ساخته نمی شود.
در مورد ملودی فارسی: وسط قطعه های بعضی از گروه های خارجی معروف، شما ملودی آشنایی می شنوید. اما این تمام قضیه نیست و نمی توانید با استفاده از یک ملودی فارسی تعیین کنید سبکتان راک فارسی است.
آرش با کلمات فارسی مشکلی نداری؟ سخت نیست پیاده کردن ترانه فارسی روی راک؟
خودت هم گفتی که این سبک موسیقی، غربی است و وقتی یک ترانه فارسی را روی این موزیک می خوانی، متوجه می شوی که بعضی مواقع کلمه ای جا می ماند، یا به درستی نمی نشیند و کمی ناخوشایند می شود.
چه فکری کردی برای حل این مسئله؟
آرش: سیستم کاری ام برای این موضوع گفتن آوا روی موزیک است. از یک سری کلمه نامفهوم استفاده می کنم و بیشتر به ملودی توجه می کنم. بعضی وقت ها هم سعی می کنم کلمه فارسی ای را که توی ذهنم هست، روی ملودی ای که برای خودم دارم، سوار کنم. یعنی اول ملودی را می زنم و بعد دنبال کلمات می گردم.
گروه مغز متفکر دارد؟
آرش: راستش همه ما مغز متفکر هستیم.
در ساخت قطعه های آلبوم همه شرکت می کنند؟
آرش: حدود دو سال هر پنج نفرمان برای ساخت آلبوم زندگی کردیم. استودیوی «اتاق فنی» خانگی درست کرده بودیم و ساز می زدیم. بعد از چند سال هنوز هم برایمان تجربه است، چون وارد سبکی داشتیم که خیلی وسیع است و از نظر ساخت قطعه ها تا ترانه ها دایره گسترده ای را شامل می شود و از طرفی خیلی به خودت بستگی دارد که شبیه گروه دیگر بشوید یا نه...
فکر می کنید به گروه دیگری شبیه نشدید؟
آرش: سعی کریم شبیه کسی نشویم. هر چند اگر کارمان به قطعه ای خاص شبیه شود، به آن انگ نمی زنم. به هر حال همه ما زمانی تحت تاثیر موسیقی هایی بوده ایم و فقط با تمرین و فکر کردن می شود کارهایی کرد که متفاوت باشند...
چند سال است با هم ساز می زنید؟
آرش: سه سال.
همه تان راک می زدید؟
آرش: نه، من خودم کلاس آواز سنتی می رفتم و پاپ هم خواندم.
سروش: راستش من همین طوری ساز گرفتم و شروع کردم به زدن تا الان...! اول با گیتار کلاسیک شروع کردم و چند سال گیتار کلاسیک زدم و بعد رفتم سراغ گیتار الکتریک...
مدت کوتاهی از انتشار آلبوم اولتان می گذرد. قصد دارید آلبوم بعدتان را منتشر کنید؟
کیان: برای آلبوم بعدی قطعه های آماده داریم.
آرش: در این سه سال قطعه های زیادی ساختیم.
کیان: حتی برای آلبوم سوم هم قطع داریم!
ممکن است در این مدت فضای کارهایتان تغییر کند و کارهای قبلی راضی تان نکند...
آرش: دقیقا! آهنگ هایی را که دو سال قبل ساختیم، جور دیگری می زنیم؛ تغییرشان می دهیم و دوباره ضبط می کنیم.
حرف حساب «سه نقطه» توی موسیقی چیست؟
کیان: راستش من هنوز موزیک راکی را که متفاوت باشد و واقعا گوش بدهم- یعنی توی لیست موزیک های مورد علاقه ام بگذارم- نشنیده ام. دوست داریم مردم عادی و نه فقط طرفداران موسیقی راک، این موزیک را با کلام فارسی داشته باشند و بشنوند.
عطا: راستش من زیاد اعتقادی به حرف حساب ندارم و به نظرم هنر چنین استایلی ندارد... ما از روز اول که دور هم جمع شدیم، هدف خاصی نداشتیم. یک سری آدم بودیم که موزیک را دوست داشتیم و با مطرح کردن ایده هایمان قصد داشتیم کار کنیم. خود موزیک اهمیت داشته.
سروش: چیزی را که دوستش داشتیم، می خواستیم تولید کنیم و موزیک مورد علاقه کمی متفاوت است با نمونه هایی که در موسیقی راک ایران تولید می شود.
آرش: آلبوممان هم اصلا پیچیده نیست و ریتم ها ساده تشکیل شده و شاید حتی خود بچه ها را هم راضی نکند...
قطعه «همسایه من» وارد فضای پست راک می شود.
کیان: می شود اسم های زیادی جلوی اسم گروه نوشت...
عطا: می دانید این یک طیف موسیقی است. اگر ما در حوزه کلاسیک فعالیت می کردیم، فقط همان حوزه بود اما وقتی وارد موسیقی مدرن می شوید، دیگر مرزبندی وجود ندارد.
آرش: پنج نفر هستیم و پنج سلیقه موسیقی متفاوت داریم.
واقعا هر پنج نفر سهم دارید؟
آرش: راستش این احترام را خیلی نشان می دهیم و حتی اگر ادای آن را هم دربیاوریم! (می خندد)
کارهای راکرهای ایرانی قبل از خودتان را می شنیدید؟
کیان: من از قبل اوهام را نمی شناسم و کارهایشان را خیلی دوست داشتم . کارهای کاوه یغمایی هم بد نبود و تاثیر چندانی نداشت، اما اوهام را از دوره مدرسه می شناسم و از بین گروه ها آن ها را دوستشان داشتم.
آرش: به شخصه تحت تاثیر هیچ کدامشان قرار نگرفتم.
کسانی که بیش از دو دهه در این حوزه فعالیت کرده اند، چه تاثیری روی نسل جدید بچه های راک داشته اند؟
آرش: شاید من در گذشته آهنگ های بعضی هایشان را حتی می خواندم، اما تاثیر چندانی نداشته اند.
کیان: موسیقی تاثیرگذار باید اورژینال باشد. مثلا زمانی که کاوه یغمایی آلبوم اولش را منتشر کرد، مشخص بود که سبک چه کسی را تقلید می کند و حتی مدل گیتارزدنش هم...
راکرهای قدیمی تر حداقل مسیر را برای فعالیت گروه های جدید هموار کردند...
آرش: دقیقا...
عطا: باید چنین افرادی باشند که باعث پیشرفت نسل های بعدی شوند. آن زمان کار خیلی سخت تر بوده و دسترسی به موسیقی های غربی هم بسیار دشوار بوده اما امروز ما در اینترنت به هر نوع موسیقی ای که فکر کنید، دسترسی داریم.
قبل از انقلاب هم راک توی ایران وجودداشته، اما چون مخاطبانش کم بوده اند، خیلی از نوازنده ها برای گذران زندگی وارد موسیقی پاپ شده بودند. به نظرم یکی از دلیل های قوی بودن موسیقی پاپ در آن سال ها، این موضوع بوده است. سازهای متفاوت و موسیقی خوب...
پس از انتشار آلبوم، واکنش هایی که دریافت کردید، مثبت بود؟
کیان: راستش خیلی خوب بود.. شاید خیلی ها خجالت کشیدند که حرف دلشان را بزنند! (می خندد)
همان طور که آرش هم گفت، آلبوم پیچیده ای نیست و چند قطعه برای مخاطب عام موسیقی ساخته شده است. شاید اگر اسم موسیقی راک روی کارها نباشد، خیلی ها بشنوند و لذت ببرند...
این سادگی در تمام کارهایتان هست؟ فکر نمی کنید این یک نقطه محسوب شود؟
آرش: نه، این هم سبک ماست...
عطا: به نظرم تکنیک باید بجا استفاده شود و ما از پیچیدگی های بی دلیل در موزیکمان دوری می کنیم.
کیان: من به عنوان گیتاریست گروه از صداهای تکراری و تک نوازی خسته شده ام و دنبال صدای تازه تری هستم. دوست دارم اصلا ساز نزنم تا بخواهم همان صداهای تکراری را که از زمان جیمی هندریکس وجود داشته، استفاده کنم.
انگار توی موسیقی غرب هم بیشتر از تکنولوژی و صدهای جدید استفاده می شود تا موسیقی راک دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی...
عطا: این به شخصیت ما ایرانی ها که قهرمان پروری را دوست داریم هم ربط دارد. هنوز در کنسرت ها- فرقی ندارد کنسرت گروه راک یا حتی پاپ- فرصتی به نوازنده داده می شود که تک نوازی کند. در حالی که خروجی کار مهم است و تک نوازی وسط قطعه کمک زیادی به کلیت ماجرا نمی کند.
آرش: قصد ندارم مخاطب ها را دسته بندی کنم، اما کسانی هم که موسیقی را بیشتر دنبال کرده باشند و گوششان با صداهای موسیقی راک آشناست، دیگر این نوع موسیقی را نمی پسندد.
کیان: مخاطب های موسیقی هم فضاسازی را ترجیح می دهند.
برای فضاسازی توی کارهایتان چه کار می کنید؟
آرش: خب ما ایده هایی را که داریم، مطرح می کنیم، در موردش صحبت می کنیم و شروع می کنیم به ساز زدن و یکی دو هفته برایش زمان می گذاریم تا به فضایی که می خواهیم، نزدیک شویم.
کیان: بعضی وقت ها که داریم ساز می زنیم، آرش کار خودش را می کند و من هم کار خودم را... بعد از آرش می خواهم که صبر کند تا فضایی را که در ذهنم هست، اجرا کنم... در کل سعی می کنیم حرف های هم را بشنویم.
ترانه های کارهایتان را چطور انتخاب می کنید؟
کیان: آرش چیزهایی را که در ذهنش هست، روی تخته وایت برد می نویسد و روی آن کار می کنیم.
آرش: من معمولا بداهه خوانی می کنم. روی موسیقی شروع می کنم به خواندن ملودی نامفهوم که بیشتر آوا است تا ترانه...
عطا: مثلا کیان توی خلوت خودش، ساز می زند و ایده اولیه قطعه ای را پیدا می کند. بعد دور هم جمع می شویم و ساعت ها روی آن کار می کنیم. در این میان آرش هم کار خودش را می کند و لحن ترانه را پیدا می کند.
فکر می کنید روزی برسد که مثل بعضی از راکرها وارد موسیقی پاپ شوید؟
آرش: نه، بعضی از کلمات را نمی توانم بخوانم و روی این موضوع خیلی حساسم. راجع به ترانه و ریتم صحبت می کنم، چون روی ریتم و کلمه خیلی وقت می گذارم، به شخصه کارهای پاپ را نمی پسندم...
نمره ۲۰ برای بچه های «سه نقطه» کجاست؟
کیان: نمره ۲۰ برای من، محدود نبودن به مخاطبان و محدوده خاص است. یعنی این که هر جای دنیا شناخته شده باشی و بتوانی اجرا بگذاری... البته ما اول باید برای مخاطب خودمان حرفی داشته باشیم.
عطا: چیزی که برایم اهمیت دارد، حس شخصی ام است. پیشرفت در موسیقی برایم اولویت دارد. راستش من از شهرت می ترسم، چون فکر می کنم آدم را از لحاظ شخصی و حس خوب دور می کند. هر چند مشهور شدن همراه با لحظات خوب فوق العاده است. مسلما همه ما دوست داریم مشهور شویم...
و این که جمله یا قانون خاصی دارید که زیاد از آن استفاده کنید؟
آرش: باید فکر کنم!
کیان: صدایش را کمتر کن...
آرش: از این جمله زیاد استفاده می کنیم... (می خندد).
ارسال نظر