ساعد سهیلی از «رخ دیوانه» می گوید
ساعد سهیلی، پسر سعید سهیلی - کارگردان و فیلمنامهنویس - یکی از بازیگران جوان فیلمهای اخیر سینمای ایران است که بهخاطر شیوه بازیاش ازجمله بازیگران جوان موفق و آیندهدار سینما به حساب میآید.
این بازیگر جوان که چندی پیش فیلم تحسینشده «چند مترمکعب عشق» را روی پرده سینماها داشت و سال گذشته نیز بهخاطر بازی در این فیلم توانست در میان اسامی نامزدهای بهترین بازیگر مرد قرار بگیرد، امسال با فیلم «رخ دیوانه» ابوالحسن داوودی در جشنواره حضور داشت؛ با نقشی متفاوت که شاید یکی از نکات حایزاهمیت فیلم، حضور و نحوه بازی او در آن باشد.
شما از نوجوانی بازیگری را شروع کردید. حضورتان در این عرصه خود خواسته بود یا ترجیحا به این خاطر که پدرتان در سینما فعالیت میکرد، در این عرصه ظاهر شدید؟
من از کودکی بهواسطه حرفه پدرم با سینما آشنا شدم و حضورم در کارهای او باعث شد که بهتدریج به این حرفه علاقه بیشتری نیز پیدا کنم. اما یکی از نکات مهم این است که من از ابتدا حتی قبل از اینکه بازیگر شوم، به حرفه پدرم علاقهمند بودم، گاهی پیش میآید که پسران به حرفه پدران خود علاقهمند میشوند مثلا اگر پدری نجار باشد، پسر کنار او میایستد تا کار یاد بگیرد و بتواند در آن حرفه فعالیت کند. این اتفاق در حرفههای دیگر نيز خصوصا عرصه هنر و ورزش بیشتر اتفاق میافتد.
برای همین من هم از این راه به شغل پدرم علاقهمند شدم، اما با این حال شاخههای مختلفی را در عرصه هنر تجربه کردم، حتی دوره نویسندگی و فیلمسازی گذراندهام و چند فیلم کوتاه نیز ساختم. اما چون به بازیگری علاقه بیشتری داشتم، خيلى پیگیر آنها نشدم...
شاید اگر سعید سهیلی در سينما به فعاليت نمیپرداخت، شما هم بهراحتی وارد حرفه بازيگری نمىشدید. در عين حال با اینکه شما در اکثر کارهاى پدرتان حضور پيدا کردهايد، اما بعد از بازی در «گشت ارشاد» شناختهتر شدید و توانستید در فیلمهای دیگری نیز به غیر از فیلمهای پدرتان حضور پیدا کنید. از چه زمانی به بعد احساس کرديد باید از زیر سایه پدرتان بیرون بیایید تا بهعنوان يک بازيگر مستقل شناخته شويد؟
بعد از دوران نوجوانی- که فقط تئاتر کار میکردم- سعی کردم برای پروژههای مختلفی تست دهم و بعضا نقش کوتاه برخی فیلمها را نیز بازی کردم...
خب وقتی پدرتان کارگردان بود، چرا این کار را انجام میدادید؟!
چون میخواستم هر طور شده خودم را به پدرم اثبات کنم تا از او نقش بگیرم و در فیلمهایش حضور پیدا کنم. بالطبع اگر نظر او را جلب و در فیلمهایش بازی میکردم میتوانستم شروع محکمی هم داشته باشم. اگر چه الان حدود دو، سه سال است که دیگر خودم نقشهایم را انتخاب میکنم؛ فیلمنامههایی که شک دارم خوب هستند یا به خط فکریام نزدیک نیستند را رد میکنم و فیلمنامههایی که احساس میکنم خوب هستند را با مشورت پدرم انتخاب میکنم.
فارغ از نقشهایی که در فیلمهای پدرتان بازی کردید، معیارتان برای حضور در فیلمهایی مثل «متروپل»، «چند مترمکعب عشق» و... چه بود؟
خیلی از مسائل در انتخاب نقشهایم مهم هستند؛ از فیلمنامه، کارگردان و فیلمبردار گرفته تا نقشی که قرار است آن را بازی کنم. حتی حرف دل و دغدغه کارگردان هم برایم خیلی مهم است. دوست ندارم با کارگردانی کار کنم که ادای فیلمساز دیگری را دربیاورد و دغدغهاش واقعی نباشد.
«رخدیوانه» یکی از فیلمهای داستانگوی جشنواره امسال بود که شخصیتپردازی در آن درست و به اندازه شکل گرفته است. حضورتان در این فیلم چگونه شکل گرفت و انگیزهتان از بازی در نقش مسعود چه بود؟
یکی از افتخارات بزرگی که امسال نصیبم شد، همکاری با ابوالحسن داوودی، کارگردان این فیلم بود. این فیلم فضایی دارد که مشابه آن کمتر در سینما ساخته شده است. خوشحالم که ماحصل این فیلم، تجربه خوبی از آب درآمد و اتفاقى که برايش بهوجود آمد مطابق تصورم بود.
فضای این فیلم نیز مثل کارهای قبلیتان از تم اجتماعی برخوردار است. دغدغهتان بازی در فیلمهای اجتماعی است؟
نه، اصلا برایم فرقی نمیکند که در چه ژانری بازی میکنم چون مهمترین مسأله برایم این است که فیلم به عقیده و فکرم نزدیک باشد. البته به دغدغهام در زمانهای مختلف نیز بستگی دارد؛ شاید امروز یک فکر و ذهنیتی داشته باشم و فردا یک چیز دیگر. بنابراین همهچیز بستگی به زمان دارد. آدمی نیستم که یکجا را ببینم و به سمتش بروم. من از کارم خیلی لذت میبرم و به نظرم هیچچیز لذتبخشتر از این نیست که سر صحنه و در تکتک پلانها حضور پیدا کنم.
باتوجه به اینکه مابهازای بیرونی شخصیت مسعود را زیاد در جامعه و همچنین در فیلمها دیدهایم، اما کاراکتر«مسعود» این فیلم، ویژگیها و جذابیتهایی دارد که با هر تصمیم و حرکتش مسیر داستان و شخصيتهاى فيلم را تحتتاثیر قرار مىدهد. از اينرو مخاطب در هر اپیزود منتظر تصمیمهای اوست. خودتان برای درآمدن این نقش چقدر تلاش کردید؟
آدمهایی که در اطرافم حضور دارند، همیشه سهم بسزایی در بهتر درآمدن نقشهایم دارند. بنابراین اغلب اوقات نقشهایی را انتخاب میکنم که از آنها شناخت دارم و در اطرافم نیز بیشتر حضور دارند. آدمهایی مثل مسعود هم دور و برم زیاد بودند و حتی با آنها بزرگ شدهام.
این فیلم فضای تینایجری دارد که متناسب با این ویژگی، بازیگران جوانی نیز در آن حضور دارند و تقریبا با یکدیگر همسنوسال هستند. فکر میکنید این مسأله چقدر بهموفقیت فیلم کمک کرده است؟
بازیگران این فیلم، بازیگران جوان و با انگیزهای بودند که هریک تلاشهای بسیاری برای نزدیکشدن به نقششان کردند. از طرفی هم نزدیکبودن سن بازیگران این کار کمک میکرد تا بیوقفه برای اجرایی که میتوانستیم از پس آن بربیاییم، تلاش کنیم.
ارسال نظر