طنز؛ تبریک عید با زبان شیرین بوق!
از سایر پدیدههای شوم قبل از عید به جز خریدهای گرون و خونه تکونی، میشه به ترافیک اشاره کرد. البته یه بخشی از این ترافیک کلا توی پاییز و زمستون پخشه. یادش بهخیر زمان ما مدرسهمون اون سر شهر بود، خانواده تا سر کوچه....
از سایر پدیدههای شوم قبل از عید به جز خریدهای گرون و خونه تکونی، میشه به ترافیک اشاره کرد. البته یه بخشی از این ترافیک کلا توی پاییز و زمستون پخشه. یادش بهخیر زمان ما مدرسهمون اون سر شهر بود، خانواده تا سر کوچه میبردنمون، بعد ولمون میکردن در دامن طبیعت، میگفتن بقیهاش رو خودتون برین. واسه همینم خوانندههایی مثل هیچکس به وجود اومدن که اعتقاد دارن مدرسه اصلی ما خیابونه. چون تا بخوایم پیاده و با کولهپشتی 10 کیلویی (در حالی که خودمون 25 کیلو وزن داشتیم، تازه با استخون!) به مدرسه برسیم، زنگها یکی پس از دیگری خورده بودن و به تهدیگش هم نمیرسیدیم. ولی الان مدرسه با خونه طرف 300 متر فاصله داره، منتها بزرگوار اصرار داره بچهاش رو دقیقا جلوی در مدرسه پیاده کنه، حتی اگه به قیمت سوبله پارک کردن و بستن خیابون تموم بشه. در سالهای آینده خواهیم دید که بچههای این نسل موقع تردد تو شهر ناخنشون میشکنه یا نه؟
از یه طرف دیگه با پدیده شوم «کنار خیابون فروشی» مواجه هستیم که نزدیکای عید به اوج خودش میرسه و مخصوصا آخر شبها خیلی خطرناکه. چون همینطوری که ساعت 12 شب گازش رو گرفتی که زودتر برسی خونه، میبینی یه بوفالو تمام قد وسط خیابون ایستاده و راهت رو بسته. چهار دست و پا میکوبی رو کلاچ و ترمز و بالاخره ماشین رو نگه میداری، بعد متوجه میشی که یه عزیزی 500 متر بالاتر فرش طرح پوست بوفالو ریخته پشت وانت و داره میفروشه، یکی رو هم گذاشته جلوتر که تبلیغ کنه. یا مثلا اینایی که آخر بهمن اجاره مغازهشون تموم شده و تمدیدش نکردن، کل اموالشون رو ریختن پشت نیسان آوردن تو خیابون که تا شب عید همهاش رو با هر قیمتی شده آب کنن. طرف گاوصندوق 20 تُنی آورده، میگه فقط 15هزار تومن! هر چقدرم میگی به دردم نمیخوره، میندازه پشت پرایدت و میگه: «ببر داداش لازمت میشه!» خب الان اندازه قیمت خود ماشین باید بدم به حالت اولیه برش گردونن که!
علاوه بر همه اینا، همه ماشین دارها (که 99درصد جمعیت کشور رو تشکیل میدن) شب عید یه حس خانواده دوستیای بهشون دست میده و این شکلی نشونش میدن که همسر گرامی هر جا گفت: «وای اون لوستره رو»، وسط خیابون میزنن رو ترمز و به همراه شش عضو خانواده میرن لوستر قیمت میکنن. کلا پارک کردن در شبهای منتهی به عید معنی نداره و هر کی هر جا خسته شد یا چیزی چشمش رو گرفت، میتونه پارک کنه. البته راهنمایی و رانندگی خیلی زحمت میکشه و مامور دائم تو خیابون داره بال بال میزنه و با دست علامت میده که «حرکت کن» ولی عزیزان راننده فکر میکنن مامور داره با زبان ایما و اشاره عید رو بهشون تبریک میگه و اونها هم متقابلا با زبان فصیح و بینالمللی «بوق ماشین عروس» عید رو به مامور محترم و سایر حضار تبریک میگن و روی تارهای صوتی ما سینهخیز میرن.
ارسال نظر