یکی بود، یکی نبود. روزی از روزها یک مهندسی یک پروژه گرفت از دولت به اسم «پروژه آبسازی تقطیعی بسیار مقاوم تحت فشار اقتصادی». شاید بپرسید یعنی چی و به چه دردی میخورد؟ ما هم باید جواب بدهیم که هیچ معنیای نمیدهد، اما عنوان....
پوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت:
یکی بود، یکی نبود. روزی از روزها یک مهندسی یک پروژه گرفت از دولت به اسم «پروژه آبسازی تقطیعی بسیار مقاوم تحت فشار اقتصادی». شاید بپرسید یعنی چی و به چه دردی میخورد؟ ما هم باید جواب بدهیم که هیچ معنیای نمیدهد، اما عنوان «پروژه آبسازی تقطیعی بسیار مقاوم تحت فشار اقتصادی» واقعا بودجهخور است و اگر شما بخواهید بودجه بگیرید متوجه میشوید پرمعنیترین مفهوم آفرینش همین ترکیب عرفانی «پروژه آبسازی تقطیعی بسیار مقاوم تحت فشار اقتصادی» است و هیچچیزی از آن عمیقتر نیست. خلاصه مهندس قصه ما وقتی این پروژه را گرفت رفت یک کارگر استخدام کرد و بردش وسط دشت لوت و گفت اینجا را تا ته بکن.
کارگره هم پیشقرارداد را گرفت و کلنگ را برد بالا و حالا نکن كي بکن. در این میان مهندسه رفت با یک شرکت تبلیغاتی قرارداد بست و شرکت تبلیغاتی با استفاده از شبکههای اجتماعی و هشتگ پروژه یک موج عجیبی توی اینترنت راه انداخت که همه بازیگران سوپراستار توی صفحهشان فیلمهایی گذاشتند که داشتند آبسازی تقطیعی بسیار مقاوم میکردند. خلاصه وضعی بود. توی این حیصوبیص که مهندسه داشت توی تلویزیون جایزه سزاوارترین تقطیعکننده آب پرفشار را میگرفت و برنامه ماهعسل هم آفیشش کرده بود که ماه رمضان سال بعد بیاید گریه ملت را دربیاورد، یکهو موبایل مهندسه زنگ خورد.کارگره بود. گفت: «الو آقا موندس... الو... این چاه که گفتی من بکنم بود... خب؟ الان من یک کلنگ دیگه بزنم، از اونور کره زمین میام بیرون...، ولی هنوز به آب نرسیدمها... دیگه نمیکَنم آقا مهندس. این چاه آب ندارهها».
آقا مهندس وسط برنامه زنده گفت: مرد حسابی بکن... واسه من آب نداره... واسه تو که نون داره... کارگره گفت: باشه و شروع کرد به کندن. یکربع بعد وسط برنامه زنده مهندسه داشت یه قرارداد میلیاردی با تلویزیون درباره تقطیع آب پرفشار میبست که دوباره موبایل مهندس زنگ خورد و گوشی را برداشت و گفت: چی شده باز؟ کارگره گفت: آقا موندس... مشتولوق بده... به آب رسیدیم. مهندسه دودستی زد توی کلهاش.کارگره گفت: الو؟ الو؟ الو؟ مهندسه گفت: آخه اولینباره یه پروژه به نتیجه رسیده، نمیدونیم چیکار کنیم. ما عادت داریم بودجهرو بگیریم خرج کنیم و به نتیجه خاصی هم نرسیم... میگما... اگه میشه چهارتا بیل خاک بریز جلو آب رو بگیر که یهموقع سیستم بههم نریزه.
نتیجهگیری: مسئله خرجکردن بودجه است وگرنه تخصیص بودجه که شوخی است.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
تاسف برانگیز ولی حقیقی ، من خودم یک بار سر یه همچین نوع پروژه ای بودم که پول هنگفتی گرفته بودن برای پروژه ای کاملا بیخود با دلیلی از اون هم بیخود تر . البته گرفتن این رقم پروژه ها نیاز به ژن خوب و بند های (پ) هم داره که خوشبختانه ما بی ژن ها نداریم
نظر کاربران
تاسف برانگیز ولی حقیقی ، من خودم یک بار سر یه همچین نوع پروژه ای بودم که پول هنگفتی گرفته بودن برای پروژه ای کاملا بیخود با دلیلی از اون هم بیخود تر . البته گرفتن این رقم پروژه ها نیاز به ژن خوب و بند های (پ) هم داره که خوشبختانه ما بی ژن ها نداریم