سقوط رادان، صعود افشار
بهرام رادان و مهناز افشار پس از یک دهه
حدودا یک دهه پیش فیلمی به نمایش در آمد با نام «شور عشق» به کارگردانی نادر مقدس. فیلم بدی بود و مورد استقبال هم قرار نگرفت. در این فیلم دو بازیگر جوان و تازه کار نقشهای اصلی را ایفا میکردند. بازیگرانی که حالا و بعد از یک دهه، جزو معروفترین بازیگران سینمای ایران هستند؛ بهرام رادان و مهناز افشار.
رادان در «شور عشق» اولین تجربه بازیگریاش را از سر میگذراند و افشار نیز قبل از این فیلم تنها در دو فیلم حضور پیدا کرده بود. حضور این دو در کنار هم نوید ظهور بازیگرانی را میداد که میتوانستند به ستارههای دهه ۸۰ سینمای ایران تبدیل شوند. این اتفاق افتاد و رادان و افشار خیلی زود توانستند بر شهرت و محبوبیت خود بیافزایند و جایگاهشان را در سینمای ایران محکم کنند.
رادان پس از «شور عشق» در فیلمهایی چون «آواز قو»، «ساقی»، «آبی» و «عطش» به ایفای نقش پرداخت؛ اما این «گاوخونی» بود که این فرصت را به رادان داد تا از فیلمهای صرفا تجاری و یک بارمصرف فاصله بگیرد. رادان با «گاوخونی» کار با علی معلم، بهروز افخمی و عزت اله انتظامی را تجربه کرد و با این فیلم پا به فرش قرمز جشنواره کن گذاشت.
این تجربه حرفهای و مفید به نقطه عطفی در کارنامه بازیگری رادان تبدیل شد. رادان در ادامه توانست برای بازی در «شمعی در باد» برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد شود و در فیلمهایی چون «سربازهای جمعه» و «گیلانه» با کارگردانهای مطرحی مانند مسعود کیمیایی و رخشان بنی اعتماد همکاری کند. موقعیت رو به رشد رادان با فیلمهایی چون «تقاطع» و «حکم» ادامه پیدا کرد و عدم موفقیت آثاری چون «ازدواج صورتی» نتوانست ضربه چندانی به کارنامه حرفهایاش وارد کند.
اما دومین و مهمترین نقطه عطف دوران بازیگری رادان در سال ۱۳۸۵ و با بازی در فیلم «سنتوری» داریوش مهرجویی رقم خورد. رادان با این فیلم هم دومین سیمرغاش را گرفت و هم این فرصت را پیدا کرد که به نقشی که دغدغهها و بغضهای فرو خورده یک نسل را در خود دارد جان ببخشد. رادان با این فیلم به موقعیت ممتازی دست یافت که میتوانست آرزوی دیگر بازیگران هم نسلاش باشد. هرچند عدم اکران فیلم تا حدودی به ضرر رادان تمام شد، اما فیلم به هر ترتیب به دست مردم رسید و توانست تاثیراش را بگذارد. بعد از «سنتوری» بود که رادان حضور کوتاهی در فیلمهایی چون «خون بازی» و «کنعان» را تجربه کرد که بازیاش در دومی یکی از بهترین نقش آفرینیهای کارنامه حرفهاشاش است.
زنگ خطر اما با «چهار انگشتی» به صدا در آمد. حضور رادان در این فیلم یک شکست مطلق بود که طرفدارانش امیدوار بودند ادامه پیدا نکند. جشنواره فجر سال ۸۷ از راه رسید و رادان با سه فیلم در این دوره حضور داشت؛ «بیپولی»، «تردید» و «زادبوم». هر سه فیلم توسط کارگردانان مطرحی ساخته شده بودند و میتوانستند فرصت مناسبی برای درخشش رادان در جشنواره فراهم کنند؛ اتفاقی که رخ نداد. بازی رادان در «بیپولی» و «تردید» آنچه انتظارش را میکشیدیم نبود؛ انگار او فاصلهاش را با نقشها حفظ کرده و چنان دل به کار نمیدهد.
این روند با دو فیلم «آدمکش» و «یکی از ما دو نفر» ادامه پیدا کرد و وضعیت رادان از آنی که بود نیز بدتر شد. حالا دیگر بحث خنثی بودن مطرح نبود؛ رادان در این فیلمها رسما بد بازی میکرد. همه اینها همراه شد با وضعیت نه چندان موفقیت آمیز گیشه فیلمهایی که رادان را به عنوان نقش اصلی خود در اختیار داشتند؛ انگار مردم نیز دیگر مثل گذشته حاضر نبودند برای دیدن رادان روی پرده سینما پول خرج کنند. هم اکنون نیز فیلم «راه آبی ابریشم» از بهرام رادان در حال اکران است؛ فیلمی که رادان نقش اولاش را بر عهده دارد و متاسفانه درست مانند سه چهار فیلم آخرش حضور پرشوری ندارد و این بد بازی کردن قهرمان اصلی به فیلمی که میخواهد حماسی و هیجان انگیز باشد بسیار ضربه زده است.
رادان خیلی زود از نقطه اوج فاصله گرفت و آنقدر سقوط کرد که حالا میتوان به راحتی او را پاشه آشیل «راه آبی ابریشم» نامید. باید دید چه بر سر رادان آمده که دیگر حتی نمیتواند به اندازه سایه علی سنتوری خوب و تاثیر گذار ظاهر شود.
وضعیت مهناز افشار اما کمی متفاوت است. افشار بعد از «شور عشق» در فیلمهایی چون «کما»، «زهر عسل»، «سیزده گربه روی شیروانی» و «آکواریوم» حضور پیدا کرد و خودش را به عنوان یکی از بازیگران زن موفق در گیشه مطرح کرد. او در این میان سعی کرد در فیلمهایی چون «چه کسی امیر را کشت»، «کارگران مشغول کارند» و «سالاد فصل» حضوری متفاوت داشته باشد و تلاش کند تا از زیر سایه عنوان بازیگر گیشهای خارج شود؛ تلاشی که چندان جدی گرفته نشد. پس از آن افشار سعی کرد هم بازی در فیلمهای صرفا تجاری مثل «کلاغ پر» را ادامه دهد و هم با کارگردانهای مطرحی چون مسعود کیمیایی و ابراهیم حاتمیکیا در فیلمهایی چون «رئیس» و «دعوت» همکاری کند.
این تلاشهای افشار برای جدی گرفته شدن و نشان دادن تواناییهای بازیگریاش هم آنچنان که باید نتیجه ندادند. حضور در فیلمهایی چون «پوپک و مش ماشالله»، «خاطره» و «امشب شب مهتابه» نیز دردی را دوا نکرد و هنوز بسیاری افشار را به چشم یک بازیگر متوسط و معمولی نگاه میکردند. اما با «طبقه سوم» آن اتفاقی که باید افتاد. افشار با این فیلم فرصت این را پیدا کرد تا بخشی از تواناییهایش را به رخ بکشد. موفقیت افشار در این فیلم با بازیهای خوبش در فیلمهای «شبانه روز»، «پسر آدم و دختر حوا» و به خصوص «سعادت آباد» ادامه پیدا کرد.
در این شرایط بود که افشار هم توانست جوایزی چون سیمرغ بلورین و تندیس حافظ را بدست آورد و هم از جانب منتقدان مورد توجه قرار گیرد و مهمتر از همه موقعیتاش در بین تماشاگران عام را نیز حفظ کند. فیلمهای آینده مهناز افشار («یک عاشقانه ساده» و «برف روی کاجها») نیز این نوید را میدهند که او بتواند موفقیتهایش را ادامه دهد و جایگاهاش را به عنوان یکی از بازیگران خوب زن حال حاضر سینمای ایران حفظ کند.
یک دهه بعد از «شور عشق» رادان و افشار قرار است در «پل چوبی» روبروی هم قرار بگیرند. شرایطشان اما متفاوت است؛ رادان دیگر آن بازیگر و ستاره مطمئن اواسط دهه ۸۰ نیست. اما افشار با تلاش فراوان موقعیت خوبی را بدست آورده است. موفقیت در «پل چوبی» بیش از افشار برای رادان حیاتی است؛ آیا رادان میتواند بعد از مدتها یک بازی قابل قبول از خود ارائه دهد و یا سقوطاش ادامه خواهد یافت؟
منبع: کافه سینما
باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
نظر کاربران
kheiliam khoobe.bikhod dastan nasazin