طنز؛ چرا شله از دهن افتاد؟!
پیمان مقدم در روزنامه ایران نوشت:
در جریان لغو سخنرانی نایب رئیس مجلس در مشهد یک اتفاق مهم افتاده است که جا دارد مسئولان امر رسیدگی کنند. جان؟ از لغو سخنرانی مهم تر؟ بله، مهم تر! خیلی هم مهم تر. لغو که یک چیز پیش پا افتاده است. مثل برف پاییزی و غافلگیری مدیران شهرداری میماند. هر سال نخستین برف که میبارد مدیران غافلگیر میشوند و زمین لغزنده و ترافیک کل یوم شهر تهران را قفل میکند. بعد هم میفرمایند ما انتظار برف و بارش در این موقع سال را نداشتیم و به همین خاطر بچه ها آخر هفته را رفته بودند مرخصی.
در جریان لغو سخنرانی نایب رئیس مجلس در مشهد یک اتفاق مهم افتاده است که جا دارد مسئولان امر رسیدگی کنند. جان؟ از لغو سخنرانی مهم تر؟ بله، مهم تر! خیلی هم مهم تر. لغو که یک چیز پیش پا افتاده است. مثل برف پاییزی و غافلگیری مدیران شهرداری میماند. هر سال نخستین برف که میبارد مدیران غافلگیر میشوند و زمین لغزنده و ترافیک کل یوم شهر تهران را قفل میکند. بعد هم میفرمایند ما انتظار برف و بارش در این موقع سال را نداشتیم و به همین خاطر بچه ها آخر هفته را رفته بودند مرخصی.
اینجوری میشود که برخی ۳ ساعت تمام در ترافیک صبح چرت میزنند و صفی از عابران پیاده در حاشیه بزرگراههای پایتخت قطار میشود. انگار دوستان منتظر بودند که برف و بارش تلگراف بزند و حضورش را پیشاپیش اعلام کند تا برایش ستاد استقبال تعیین کنند و بچه مدرسه ایها را ببرند پیشواز و گروهی هم جمع شوند و نامههای مردمی را توی گونی کنند و گونی سیب زمینی مجانی بین مردم پخش کنند. خب برف و باران فصلش همین پاییز و زمستان است دیگر! کی بیاید شما غافلگیر نمیشوید؟ اول تیر خوب است؟
حالا حکایت دوستانمان در وزارت کشور دولت تدبیر و امید است که انتظار لغو سخنرانی را نداشتند. مشهد، سخنرانی، مجمع فلان جریان سیاسی، نایب رئیس حامی دولت، آنهم تازه جناب مطهری... واقعاً انتظار داشتید عزیزان بنشینند و نگاه کنند تا جنابشان بیاید و سخنرانی کند و برود؟ مگر مشهد زبانمان لال هرکی هرکی است؟ واقعاً همین غفلت هاست که نشان میدهد دوستانمان در وزارت کشور هنوز پیام لغو کنسرتها را درک نکردهاند. لغو سخنرانی جناب مطهری یک مسأله پیش پا افتاده است که ما اصلاً قصد ورود به آن را نداریم.
در حاشیه مراسم لغو سخنرانی اما خبر رسید که ظاهراً دیگهای نذری مهیا شده برای پذیرایی از میهمانها هم تا مدتی توقیف شده و طبق گفته منابع آگاه «نیروی انتظامی اعلام کرده که ناهار باید به محل دیگری برای پذیرایی منتقل شود. در پی این امر مقرر شد دیگهای شله به محل دیگری منتقل شده و در قالب ظرف های سطلی در اختیار میهمانان قرار گیرد.» این مهمترین حلقه مفقوده ماجراست. به هر حال شما خودتان بهتر میدانید شله مشهدی با شله زردی که ما در اقصی نقاط ایران میخوریم فرق دارد.
همچین پر ملات است و کار درست. واقعاً مشکل چی بوده که دیگهای نذری هم چند ساعتی توقیف شدهاند. چرا مسئولان دیگها را مجبور کردهاند به جای دیگری بروند؟ چرا میهمانها از پذیرایی سرپایی منع شده و سهم نذریشان را با سطل برده اند؟ اگر شلهها را همانجا میخوردند چی میشد؟ حکمت این جابهجایی و اتلاف زمان که باعث شده شله از دهن بیفتد و بماسد و حیف شود به چه مؤلفهای مرتبط است؟ به اعتقاد حقیر وزارت محترم کشور بهتر است وقت مبارک را بیخود برای موضوع سخنرانی تلف نکند و حداقل حلقه مفقوده «شله از دهن افتاده» را کشف بفرماید!
پ
ارسال نظر