طنز؛ آرام باش عزیز من!
فریور خراباتی در روزنامه آرمان نوشت:
یکی از مهم ترین کارهایی که شهرداری انجام میدهد نصب تابلو است (شاید مفیدترین آنها!) یکی از ویژگیهای اصلی تابلوهای شهرداری این است که کلا به یکدیگر ربطی ندارند.اینگونه استنباط میشود که هر کدام از بخشهای شهرداری دغدغههای شخصی خود را دارند.
یکی از مهم ترین کارهایی که شهرداری انجام میدهد نصب تابلو است (شاید مفیدترین آنها!) یکی از ویژگیهای اصلی تابلوهای شهرداری این است که کلا به یکدیگر ربطی ندارند.اینگونه استنباط میشود که هر کدام از بخشهای شهرداری دغدغههای شخصی خود را دارند.
یعنی شهردار منطقه فلان سیاست خارجی خود را دارد، شهردار یک منطقه دیگر علاقه به ورزش دارد، شهردار دیگری به شدت به پاکیزگی اعتقاد دارد.به همین دلیل است شما از یک خیابان شمال شهر اگر سوار ماشین شوید، یک تابلو میبینید که روی آن نوشته«چاقالو ورزش کن!»، چهار تا خیابان پایین تر یک تابلوی دیگر میبینید که روی آن نوشته«واقعا برجام؟ شرم کجاست پس؟ حیا کجای داستان قرار میگیره؟».
ماشین را پارک میکنید تا بروید یک کیلو خیار بخرید که یک تابلو بالای سرتان میبینید که روی آن نوشته«خیار نخور، هویج بخور عمو جان!».گاهی اوقات هم دوستان تابلوهای مخلوط میزنند، یعنی روی یک تابلو نوشته«دخترم تو هم روزی مادرخواهی شد، پس نمک توی غذات نریز و به استکبار هم اعتماد نکن و بین خطوط بران!».
اما اینکه تاثیر این تابلوها چقدر است باید عرض کنم طبق نظر کارشناسان تا همین امروز صبح تقریبا «هیچی» بوده است. همچنین برخی از افراد دوست دارند که دقیقا برعکس تابلوها رفتارهای ناهنجار از خود بروز دهند، یعنی آقای راننده به خط عابر پیاده که نزدیک میشود، تابلوی شهرداری مبنی بر«محل عبور عابر پیاده» را میبیند اما چنان پایش را روی پدال گاز فشار میدهد انگار در ماشین پشت سرش فرانکی اسلحه به دست نشسته و او را تعقیب میکند. آرام باش عزیز من!
پ
نظر کاربران
نفهمیدم،یعنی میگی استکبار تا تو خیارهم رفته،ای بابا دیگه به کی اعتماد کنیم؟