نگاهي به برنامه "شام ايراني"
در كجای جهان هستید آقايان؟
در اينكه «بيژن بيرنگ» از برنامهسازان موفق تلويزيوني است، شكي نداريم. بسياري از نوجوانان و جوانان و حتي ميانسالان، خاطرات خوبي از ساختههاي وي دارند.
از «محله برو بيا» گرفته تا «قطار ابدي» و «خانه سبز» و «همسران» و چند نمايش و برنامه تلويزيوني ديگر كه در دوران خود، مخاطبان فراواني را به خود جلب كردهاند. «شام ايراني» يا چنان كه در خود برنامه از زبان آدمها ميشنويم «بفرماييد شام ايراني» به عنوان يك برنامه كه به تقليد از نمونه مشابه در يكي از شبكههاي فارسيزبان خارجي ساخته شده، سرگرمكننده و موفق است و نشان ميدهد كه بيرنگ كارش را بلد است.
اما نكتهاي كه همواره درباره وي و كارهايش گفتهايم و نوشتهايم اين است كه مجموعه ساختههايش رنگ و بوي ايراني ندارد و گرتهبرداري كه نه تقليدي از برنامههاي مشابه در آمريكا و اروپا هستند. شايد به اين دليل كه او سالهاي جوانياش را در آمريكا سپري كرده و كلا خلق و خوي آنجايي دارد. اين ويژگي را حتي در رفتارهاي اجتماعي و اخلاقياش هم كم و بيش ميتوان ديد. بيرنگ معمولا شرايط اجتماعي ايران در دو، سه دهه اخير را به كل ناديده ميگيرد و جوري برنامه ميسازد كه گويي ما در جهاني ديگر به سر ميبريم.
نمونهاش همين برنامه شام ايراني است كه درست در شرايطي كه بار گراني و تورم كمر اكثريت مردم را خم كرده و ناچارند كمربندها را محكمتر ببندند تا زير بار گراني له نشوند، برنامهاي ساخته كه محتوايش چيزي جز تشويق به اسراف و بريز و بپاشهاي بيهوده نيست. او يا در اين روزگار زندگي نميكند يا ميداند كه چه دارد بر سر مردم ميآيد و باز هم به رسم هميشه، چشمانش را بر واقعيتها بسته و در خيالات خود سير ميكند.
من البته با رفاه و خوشي مخالف كه نيستم هيچ، اينها را حق مسلم آحاد مردم ميدانم. مشروط بر اينكه تعادل و عدالت برقرار شود. به همين دليل وجود برنامههايي از اين دست در جوامع مرفه را نه تنها نفي نميكنم كه خود نيز گاهي بيننده آنها هستم. چون ميدانم آنجاها با ديدن چنين برنامههايي كه موضوع اصلياش شكم است، كسي دچار عقده و رنج نميشود.
اما در جامعهاي كه اكثريت مردمش طبق آمار و اظهارنظرهاي رسمي زير خط فقر به سر ميبرند، ساختن چنين برنامههايي، نوعي تودهني به كساني است كه دارند با سيلي صورت خود را سرخ نگه ميدارند. همين چند روز پيش از يك رسانه شنيدم كه خط فقر به مرز يك ميليون و ۲۰۰ هزار تومان رسيده است. چند درصد از مردمان ما اين ميزان درآمد دارند؟ از سوي ديگر نام برنامه شام ايراني است. يعني عليالقاعده بايد ميزها و سفرههايي كه در اين برنامه چيده ميشود، با غذاهاي ايراني آذين شوند.
نه «بيف استراگانف» فرانسوي و چيزهايي از اين دست. شايد گفته شود اين برنامه از شبكههاي تلويزيوني پخش نميشود كه همگان بينندهاش باشند. ولي باور كنيد من دو، سه قسمت از آن را در شهرستاني محروم و در خانه كسي ديدم كه ميدانم گاهي حتي سر بيشام بر بالين ميگذارند. آقاي بيرنگ خدا را شكر آنقدر رفاه دارند كه مثل بقيه مرفهين از درد و نداري مردم بيخبرند.
اين رويكرد او به شيوهاي از زندگي است و به خودش هم مربوط است. يادم است چند سال پيش او و يكي ديگر از دوستان دفتري داشتند و براي تلويزيون برنامه توليد ميكردند. از من هم خواستند به عنوان مجري، با آنان همكاري كنم. وقتي از محتواي برنامه آگاه شدم، جواب منفي دادم. بيرنگ شروع كرد به نصيحت و توصيه و يادم است كه گفت «مگر تو نميخواهي ماشين خوب سوار شوي؟» آن زمان بنده يك دستگاه «پرايد» داشتم كه در نوع خود توي بورس هم بود. گفتم نه همين هم از سر ما زيادي است.
او البته در آن زمان «پاجرو» داشت و من نفهميدم چرا بايد غايت آمال يك انسان بهويژه كسي كه هنرمند هم هست، داشتن اتومبيل گرانقيمت باشد؟ هنوز هم نميفهمم چرا اغلب دستاندركاران سينما و تلويزيون، به محض پولدار شدن، اتومبيل بالاي صدميليونتوماني زير پايشان مياندازند.
جالب اينكه اغلب اينها در مصاحبههاي خود چنان وانمود ميكنند كه مردمي هستند و غم مردم را ميخورند. در همين برنامه شام ايراني يكي از آقايان در باب صرفهجويي، از حديث نبوي كمك ميگيرد. از اين مقوله كه بگذريم، رفتارهاي توهينآميز و مبتذل برخي ميهمانان اين برنامه را كه هر چهار نفرشان بازيگر سينما و تلويزيون نيز هستند، چگونه بايد توجيه كرد؟
اينكه از سر شوخي يا خوشباشي، دايم به طرف همديگر متكا پرتاب كنند و الفاظ دشنامگونه بينشان ردوبدل شود و از اينها ابلهانهتر زيبايي آرنج و پوست بدن خود را به رخ هم بكشند، اينكه بازيگري كه من البته چندان با سابقهاش آشنا نيستم ميهمانياش را در رستوران بزرگي كه دارد برگزار كند، چه الگويي پيش روي جواناني ميگذارد كه سالها درس بازيگري ميخوانند و دستشان هم به جايي بند نميشود؟
خندههاي لوس يكي از ميهمانان كه اتفاقا كمدين خوبي هم هست و دارد ميرود كه به كمديساز خوبي هم بدل شود به صرف اينكه به گفته يكي از ميهمانان «كودك درونش زنده است» و توجيهاتي از اين قبيل چه تصويري از هنرمند در اذهان توده مردم بهجا ميگذارد؟ بگذريم كه در ميان اين چهار نفر سروش صحت ثابت ميكند كه در بداههگويي و نكتهسنجي، يد طولايي دارد و در ارايه تصويري از خود، رعايت تعادل را هم ميكند تا بينندگان نسبت به او دچار عقده حقارت نشوند.
سروش به دليل سواد و شناختي كه از جامعه دارد و هوشمنديهايش در پاسخ دادن به حرفهاي رقبا، ستاره اين مجموعه است. به هر حال بايد به سازندگان اين مجموعه گفت آقايان شما كه در برنامهتان جا و بيجا درس اخلاق هم ميدهيد، اين جور بازيها مال جوامعي است كه مردمش در تنگناي معاش نيستند، خرج و دخلشان دستكم مساوي است.
شما لطفا به خودتان نگاه نكنيد. به ميليونها مردمي نگاه كنيد كه حتي همين برنامه شما را هم با زدن از مخارج ضروري زندگيشان تهيه ميكنند و گاهي هم از سر نداري ناگزيرند، كپي دست دومش را از اين و آن بگيرند. لطفا به دور و برتان هم نگاهي بكنيد.
نظر کاربران
تا جایی که من می دانم قیمت هر سی دی حداقل 3000 تومان است که ضربدر 4 میشود 12000 تومان . بهتر نیست افرادی که توان مالی تهیه شام شب ندارند این مبلغ را برای شام خانواده هزینه کنند نه خرید سی دی هایی که صرفا جنبه سرگرمی یا در مواردی اتلاف وقت دارند ؟!