لطفا به مرگ هولناک این چند انسان بیگناه نخندید
این روزها نمایش اپرای شیپور در تالار چارسوی مجموعه تئاتر شهر در حال اجراست، جزیرهای خیالی که مردمانی از دو سوی مرز بر سر مالکیت آن جدل دارند.
برترینها: این روزها نمایش اپرای شیپور در تالار چارسوی مجموعه تئاتر شهر در حال اجراست، جزیرهای خیالی که مردمانی از دو سوی مرز بر سر مالکیت آن جدل دارند. جهان خیالی این جزیره مردمی را نشان میدهد که ملعبه دست مستبدان و نظامیهایی شدهاند که آدمها را چون ابزاری برای کسب قدرت و گسترش حیطه قدرتنماییشان میدانند.
آدمها چون اشیا در دست حکامی اسیرند که فردیت را از بین برده، آنها را شکل تودهی بیشکلی میبینند که حق انتخاب ندارند و خب طرح چنین مسائلی در یک نمایش جسارت زیادی میخواهد که فریدون ولایی و بازیگرانش تا حد قابل قبولی موفق به اجرای آن شدهاند، خصوصا آن که این اجرا در قالبی به ظاهر کمدی تلاش دارد، قلاب توجه مخاطب را مالِ خود کند، در واقع خنده میفروشد تا آگاهی بدهد.
فرمانده بیسوادی که حتی نام نیروی زیردستش را به درستی نمیتواند تلفظ کند، دختری که فقط برای آن که پدرش خواسته پزشک باشد، به میدان نبرد آمده... آدمهایی که خودشان را فراموش کردهاند و هویتی غیرواقعی از خود ساختهاند، شمایل پر از اعوجاج ستوان شار که عامدانه اجرایی پر از اغراق دارد و در واقع تلاش میکند، تباهی یک انسان زیر یوغ استبداد را نشانمان بدهد، مخصوصا با آن تکگویی چیده شده و پر از حسابگری. یا اصلا گریپ که دائما شیپور را و ساختار سادهاش را یادآوری میکند، همه و همه هجو یک موقعیت اجتماعی دفرمه است که به آدمهایش اجازه تنفس و خودنمایی نداده.
اپرای شیپور با این وصف، نمایش مهمی است، چون با زمانه خودش نسبت دارد و این شرح بسیاری از دیکتاتوریهای پنهان در سراسر جهان است، مردمانی که در رسانه بازتاب زیادی ندارد و بعضا اسیر ممیزی پنهان رسانهها شدند، اپرای شیپور تلاش میکند زبان گویای بیقدرتان باشد و این زبان البته که تلاش میکند جدی نشان ندهد و شاید چون میداند مخاطبِ این روزها حوصله چندانی ندارد و حتی گاها و بعضا نمیداند چرا این خندهها را دوست دارد؟ این همان اکسیر اپرای شیپور است.
نظر کاربران
چقدر زیاد من این نمایشای هنریو نمی فهمم.