طنز؛ چرا از در میترسید؟
یک دوست خارجی داریم که یک هفته از ناف خارج بلند شد و برای اولینبار آمد ایران. این بخشی از نامهای است که او بعد از بازگشت به خارج برای من ایمیل کرده:
یک دوست خارجی داریم که یک هفته از ناف خارج بلند شد و برای اولینبار آمد ایران. این بخشی از نامهای است که او بعد از بازگشت به خارج برای من ایمیل کرده:
من عاشق کشور شما شدم... عشق در کشور شما موج میزند... این تنها باری توی زندگیم بود که هرکسی من را میدید، پس از یکربع میگفت آی لاو یو و بعد از نیمساعت تقاضای ازدواج میکرد و پس از دو ساعت میخواست براش دعوتنامه بفرستم تا بیاید و سالهایسال در کنار من با عشق آریایی خود زندگی کند.
واقعا شما ایرانیها چرا از «در» میترسید؟ و حالا که میترسید، چرا موقع عبور از در همدیگر را هُل میدهید توی در؟
ما خارجیها در خیابان شاد و راحتیم و هر کاری دلمان بخواهد میکنیم، اما در خانه تنها و افسردهایم. برخلاف شما که در خیابان تنها و افسردهاید، اما در خانهتان؛ همش بریز و بزن و بکوب.
خیلی استندآپهایی که سیاستمداران شما پشت تریبون برگزار میکنند برای من جالب بود. کاش سیاستمدارهای ما هم خندهدار حرف میزدند.
مسئولان شما خیلی مهربان هستند؛ یکبار چندنفرشان بهزور میخواستند به من لباس بیشتری بپوشانند، درحالیکه من خیلی گرمم بود و به نظر خودم زیاد هم پوشیده بودم. آنان من را یاد عمهبزرگهام انداختند که تا خرتناق لباس تن ما میکرد و مدام نگران بود ما نچاییم.
من بیشتر از همه عاشق ترافیک شما شدم. چطوری میتوانید سه ساعت توی ترافیک خودتان را نگه دارید؟ من که ناراحتی کلیه پیدا کردم.
شما ایرانیها کلا خودتان را نگه میدارید. واقعا که صبورترین مردم دنیا هستید.
من هم مثل شما دیگر به توی صفایستادن اعتقادی ندارم. اینکه همه بزنیم توی صف و به سمت در هجوم ببریم خیلی خفن است.
نظر کاربران
خخ جالب بود ایول