کیت بلنشت، مادرخوانده بد طینت «سیندرلا»!
کیت بلنشت بازیگر و ۴۶ ساله استرالیایی که تا به حال برنده دو جایزه اسکار شده، در جدیدترین مانور سینماییاش نقش یک مادرخوانده بدطینت را در ماجرای افسانهای «سیندرلا» یازی کرده است.
بلنشت که برای فیلم «هوانورد» و «یاسمین غمگین» در سالهای 2004 و 2013 اسکار گرفته و متولد شهر ملبورن استرالیا و نیمی از سال مقیم همین شهر و همراه با همسرش مدیر سازمان ملی تئاتر استرالیا است و نیمه دیگر را در هالیوود و در فیلمهای سینمایی ساخت آنجا میگذراند ، مانند بسیاری دیگر از بچه های سابق که حالا برای خود میانسال و پیر شدهاند ، کودکی و نوجوانیاش را با شخصیتهای کارتونی والت دیسنی که در آن زمان تک کارتونساز موفق و بزرگ دنیا بود (اما حالا پیکسار ، فاکس و دریم وورکز را به خود نزدیک یا برابر میبیند ) سپری کرد ولی او هر چقدر که به میکی ماوس ، گوفی ، دانلدداک و تام و جری دل بست، هرگز با افسانه سیندرلا یکسان و عجین نشد زیرا به گمان او سیندرلا موجودی غیرقابل فهم و بیش از حد تسلیم شده بود. بلنشت نمیفهمید چرا سیندرلا آن قدر در اوهام خود غرق است و در قبال ستمهای دیگران به خود چیزی نمیگوید و در نتیجه شخصیت بانو تریماین مادرخوانده شیطانصفت سیندرلا که وی را عذاب میدهد ، از دید او برخلاف سایر کودکان آن قدرها هم منفی نبود.
او اصلاً تصور نمیکرد که روزی خودش نقش تریماین را بازی کند ولی خوشحال است که در این حدفاصل و به واقع در نسخه کنت برانا ، سیندرلا تغییر حالت داده و از آن دختر غرق در رؤیاهای غیرعادی و بدون قدرت عکسالعمل ، تبدیل به زن جوان منطقیتری شده است که میخواهد ستمها را جواب گوید و آزاد و فارغ از قید و بندهای روحی قبلی شود و نه یک موجود تک وجهی منفی، بلکه چند وجهی و منصف و بلندپرواز جلوه کند که از دیدگاه بلنشت صحیحترین تعبیر از سیندرلا است. ایفای نقش سیندرلا در فیلم جدید کنت برانا با لیلی جیمز است که با بازی در سریال تلویزیونی «خیابان داون تون» مشهور شد ولی بلنشت به سبب در اختیار داشتن شخصیت مادرخوانده پلید، وقت و امکان داشته که هر تغییر و بسط لازم را در آن اعمال کند و در سهم اهدا شده به خود به گونهای محسوس دست ببرد و از این بابت نیز خوشحال است. آنچه میخوانید یک گفتوگوی کوتاه با این هنرمند و بازیگر شاخص است.
به نظر میرسد از شرایط موجود در نسخه کنت برانایی و به واقع در نخستین فیلم سینمایی از روی این قصه با بازیگران زنده بسیار راضی هستید. واقعاً ایفای نقش آدم بد اصلی قصه و آن مادرخوانده سیاهدل چقدر میتوانست جالب باشد؟
به دقت نمیدانم این شخصیت چقدر بد یا خوب است اما مهمتر و جالبتر از آن برای من وضعیت کودکانه و شاد حاکم بر کار در زمان تهیه فیلم بود و اینکه هر کس از کارش لذت میبرد و این بخصوص در مورد من صدق میکرد . من در فیلمهایی از این دست که بر اساس یک قصه کلاسیک کودکانه باشد، بازی نکرده بودم و این نخستین تجربهام در این زمینه بود. پیام اصلی این فیلم بسیار روشن و ساده و مبتنی بر شهامت شخصیت سیندرلا است و او با کارهایش به همگان میگوید که شجاع و مقاوم و با دلها و افکار باز باشند و این درست در تضاد با خصلتهای کاراکتر من است که این محسنات را برمیتابد و مظهر سیاه نگری است. امان از دست او و کارهایش اما اینکه در نقطه مقابل سیندرلا باشم و راهی به کلی متفاوت را طی کنم، برایم واقعاً جالب بود و از آن لذت بردم.
نگاه شما به این کاراکتر دقیقاً چیست؟ آیا او ذاتاً منفی و شیطان صفت است یا بیش از اینها پیچیده است و مسائل دیگری هم در وجود او هست؟
او یک موجود سختی کشیده و بر جای مانده از اتفاقات تلخ قبلی زندگیاش است و همه مشکلات قدیمی زندگی زنان را در وجودش دارد. او مربوط به دورههای قبلی زندگی زنان در جوامع غربی و به تبع آن دچار مشکلات همان ایام است. به راین اساس او صاحب قدرت و استقلال مالی نیست و تنها راه بقای این زنان ازدواج کردن و متکی شدن بر سرمایه همسران خود است. با این وجود ، دو همسر قبلی این شخصیت مردهاند و این مسئله او را بی رحمتر و سرسختتر کرده است. وی دو دختر ناآرام و بداقبال هم دارد و میداند تنها راه معقول برای آنها این است که هر چه زودتر ازدواج کنند و حسابشان را از او سوا سازند و بروند و اسباب دردسر وی نباشند. در این شرایط وقتی همسر تریماین باز هم میمیرد ، اعصابش به هم میریزد و میگوید : لعنت بر تو! بدتر آنکه هر روز دخترخواندهاش (سیندرلا) مقابل چشمهای وی خودنمایی میکند . دختری که خصلتهایش کاملاً خلاف اوست و وقار ذاتی و قناعت و سلامت رفتاری دارد.
با این اوصاف آیا شخصیت تریماین و کارهای او یک ضدتبلیغ برای همه مادرخواندهها در جهان نیست و همه آنها را خراب نمیکند ؟!
داشتن اینگونه مادرخواندههای زشت سیرت در ادبیات داستانی تجربه تازهای نیست و بارها شاهد حضور آنان در بطن قصههای کودکان و حتی بزرگسالان بودهایم . با این حال نوعی تغییر حالت و تکوین شخصیت هم در مورد این افراد روی داده است و قضیه اینک همانی نیست که سالها در مورد این کاراکترها و رفتارهای سنتی و منفی آنها نقل میشد . در داستانهای سالهای اخیر حتی در شخصیت مادران نیک کردار نیز تفاوتهایی حاصل آمده است و آنها هم مدتی است که موجوداتی صددرصد خوب نیستند و مشکلات زندگی آنها را هم از مسیرهای قبلی منحرف کرده است.
تفاوتها به چه میزان میرسد ؟
در یک دنیای خیالی و فضای فانتزی و سیندرلایی، این فرقها اندک است. کافی است سر یک عروسک را بچرخانید تا جور دیگری شود! من همین کار را با عروسک شخصیت معروف رد رایدینگ هود انجام دادم و به محض این که سرش را حول محور آن گرداندم، موجود دیگری شد و به حالت گرگ بدکردار سایر قصهها درآمد و از صورت سرخ رنگ و مثبت رایدینگ هود چیز زیادی باقی نماند. بنابراین الآن خط نازک حائل بین آدمهای خوب و بد و مادرهای نیک و مادرخواندههای شر یا بالعکس بسیار کم است. این یک کابوس همیشگی برای بسیاری از بچهها است که مبادا مادری که سالها پای آنها زحمت کشیده ، روزی تغییر رویه بدهد و آنها را نفی و سرکوب کند، مادرخوانده که جای خود دارد و سالهاست پیرامونش افسانههای منفی ساخته میشود .
از فیلم کارتونی، اوریجینال و کلاسیک «سیندرلا» که در سال ۱۹۵۰ پخش شد، چقدر ایده گرفتید و نظرتان پیرامون این فیلم چیست؟
من نه فقط آن نسخه انیمیشن و ماندگار والت دیسنی از روی «سیندرلا» بلکه اکثر محصولات این استودیو را که ویژه کودکان و نوجوانان بود و در تلویزیون یا سینماها پخش میشد ، میدیدم و عصر یکشنبهها که مجموعه تماشایی «دنیای شگفتانگیز دیسنی » از تلویزیون استرالیا پخش میشد ، تماشاگر پروپاقرص آن بودم. در عین حال من هیچگاه کشش زیادی به ماجرای سیندرلا نداشته و از طرفداران آن نبودهام و شاید بهتر باشد بگویم که آن را در دوران کودکیام دوست نداشتم و آن را جذب و هضم نمیکردم .
به عنوان مثال شخصیت دو خواهر خوانده بداندیش سیندرلا برایم قابل فهم نبودند و نمیتوانستم با خود سیندرلا نیز همذات پنداری کنم. این که او بسیار منفعل بود و در قبال همه ظلمهایی که از سوی مادرخوانده و خواهرخواندههایش به وی میشد ، هیچ نمیگفت ، برایم قابل فهم نبود. قصه تأکید دارد که وی ماندگاری نشان میدهد زیرا نیک سیرت است و نجات او نشانه ارزش خوبیها است. در نسخه جدید و در فیلم برانا در این قضایا تغییراتی داده شده و او به آن اندازه تسلیم محض و تابع نیست و آزادانه زندگی میکند و برای حفظ حقوقش قدری تلاش میکند و به نظر من یک کار لازم بود که برانا انجام داده است.
ارسال نظر