همه چیز درباره ستارگان سروش صحت
در "ساختمان پزشکان" چه میگذرد؟
براي تلويزيون واجب است كه بازيگران خوبي كه در تئاتر داريم به برنامه و سريالهايش ملحق شوند. اول اينكه اين چهرههاي جديد كار خودشان را بلدند و كم تجربه نيستند و براي مخاطبان تئاتر كاملا شناخته شدهاند و با خودشان حال و هواي تازهاي ميآورند.
حضور ۲ قسمتي من در اين سريال شبيه به دعوت شدن به يك مهماني دوستانه است. آمدن پيش دوستاني كه دوستشان داري و از بودن با آنها لذت ميبري. آدم بايد ديوانه باشد كه اين دعوت را رد كند. از شروع كار قرار بود من بيام اينجا و به رفقام سر بزنم كه مدام نميشد. تا اينكه بالاخره يك روز آمدم و بين حرفها پيمان گفت: «رامبد فلان نقش بازي ميكني؟» من هم گفتم آره، هر نقشي باشد بازي ميكنم و قرار بر اين شد حالا كه من قرار است نقش را بازي كنم، تغييراتي در آن ايجاد شود. پيمان توضيحاتي به من داد و چند سكانس هم ديدم تا ببينم جنس كار بچهها چه طور است و از آن جايي كه نقش من تا حدودي به جنس بازي خانم دهقان مرتبط است بايد با شيوه بازي و شخصيت او آشنا ميشدم. من شخصيتي را بازي ميكنم كه در انتهاي سريال وارد قصه ميشود و از آن جايي كه شباهت و نكات مشترك زيادي با خانم شيرزاد دارد، اين ۲ به هم علاقهمند ميشوند و تصميم ميگيرند با هم ازدواج كنند.
براي تلويزيون واجب است كه بازيگران خوبي كه در تئاتر داريم به برنامه و سريالهايش ملحق شوند. اول اينكه اين چهرههاي جديد كار خودشان را بلدند و كم تجربه نيستند و براي مخاطبان تئاتر كاملا شناخته شدهاند و با خودشان حال و هواي تازهاي ميآورند. رنگولعاب، تركيب هميشگي بازيگران تلويزيوني را عوض ميكنند كه اين خيلي خوب است. در نتيجه براي خودشان هم تجربه و ويترين خوبي است و تلويزيون به شناختهشدن تصويرشان براي مخاطبان كمك وسيعتري ميكند. خوشبختانه اين اتفاق براي اين سريال افتاده و تركيب بازيگران تئاتر و تلويزيوني كار بلدي در آن حضور دارند.
اصولا خروجي كار نگارش پيمان و مهراب موفق است. من يك شوخي خيلي جدي با پيمان دارم كه ميگويم «تو هر چي بنويسي من آن را ميسازم.» وقتي خروجي كار بچهها اينقدر خوب است و كار خودشان را بلدند خوب طراحي و شخصيت پردازي ميكنند، چه دليلي دارد پيشنهادشان را رد كنم! به علاوه اينكه سروش صحت آدم بسيار خوش اخلاقي است و روي كارگرداني تسلط دارد. سريال «ساختمان پزشكان» بازيگران خوبي دارند و تيم پشت صحنهاش با تجربه و حرفهاي هستند. خب وقتي اين پارامترها را كنار هم ميگذاريم به اين نتيجه ميرسيم كه كار بايد كار خوبي شده باشد.آن چيزي، كه تا الان پخش شده شروع خوبي براي سريال بوده كه هرچه جلوتر برود به پختگي بيشتري ميرسد. بهترين و مؤثرترين تبليغ براي يك كار خوب چه فيلم، چه تئاتر و چه سريال تشويق و تبليغ از جانب خود مخاطب است، اينكه همديگر را به ديدن كاري دعوت كنند و تحتتأثير هم قرار بگيرند.
حديث ميراميني بازيگري است كه با دلنوازان خيلي زود جاي خودش را به مردم شناساند او هم به عنوان مهمان در قسمتهاي آخر به اهالي ساختمان پزشكان ميپيوندد
- من بازيگر مهمان قسمتهاي آخر سريال هستم. بنا بر رابطهاي كه از اول قصه براساس آن پيش ميرود، بهطور كاملا عجيبي سر و كلهام در قصه پيدا ميشود. نقشم يك دختر جوان خيلي پر شور و شر و است كه به طرز وحشتناكي هيجانزده و كمي هم غيرقابل كنترل است.
- براي حضور در اين كار قبلا هم با من تماس گرفتهشده بود اما آن زمان سر فيلمبرداري در شهرستان بودم و نتوانستم بيايم. من در سريال «ورود آقايان ممنوع» با پيمان و مهراب قاسمخاني كار كردم و آنجا همه چيز برايم انرژي مثبت بود و خيلي دوست داشتم اين تجربه را تكرار كنم. به خصوص وقتي فهميدم پيمان بعد از نوشته شدن شخصيت، من را بهعنوان بازيگرش پيشنهاد داده. كار كردن با سروش صحت را دوست دارم و او كارگردان كاربلد و حرفهاي است. بهنظرم بازيگر نبايد خودش را محدود به يك سري نقش كند و تجربه بازيگري در جايگاه و ژانرهاي متفاوت براي بازيگر يك امتياز محسوب ميشود.
- مدل طنز اين كار خيلي خوب است و طنز در موقعيتي دور از لودگي شكل ميگيرد. مطمئن هستم نتيجه كار اين آدمهاي معتبر بينظير و خوب خواهند شد.
اميدوارم كار ما مردم را با تلويزيون آشتي دهد
رضا كريمي تحصيل كرده ادبيات نمايشي است و قبل از اين در سريالهاي «شبهاي برره»، «چارخونه» و «مسافران» بازي كرده و حضور در چند تله فيلم را هم در كارنامه كارياش دارد. بهزودي سريالي به نام «نابرده رنج كار» عليرضا بذرافشان از او پخش خواهد شد اما پيش از آن تصوير رضا كريمي را در «ساختمان پزشكان» با شخصيت كسرا ميبينيم: « كسرا صاحب كافيشاپ روبهروي ساختمان پزشكان است. اين كافيشاپ تبديل به پاتوق دكترها شده و درگيري دكترها معمولا آنجا ميگذرد. البته رئيس ساختمان- با بازي اميد روحاني- داماد خانواده ماست و همسر خواهر من (نعيمه نظامدوست) است. كسرا شخصيت خاصي دارد و بسيار اغراقگر و خالي بند است كه گاهي خودش هم، آنها را باور ميكند و هر از گاهي بيماري رواني خاصي سراغش ميآيد و براي درمان به مطب نيما افشار مراجعه ميكند.»
اما براي آنكه با خاص بودن شخصيت كسرا آشنا شويم بايد پاي تماشاي ساختمان پزشكان بنشينيم تا شاهد گريم جالبي كه اين شخصيت دارد هم باشيم: «من كسرا را زياد دوست دارم و پيمان قاسمخاني هم از اول تاكيد داشت كه دنبال اندازه اين كاراكتر در سريال نباشم و كسرا كمكم در طول كار جاي خودش را پيدا ميكند و ديده ميشود كه انصافا اين اتفاق افتاد و نقش درآمد.» البته اعتماد و اعتقاد رضا كريمي به پيمان قاسمخاني بيشتر از اين حرفهاست: «تيم نويسندگي و بازيگران بسيار خوبي براي اين سريال انتخاب شدند و آدمهايي سر اين كار هستند كه امتحان خودشان را پس دادهاند. بهخصوص وقتي آدمي مثل پيمان قاسمخاني سرپرست تيم نويسندگان ميشود ديگر بازيگر خيالش راحت شده و به راحتي به او و نوشتههايي كه تاييد كرده، اعتماد ميكند.» كريمي معتقد است ويژگي كه ساختمان پزشكان را از بقيه مجموعههاي تلويزيوني متمايز ميكند، قصه و داستان تازه آن است؛ چيزي كه در نگاه اول و قصه تكخطي شايد ساده بهنظر برسد. چند پزشك دور هم جمع شدهاند و داستان و موقعيت طنزي را ايجاد ميكنند اما اين شخصيتها آن قدر پتانسيل دارند كه مردم را درگير داستانهاي خود كنند. بيشترين بازي رضا كريمي مقابل بهنام تشكر است و كريم از اين تقابل بيشترين استفاده را كرده است: «بهنام تشكر يكي از بهترين بازيگرهاي تئاتر است و اينجا هم بسيار عالي عمل كرد، من تا آنجايي كه ميتوانستم به بازي بهنام نگاه و از آن دزدي ميكردم! البته من به بازي و حركات بازيگران ميهماني كه 3-2 روزي پيش ما بودند، دقت ميكردم و سعي داشتم از آنها ياد بگيرم.»
كريمي بهعنوان يكي از اعضاي گروه سازنده ساختمان پزشكان فكر ميكند نتيجه كار بسيار خوب و رضايتبخش شده است: «واقعا گروههايي به اين شكل در ايران كم پيدا ميكنيم و تهيهكننده، كارگردان و نويسنده همه آدمهاي كار بلدي هستند كه همه بهخوبي وظيفه خود را ميشناسند و به آن عمل ميكنند.
اميدوارم مردم با اين كار با تلويزيون آشتي كنند و ديگر سراغ ديدن برنامهها و سريالهاي ماهوارهاي نروند و رويكرد تلويزيون هم طوري باشد كه فضا را براي كارها و گروههاي اين چنيني باز بگذارد.»
هميشه فكر ميكردم به دليل جنس صدايم زياد مناسب كار طنز نيستم. مگر اينكه شرايطي برايم ايجاد شود و در موقعيت طنزي قرار بگيرم، ولي با همه اينها من در سريال «زيرزمين»، «مامور بدرقه» و فيلم «بعدازظهر سگي سگي» كه هر ۲ هم طنز بودند، بازي كردم كه در هر دو در موقعيتهاي طنزي قرار ميگرفتم. قصدم بيشتر اين بود كه خودم را امتحان كنم و ببينم در چنين شرايطي ميتوانم دوام بياورم. الان فكر ميكنم دليل اينكه سروش صحت و پيمان قاسمخاني تصميم گرفتهاند، من در اين كار باشم، همين جنس صدا و جديتي است كه در صدا و حركاتم وجود دارد و همينطور در بازي نقش مقابلم. يعني ما بهعنوان يك زن و شوهر آدمهاي جدي هستيم كه در موقعيتهاي طنز قرار گرفتيم. چون تجربه كار در سريال ۳۰ شبي ماه رمضان را داشتم، بازي در سريال اينچنيني برايم نگرانكننده نبود. بعد از آن هم من به نويسندهها و كارگردان خيلي اعتماد داشتم و ميدانستم كه قرار است مسير خوبي را جلو برويم. من با سروش صحت در زيرزمين بازي داشتيم و دوستيمان از همان جا آغاز شد. سروش آدم فوقالعاده نقدپذير و باهوشي است. بيشتر كارگردانها به حرفهايتان گوش ميكنند اما اينكه نظرتان تا چه اندازه اجرا بشود كمتر پيش ميآيد. سروش از آن دست كارگردانهايي است كه اگر حرف و پيشنهاد درستي را از بازيگرش بشنود، گارد نميگيرد و به آن عمل ميكند. چون من قبل از اينكه وارد اين سريال بشوم سر يك دو راهي قرار گرفته بودم كه به «ساختمان پزشكان» بيايم يا يك سريال ديگر. اما «ساختمان پزشكان» را انتخاب كردم، شايد چون عواملش را بهتر ميشناختم و به آنها اعتماد داشتم و الان هم از انتخابم خيلي زياد راضي هستم. يكي ديگر از دلايلي كه من اين كار را انتخاب كردم اين بود كه ديدم خيلي از بچههاي تئاتر قرار است در آن بازي كنند و اينجا ميتوانيم مانند تئاتر وقت زيادي براي تمرين بگذاريم. بچههايي كه در تئاتر كار ميكنند چون از نظر مالي تامين نميشوند مجبورند به تلويزيون بيايند. حال اينكه چه كاري را انتخاب ميكنند و با چه كاري وارد ميشوند مسئله ديگري است. مثلا حسن معجوني كه در سريال «مسافران» آقاي رامبد جوان بازي كرده بودند- بعد از ۱۳-۱۲ سال كه كار تئاتر ميكنند- بعد از بازي در سريال وقتي از سالن نمايش تئاتر بيرون ميآمد اطرافش پر از آدمهايي ميشد كه از او امضا يا عكس ۲نفره ميخواستند؛ دليل اين اتفاق هم مشخص است چون تلويزيون بهترين راه براي ديدهشدن است.
ابتدا كمي براي من سخت بود و خودم هم زياد راغب نبودم كه سر كار بيايم. ولي ديگران خيلي تاكيد كردند كه حتما اين نقش را بگيرم؛ نقش هم خيلي زياد كمدي است. نقشهايي كه تا امروز داشتم زياد به اين شكل نبودهاند من در كنار شخصيتهاي كمدي حضور داشتم اما اينبار خود نقشم كمدي زيادي دارد. بعد كه بيشتر فكر كردم، ديدم چه اشكالي دارد آدمي كه كار كمدي ميكند، واقعا هم كمدين باشد. من اكثر كارهايم كار كمدي بوده است. شخصي ميگفت چرا هميشه نقش خنگها را بازي ميكني؟! (با خنده) حالا من دارم خنگ را در ژانرهاي مختلف بازي ميكنم، خنگ ساده، خنگ خشن و... اين نقش آن آدمهايي است كه خنگ هستند و اصلا خودشان نميدانند و با اعتمادبهنفس بالايي هربار كه اشتباه ميكنند احساس ميكنند كه خب بار اول و طبيعي است و دفعه بعد درست ميشود.
جدا از نسبت فاميلي كه با گروه نويسنده دارم (!) فكر ميكنم اين آدمها جزو گروه نويسندههاي مطرح تلويزيون هستند. سر كارهاي اين مدلي، اصولا فيلمنامه آماده و تمام شدهاي وجود ندارد و فقط بحث اعتماد است. من ميتوانم به اين آدمها اعتماد كنم و مطمئن باشم كه نتيجه كار آبرومند خواهد بود. با اينكه شايد الان براي گفتنش زود باشد اما نتيجه اعتمادم را دارم ميبينم و بازخوردها خيلي خوب بوده و حتي با اينكه جو تلويزيون در ايران طوري نيست كه تيزر كمكي به سريال يا فيلمي بكند اما در اين كار تيزر تلويزيوني خيلي به آن كمك كرد.
ما در اين كار با بچههايي كار كرديم كه واقعا كارشان خوب بود. مثل آنهايي كه از تئاتر آمدهاند، مانند بهنام تشكر، فرناز رهنما و هومن برقنورد كه واقعا كارشان خوب است. به علاوه بازيگراني كه قبلا در قاب تلويزيون ديده شدهاند و اين تنوع بازيگران خيلي دوست داشتني است. بهنظر من اين خيلي مهم است كه بازيگر فقط به بازي خودش فكر نكند. يعني وقتي مقابل او قرار ميگيريد به ديالوگهاي شما هم فكر كند. من خيلي خوشحال و هيجانزدهام از اينكه در اين سريال بازي كردم. اين حال خوب، نتيجه بازخوردهايي است كه از مردم ديدم.
ارسال نظر