تحلیل دكتر افشين يداللهي از شخصيت يلدا در فيلم «اينجا بدون من»
ازدواج راه حل عشق نيست
مسئله عاطفي براي هر كسي ميتواند پيش بيايد. اين موضوع ميتواند افراد دچار نقص جسماني را هم بهخود درگير كند و همانطور كه براي فرد سالم پيش ميآيد براي فردي كه دچار كم تواني ذهني است نيز ميتواند پيش بيايد.
دنياي يلدا دنياي عروسكهاي شيشهاي است كه شبانه روز از آنها مراقبت ميكند و برايشان درددل ميكند. يلدا، دختري از جمع گريزان است كه به دليل همين ترس از بودن در كنار ديگران حتي نميتواند دوره گل چينياش را تمام كند.
براي او كه كمتر رو در رو با ديگران حرف ميزند، شنيدن صداي دوست برادرش جرقه شروع يك ماجراي عاطفي ميشود. مادر كه فكر ميكند تمام مشكلات يلدا و خانوادهشان با ازدواج او حل ميشود، به اين حس بال و پر ميدهد. مرد عشق يلدا را رد ميكند و دختر را به دورهاي از رفتارهاي روان پريشانه وارد ميكند.
ماجراي يلدا و يلداها را با دكتر افشين يداللهي، روانپزشك مطرح كرديم. تحليلهاي او بر اين شخصيت و آنچه بر او گذشته است را در ادامه ميخوانيد.
يلدا دختر معلولي است كه در يك خانواده فقير زندگي ميكند و با شنيدن صداي دوست برادرش به او علاقهمند ميشود. درگير احساسات شدن آن هم با شنيدن يك صدا چقدر بالغانه است و چقدر ميتوان اين احساس را واقعي و غيرهيجاني دانست؟
مسئله عاطفي براي هر كسي ميتواند پيش بيايد. اين موضوع ميتواند افراد دچار نقص جسماني را هم بهخود درگير كند و همانطور كه براي فرد سالم پيش ميآيد براي فردي كه دچار كم تواني ذهني است نيز ميتواند پيش بيايد. شخصيت يلدا در فيلم هم دختر جواني است كه به اقتضاي سن و سالش در معرض دچار شدن به اين احساس قرار دارد و به دليل كمتجربگي و فضاي ذهنياش به يكي از سادهترين شكلهاي ممكن اين حس را تجربه ميكند.
يعني با شنيدن صداي دوست برادرش و بدون اينكه حتي شناخت كافي يا برنامهريزياي براي عشق و ازدواج داشته باشد، يك درگيري رواني و احساس كشش به سمت آن فرد در او ايجاد ميشود. اين درگيري لزوما يك احساس تعلق بيعيب و نقص نيست بلكه مرحلهاي از رشد اوست كه به سراغش آمده است. او كم تجربه است و شناختي به اين فضا ندارد. بله ميتوان گفت كه اين حس بالغانه نيست. او يك كشش ناشناخته براساس بلوغ جسمي دارد. يعني در سني است كه اغلب دخترها در آن دچار چنين احساسي ميشوند و او هم بدون هيچ تصميمي براي آشنا شدن با يك مرد، گمان ميكند كه به صاحب صدا دلبسته شده است. او احساسش را خيلي نميشناسد و ارزيابي درستي از آن ندارد، تنها در حال تجربه يك مرحله طبيعي از رشدش است؛ خيلي خام است. براي نخستين بار، بدون منطق و قدرت كنترل احساسش وارد اين روند ميشود. نميتوان گفت كه در اين زمينه اين دختر غيرطبيعي پيش رفته، اين موضوع براي هر فرد در يك دوره از زندگياش پيش ميآيد و به بلوغ عاطفي او در آينده كمك ميكند. حتي ممكن است براي بعضي افراد اين اتفاق چندبار تكرار شود.
آيا احساس يلدا هم مثل همان دختران هم سن و سالش كه اشاره كرديد تنها يك تجربه و يك مرحله از زندگياش است؟
عملكرد او در اين مورد طبيعي نيست و شايد بتوان به دليل مشكلاتي كه درگيرشان است آن حس را كمي اغراق شده دانست. مجموعه دلايل خانوادگي، اقتصادي، جسمي و... باعث ميشود كه او اعتماد به نفس پاييني داشته باشد و زماني كه پسري با صداي خوب، قيافه و رفتار خوب و شغلي كه از نظر آنها خوب بهنظر ميرسد مقابلش قرار ميگيرد و ميبيند كه اين فرد با برادرش و خانوادهاش نيز رفتاري انساني دارد، حس ميكند كه با تمام وجود درگير يك رابطه عاطفي شده است.
تصميمگيري براي ازدواج براساس اين حس اوليه لزوما به موفقيت در آن ازدواج ختم نميشود. گرچه زماني كه فرد به شكلي هيجاني اين حس را تجربه ميكند، گمان ميكند كه او بهترين گزينه براي آيندهاش است، بهترين كسي است كه ميتوانسته سر راهش قرار گيرد، كسي است كه هميشه در رويايش ميديده و... اما اين احساسات مثبت ارتباط مستقيمي با يك نتيجه مثبت ندارد و حتي گاهي بهدليل خام بودن و هيجاني بودن اين حس، ميتواند به شكستهايي در آينده منجر شود.
يلدا از آغاز فيلم هم مشكلاتي داشت اما بعد از شنيدن جواب منفي واكنشهاي رواني شديدي نشان ميدهد. آيا شكست برای افرادی در موقعیت او میتواند آغازگر دوره جدیدی از مشكلات روانی باشد؟
دختر حتی قبل از این قضیه مشكل ارتباطی داشت. گوشهگیر بود و با دنیای درونی خودش ارتباط داشت. دنیای مجسمههای شیشهاش. او حتی نمیتوانست در جمعی كه چند نفر حضور دارند شركت كند و به دلیل همین ترس از بودن در كنار دیگران حتی نتوانسته بود دورهای كه در آن ثبتنام كرده بود را به پایان برساند. خود او زمینه مساعد برای دچار شده به یك مسئله روانی را داشته است. شخصیت گوشهگیری داشته و پر از اضطراب بوده است. زمانی هم كه مادر با مداخله غیرمنطقیاش وارد این جریان میشود و میخواهد به زور ارتباط این ۲ را برقرار كند، مشكلات را بیشتر میكند.
براي اين خانواده، ازدواج دختر يعني پايان مشكلات. آنها فكر ميكنند با اين اتفاق نه تنها مشكلات شخصيتي و كمبود اعتماد به نفس دختر از بين ميرود بلكه او مشكل جسمانياش را از دست ميدهد و زندگياش زير و رو ميشود. اين تصور را در اجتماعمان هم ميبينيم. ازدواج تا چه حد ميتواند باني چنين تغييراتي شود؟
در قسمتي از فيلم، پسر خانواده كه آرزوي نوشتن هم دارد، ميگويد: «شايد بتواني در ذهنت شخصيتها، آينده و سرنوشتشان را عوض كني.» فيلم از جايي ۲ شاخه ميشود. يعني از زماني كه رضا زنگ زده و دختر ميگويد كه قرار است بهزودي با او ازدواج كند. اتفاقات بعد از اين هم ميتواند توهم دختر باشد و هم خيال برادرش كه دوست دارد كه شخصيتها را همانطور كه ميخواهد بسازد و هم واقعيت داشته باشد اما محو شدن تدريجي لبخند پسر و حال و هواي ايدهآليستي كه پايان دارد نشان ميدهد خيالي است كه در زندگي پسر ميگذرد. از آنجا به بعد اين توهم در ذهن آن پسر جريان پيدا ميكند كه ازدواج خواهرش حلال تمامي مشكلات دختر و خانوادهاش است. اين تصور را ما در خيلي از خانوادهها و خيلي از افراد ميبينيم.
گرچه واقعيت اين است كه ازدواج راه حل نيست. نه براي يلدا در فيلم كه ميخواهد با آشنايي با اين مرد مشكل اعتماد به نفسش را حل كند و حتي بعد از مدتي با او نقص جسمانياش را هم از دست بدهد و نه براي افرادي كه در زندگي واقعي بهدنبال ازدواج بهعنوان يك راه نجات هستند. نميتوان تصور كرد كه تمام مشكلات دختر با اين احساس و ازدواج حل ميشود و اگر او جواب منفي ميگرفت، چنين واكنشهايي را نشان نميداد. اگر پسر حتي به احساس او جواب مثبت هم ميداد، باز هم ممكن بود مشكلاتش حل نشود يا شايد تشديد شود. گرچه امكان دارد كه او و افرادي كه در دنياي واقعي شرايطي مانند او دارند، با وارد شدن به يك رابطه عاطفي و حمايت شدن توسط يك فرد ديگر، مشكلات كمبود اعتماد به نفسشان را به شكل بيروني حل كنند اما واقعيت اين است كه اين تقويت تواناييها بهصورت دروني اتفاق نميافتد و اگر زماني رابطه او با فردي كه دوستش دارد قطع شود، باز هم به وضعيت قبل بر ميگردد.
نقش مادر را در بهوجود آمدن این شرایط چطور ارزیابی میكنید؟ اصرار مادر برای برقراری این پیوند، یكی از دلایل تشدید مشكلات یلدا بود؟
یلدا به رضا علاقهمند شده بود اما توان ابرازش را نداشت. مادر با مداخلهاش میخواهد به این حس دامن بزند و ارتباط را به هر شكلی كه شده برقرار كند. وقتی دخترش با رضا روبهرو میشود، به دلیل اینكه تجربه خاصی ندارد، در همین چند برخورد هم برای او این حس عاطفی تقویت میشود و فكر میكند كه با از دست دادن این فرد همه چیزش را از دست میدهد اما این ارتباط عاطفی یك طرفه است. مادر برای ۲طرفه شدن این جریان تلاش میكند و با دامن زدن به این وضعیت باعث میشود كه بعد از شنیدن جواب نه یك استرس بزرگ و روان پریشی در او ایجاد شود. مادر با دلسوزی ناآگاهانه دختر را درگیر مسئله كرده و كار را پیچیدهتر از آنچه فكر میكردند میكند. او به خاطر حل مشكلات خانواده و از سر علاقه به دختر بدون داشتن شناخت لازم از شرایط شروع به دخالت میكند. مادر به خاطر مجموعه شرایط اقتصادی، وضعیت خانواده و احساس مسئولیت در برابر بچهها بهدنبال یك راه نجات برای دخترش و همه اعضای خانواده میگردد. او مادری مسئول و دلسوز است، دختر را در كنار تمامی مشكلات اقتصادیاش نگهداری و حمایت میكند اما چون ناآگاهانه پیش میرود نمی تواند كمكی به حل مشكلات خانواده بكند. او فكر میكند ازدواج یك راه حل برای مشكلاتشان است درحالی كه این تصورات عامیانه كه ازدواج مشكلات را حل میكند، رفتارهای افراد را تغییر میدهد و همه چیز را درست میكند، تصوراتی نادرست است و باید گفت كه ازدواج لزوما درمان مشكلات نیست.
در بسیاری از آدمهایی كه از نظر خود و اطرافیانشان افرادی سالم هستند هم واكنش های روانی بعد از جدایی را مشاهده میكنیم. آیا چنین شكستی میتواند آغازگر برخی بیماری های روانی باشد یا اینكه تنها یك عامل تشدیدكننده برای افرادی است كه مستعد این اتفاق هستند؟
لزوما اینطور نیست كه فرد با تجربه احساس عاطفی یا شكست خوردن در برقراری این ارتباط، دچار علائم روانی شود. این اتفاق میتواند یك مرحله طبیعی از زندگی آدمها باشد اما كسانی كه زمینه مساعد روانی دارند میتوانند به شكلی دیگر و همراه با عوارضی آن را تجربه كنند. برای كسانی كه زمینه مشكلات روانی را در خود دارد، مشكلات عاطفی میتواند به یك عامل استرس تبدیل شود و عواقبی را برایشان به همراه بیاورد اما این موضوع مختص به مشكلات عاطفی نیست. این افراد با بهوجود آمدن هر عامل استرسزا چنین شرایطی را تجربه خواهند كرد. كنكور، تصادف، ورشكستگی پدر یا عاملهایی از این قبیل هم میتوانند زندگی فرد را به سمت اختلال پیش ببرند. در صورتی كه فردی كه روانی سالم دارد گرچه با بهوجود آمدن این مشكلات تحت تاثیر قرار میگیرد و حتی ممكن است حالتهایی از افسردگی را تجربه كند اما بعد از طی شدن این دوره بهخود مسلط میشود و بدین شكل دچار روانپریشی نمی شود.
اختصاصی مجله اینترنتی برترین ها Bartarinha.ir
ارسال نظر