طنز؛ ما خیلی خسته ایم خیییییلی!
اولین و سختترین کاری که هر کسی باید بعد از پایان تعطیلات و شروع روزهای کاری انجام بده، بیدار شدنه! اونم بیدار شدن ساعت ۷ صبح. بعد هم با دست و صورت نشسته و دکمههای بالا و پایین میرن سر کار و پخش میشن رو میزشون.
اولین و سختترین کاری که هر کسی باید بعد از پایان تعطیلات و شروع روزهای کاری انجام بده، بیدار شدنه! اونم بیدار شدن ساعت 7 صبح. بعد هم با دست و صورت نشسته و دکمههای بالا و پایین میرن سر کار و پخش میشن رو میزشون. تازه ساعت 9 همه از نور چراغ بیدار میشن و میرن دست و روشون رو میشورن و میان صبحونه رو میخورن و شروع به بررسی پروندهها و کارهاشون میکنن تا متوجه بشن که بالاخره باید از کجا شروع کنن؟!
یه ده دقیقهای برنامهریزی میکنن و بعد متوجه میشن که دیگه زیادی داره به مغزشون فشار میاد. در نتیجه میرن یه سری به دستشویی میزنن و میان یکی دو صفحه بیقانون میخونن و چهارتا خمیازه میکشن تا وقت ناهار برسه و برن زحمات این چند ساعتشونو جبران کنن و ریکاوری انجام بدن.
حالا فکر کن شما 15 روز با ناهارت سیر خوردی و بعد ناهار هم حداقل دو ساعت خوابیدی، مگه یه روزه میشه به حالت طبیعی برگشت؟ در نتیجه برای اینکه خوابشون نبره (و اون جوری که تو فیلم بود، یخ نزنن) شروع به صحبت میکنن. تازه در حین این صحبتهاست که متوجه میشن از صبح تا حالا اصلا به همدیگه توجه نکردن و با مطرح کردن سوال «من شما رو صبح دیدم؟» شروع میکنن به روبوسی و تبریک سال نو. بعدش هم تعریف میکنن که عید کجاها رفتن. قشنگیش به اینه که همه رفتن شمال، همه هم یه جا رفتن! درواقع سیستم اینطوریه که یه نفر از ترافیک و اتفاقات اون منطقه میگه، بقیه هم با سر تایید میکنن و ابعاد دیگهای از ماجرا رو میگن.
خوشبختانه امسال سوژه برای صحبت کم نیست و تو این ایام تعطیلات حوادثی رخ داده و افرادی برای شورای شهر ثبتنام کردن که عده زیادیشون این پتانسیلو دارن که تا دو سه ماه سوژه شوخیها و جوک درست کردنهای عزیزان باشن.
خوب شد گفتم جوک؛ مرحله بعد از تحلیلهای سیاسی- اقتصادی- اجتماعی توی شرکت اینه که دوباره پروندهها رو یه ورقی بزنن و نهایتا بر اساس حروف الفبا مرتبشون کنن و بعد برن سراغ تلگرام و برای همدیگه جوک بخونن. بعد از خونده شدن هر جوک هم همگی به مدت دو سه دقیقه قارت قارت میخندن و بعدش میگن: «آره اینو باجناقم برام فرستاد اتفاقا». خب چرا اصلا این کارو انجام میدین؟ اداره رفتن و کار کردن به چه قیمتی؟ چرا با جون خودتون و ما بازی میکنین؟ فشار تا کجا؟!
بالاخره هم ساعت موعود فرا میرسه و همه جیغ کشان به سمت خونههاشون برمیگردن و با قیافه خسته و داغون ولو میشن رو مبل و به اعضای خونواده جوری القا میکنن که یعنی تا الان داشتیم تو معدن ذغال سنگ بدون بیل و کلنگ و با استفاده از دندون کار میکردیم! واقعا ماشاا... دلاور، خدا قوت پهلوان.
خلاصه پایان تعطیلات و شروع سال کاری جدید رو به همه عزیزان 44 ساعت کار در هفته تبریک میگم، خصوصا اونایی که 4 ساعت کار مفید دارن!
ارسال نظر