۱۴۲۰۲۲۵
۲ نظر
۱۴۱۴۷
۲ نظر
۱۴۱۴۷
پ

لحظاتی که پخش آن از تلویزیون ماندگار شد

برخی لحظات هیچ وقت از یادمان نمی‌رود. مخصوصا اگر آن لحظات را کاراکترهایی خلق کرده باشند که هنوز هم در برخی از ارجاعتمان به سراغ آن‌ها می‌رویم.

برترین‌ها: برخی لحظات هیچ وقت از یادمان نمی‌رود. مخصوصا اگر آن لحظات را کاراکترهایی خلق کرده باشند که هنوز هم در برخی از ارجاعتمان به سراغ آن‌ها می‌رویم. مخصوصا آن‌هایی که تماشای کمدی را برایمان تبدیل به یک سبک زندگی کردند و هر شب برای دقایقی چند در کنار خانواده به اندازه سال‌ها خندیدیم.

لحظاتی که پخش آن از تلویزیون ماندگار شد

خب همین خاطرات شیرین است که گاهی با یادآوری‌شان برای چند لحظه از شر تلخی روزگار عبور می‌کنیم. حالا در توئیتر برخی کاربران به سراغ این خاطرات و انصافا بهترین‌هایشان رفتند. همان‌ها که شاید صورت‌ها را از خنده، سرخ کردند و لبخند را در یک لحظه به روی لب یک ایران نشاندند.

این موج تحت عنوان «نقطه اوج سریال‌های طنز ایرانی» درست شده و به سراغ آن آثار ناب تلویزیون رفته. مثل ساختمان پزشکان، بزنگاه، شمعدونی، متهم گریخت، قهوه تلخ و ... که بعد از گذشت سالیان همواره مخاطب را پای تلویزیون می‌نشانند. در ادامه برخی از طلایی‌ترین لحظات تلویزیون را از نگاه کاربران مررو می‌کنیم. با ما همراه باشید.

لحظاتی که پخش آن از تلویزیون ماندگار شد

آپاچی: نقطه اوج طنز سریال‌های ایرانی اونجا بود که رضا عطاران تو بزنگاه داشت با بچه‌ها تو کوچه فوتبال بازی می‌کرد و پنالتیش گل نشد. برگشت گفت: امروز رو دور بدشانسی‌ام، بابام که مرد، اینم از پنالتی.

تفلون: اوجش اونجا بود که تریاکش رو گم کرده بود، گربه رو گرفت تو دستاش چند بار سوال کرد تو خوردیش؟ (مثل بازجویی) اخرشم گفت کاریت ندارم اگه خوردیش فقط بگو تا برات چایی نبات بیارم :)

رجیستا: نقطه‌ی اوج طنز سریالهای صداوسیما برمی‌گرده به قسمت تولد نازنین توی ساختمان پزشکان. اونجا که همه براش کتاب خاطرات یک روانی رو خریدن به جز خانوم شیرزاد. اون نقدی بر کتاب خاطرات یک روانی رو خریده بود:))))

مینروا: ولی من فکر می‌کردم نقطه‌ی اوجِ سریال‌های طنزِ ایرانی موقعی بود که فهمیدیم شریفی قوزمیته!

لحظاتی که پخش آن از تلویزیون ماندگار شد

شاوان: نقطه اوج فقط شکست خوردن لشگر برره از دشمن فرضی.

رودی: نقطه اوج سریال‌های ایرانی اونجا بود که حسن معجونی توی شمعدونی وقتی خواهرش ازش خواست هوشنگ رو ببخشه، جمله نلسون ماندلا رو این جور گفت: "نه می‌بخشیم، نه فراموش می‌کنیم". خواهرش گفت: "اون گفته می‌بخشیم ولی فراموش نمی‌کنیم." جواب داد: "به هر حال ما باید تا جایی که در توانمون هست مثل این بزرگمرد باشیم."

لحظاتی که پخش آن از تلویزیون ماندگار شد

مورتی: تو سریال قهوه تلخ زن بابا اِتی اومد به جواد عزتی گفت بچم افتاد، برگشت گفت: افتاد که افتاد، دولا می‌شدی برش می‌داشتی.

امین: نقطه اوج سریال ایرانی اونجا بود که تو دزد و پلیس فهمیدیم بهنام تشکر پلیسه.

عرفان: یه دیالوگ داره سیروس گرجستانی با احمد پورمخبر که می‌گن: هاشم ننه‌ات رو با خودت نبر. بذار چراغ‌های این خونه روشن باشه.

مریم: یه تیکه از بزنگاه، لولایی تو اتاق آواز غمگین می‌خونه. یهو ۶ و ۸ می‌شه، بانمک‌ترین سکانس سریال‌های تلوزیونه به نظرم.

مد من: ولی من فکر می‌کنم نقطه اوج ساختمان پزشکان این‌جا بود.

البته که پس از مرور این خاطرات می‌خواهیم نکته‌ای را یادآور شویم. روی صحبتمان نیز با مسئولین است. این که اگر به سلیقه مردم بها دهند هنوز هم می‌توان تلویزیون را دوست داشت و برای فرزندان امروز خاطره ساخت. از شما کاربران نیز می‌خواهیم اگر لحظه‌ای این چنین را به یاد دارید برایمان در قسمت نظرات بنویسید.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • ناشناس

    ... تو کمترین دل خوشی ملت رفت دیگه خنده ها هم مصنوعی شده کسی از ته دل شاد نیس تآکید میکنم ...

  • میتی از مشد

    استاااااااد بگیو

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج