طنز؛ چینش خطی میز بلای جان مذاکرات بود
مهرشاد مرتضوى در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:
این روزها بحث معرفی کاندیداهای ریاست جمهوری داغ است. در همین راستا، ما هم سعی داریم یک کاندیدای خوب و مردمی را به شما قالب کنیم. همانطور که میدانید، از مهمترین ویژگیهای یک رئیسجمهور مقتدر، صدای رساست تا اگر حرفی داریم دیگران نتوانند صدای ما را خاموش کنند یا باعث شوند که شنیده نشویم. برای این منظور گزینههای خوبی وجود دارد. آقای رسایی که خب از اسمش مشخص است. علاوه بر او، آقایان کریمی قدوسی و کواکبیان هم هستند که نشان دادهاند با صدایشان عین 18 تا چرخ تریلی را هم میتوانند پنچر کنند. اما پیشنهاد ویژه ما سرهنگ علیفر است. این بزرگوار با اختلاف صدر جدول حجم صدا را از آن خود کرده و حتی ساعت دوي شب هم جوری داد میکشد که بازیکنان در اروپا هول میشوند و دروازه خالی را به تیرک میزنند.
البته نقطه قوت سرهنگ علیفر، بخش فرهنگ است. ایشان انسانشناس بسیار خوبی هستند. یعنی با وجود اینکه زبان بازیکنان خارجی را نمیفهمند (که از زباننفهمی آن بازیکنان است) و از زندگی آنها اطلاعاتی ندارند، از راه دور متوجه میشوند که فلان بازیکن بیادب یا گستاخ است. سرهنگ درمورد نوع پوشش و مدل مو هم تذکرات بجایی میدهند که همیشه کارساز است. زیرا آنقدر خوب و دلنشین بیانشان میکنند که همه از ایشان حرفشنوی دارند و بازیکنان با گفتن «بریم عوض کنیم بلکه بیخیال شه» سریع توصیههایشان را اجرا میکنند.
در سیاست خارجی ما یک سوال حل نشده باقی مانده. فکر میکنید چرا برجام دارای ضعف است؟ چون ما در دفاع از حقوق خودمان خوب عمل نکردیم. البته تیم مذاکرهکننده زحمت خودشان را کشیدند و نمیشود تقصیر را به گردن آنها انداخت. مقصر، نحوه چینش تیم بود که به صورت خطی یک طرف میز مینشستند و همین امر بلای جان مذاکرات شد. این همه سرهنگ علیفر گلو جر داد که این کارها را نکنید، ولی گوش ندادند.
اگر سرهنگ ريیسجمهور بود، ترکیب را به صورت چندلایه و دارای دفاع آخر میچید. مثلا دکتر عراقچی و تختروانچی دو طرف میز مینشستند، اما تا دکتر ظریف میآمد وسط میز بنشیند، آقای علیفر میگفت: «کجا میروی برادر؟» در نتیجه صندلی را چند متر از میز فاصله میدادند و در عمق دفاع قرار میگرفتند. در طول مذاکرات، هی طرف مقابل داد میزد، دکتر ظریف از آن ته جواب میداد: «چی؟ بلندتر بگو!» و طرف مقابل بیشتر انرژیاش صرف هوارزدن میشد و چون آخرش حالی برایش نمیماند که از مطالباتش دفاع کند، میگفت: «اصلا هرچی شما بگین. بیا امضا کن بریم خونهمون بابا، دیافراگممون شکاف خورد» و ما به موفقیت کامل هستهای میرسیدیم.
آقای علیفر همچنین در ارائه آمار اقتصادی چیزی از سایر دولتها کم ندارند. در سالهای قبل با دولتی مواجه بودیم که اگر فضاپیمایی ساخته میشد و یک پیچش را هم یک ایرانی سفت کرده بود، آن فضاپیما تولید داخل محسوب میشد. جناب سرهنگ هم در قضیه طراحی یک ورزشگاه توسط «دولاب امیر» ثابت کردند که میتوانند به مدد متخصصان جوان و ویکیپدیاشناس داخلی، همه محصولات دنیا را به نام ایران و ایرانی ثبت کنند و آمار تولید ناخالص ملی را تا «خیلی» بالا ببرند. در نهایت باید این نکته را یادآور شویم که صدای رسا و محکم سرهنگ میتواند در سیاست داخلی هم راهگشا باشد و برای همیشه به دعواهای جناحی و حزبی پایان بدهد. فقط کافی است سرهنگ یک فریاد بلند بکشند تا تمامی نیروهای این طرفی و آن طرفی در هم گره بخورند و ادغام شوند و به صدای واحد (که همان صدای سرهنگ است) برسیم.
این روزها بحث معرفی کاندیداهای ریاست جمهوری داغ است. در همین راستا، ما هم سعی داریم یک کاندیدای خوب و مردمی را به شما قالب کنیم. همانطور که میدانید، از مهمترین ویژگیهای یک رئیسجمهور مقتدر، صدای رساست تا اگر حرفی داریم دیگران نتوانند صدای ما را خاموش کنند یا باعث شوند که شنیده نشویم. برای این منظور گزینههای خوبی وجود دارد. آقای رسایی که خب از اسمش مشخص است. علاوه بر او، آقایان کریمی قدوسی و کواکبیان هم هستند که نشان دادهاند با صدایشان عین 18 تا چرخ تریلی را هم میتوانند پنچر کنند. اما پیشنهاد ویژه ما سرهنگ علیفر است. این بزرگوار با اختلاف صدر جدول حجم صدا را از آن خود کرده و حتی ساعت دوي شب هم جوری داد میکشد که بازیکنان در اروپا هول میشوند و دروازه خالی را به تیرک میزنند.
البته نقطه قوت سرهنگ علیفر، بخش فرهنگ است. ایشان انسانشناس بسیار خوبی هستند. یعنی با وجود اینکه زبان بازیکنان خارجی را نمیفهمند (که از زباننفهمی آن بازیکنان است) و از زندگی آنها اطلاعاتی ندارند، از راه دور متوجه میشوند که فلان بازیکن بیادب یا گستاخ است. سرهنگ درمورد نوع پوشش و مدل مو هم تذکرات بجایی میدهند که همیشه کارساز است. زیرا آنقدر خوب و دلنشین بیانشان میکنند که همه از ایشان حرفشنوی دارند و بازیکنان با گفتن «بریم عوض کنیم بلکه بیخیال شه» سریع توصیههایشان را اجرا میکنند.
در سیاست خارجی ما یک سوال حل نشده باقی مانده. فکر میکنید چرا برجام دارای ضعف است؟ چون ما در دفاع از حقوق خودمان خوب عمل نکردیم. البته تیم مذاکرهکننده زحمت خودشان را کشیدند و نمیشود تقصیر را به گردن آنها انداخت. مقصر، نحوه چینش تیم بود که به صورت خطی یک طرف میز مینشستند و همین امر بلای جان مذاکرات شد. این همه سرهنگ علیفر گلو جر داد که این کارها را نکنید، ولی گوش ندادند.
اگر سرهنگ ريیسجمهور بود، ترکیب را به صورت چندلایه و دارای دفاع آخر میچید. مثلا دکتر عراقچی و تختروانچی دو طرف میز مینشستند، اما تا دکتر ظریف میآمد وسط میز بنشیند، آقای علیفر میگفت: «کجا میروی برادر؟» در نتیجه صندلی را چند متر از میز فاصله میدادند و در عمق دفاع قرار میگرفتند. در طول مذاکرات، هی طرف مقابل داد میزد، دکتر ظریف از آن ته جواب میداد: «چی؟ بلندتر بگو!» و طرف مقابل بیشتر انرژیاش صرف هوارزدن میشد و چون آخرش حالی برایش نمیماند که از مطالباتش دفاع کند، میگفت: «اصلا هرچی شما بگین. بیا امضا کن بریم خونهمون بابا، دیافراگممون شکاف خورد» و ما به موفقیت کامل هستهای میرسیدیم.
آقای علیفر همچنین در ارائه آمار اقتصادی چیزی از سایر دولتها کم ندارند. در سالهای قبل با دولتی مواجه بودیم که اگر فضاپیمایی ساخته میشد و یک پیچش را هم یک ایرانی سفت کرده بود، آن فضاپیما تولید داخل محسوب میشد. جناب سرهنگ هم در قضیه طراحی یک ورزشگاه توسط «دولاب امیر» ثابت کردند که میتوانند به مدد متخصصان جوان و ویکیپدیاشناس داخلی، همه محصولات دنیا را به نام ایران و ایرانی ثبت کنند و آمار تولید ناخالص ملی را تا «خیلی» بالا ببرند. در نهایت باید این نکته را یادآور شویم که صدای رسا و محکم سرهنگ میتواند در سیاست داخلی هم راهگشا باشد و برای همیشه به دعواهای جناحی و حزبی پایان بدهد. فقط کافی است سرهنگ یک فریاد بلند بکشند تا تمامی نیروهای این طرفی و آن طرفی در هم گره بخورند و ادغام شوند و به صدای واحد (که همان صدای سرهنگ است) برسیم.
پ
ارسال نظر