طنز؛ غرزدن بس است!
سوشیانس شجاعیفرد درزنامه شهروند نوشت:
آقا من از امروز میخواهم راهحلم را نشانتان بدهم! طنزنویسی که همهاش انتقاد کردن و غرزدن نمیشود! کاری به فضای تصویری این ضربالمثل نداریم که گر تو بهتر میزنی بستان بزن! ولی واقعا اگر ما راهحلهای بهتری برای مشکلات داریم- که با این مسئولان نابغهای که میبینیم، حتما داریم- آن را با شما و مسئولان امر مطرح میکنیم! برویم یک چرخی توی اخبار بزنیم ببینیم چند چندیم!
آقا من از امروز میخواهم راهحلم را نشانتان بدهم! طنزنویسی که همهاش انتقاد کردن و غرزدن نمیشود! کاری به فضای تصویری این ضربالمثل نداریم که گر تو بهتر میزنی بستان بزن! ولی واقعا اگر ما راهحلهای بهتری برای مشکلات داریم- که با این مسئولان نابغهای که میبینیم، حتما داریم- آن را با شما و مسئولان امر مطرح میکنیم! برویم یک چرخی توی اخبار بزنیم ببینیم چند چندیم!
آقای زنگنه گفته که دولت باید نیسان آبیها را بخرد و از بین ببرد تا مشکل مصرف بنزین و گازوییل حل شود! آقای زنگنه، دولت یک پرواز مستقیم تهران آنتالیا را نتوانسته درست کند، شما توقع داری جلوی نیسان آبی بایستد؟! جلوی نیسان آبی، احمدینژاد با آن اخلاقش هم نمیتوانست بایستد! کار را باید سپرد به شهرداریها! دو تا بلوک سیمانی جلوی شرکت سازنده نیسان آبی میگذارند! بیست تا شهربان گردنکلفت هم میفرستند آنجا که خط تولید نیسان آبی را بخوابانند! دعوا و کتککاری و خین و خینریزی هم شد اول تکذیب میکنند بعد هم میگویند تقصیر پیمانکار بود!
روزنامه پیکان را باز میکنم، از تیتر یک و تیتر دو و تیتر سه و سرمقاله و پیغامهای مردمی و اخبار خارجی و اخبار ورزشی همه راجع به بدبختیهای این مملکت قبل از برجام است! یعنی سونامی و جنگ و زلزله و آتشفشان هم نمیتوانست مملکت ما را اینقدری خراب و سیاه و داغان پاغان بکند که این برجام لعنتی در این ٩ماه کرد! ای کاش همان ٩ماه پیش میگفتیم نه، تا اینبار را الان به شکم نمیکشیدیم! لعنت به این برجام و هرچی که هست! خب برادر پیکانی من! راهحل دارد عزیز من، راهحل دارد عسلم! راهحلش این است که یا احمدینژاد یا جلیلی بیایند رئیسجمهوری شوند! ایران میشود اسپانیا! البته اسپانیای اندلسی! ای روزنامه! تو تنها نیستی! همه ایران میخواهد برگردد به دوران پیشابرجام! چقدر خوب بود! تورممان آن زمان چقدر بیشتر بود؟!
خداوکیلی الان پسرفت داشتیم! رشد اقتصادیمان منحصربهفرد و زیر صفر بود! کارخانههای خودروسازی عین جهنم ایرانی یکروز شیشه نداشتند، یکروز بدنه نداشتند، یکروز سپر نداشتند، یکروز چراغ جلو راننده نداشتند، کارگرها چقدر بیشتر استراحت میکردند؟ قبل از برجام کجا سیاستمداران خارجی میآمدند، خب اینها به قول برادرمان مایلیکهن عزیز پول جوجه و نوشابهشان پای من و شماست! هرکدام هم که ملاحظه نمیکنند با ٢٠٠نفر آدم بلند میشوند میآیند انگار اینجا نیویورک است! دوران خوش پیشابرجام رئیسجمهوری ونزوئلا میرفت، نخستوزیر ونزوئلا میآمد، نخستوزیرشان میرفت، وزیر خارجهشان میآمد، وزیرخارجهاش میرفت پادشاه کومور میآمد، اینقدر دوران درخشانی بود، اما الان چه داریم؟! هیچ! تقریبا هیچ! انگار گرد مرده پاشیدهاند! اصلا چرا خود مدیر روزنامه پیکان، رئیسجمهوری نمیشود؟! هیأت تحریریه هم میشود هیأت دولت! همه چی خوب، همه چی عالی!
این تهیهکنندههای سینما هم شاکی شدهاند که نمیدانیم چه کسی تبلیغ فیلمهایمان را میدهد به جم! ما باید کجا شکایت کنیم؟! خب عزیزان من، آیا کرم از خود درخت نیست؟! برای چه تبلیغتان را مفت و مجانی میدهید شبکههای ملعون ولی پربیننده ماهوارهای؟! عقل اقتصادیتان کجا رفته؟ خب بدهید صداوسیمای خودمان وسط برنامه حیاتوحش یا وسط مناظره درباره تأثیر شکستن تخمه در سلامتی دهان و دندان، تبلیغتان را پخش کند! حالا درست است کمی گران است، درواقع خیلی زیاد گران است و کمی اصلاحیه میخورد و نصف بازیگران سینمای ایران تبلیغشان پخش نمیشود و اینها، ولی شما تبلیغتان را بدهید صداوسیما، آیا اینها بالاخره باید درآمد داشته باشند، بتوانند دلار بفرستند برای کامران نجفزاده تا ما از بدبختیهای جدید غربیها خبردار بشویم یا نه؟!
پ
نظر کاربران
عالی بود