با گروه بمرانی به بهانه انتشار نخستین آلبوم مستقلشان
گروه «بمرانی»: لُپِ ما را نَکِشید
اواخر سال ۹۱ بود که برای نخستین بار پای صحبت بچه های بمرانی نشستیم، آن زمان امید بسیار به راه پیش رو داشتند و حین گفت و گو بیش از آن که درباره موسیقی و برنامه هایشان حرف بزنند، می خندیدند.
هفته نامه چلچراغ - محمد صفاجویی: اواخر سال 91 بود که برای نخستین بار پای صحبت بچه های بمرانی نشستیم، آن زمان امید بسیار به راه پیش رو داشتند و حین گفت و گو بیش از آن که درباره موسیقی و برنامه هایشان حرف بزنند، می خندیدند. حالا می خواهم بگویم هیچ چیز تغییر نکرده! بعد از سه سال هنوز همان وضعیت را دارند، با این تفاوت که چند اجرا روی صحنه برده اند، برای چند فیلم و نمایش موسیقی ساخته اند، در تلویزیون اجرا رفته اند، یک آلبوم کودک (اتوبوس قرمز) آهنگ سازی کرده اند و چند روزی هم می شود که آلبوم مستقلشان به بازار آمده است. با آن ها به بهانه مورد آخر درباره کچلی، بالکان، سرفه، لپ و ووداستاک حرف زدیم.
*در بخش هایی از این گفت و گو تلاش هایی برای برهم زدن گروه بمرانی انجام شده که باید دید جواب می دهد یا خیر.
*اگر فکر می کنید آبتین یغماییان، درامر گروه بمانی، در این گفت و گو حضور نداشت، اشتباه می کنید!
دو، سه سالی از گفت و گوی قبلی ما می گذرد. آن زمان تازه به واسطه اینترنت شناخته شده بودید و چند کار تئاتر در دست داشتید. چه اتفاقاتی در این مدت افتاد؟
بهزاد عمرانی: آلبوم اتوبوس قرمز را منتشر کردیم که یک پروژه اتفاقی بود و خیلی تصادفی شروع شد. انتشارات چکه از ما درخواست کرد برای شعرهای کودکانه موزیک بسازیم. البته مسئله کودک همیشه در ذهن ما هست.
مانی مزکی: مدتی هم برای یک اجرای خیریه تمرین کردیم و روی صحنه رفتیم. برای چند نمایش تئاتر موزیک ساختیم و اجرا کردیم. همچنین آهنگ سازی مستندی در مورد کچلی را هم انجام دادیم.
بهزاد: تجربه باحالی بود.
جهانیار قربانی: درباره مو بود.
کیارش عمرانی: البته بیشتر درباره بی مویی بود.
مانی: بعد از آن کم کار شدیم، چون روی آلبوم جدید تمرکز کردیم. البته زمانی را هم صرف پروسه ضبط آلبوم و مجوزها کردیم دیگر.
این که پروژه های متنوع و خیلی اوقات سفارشی کار کنید، تاثیری روی کارهای خودتان نداشته؟
مانی: آلبوم «مخرج مشترک» شکل گرفته از کارهایی است که در جاهای مختلف انجام داده ایم. مثلا یکی از قطعه های آلبوم، برگرفته از تجربه آهنگ سازی تئاتر «ننه دلاور، بیرون پشت در» از سجاد افشاریان است.
بهزاد: بالاخره ما هرکاری هم انجام بدهیم، لحنمان تغییر نمی کند. لحنی که بر اثر سال ها ساززدن و کارکردن در کنار هم به وجود آمده و باعث شده کارهایمان لهجه خاصی به خود بگیرد، ولی راستش نمی دانم این لحن از کجا آمده است.
مانی: به حال و هوایمان بر می گردد و نوع موسیقی ای که در فاصله های زمانی مختلف گوش می دهیم. چون کارمان هم به هرحال تحت تاثیر موسیقی ای است که گوش می دهیم. البته در هر دوره تغییر می کند.
مثلا الان چی گوش می کنید؟
مانی: من خودم الان بیشتر موسیقی جیپسی های اروپای شرقی و موسیقی بالکان را گوش می دهم. موزیسین هایی مثل امیر کوستوریتسا. البته در آلبوم اول سبک کانتری و بلوز بیشتر دیده می شد.
جهانیار: چندتا از ترک ها دقیقا شبیه آهنگ هایی شده است که می خواستیم. جاهایی هم به عمد سعی کرده ایم تنظیم هایمان شبیه به آهنگ خاصی شود.
مانی: در قطعه مردی که لب نداشت (شعری از شاملو) دوست داشتیم قطعه را شبیه به کارهای گروه بیروت تنظیم کنیم.
موزیک هایی که گوش می کنید، شبیه به هم است؟
جهانیار: نه واقعا.
بهزاد: در آلبوم جدید، تمام سبک های موسیقی وجود دارد. از راک اندرول و رکه گرفته تا کانتری، بالکان و حتی پاپ در کارهایمان دیده می شود. اما همه قطعه ها در حال و هوای خودمان است و مدل بمرانی در آن حفظ شده.
مانی: مثلا من و کیارش یک آهنگی را دوست داشتیم و براساس آن یک قطعه نوشتیم.
کیارش: همین جوری است.
جهانیار: فکر کنم همین جوری هم باقی بماند. به خاطر تفاوت سلیقه و دنیای متفاوتی که داریم.
این پایه بودن شما با هم فکر می کنم مهم ترین نکته گروه شما باشد. نه؟
بهزاد: نسبت فامیلی به دوستی ما کمک زیادی کرده است. من، آرش و کیارش پسرعمو هستیم. مانی و جهان پسرخاله هستند. آبتین هم دیگر یک جورهایی برادرخوانده ماست.
کیارش: به همین خاطر می توانیم دعوا کنیم و حرفمان را راحت بزنیم تا به نتیجه خوبی برسیم.
بهزاد: چون دعوا بر سر موسیقی است و همه می دانیم که برای بهترشدن کار است که داریم به جان هم می افتیم.
مانی: بزن بزن می کنیم، ولی بعد از دو دقیقه، همه با هم خوبیم.
کیارش: این قسمت از کار را که دور هم می نشینیم و دعوا می کنیم، خیلی دوست دارم.
حالا که این قدر دوست هستید، با سوالات بعدی می خواهم گروهتان را به هم بزنم! با این موضوع که در نهایت از دید مخاطب عام، خواننده دیده می شود مشکلی ندارید؟
مانی: مشکل داریم و برای آن فکرهایی هم کرده ایم! (خنده)
بهزاد: دیکتاتوری در کار وجود ندارد و من برآیند تمام نظرها را ارائه می کنم. البته انتقادهای زیادی هم به خواننده می شود. (خنده)
خارج از گروه بمرانی کارهای شخصی هم انجام می دهید؟
مانی: من و آرش موسیقی درس می دهیم.
بهزاد: ولی هرکس هم جایی مشغول کاری باشد، درنهایت ثمره کارهای بیرون از گروه بمرانی می رسد. ما برای بهتر شدن بمرانی تجربه کسب می کنیم.
آرش عمرانی: هرکسی بخواهد بیرون از گروه موسیقی کار کند، با بچه ها مشورت می کند.
جهانیار: دغدغه اصلی همه ما، بمرانی است و گروه در اولویت است.
باز هم در راستای به هم زدن گروهتان؛ چه کسی در گروه سواد موسیقی بیشتری دارد؟
بهزاد: آرش.
کیارش: اگر من بگویم این جای آهنگ غلط است، هیچ کس توجه نمی کند. (خنده) ولی اگر آرش بگوید ایراد دارد، حتما یک جای کار می لنگد.
الان مشغول چه کاری هستید؟
بهزاد: پس از رونمایی آلبوم در نهم خرداد، برای کنسرت آماده می شویم. اگر هماهنگی های لازم با موفقیت انجام شود، در شیراز، رشت و اصفهان هم شاید رونمایی داشته باشیم.
این آلبوم با کارهای قبلی بمرانی تفاوت دارد؟
مانی: به نظرم از لحاظ موسیقی، آلبوم تکنیکی تری است و نسبت به آلبوم اول حرفه ای تر شده. آلبوم مخرج مشترک ۱۱ قطعه دارد که ردپای تمام سبک ها را می توانید در آن ببینید.
جهانیار: پارسال، برای ضبط آلبوم، فشرده کار می کردیم. مانی باید خدمت می رفت و به همین دلیل ساعت های زیادی در روز کار کردیم. همین باعث شد به یک تفاهم و خاستگاه مشترک در موسیقی برسیم.
شما مدتی است که تهیه کننده دار شده اید. چقدر برای گروه موثر است؟
بهزاد: این اتفاق به ما امید داد. تا قبل از این برای خودمان کار می کردیم و اسپانسری نداشتیم. اما در حال حاضر حرفه ای تر پیش می رود.
جهانیار: تا قبل از این برنامه دقیقی نداشتیم و همه چیز اتفاقی و بدون برنامه پیش می رفت.
کیارش: الان همه چیز منظم شده.
در کارتان اعمال نظر نمی شود؟
بهزاد: نه، کارهای دلخواهمان را انجام می دهیم. تجربه هایی مثل تور برگزاری کنسرت در سرتاسر ایران را پیش رو داریم که برایمان تازگی دارد و جالب است.
جهانیار: هیچ ایده ای هم نداریم که چه می شود.
بهزاد: این آلبوم، اولین آلبومی است که تمام کارهایش را خودمان انجام داده ایم و مثل کار قبلی (اتوبوس قرمز) سفارشی نیست.
فکر می کنید آلبوم موفقی باشد؟
بهزاد: فکر می کنیم در حد خودمان خوب باشد و شنیده شود. آلبوم خوبی است، تنها ایرادش این است که نمی توان آن را گوش کرد!
چرا؟
بهزاد: همه اش سروصداست. (خنده)
مخاطبان بمرانی غالبا چه کسانی هستند؟
بهزاد: منتظریم کنسرت بگذاریم تا متوجه شویم. (خنده)
کیارش: انگار دو سال است که درون غار بوده و از همه جا بی خبریم.
جهانیار: نسل مخاطبان بمرانی تغییر کرده است و نسل جدیدی پی گیر کارهای ما شده اند. نسلی که کارهای قبلی ما را دنبال می کردند، الان آدم های محترمی هستند و دیگر به بمرانی گوش نمی دهند! (خنده)
کیارش: یک نکته خیلی جالب وجوددارد. دو گروه مخاطبان اصلی ما هستند؛ نوجوانان و پیرها. دلیلش را نمی دانم، ولی واقعا این طوری است.
بهزاد: در کنسرت سال قبل، مخاطبان مسن زیادی برای تماشای اجرا به سالن آمده بودند.
برخورد بزرگ ترهای خانواده های خودتان با بمرانی چطور است؟
کیارش: معمولا نظر می دهند، ولی کارهایمان را دنبال نمی کنند.
بهزاد: پدرم می گوید واضح تر بخوان تا شعر شنیده شود و لطفا در آهنگ ها سرفه نکن! (خنده)
مانی: ولی بالاخره سر به راه تر شده ایم.
بهزاد: ان شاءالله بهتر هم می شویم.
در بین گروه هایی که موسیقی متفاوتی به نسبت گروه های صرفا پاپ پیشین ارائه می دهند و البته تعدادشان هم زیاد نیست؛ انگار یک فضای رقابتی در حال شکل گیری است.
جهانیار: رقابت خیلی خوبی است که به نفع گروه هاست.
بهزارد: شاید به خاطر کمبود موزیسین، کار شما را گوش می دهند، ولی به هر حال این اتفاق می افتد.
مانی: به دلیل کم بودن گروه های غیر از پاپ، به اجبار همه را در یک بسته بندی قرار می دهند. مثلا موسیقی ما را در کنار دنگ شو و پالت در یک دسته قرار می دهند. در حالی که هرکدام از ما حرف متفاوتی می زنیم.
آرش: در خارج از کشور بندهای متفاوتی وجود دارد و هرکدام طرفداران خاص خودشان را دارند. اما در این جا آن قدر گروه ها انگشت شمارند که مخاطب حق انتخاب ندارد.
باز هم درراستای به هم زدن گروه، چرا بمرانی باید بماند و هرکدام کار خودتان را مستقل انجام نمی دهید؟
مانی: شاید کاری است که باید با هم انجام بدهیم.
بهزاد: چی شده؟! (خنده)
کیارش: شاید کاری است که نمی توانیم بدون هم انجامش بدهیم.
جهانیار: چون در کنار هم یک بند موسیقی هستیم و کارهایی انجام می دهیم که به خودمان نزدیک است.
حرف حساب بمرانی چیست؟ اعتراض دارید؟ حمایت می کنید؟ نصحیت می کنید؟ پدیده های اجتماعی را نقد می کنید؟ چی کار می کنید؟
آرش: موزیک یک هنر انتزاعی است. شاید لزوما حرف خاصی قرار نباشد بزنیم.
جهانیار: اثر کارهای پاپ، شعرمحور است و این ترانه ها هستند که محتوا را می سازند. اما بمرانی حرف هایش را در موسیقی می زند.
مانی: دور هم جمع می شویم و ساز می زنیم.
بهزاد: از آن جایی که دائما در حال تغییر هستیم، هیچ وقت بر عقایدمان پافشاری نمی کنیم. بیشتر می خواهیم درباره خودمان حرف بزنیم.
کیارش: سعی می کنیم پند و اندرز ندهیم.
مانی: هرکدام از ما یک پدیده اجتماعی هستیم. در کنار هم جمع شده ایم و روی چیز واحدی تاکید نداریم. درضمن هنوز به هدف و حرف واحدی نرسیده ایم.
نظر موزیسین های باتجربه تر در مورد بمرانی چیست؟
کیارش: آهان! مشکل ما همین است.
بهزاد: به قول کیارش معمولا لپ ما را می کشند و می گویند آفرین عمو! (خنده)
مانی: از ما ایرادهای فنی گرفتند و ما هم از کمبودهایمان آگاهیم و گاردی در قبال این ایرادات نمی گیریم. واقعا همیشه سعی کرده ایم اشکالمان را برطرف کنیم.
جهانیار: آدم ها معمولا می آیند و می گویند کارتان خیلی خوب است. اما کاش حرف دلشان را می زدند.
دغدغه جذب مخاطب ندارید؟
بهزاد: معمولا بمرانی هر کاری که دوست دارد، انجام می دهد. از سازهای دلخواه استفاده می کنیم و موزیک خودمان را می سازیم.
مانی: ما حرف خودمان را می زنیم و به خاطر جذب مخاطب موسیقی مان را تغییر نمی دهیم.
با توجه به این که نسل مخاطبانتان در حال تغییر است، ترس از دست دادن مخاطب ندارید؟
کیارش: دو سال درگیر کار بودیم و خبری از بیرون نداشتیم. الان به این فکر می کنیم که آیا مخاطبان کار را دوست خواهندداشت.
بهزاد: به نظرم شما هرکاری بکنید، باز هم مخاطب دارید. فقط کافی است فعالیت داشته باشید. اگر مدام به این فکر کنید که مخاطب باید اثر را دوست داشته باشد، اشتباه بزرگی را مرتکب شده اید.
ممکن است باز هم سلیقه تان تغییر کند؟
بهزاد: هر اتفاقی ممکن است بیفتد.
جهانیار: هیچ کاری نشدنی نیست!
کیارش: ولی فکر نکنم هیچ وقت به سمت موسیقی پاپ برویم و در این حد تغییر کنیم.
آرش: هرچیزی قیمتی دارد. (خنده)
چند گروه داریم که قبل تر هم صحبتشان شد؛ مانند پالت و بمرانی و چارتار و این ها که نه پاپ هستند و نه خیلی جدی. مخاطب عام روی این ها برچسب بچه هنری بودن یا خاص بودن می زند. بمرانی گروه خاصی است؟
بهزاد: مخاطبان حق دارند، چون کمتر موسیقی متفاوت شنیده اند. ولی فکر می کنم به مرور زمان این مشکل برطرف می شود.
مانی: یک نقاش اثرش را در گالری ارائه می دهد و فقط تعداد خاصی کارهای او را می بینند. ارائه های جعلی، برای عده خاص و دسته بندی آدم ها براساس سلیقه درست نیست. چرا همه باید از یک جنس خاص باشد؟
بهزاد: دقیقا. شما باید در محیط های مختلف و شرایط متفاوت آزمون و خطا کنید و هنر خودتان را به عده زیادی نشان بدهید. یکی از دلایل ما برای حضور در برنامه خندوانه، مخاطبان زیاد این برنامه بود.
کیارش: ولی به نظرم جذب مخاطب شانس هم هست.
نمره ۲۰ برای بمرانی کجاست؟
آبتین: عمرا تصویر رویایی ام را جلوی بچه ها بگویم. (خنده)
بهزاد: در اوایل راه اندازی گروه، همیشه به این فکر می کردم که ای کاش در ووداستاک ساز می زدیم.
جهانیار: تا ووداستاک بعدی، چقدر زمان داریم؟
مانی: مراسم اصلی ووداستاک هر ۳۰ سال برگزار می شود. دور قبلی آن ۱۹۹۹ بوده و ۱۴ سال وقت داریم.
ارسال نظر