گزارشی از فعاليت شبكه تعطيل شده "ايرانيان"
شبكه ايرانيان صرفا شبكهيي اقتصادي و تجاري نبود. يكي از اهداف اين شبكه در بعد فرهنگي زدودن سياهنماييهاي شبكههاي ديگر و ايجاد نگاه مثبت به مسائل داخلي ايران بود.
اين رويكرد مثبت با برخي مخالفتها نيز مواجه شد و عدهيي اين انتقاد را به شبكه وارد كردند كه چرا تا اين اندازه به دنبال نمايش چهرهيي مثبت از ايران است؟!
شنيدن عبارت «شبكههاي تلويزيوني»، براي سالهايي طولاني در ذهن مردم و مخاطبان ايراني تصوير دو كانال تلويزيوني را تداعي ميكرد كه برنامههايي محدود، دستاندركاراني ثابت و يكشكل و در اغلب موارد تصاويري برفكي داشتند. بعد از حضور دكتر علي لاريجاني در سازمان صدا و سيما، شبكههاي تلويزيوني در مسير تخصصي شدن و متنوع شدن پيش رفتند اما در مدتزماني بسيار اندك، رقباي ديگري هم از راه رسيدند؛ رقبايي كه ابتدا انگليسيزبان و تركزبان بودند اما به مرور راه را براي عرض اندام شبكههاي فارسيزبان هم باز كردند؛ شبكههايي كه دستاندركاران آنها به زبان فارسي سخن ميگفتند و البته شباهت ظاهري اندكي به دستاندركاران شبكههاي داخلي داشتند. اين روزها طيف بسيار وسيعي از شبكههاي فارسيزبان در حال فعاليت در فضاي ماهواره هستند.
اين شبكهها در اغلب برنامههاي خود نگاهي منفي به جمهوري اسلامي ايران دارند اما در سال گذشته، سه شبكه تلويزيوني تلاش كردند با كسب مجوزهاي لازم از مسوولان فرهنگي ايران و فعاليت در چارچوب قوانين جمهوري اسلامي ايران، هم در مسير دوستي با مسوولان دولتي حركت كنند و هم ظرفيتهاي تازهيي را در مخاطبان ايراني كشف كنند. در مطلبي كه ميخوانيد، مسير طيشده توسط «شبكه ايرانيان» به عنوان يكي از اين شبكهها بررسي و بازخواني شده است.
شبكه ماهوارهيي به جاي تلويزيون خصوصي
در دو دهه گذشته سازمانها، نهادها و بخشهاي مختلفي از كشور لباس «خصوصيسازي» را بر تن كردهاند. دانشگاهها، بيمارستانها، شركتهاي تاكسيراني، اتوبوسهاي داخل شهري و خلاصه همه آن چيزهايي كه روزي فقط ميشد نمونه «دولتي» آن را پيدا كرد، حالا ديگر خصوصي شدهاند.
دايره اين خصوصيسازي روزبهروز گسترش مييابد. بخش «فرهنگ و هنر» هم از اين قاعده مستثني نيست و اگر اين روزها مجبوريد براي خريد مجلات و نشريات مورد علاقه خود مبلغ قابل توجهي پرداخت كنيد، اين مساله ناشي از تفكري است كه همه بخشهاي كشور را ملزم كرده تا «دخل و خرج» خود را با هم تنظيم كنند.
البته در قانون براي خصوصيسازي استثناهاي مختلفي تعريف شده كه يكي از آنها نيز «صدا و سيما» است. مطابق قانون «نصب و عزل رييس سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران با مقام معظم رهبري است و شورايي مركب از نمايندگان رييسجمهور و رييس قوه قضاييه و مجلس شوراي اسلامي (هر كدام دو نفر) نظارت بر اين سازمان خواهند داشت.» اين مساله مهمترين خط قرمزي است كه سبب شده «شبكههاي خصوصي» به شكل واقعي شكل نگيرند.
البته قانون در كنار اين محدوديت، وظايف فراواني را هم براي صدا و سيما معين كرده است كه مهمترين آنها فعاليت اين سازمان زيرنظر شورايي چند نفره است اما اين سازمان در سالهاي اخير آنقدر بزرگ و حجيم شده و چنان گرفتار اين تشكيلات عظيم خود شده كه ديگر قادر به حركتهاي سريع و واكنشهاي به موقع نيست. صدا و سيما هيچگاه امكان «خصوصي شدن» نداشته است.
البته در سالهاي گذشته تلاشهاي مختلفي از سوي برخي دستگاهها و ارگانها همچون «شهرداري»، «دولت» و... براي تاسيس شبكه خصوصي صورت گرفته است اما هيچ يك از اين تلاشها به نتيجه نرسيده و در نهايت به مشاركت اين بخشهاي پُردرآمد در توليد برنامه با شبكههاي موجود محدود شده است. حتي زماني صحبت از اين مساله بود كه يك شبكه از مجموع شبكههاي صدا و سيما به دولت اختصاص داده شود تا دولتمردان بتوانند بدون واسطه با مردم در اين شبكه سخن بگويند اما چنين ايدهيي هم هيچگاه اجرايي نشد.
بر اساس اين مقدمه، تصور عمومي از «شبكه ايرانيان» هم اين است كه اين شبكه يك شبكه خصوصي بوده، حال آنكه ماهيت اين شبكه با شبكهيي خصوصي كاملا متفاوت است.
آغاز فعاليتهاي شبكه ايرانيان
اوايل شهريور ۱۳۹۰ نخستين خبر درباره «شبكه ايرانيان» منتشر شد. در جستوجويي اينترنتي با اين خبر در روزنامه فرهيختگان مواجه ميشويم: «سايت برنا وابسته به سازمان ملي جوانان از مجوز گرفتن يك شبكه خصوصي در ايران خبر داد».
در ادامه خبر هم آمده است: «با تصويب نهايي مجوز آغاز به كار شبكه موسيقي «ايرانيان» از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، به نظر ميرسد تريبوندار شدن خوانندههاي داخلي باعث كساد شدن روزافزون كار خوانندههاي آن ور آبي و به ويژه لسآنجلسي شود. اين شبكه كه به طور كامل از سوي بخش خصوصي اداره خواهد شد قرار است ويتريني براي ارائه آثار مجاز خوانندههاي داخلي شود تا هنرمندان داخل كشور بالاخره به آرزوي چندين و چند سالهشان برسند و بتوانند از شبكهيي رسمي و مجاز آثارشان را به مخاطبان داخلي و خارجي معرفي كنند.
«ايرانيان» با وجود كسب مجوز نهايي از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در مرحله پيشتوليد برنامههايش قرار دارد و پيشبيني ميشود تا سه ماه آينده به صورت رسمي آغاز به كار كند. پيش از اين نيز شبكههايي در اين زمينه وارد گود رقابت شده بودند كه با به بيراهه رفتن، از سوي دفتر موسيقي وزارت ارشاد غيرمجاز اعلام شدند و اميد است اين شبكه جديد با رعايت چارچوبهاي مورد نظر مسوولان به تريبوني بزرگ براي هنرمندان مستعد داخل كشور تبديل شود».
چند روز بعد نيز وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در گفتوگويي از «ارائه مجوز موقت» به اين شبكه خبر داد و گفت اين مجوز بدون هيچ گونه شرايط سياسي و فشار گروههاي انحرافي به صورت مشروط صادر شد. البته مجوز صادره صرفا براي شبكه ايرانيان نبود و دو شبكه ماهوارهيي ديگر هم مجوز دريافت كردند.
از «هما» تا «ايرانيان»
«شبكههاي تلويزيوني ماهوارهيي» از پديدههايي هستند كه با پايان جنگ تحميلي و ايجاد فضايي تازه و جديد در جامعه وارد جمع خانوادههاي ايراني شدند. برخي از اين شبكهها در ابتداي فعاليت خود ساختاري بسيار ساده و ابتدايي داشتند كه توسط گروهي از دستاندركاران سابق تلويزيونهاي ايراني راهاندازي شده بودند. اين شبكهها ارتباطي منظم و تشكيلاتي با جمهوري اسلامي ايران نداشتند و اگر معاند و برانداز نبودند، موافق جمهوري اسلامي هم نبودند و حتما سعي ميكردند نسبت به جمهوري اسلامي موضع منفي داشته باشند.
بعدها با راهاندازي «شبكه تلويزيوني آفتاب» كه گفته ميشد به طور غيررسمي از سوي جمهوري اسلامي ايران حمايت ميشود، فعاليت نيمهدولتي در اين بخش آغاز شد. شبكه آفتاب در سالهاي مياني دهه ۷۰ راهاندازي شد. اين شبكه روزي دو ساعت برنامه داشت و روي تلويزيونهاي كابلي قابل دريافت بود. محدوده فعاليت آن هم دو شهر نيويورك و واشنگتن در كشور امريكا بود.
تلويزيون آفتاب كه البته هيچگاه وابستگي آن به دولت ايران آشكار نشد، پس از دوم خرداد به دليل عدم تامين مالي تعطيل شد. چند سال بعد و در سال ۱۳۸۳ تلويزيون تازهيي در امريكا متولد شد كه ماهيتي ايراني داشت. نام اين تلويزيون «هما» بود و دستاندركاران آن همان افرادي بودند كه بعدها «شبكه ايرانيان» را راهاندازي كردند. تلويزيون هما در شرايطي راهاندازي شد كه زمزمههايي جدي از حمله امريكا به عراق و نيز احتمال حمله امريكا به ايران شنيده ميشد.
يكي از اهداف مهم راهاندازي اين شبكه هم مقابله با حمله احتمالي امريكا به ايران بود. ويژگي مهم اين شبكه اين بود كه در عين حال كه در حوزه سياسي فعال بود، موضعي منفي هم نسبت به جمهوري اسلامي ايران نداشت و از طرفي با رعايت ضوابط و استانداردهاي صدا و سيماي ايران فعاليت نميكرد. اين شبكه مجري بيحجاب زن هم داشت و با دعوت از افرادي همچون: ابراهيم يزدي، دكتر سروش، برخي شاگردان آيتالله مصباح، غلامحسين كرباسچي و طيفهاي مختلف ديگر تلاش كرد ايرانيان را در بخشهاي مختلف دنيا متحد كند تا با اين تهديد احتمالي مقابله كند.
تلاش ديگر شبكه آشنا كردن مردم ايران با تبعات احتمالي تجاوز امريكا به ايران و تاكيد بر اين مساله بود كه حمله امريكا به ايران اساسا نكته مثبتي براي مردم به همراه ندارد. به همين دليل روزي چهار ساعت صحنههاي كشت و كشتار امريكاييها در عراق از اين شبكه براي مردم ايران نشان داده ميشد. اين تصاوير تكاندهنده از شبكه رويترز دريافت ميشد و تاثير فراواني بر مخاطبان داشت
FBI وارد ميشود
فعاليت اين شبكه به مرور با مشكلاتي همراه شد و FBI يا همان پليس فدرال امريكا با اتهام واهي دريافت پول از جمهوري اسلامي ايران توسط مسوولان شبكه براي برخورد با اين شبكه وارد عمل شد. اما تحقيقات نشان داد دست اندركاران شبكه پولي از دولت ايران دريافت نكردهاند. از اين پس اتهام جديدي به مسوولان اين شبكه نسبت داده شد. اين اتهام«پرداخت رشوه از سوي مسوولان شبكه به حكومت ايران براي كسب مجوز فعاليت در داخل ايران »بود.
در امريكا قانوني وجود دارد كه مطابق آن هر شهروند ساكن امريكا اگر حتي در خارج از امريكا هم رشوهيي به فردي پرداخت يا دريافت كرده باشد از سوي دولت امريكا مجرم شناخته ميشود و به استناد همين قانون، FBI مدعي شد اين شبكه براي فعاليتهاي خود از جمهوري اسلامي ايران رشوه گرفته است و همين مساله و فشارهاي ديگر باعث شد فعاليتهاي اين شبكه پس از يك سال و نيم تعطيل شود. ايده اوليه گردانندگان اين شبكه اين بود كه يك رسانه الزاما نبايد با پول جمهوري اسلامي ايران اداره شود تا از او حمايت كند.
بلكه بخش خصوصي هم ميتواند رسانهيي راهاندازي كند كه آزاد و معتقد به نظام باشد و طيفهاي مختلف را نيز دعوت كند اما ظاهرا اين ايده در امريكا طرفدار چنداني نداشت. البته تعطيلي اين شبكه به دليل يافتن ردپايي از رشوه نبود، بلكه تمام هزينههاي اين شبكه از سوي سرمايهگذاراني تامين شده بود كه علاقهمند به ايران بودند. اين سرمايهگذاران بعدها در راهاندازي «شبكه ايرانيان» هم حضور داشتند. آنها افرادي علاقهمند به فرهنگ و هنر ايران بودند كه قصد داشتند خلاءها و گسلهاي موجود در فضاي فرهنگي ايران را پر كنند.
يكي از اين خلاءها پرداختن به موسيقي بود كه صدا و سيما به دليل محدوديتهايش از آن معذور است و صرفا «موسيقي سنتي» پخش ميكند حال آنكه در موسيقي غربي هم گونههاي مختلفي از موسيقي سنتي گرفته تا موسيقي كلاسيك، اركستر سمفونيك و... وجود دارد كه علاقهمندان براي دريافت آن به شبكههاي خارجي مراجعه ميكنند. توجه به خوانندگان جوان داخل كشور هم از ديگر اولويتهاي اين شبكه بود كه با دعوت از اين هنرمندان صورت گرفت؛ دعوتهايي كه بعدها تشكر مسوولان در دستگاههاي فرهنگي را نيز به همراه داشت.
از ثبت در انگلستان تا كسب مجوز در تهران
شبكههاي ماهوارهيي فارسيزبان با دو گونه مخاطب مواجه هستند: «مخاطب داخلي» كه طيفي گسترده و چنددهميليوني را در برميگيرد و «مخاطب خارجي» كه شامل جامعه ايرانيان ساكن در خارج از كشور است. جامعهيي چندميليوني كه در قاره اروپا، امريكا و كشورهاي حاشيه خليج فارس ساكن هستند. در ايران از سالها قبل «شبكههاي جام جم» ساخت برنامه براي مخاطبان ايراني خارج از كشور را بر عهده داشتند اما حالا با امكان تماشاي برنامهها روي اينترنت و دريافت امواج از طريق ماهواره، هر برنامهيي ميتواند در هر نقطه از جهان طرفدار داشته باشد. مراحل ثبت مجوز پخش شبكه ايرانيان دركشور انگلستان انجام شده است.
برنامههاي اين شبكه از طريق ماهواره «هاتبرد» پخش ميشد و به همين دليل اين شبكه بايد در كشور فرانسه- به عنوان محل استقرار هاتبرد ـ نيز ثبت ميشد. شبكه ايرانيان براي فعاليت در داخل ايران هم بايد همان مسيري را طي ميكرد كه پيش از آن شبكههاي خارجي طي كرده بودند. اين مسير به «اداره كل رسانههاي خارجي وزارت ارشاد» ختم ميشد. طي كردن اين مسير يك سال طول كشيد و پس از استعلامهاي مختلف و انجام مراحل قانوني، ابتدا مجوز شش ماههيي براي شبكه صادر شد كه در اين مدت شبكه اقدام به فعاليت نكرد و پس از صدور مجوز شش ماهه دوم، فعاليت اين شبكه آغاز شد. عيد فطر سال ۱۳۹۰ زمان رسمي پخش برنامههاي اين شبكه بود اما با تمديد نشدن مجوز شبكه، فعاليتها نيز متوقف شد.
چوب لاي چرخ ايرانيان
وزارت ارشاد قصد داشت با صدور مجوز براي شبكههاي ماهوارهيي فارسيزبان، فضايي فراهم كند تا اين شبكهها با فعاليت در فضاي داخل كشور، برنامههايي مفيد و نزديك به چارچوبهاي جامعه ايران توليد كنند اما با تشكيل قرارگاه ماهواره عملا فعاليت اين شبكه نيز در مسير توقف قرار گرفت. اين قرارگاه مهرماه سال گذشته با هدف بررسي نقش ماهوارهها و چگونگي برخورد با اين تهاجم فرهنگي راهاندازي شد. اعضاي اين قرارگاه از افراد حقيقي و حقوقي، نمايندگان سران سه قوه و فعالان كميته رصد و فناوري تشكيل شده است. عزتالله ضرغامي، رييس سازمان صدا وسيما، رييس و غلام رضايي، معاون وي نيز دبير قرارگاه ماهواره هستند.
جلسات اين مجموعه به صورت منظم و هفتگي برگزار شده و قرار بود ظرف شش ماه، تصميمات نهايي درباره چگونگي برخورد با تهاجم فرهنگي ماهواره اتخاذ شود. از مهرداد بذرپاش، حسين صفارهرندي (وزير سابق ارشاد)، مرتضي ميرباقري (معاون سابق صداوسيما)، محمد سرافراز (معاون برونمرزي صداوسيما) و حجتالاسلام پناهيان به عنوان اعضاي اين قرارگاه نام برده ميشود اما فعاليتهاي اين قرارگاه در ماههاي اخير بيشتر به فعاليتهاي فيزيكياي همچون «جمعآوري آنتنهاي ماهوارهيي» محدود شده و عملا فعاليت مشخصي صورت نگرفته تا از اقبال مخاطبان نسبت به شبكههاي ماهوارهيي كاسته شود.
طبق شنيدهها يكي از فعاليتهاي اين قرارگاه فشار به وزارت ارشاد براي لغو مجوزهاي ارائه شده به اين شبكهها بود كه البته وزارت ارشاد زير بار اين تصميم نرفت اما در نهايت با پايان مجوز شش ماهه، مجوز شبكه تمديد نشد و عملا فعاليت اين شبكه متوقف شد.
درآمدزايي شبكههاي ماهوارهيي
فعاليت رسانهها در دنياي امروز بدون در نظر گرفتن بحثهاي اقتصادي و تجاري ممكن نيست. حداقل هزينه راهاندازي يك شبكه تلويزيوني خصوصي در شرايط امروز حدود ۲ تا ۴ ميليارد تومان است كه اين مبلغ بايد در يك چرخه اقتصادي صحيح به جيب سرمايهگذاران شبكه بازگردد. گفته ميشود شبكه «من و تو» فعاليت خود را با ۳۰ ميليون دلار آغاز كرد. اين شبكه بيشتر بر بودجههاي دريافتياش متكي است و آگهيهاي تبليغاتياش درآمد قابل توجهي برايش محسوب نميشود.
در طرح توجيهي فروش شبكه- بيزينس پلن- شبكه ايرانيان پيشبيني شده بود كه شبكه ظرف يك سال بتواند به نقطهيي برسد كه هزينههايش را تامين و به سوددهي برسد. البته شبكهيي از جنس «شبكه ايرانيان» با بودجهيي حدود يك تا يك و نيم ميليون دلار در سال امكان فعاليت داشت و شبكه چندان پرهزينهيي نبود. بخشي از اين بودجه صرف اجاره فضا در ماهواره هاتبرد ميشد كه ماهوارهيي نسبتا گران اما در ايران امكان دسترسي بهتري دارد.
قيمت اجاره فضا در هاتبرد بابت هر مگابيت حدود ۱۳ هزار يورو در ماه است كه براي شبكهيي از اين جنس نياز به اجاره سه مگابيت فضا دارد و حدود ۴۰ هزار يورو هزينه اين كار ميشود. براي تمام اين هزينهها- كه در ابتداي كار از سوي سرمايهگذاران پيشبيني شد- دريافت و جذب آگهي تنها راه تامين هزينهها بود. در اغلب شبكههاي ماهوارهيي آگهيهاي قرص لاغري، گن لاغري، تقويتكنندههاي جنسي و نظاير آن آگهي غالب است اما اين شبكه به دنبال چنين آگهيهايي نبود و قصد داشت محصولاتي را تبليغ كند كه شكل آبرومندانهيي از محصول را داشتند اما به مرور و طي فشارهاي صورت گرفته، ديگر به اين شبكه آگهي داده نشد و حتي اعلام شد با شركتهايي كه به اين شبكه آگهي دهند برخورد خواهد شد و ممكن است ورود محصولات آنها به ايران با مشكل مواجه شود.
تبليغ و ترويج تصويري مثبت از ايرانيان
شبكه ايرانيان صرفا شبكهيي اقتصادي و تجاري نبود. يكي از اهداف اين شبكه در بعد فرهنگي زدودن سياهنماييهاي شبكههاي ديگر و ايجاد نگاه مثبت به مسائل داخلي ايران بود كه اين رويكرد مثبت با برخي مخالفتها نيز مواجه شد و عدهيي اين انتقاد را به شبكه وارد كردند كه چرا تا اين اندازه به دنبال نمايش چهرهيي مثبت از ايران است؟!
در اغلب شبكههاي فارسيزبان اساس فعاليت شبكه خريد و پخش برنامههاي نمايشي است. شبكه «جم تيوي» يكي از نمونههاي مشهور چنين شبكههايي است كه ضمن خريد محصولات تركيهيي و پخش آن، در كنار جذب مخاطب به تبليغ كشور تركيه نيز ميپردازد اما در شبكه ايراني اساس كار بر توليد برنامه گذاشته شده بود.
«رضا رشيدپور» يكي از افرادي بود كه براي اين شبكه اقدام به توليد صد برنامه با نام «شب شما بخير» كرد. يكي ديگر از برنامههاي اين شبكه مستند «شكستن كليشه ها» بود كه در چند قسمت از آن زندگي يكي از ايرانيان موفق ساكن خارج از كشور مورد بررسي قرار گرفت. ساخت ۷۰ قسمت برنامه درباره طب سنتي و داروهاي گياهي سوژه ديگر اين شبكه بود. پخش مستندهاي خارجي با موضوع علم و نظريه هاي علمي در قرآن هم از ديگر برنامههاي اين شبكه بود.برنامه ديگري با نام «اتاق فكر» هم در دست توليد بود كه در آن افرادي از طبقات مختلف اجتماع حضور يافته و درباره موضوعهاي مختلف با هم بحث و گفتوگو ميكردند اما اين برنامه به مرحله توليد نرسيد.
قرار نبود برنامههاي اين شبكه استرسي به مخاطب وارد كند. ديدگاه گردانندگان اين شبكه اين بود كه بدون اينكه بخواهند از حكومت ايران به شكلي علني دفاع كنند، نقاط مثبت جامعه ايران و خوبيهاي زندگي در ايران را به مخاطبان نشان دهند. كل برنامهها هم طي هشت ساعت پخش و سپس تكرار ميشد. ظاهر شبكه نيز كاملا اسلامي بود اما در معيارهاي ظاهري مطابق سازمان صداوسيما عمل نميكرد. البته هيچ يك از اين امتيازها براي ادامه حيات اين شبكه كافي نبود و عملا با عدم تمديد مجوز شبكه، فعاليتهاي دفتر تهران آن تعطيل و از اواخر فروردينماه نيز برنامه از آنتن خارج شد.
شبكهيي كه ميتوانست به ظرفيتي براي تبليغ ايران در دنيا تبديل شود، حالا اين روزها دفترش در تهران تعطيل و دستاندركارانش بيانگيزهاند. هرچند به نظر ميرسد مسوولان تلويزيون ايران كه از ابتدا هم تمايلي به وجود چنين شبكه و شبكههايي نداشتند، از چنين مسالهيي راضي هستند. در شرايطي كه صداوسيما هر روز با نيروهاي موجود و سليقههاي شبيه به هم شبكهيي جديد خلق و راهاندازي ميكند، ظاهرا نيازي به شبكههايي كه حرف و سخني تازه را مطرح كنند، نيست.
نظر کاربران
چی شد مجوز ایرانیان باطل شد؟ دیگه تمدید نمیشه؟
خیلی خوب بود تنها شبکه ای که می شد خانوادگی تماشا کرد....