شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (۳۱)
اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.
روزنامه هفت صبح: هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده.
اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.
1- قوانین خنده داری که تو زندگی همه مون هست: کافیه سیم جاروبرقی رو جمع کنی! اون موقع است که آشغالا یکی یکی خودشونو بهت نشون بدن. ادکلن 200 هزار تومنی میزنی سه ساعتم بوش نمیمونه. بعد یه سیگار 200 تومنی میکشی تا سه روز بوش میمونه. دقیقا وقتی داری با بابات راجع به گرفتن ماشین حرف می زنی، همون لحظه تلویزیون یه برنامه پخش می کنه در مورد تاسف بارترین تصادف های تاریخ بشر با ماشین؛ کلی هم خانواده ها رو نصیحت می کنه. همیشه توی تاکسی او کسی که اون ته نشسته، زودتر پیاده می شه. یک هفته رژیم حرفه ای شما با یک ساعت پرخوری برمی گرده. هندزفری رو اتو هم بکشیم بعد از دو دقیقه گره می خوره. اگه اسمت میرزا شمس الدین گل کلمیان هم باشه، وقتی می خوای ایمیل یاهو درست کنی می گه قبلا با این اسم ساخته شده.
کیلو کیلو آلبالو و آناناس و هلو و پرتقال تو یخچال باشه نمی خوریم اما یه رانی که می خری گیر می دی به او تیکه میوه که تهش مونده. دلت می خواد با کلید درش بیاری. اگه تنها باشی همه ماشینا خالیه اما اگه دو نفر باشید 60 تا ماشینم بیاد فقط جا برای یک نفر دارن. موقع رایت کردن سی دی یا 300 مگ خالی می مونه یا پنج مگ زیاد میاد که چون یه دونه فایله کاریش نمی تونی کنی. یک ساعت اضافه می خوابی تا دو روز خوابت نمیاد، یک ساعت کمتر می خوابی تا دو روز خواب آلودی.
2- طریقه خرید هندونه توسط بابام: بو کردن هندونه، پرت کردن و گرفتنش از رو هوا، وزن کردن با دست، شمردن خط های هندونه، زدن روی هندونه و شنیدن صدای مورد نظر، نگاه عالمانه به اطرافیان در میوه فروشی (که آره آقا من این کارم)، خریدن هندونه، آوردن به منزل، همه رو چنگال به دست جمع کردن، دست و سوت و جیغ و هورای حضار، پاره کردن هندونه، پذیرایی از اهل منزل با هندونه سفید با طعم خیار.
3- می دونید تنفر برانگیزترین آدم کیه؟ اونی که تو جواب ابراز علاقه، بهت میگه مرسی!
4- به بعضی ها باید گفت، یه ذره صورت رو آرایشت مونده.
5- یه آدم خسیسی داشت آدرس خونشون رو به دوستش می داد: میای از در ورودی آپارتمان، داخل می شی میری سمت آسانسور، دکمه طبقه نهم آسانسور رو با آرنج می زنی. وقتی اومدی بالا از آسانسور که بیای بیرون، سمت چپ خونه منه. با آرنج در میزنی و منم در رو باز می کنم. دوستش میگه: به نظر آسون میاد ولی چرا باید با آرنج در بزنم؟ طرف میگه: چی؟ یعنی دست خالی اومدی دیدنم؟
6- می گم فیزیک خیلی آسون می شد اگه سیب به جای زمین می افتاد تو سر نیوتون راحت می شدیم.
7- آیا می دانید زبان ایرانی ها مختصرترین زبان دنیاست؟ مثال: جمله «میری سریع این کار و انجام میدی و برمی گردی»، فقط با یک کلمه بیان می شود: «اومدیا»!
8- واقعا چرا تا مدت ها دفتر 80 برگ نداشتیم؟ 60 کم بود، 100 زیاد؟ مشکلاتی برای تحصیل داشتیما.
9- تو چین اگه شکست عشقی بخوری چند برابر زجر می کشی، لامصب هر طرفو که نگاه می کنی قیافه عشقت میاد جلو صورتت.
10- با کلی ناز و ادا رفتم جلوی بابام میگم موهامو کوتاه کردم خوشگل شدم؟ یه نگاه بهم کرد گفت جلل الخالق خدا چی ساخته نگاه کن تو رو خدا. منم کلی ذوق مرگ شدم دیدم داره اشاره می کنه به تلویزیون: «راز بقا در حال نشون دادن دوتا شامپانزه».
11- به یاد اونی که نگفت من با بقیه فرق دارم، ثابت کرد.
12- نشستیم کل خانواده داریم فیلم نگاه می کنیم تیکه حساس فیلم، بابا گوشیش زنگ می خوره جای اینکه بره تو اتاق صحبت کنه، خیلی شیک و مجلسی همونجا می شینه و صدای تلویزیون رو کم می کنه! پدر جان، ما در نقش گلدونیم؟
13- عمو زنجیر بافت؟ بله. زنجیر منو بافتی؟ بله. تا اینجاشو حرفی ندارم. بعد از این شاعر یکدفعه جو می گیرتش میگه پشت کوه انداختی؟ بله. خب مرد حسابی این همه زحمت کشیدی زنجیر بافتی برای چی پشت کوه انداختی؟ و در آخر هم شاعر به طور کل باباها رو تبدیل به بز و گوسفند و سگ و گربه و اینا می کنه. بابا اومده. چی چی آورده؟ نخود و کیشمیش. با صدای چی ... و اینگونه بود که ما خل و چل بزرگ شدیم.
14- وقتی بچه بودم هر وقت می گفتن واسه شفای مریضا دعا کنید، اول از همه واسه شفای قلب مریض میزوگی دعا می کردم.
15- هیچ وقت از مشکلات زندگی نارحت نشو، کارگردان همیشه سخت ترین نقش ها را به بهترین بازیگرها می دهد.
16- پدر و مادرم سر پول دعواشون شده، در آخر به این نتیجه رسیدن من به هیچ جا نرسیدم و بدبخت شدم. زندگیه داریم؟
17- من از آن روز که «دربند» توام تو هم «درکه» منی.
18- اصولا مخالف خودکشی هستم مگر اینکه عکس شناسنامم پخش بشه.
19- این روزها گرونی اینقدر بیداد می کنه که جیبم دیگه جواب نمی ده. جواب که نمی ده هیچ، تازه سوال هم می پرسه!
20- قدیما به کسی که به پات می نشست می گفتن: وفادار، الان می گن: سیریش.
21- یاد زمانی که تو آرایشگاه مردونه فقط مو کوتاه می کردن بخیر.
22- بیماری یخچال گرایی چیست؟ نوعی بیماری روانیست که فرد را تحریک به باز کردن در یخچال می کند، در حالی که نه تشنه است، نه گرسنه است و نه اصلا می داند که چه می خواهد.
از علائم این بیماری این است که فرد از اتاقش خارج می شود. سرگردان راه آشپزخانه را در پیش می گیرد، در یخچال را باز می کند، چیزی برنمی دارد، در را می بندد، این بیماری به وفور در میان متولدین دهه های ۶۰ و ۷۰ به چشم می خورد.
۲۳- نصیحت یه مرد به زنش: هر وقت یه سوسک تو دستشویی دیدی با دمپایی فورا نکوب رو سرش، بی توجه از بغلش رد شو، این کار از صدتا فحش براش بدتره.
۲۴- پولمیذاری تو موسسه ورشکست میشه، می ذاری بانک اختلاس می کنن، میدی به مامانت پس نمی ده بهت، پیش خودت نگه می داری خرج می شه، بعد می گن چرا طرف اعصاب درست درمون نداره.
۲۵- دانشمندان بر این باورند که ۷۸۹۰۳۲۱۵۷ هزار نفر در دنیا دچار تنبلی مفرط هستند. خب توام جزوشونی خوندی عددو؟ نخوندی؟...
۲۶- زن داداشم پاش رفته رو سوسک، شب موقع خوابیدن پاشو از تخت آویزون کرده که از خودش دور باشه. نمی دونم دادشم با چه انگیزه ای ادامه می ده به این زندگی.
۲۷- دیشب ضربه روحی عجیبی خوردم؛ وسط خواب بالشتمو اونوری کردم دیدم اونورشم گرمه، خدا قسمت نکنه.
۲۸- سخت ترین کار تو دوران دانش آموز بودن، خوردن نارنگی زیر میز بود! لامصب بوش تا دفتر می رفت.
نظر کاربران
22 خیلی با حاله کلی خندیدم
موسسه نه مسوسه
بسیار زیبا
خیلی خندیدیم
خیلی عالی بود ممنون که خنده به لبابون میارین
ممنون برترین هاجونم .همگی خسته نباشید.
ایندفه یه کم بهتر شده بود.مرسی
شماره15رو دوست دارم,شماره22واقعا یه حقیقته..
بيشتر جدي بود تا شوخي
ولي حال داد
چند تای آخر خیلی با حال بودن مرسی
شماره های
22،13،12،7،2
خیلی بامزه بودن
کلی خندیدم.
aliiiiiii bo0d man k kolii khndidaaaaaaaaaaam :D
6- می گم فیزیک خیلی آسون می شد اگه سیب به جای زمین می افتاد تو سر نیوتون راحت می شدیم.
این درستش اینه:
6- می گم فیزیک خیلی آسون می شد ،اگه درخت به جای سیب می افتاد تو سر نیوتون راحت می شدیم.
:دی
خیلی با حال بود مخصوصا 21 و 27 و 28
بسیار زشت بودن و بی مزه
پاسخ ها
بی سلیقه........
١٣و٢٧ عالى بود مرسى
خوب بود ولی نه مثه دفعه های پیش.اما یخچالو خوب اومدی خخخخخخخخخخخ
بو نارنگی رو خیلی قبول دارم:))
بی مزه بود
در مورد 24 غلط املایی هست :
موسسه نه "مسوسه"
خیلی باحال بود
خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی باحال بود!!
خوب بود
بند 24 موسسه رو درست کنید.
جالب بود
درمورد8:یادم میاد 100برگو دوقسمت میکردیم.برگ وسط دفترو ازبالا وپایین تامیزدیم که معلوم باشه.
21 عالی بود+++
خخخخخخخخخخخ
13
اخریش خیلی باحال بود
یاد روزای خودم افتادم
خیلی با حال بود ...............
کلی حال کردم...............................
فقط 2 و 28