طنز؛ فروش مدرسه به بالاترین پیشنهاد
فریور خراباتی در روزنامه آرمان امروز نوشت:
شما وقتی در اخبار میخوانید که «خرید و فروش مدرسه با دانش آموزان به صورت یکجا» چه حس و حالی به شما دست میدهد؟
شما وقتی در اخبار میخوانید که «خرید و فروش مدرسه با دانش آموزان به صورت یکجا» چه حس و حالی به شما دست میدهد؟
الف- فکر میکنید دوستان مدرسه را با خیار و دانش آموزان را با هویج اشتباه گرفتهاند؟
ب- نمیشود مدرسه را نفروشید، فقط دانش آموزان را بفروشید و بالعکس؟!
ج- مدرسههایی که به علت آلودگی هوا یا برف و بخبندان تعطیل هستند، شامل تخفیف نمیشوند؟
د- جنسهای آخر سال جدید نمیآورند تا آنها را بخریم؟ بک سری مدرسه هستند ته انبار ماندهاند از سالهای قبل، آنها را با تخفیف بیشتر واگذار نمیکنید؟!شما ببینید بعضی از اخبار حتی روی تحلیلها و استدلالهای آدم هم تاثیر میگذارند.
پس فردا آگهی میدهند: «یک مدرسه خوب، با دانش آموزان مرتب و منظم و پاکیزه، به همراه چوپان دروغگو و ریزعلی فداکار، یک برگ سند، بدون رنگ و صافکاری، دارای سیستم اسپرت و تخفیف بیمه که متعلق به یک معلمی بوده که سالی یک بار به آنجا میرفته، یک جا با یه وانت خیار معاوضه میشود».یعنی ما الان در این وضعیت هستیم که نمیدانیم از این سوژهها چه چیزی بگوییم و بنویسیم.
خودشان به خوبی گویای وضعیت موجود هستند.اساسا به نظر میرسد که اخیرا هرکس هرچه دم دستش است را دارد میفروشد.حالا یک نفر مدرسه میفروشد، پس فردا یک نفر دیگر آبدارخانه یک سازمان را آگهی میکند و... همان اتفاقی که برای دیوار مهربانی افتاد برای مدرسهها هم رخ میدهد و دوستان سر در مدارس به جای شعارهایی جهت تشویق دانش آموزان، مینویسند: «لازم داری بفروش، لازم نداری بخر!».در ضمن کسی هم که این مدارس را میخرد، معلوم نیست که بخواهد در آنجا همان کار را انجام دهد و ممکن است تغییر کاربری داده و مدرسه را به «ماست بندی» تبدیل کند و به دانش آموزان بگوید: «بچهها دیگه کوکب خانم خوندن بسه، از امروز فقط آموزش ماستبندی داریم!» این هم وضعیت ماست!
پ
ارسال نظر