ستاد مبارزه با چرندیات (۳۴)
در این سری مطالب سعی داریم به بررسی دروغ ها و شایعات مشهوری که در هر از چند گاهی در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به راه می افتند بپردازیم و با مستندات آن ها را برای شما تحلیل کنیم تا شاید قدم کوچکی در مسیر آگاه سازی مخاطبان عزیز باشد.
در این سری مطالب سعی داریم به کمک داده های این صفحه و سایت های مرتبط، به بررسی دروغ ها و شایعات مشهوری که در هر از چند گاهی در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به راه می افتند بپردازیم و با مستندات آن ها را برای شما تحلیل کنیم تا شاید قدم کوچکی در مسیر آگاه سازی مخاطبان عزیز باشد و باعث شود مِن بعد هر چیزی را که در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی دیدیم، سریع باور نکنیم. جدا از این گونه موارد، سعی در معرفی تکنیک های مبارزه با شایعات و مغالطه ها را در این سری مطالب داریم. با ما همراه باشید.
******
سوژه اول؛ ماجرای اثر فورِر چیست؟
در سال ۱۹۴۸ یک روانشناس بنام پروفسور برترام فورر یک تست شخصیتشناسی به شاگردانش داد که مشتمل بر سوالاتی متفاوت بود و خواست تا به سوالات پاسخ دهند و به آنها گفت که با خواندن پاسخ آنها، شخصیت آنها را آنالیز کرده به هرکدام آنها خواهد گفت که چه شخصیت و ویژگیهایی دارند. پروفسور چند روز بعد به هر یک از دانشجویان برگهای شامل توضیحات در مورد ویژگیهای شخصی آنها داد و اینبار خواست تا بر اساس اینکه چقد ر توضیحاتش به واقعیت نزدیک است به او نمره دهند. نمره صفر یعنی توضیحات هیچ ربطی به آنها ندارد و نمره ۵ یعنی توضیحات کاملاً منطبق بر شخصیت آنهاست. نمرهای که پرفسور فورر از شاگردانش کسب کرد برابر با ۴.۲۶ بود. چیزی نزدیک به عالی.
بعد از اعلام نتایج پروفسور فاش کرد که به همه آنها یه پاسخ ثابت و یکسان را داده که از یک کتاب فالگیری روی دکه روزنامهفروشی کپی کرده بوده است. تنها برگهای که داده بود شامل یک مشت مهملات کلی و مبهم بود که میتواند شامل حال افراد بسیاری بشود.
در آزمایش دیگری از دانشجویان تست استاندارد MMPI گرفته شد. (تست فوق استاندارد است و نتایج آن تا حد قابل قبولی به واقعیت نزدیک است. البته گرفتن آزمون و تفسیر نتایج این تست فقط و فقط باید توسط متخصصان انجام شود) سپس به هر دانشجو هم پاسخ صحیح بر اساس تست داده شد و هم یک برگه کپی شده از مجله فالگیری و ستارهبینی. از دانشجویان خواسته شد تا تشخیص دهند کدام پاسخ مربوط به آنهاست. حدود ۶۰ درصد دانشجویان پاسخ تقلبی را واقعی میدانستند.
« اثر فورر » میگوید «وقتی شما یک متن مبهم و کلی در مورد خودتان میشنوید یا میخوانید به دنبال ارتباط آن با خودتان میگردید و اگر متن به اندازه کافی مبهم و کلی باشد شما ارتباطاتی پیدا خواهید کرد و آن را تعریف شخصیت و سرنوشت خودتان خواهید پنداشت. مهمترین اثرگذاری، استفاده از کلماتی مانند "بعضی وقتها"است. مثلاً جمله "بعضی وقتها اعتماد به نفس دارید، اما بعضی وقتها نه" میتواند برای همه صادق باشد»
تحقیقات اخیر نشان داده که دو عامل اساسی در گول خوردن عوام اثر اساسی دارد؛
-
باور و اعتقاد به ماوراءالطبیعه: افرادی که به ماوراءالطبیعه باور دارند همیشه معتقدند که سرنوشت آنها جایی نوشته شده است و یا کسی یا کسانی از آن خبر دارند. این افراد خیلی راحتتر درگیر تستهای غیرعلمیشخصیتشناسی، فالگیری و طالعبینی ماهانه میشوند.
-
علاقه به خود:افراد معمولاً چیزهای مثبت در مورد خود را راحتتر باور میکنند تا موارد منفی. مثلاً اگر به آنها گفته شود که «تو خیلی سختکوشی اما کسانی نمیخواهند و نمیگذارند به نتیجه برسی» میپذیرند. اما اگر گفته شود «مسیری که میروی احمقانه است و تلاشی بیهوده و بیارزش میکنی» با آن کنار نخواهند آمد.
سوژه دوم؛ تکدی گری مدیر سابق مرقد امام (ره)!
این شخص آقای عباس قاجار نیست، بلکه فردی متکدی در بوشهر است.
متن شایعه
" چند روز پیش این گدا رو شهرداری میگیره، انتقالش میدن به مرکز متکدیان، این پولا و تراول ها رو از تو کیسه هاش بیرون می کشند !!
بعد كه اون رو حمام و اصلاح میكنند ناگهان می بینند این گدای ژولیده و کثیف مدیر عامل سابق شهرداری حرم امام خمینی آقای قاجاره "
پاسخ شایعه
این شخص آقای عباس قاجار نیست و انتساب این تصاویر به مدیر سابق حرم امام (ره) صحت ندارد. این فرد در تاریخ ۹۴/۸/۹توسط ماموران شهرداری و نیروی انتظامی بوشهر در جمع آوری متکدیان از سطح شهر دستگیر شده است. پس از تحقیقات مشخص شد، فقط موجودی دو حساب بانکی او بالغ بر ۵۵ میلیون تومان است!
انتشار بدون تحقیق و بررسی مطالبی که در شبکه های اجتماعی منتشر می شوند، ما را تبدیل به ابزار شایعه پردازان در نشر اکاذیب و باورهای غلط در جامعه خواهد کرد.
سوژه سوم؛ دستمال مرطوب حاوی مخدر ال سی من!
مخدری به نام "ال سی من" وجود ندارد و این شایعه همان زمان توسط رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر تکذیب شد!
متن شایعه
" خطر در کمین دختران تهرانی لطفاً با ارسال این مطلب به دوستانتان ، آنها را نیز آگاه کنید
چندی پیش دختر جوانی با مراجعه به کلانتری ۱۴۸ انقلاب تهران ماجرای عجیبی را پیش روی پلیس قرار داد که تازگی داشت. دختر ۲۱ ساله در تحقیقات گفت: «میخواستم به دانشگاه بروم که سوار اتوبوس شدم. زن جوانی که در صندلی کناریام نشسته بود خیلی باکلاس و شیک به نظر میرسید، دیدم که به صورتم خیره شده است تا اینکه لبخندی زد و سرصحبت را باز کرد. وقتی شنیدم که با یک پزشک پوست آشناست و دستمال مرطوبی سراغ دارد که باعث از بین رفتن لک و جوش صورتم میشود خوشحال شدم. میگفت دستمالها بیخطر هستند و هر شب باید آن را روی صورتم بگذارم تا پوستم ترمیم شود. «فریماه» همان لحظه یک سری دستمال مرطوب به من داد و خواست شماره موبایلش را داشته باشم و اگر دستمالها تاثیر خوبی روی صورتم گذاشتند با وی تماس بگیرم تا سفارش بدهد از اروپا برایم بیاورند. همان شب دستمال مرطوب را روی صورتم گذاشتم. حس خوبی به من دست داد. از آن به بعد هر شب این کار را میکردم. یک هفته نشده بود که با فریماه تماس گرفتم و بسته جدیدی از دستمالها را سفارش دادم. همدیگر را دیدیم و او با گرفتن ۲۰ هزار تومان دستمالها را به من فروخت».دختر دانشجو افزود: «هر شب مرتب دستمالها را استفاده میکردم و اگر آنها را به صورتم نمیگذاشتم نمیتوانستم بخوابم و نیمههای شب از خواب میپریدم. اصلا تصور نمیکردم که معتاد دستمالها شدهام. رفته رفته وقتی از دستمالها استفاده نمیکردم خمار و خوابآلود میشدم. خواهرم که از نزدیک شرایط من را دنبال میکرد ترسیده بود، طوری حرف میزد که انگار مطمئن است من مواد مصرف میکنم اما نمیپذیرفتم. هر بار با فریماه تماس میگرفتم قیمت دستمالها را چندین برابر بالا میبرد. سومین بار بود که ۱۰۰ هزار تومان خواست، ناچار بودم بپردازم. هر هفته وقتی با فریماه تماس میگرفتم چون میدانست وابستگی شدیدی به دستمالها دارم قیمت را بالاتر میبرد. خواهرم که بیشتر متوجه رفتارها و بیتابیهای من شده بود خانواده را در جریان قرار داد. اصرار داشتند آزمایش بدهم. من تصور نمیکردم چنین جواب عجیبی بشنوم، به خاطر همین پذیرفتم و آزمایش دادم. نتیجه باورنکردنی بود.در خون من یک نوع ماده مخدر به نام «السیمن» وجود داشت که از راه پوست و دستمالهای مرطوب من را معتاد کرده بود. وقتی با فریماه تماس گرفتم و شنید میدانم چه بلایی بر سر من آورده است تماس را قطع کرد و از آن به بعد گوشیاش خاموش است. من از این زن که میتواند دخترهای دیگر را نیز فریب دهد، شکایت دارم». ماموران با شنیدن ادعاهای دختر دانشجو به بررسیهای تخصصی دست زدند و پی بردند «السیمن» یک نوع ماده مخدر سوییسی بوده و از طریق اروپا وارد ایران شده است.ماموران دریافتند که فریماه با اطلاع از اینکه دستمالها اعتیادآور هستند، سوار اتوبوس یا مترو به جذب مشتری از میان دختران جوان پرداخته و با استفاده از عدم آگاهی آنان به خطری که در پیش دارند ابتدا با قیمتهای پایین دستمالهای «السیمن» را در اختیارشان گذاشته سپس با اعتیاد طعمههایش پول زیادی به جیب میزند.تحقیقات در این باره که آیا باند سازمانیافتهای به چنین اقدام خاموشی دست میزند "
پاسخ شایعه
این شایعه پس از چاپ در روزنامه وطن امروز و بدنبال آن، انتشار مصاحبه یکی از خبرگزاری ها با یک آسیب شناس اجتماعی در فضای مجازی منتشر شد. مخدری به نام "ال سی من" وجود ندارد و رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر، براساس تحقیقات علمی پلیس، وجود این ماده در دستمالهای مرطوب را تکذیب نمود.
این روزنامه پس از چند روز نام مخدر موجود در دستمال مرطوب را به "ال اس دی" اصلاح کرد ! ماده "L.S.D" نوعی روانگردان به شدت توهم زاست که احساس شخص نسبت به محیط پیرامون را مختل کرده و اثرات آن حتی تا دو روز در بدن فرد وجود دارد .
هیچ گزارشی از وجود L.S.D در دستمال ها وجود ندارد و با توجه به آثار مصرف این ماده، عملا امکان استعمال آن بدون متوجه شدن مصرف کننده وجود ندارد.
سوژه چهارم؛ جنايت هولناك در دانمارك؟ قتل عام بیرحمانه دلفین ها؟
آیا مراسم گریندارپ در جزیره فارو Faroe دانمارک، شامل کشتار و قتل عام دلفین است؟ آیا این مراسم برای بلوغ جوانان یا راضی کردن شیطان انجام میشود؟ آیا دلفینهای کالدرون که در معرض انقراض هستند به خاطر سنت قدیمی مردم جزیره فارو قتل عام میشوند؟
درست است که مردم جزیره فارو دلفینها را میکشند. اما اینکه این عمل «کشتار» یا «قتل عام» نامیده شود خیلی صحیح نیست؛ چرا که هدف آن تامین غذای ساکنین جزیره است و دقت در همین یک نکته میتواند کل مساله را تغییر دهد.
نمونه های متن شایعه:
"اين فاجعه شیطانی، هر سال در جزیره فارو در دانمارك به خاطر جشن بلوغ نوجوانان و ورود به مرحله بزرگسالي رخ می دهد و قربانياني جز دلفين هاي باهوش و زيباي "کالدرون" ندارد!
اين دلفين ها براي بازي و دوستي به نزد انسانها مي آيند و انسان هاي متمدن غربی و مفتخر به فرهنگ جامعه مدنی، با ضربات چاقو بدن آنها را زنده زنده سلاخي مي كنند تا دلفين ها در خون خود جان بدهند و دریا را سرخ رنگ کنند؛ باشد که شیطان راضی شود
جنايت هولناك در دانمارك
جنايتي که هر ساله در جزيره فارو در دانمارک به مناسبت بلوغ نوجوانان براي ورود به مرحله بزرگسالي قربانياني جز نهنگ هاي باهوش و زيباي کالدرون ندارد.
این دلفین ها برای بازی و دوستی به نزد انسانها می آیند و انسان های متمدن! با ضربات چاقو بدن آنها را زنده زنده سلاخی می کنند تا دلفین ها را از بین ببرند. با توجه به این که دلفین ها در طرح حفظ گونه هستند و حق شکار و کشتن انها وجود ندارد. این اعمال ناشی از عدم توجه به محیط زیست و حیات وحش است . طی تماسی که با سفارت دانمارک در تهران داشتیم انها اعلام بی اطلاعی کردند که البته این واکنش طبیعی بود.
جشنواره گریندارپ یا «کشتار دلفین» در دانمارک
در این مراسم جوانانی که به سن ۲۰ سالگی رسیده اند با تله گذاری، دلفین نهنگ های شکم سفید آتلانتیکی را به دام می اندازند و به شکل وحشیانه ای می کشند تا ثابت کنند پا در بزرگسالی گذاشته اند!گفته می شود به خاطر این سنت قدیمی اسکاندیناوی در ۳۰ سال گذشته شش میلیون دلفین به این شیوه قتل عام شدهاند. مردم فارو، این سنت را یکی از مهمترین سنتهای تاریخی خود میدانند و این در حالی است که «گراندارپ» به شدت فعالان محیط زیست را بر انگیخته است.
شرم بر دانمارک باد
دریا غرق در خون است اما نه به دلیل وضعیت طبیعی جو و آب و هوا!!!
این فاجعه به خاطر بی رحمی انسان های به ظاهر متمدنیست که صدها دلفین زیبا و باهوش کالدرون رو قتل عام میکنند.
این اتفاق هر سال در جزیره ی فرو در دانمارک میافتد. عاملان اصلان این سلاخی نوجوانان هستند. چـــــــــــرا؟! برای اینکه نشون بدن بزرگ و بالغ شدن ... بربری های وحشی!!!
در این جشن بزرگ، از هیچ عملی برای خوشگذرونی اِبایی نمیکنند. همه ی افراد برای کشتن دلفین ها و یا مشاهده ی صحنه های تاسف بار و تماشایی ظالمانه دیگران می آیند.
لازم به یادآوری هست که دلفین های کالدرون همانند دیگر انواع خاص دلفین ها نزدیک به انقراض هستند.
این دلفین ها برای بازی و نزدیک شدن به انسان ها به طرف اونا میان. همچون یه رابطه عمیق و خالص دوستانه!!!
اونا به راحتی و بدون درد نخواهند مرد؛ اونا به دفعات به وسیله ی قلاب های ضخیم مورد حمله قرار میگیرند. در این لحظات نواهایی مظلومانه که بسیار شبیه کودکان است از خود بروز میدهند. او زجر خواهد کشید بدون هیچ رحم و دلسوزی تا اینکه این حیوانات مظلوم و شیرین آرام آرام در خون خود از بین بروند.
The sea is stained in red and in the mean while its not because of the climate effects of nature. It's because of the cruelty that the human beings (civilized human) kill hundreds of the famous and intelligent Calderon dolphins. This happens every year in Feroe island in Denmark . In this slaughter the main participants are young teens.
WHY? To show that they are adults and mature.... BULLLLsh
In this big celebration, nothing is missing for the fun. Everyone is participating in one way or the other, killing or looking at the cruelty supporting like a spectacular. Is it necessary to mention that the dolphin Calderon, like all the other species of dolphins, it's near distinction and they get near men to play and interact. In a way of PURE friendship. They do not die instantly; they are cut ۱, ۲ or ۳ times with thick hocks. And at that time the dolphins produce a grim extremely compatible with the cry of a new born child.
But he suffers and there for no compassion till this sweet being slowly dies in its own blood! Its enough
We will send this mail until this email arrives in any association defending the animals, we will not only read. That would make
DENAMRK: WHAT A SHAME, A SAD SHAME. THIS MAIL HAS TO BE SEEN . THERE IS NO WORST BEAST THAN HUMAN KIND ITSELF!
While it may seem liar even today continues to be made this time of year BRUTAL, Dantesque, bloody slaughter in the Faroe Islands, which belong to Denmark. A country supposedly 'civilization' AND EUROPEAN UNION country. For many people this attack to life is unknown , to sensitivity. IN THIS bloody slaughter to attend Moz to 'show' entering adulthood (!) Is absolutely incredible that no one does ANYTHING to prevent this barbarism that are committed against Calderon, an intelligent dolphin who has the particularity of approaching People out of sheer curiosity. fwd this everywhere, PLEASE.
Pass it on to your friends around the world! It is OUTRAGEOUS! Make Denmark STOP!
بر خلاف ادعای شایعه: دلفینها به خاطر استفاده از گوشت و روغنشان شکار میشوند.
صید دلفین و نگهداری گوشت آن برای زمستان از رسوم دیرینه مردم جزایر فارو است که تا امروز نیز ادامه دارد. شکار برای انگیزههای تجاری انجام نمیشود و گوشت شکار به فروش نمیرسد؛ بلکه به طور یکسان بین متقاضیان تقسیم میشود و باقیمانده برای افراد سالمند، بیمار و ... کنار گذاشته میشود. مخالفان این مراسم شکار معتقدند - با فراوان شدن غذاهای جایگزین - نیاز به گوشت دلفین دیگر مانند گذشته وجود ندارد و بنابراین صید نیز باید متوقف شود. (به علاوه اخیرا مسئولان بهداشت فارو دریافتهاند که گوشت دلفینها آلودگی بالایی به جیوه و سموم دیگر دارد و برای مصرف مناسب نیست)
گزارش مشاهدات عینی خبرنگار BBC
درباره اینکه حضور جوانان در مراسم معنای خاصی دارد یا خیر، علیرغم ادعاهای فراوان شایعه، قادر به یافتن مطلب مستدلی در این باره نبوده ایم.
همچنین برخی نسخ شایعه این مراسم را «سالانه» نامیدهاند که صحیح نیست؛ بلکه هر وقت دلفینها در نزدیکی ساحل رویت شوند مراسم شکار انجام میشود، که ممکن است در یک سال ۱۶ بار تکرار شود یا اصلا اتفاق نیفتد.
بر خلاف ادعای شایعه: تلاش میشود کشتن هر حیوان سریع و بدون درد باشد.
برخی نسخههای شایعه با عباراتی از قبیل «[دلفینها را] زنده زنده سلاخی می کنند»، «زجر خواهد کشید تا ... آرام آرام در خون خود از بین بروند» روش شکار را بیرحمانه و با مرگ تدریجی نشان میدهند. همچنین برخی نسخهها مدعیند «دلفين ها براي بازي و دوستي به نزد انسانها مي آيند»؛ در حالیکه دلفینها توسط قایقها به دام افتاده و از پشت به سمت ساحل مخصوص شکار رانده میشوند.
در فارو برای ابزار و روشهای شکار دلفینها قوانین کاملی وجود دارد که روند کار را از تجهیزات مجاز درون قایقها، تا لحظه به دام انداختن و هدایت دلفینها به ساحل و نهایتا تا انتهای شکار در بر میگیرد. برای کنترل و نظارت بر اجرای این قوانین، ساحلهای مجاز برای شکار مشخص شده و نماینده دولت فارو در این سواحل حضور دارد. همچنین تحقیقاتی روی روشهای مختلف شکار و مدت زمان جانکندن هر دلفین در آنها انجام شده است تا کمترین آزار ممکن به حیوان وارد شود. ( منبع )
دولت فارو زمان میانگین برای مرگ هر دلفین با روشهای نوین را ۲۹ ثانیه اعلام کرده است. ( منبع )
مشخص نیست که: دلفینهای «نهنگ خلبان» (Pilot Whale) در معرض انقراض است یا خیر.
دلیل دیگر مخالفین با صید دلفین در جزایر فارو، خطر انقراض دلفینها است. غالب دلفینهایی که توسط مردم جزیره فارو شکار میشوند «نهنگ خلبان بالهبلند» یا long-finned pilot whale هستند.
* آخرین آمار موجود IWC : در سال ۱۹۸۹، جمعیت این دلفینها در اقیانوس اطلس ۷۸۰ هزار عدد تخمین زده شده است. (میانگین شکار در جزایر فارو حدود ۸۵۰ عدد در سال و ۰.۱% این تعداد است - آمار رسمی )
* نظر IUCN : این گونه را در رده «کمبود اطلاعات» دستهبندی کرده است، چرا که اطلاعات کافی درباره جمعیت این گونه وجود ندارد. همچنین ذکر میکند که IWC، ICES و NAMMCO به این نتیجه رسیدهاند که احتمالا شکار در جزایر فارو قابل تحمل (sustainable) است.
* نظر American Cetacean Society : جمعیت نهنگ خلبان مشخص نیست، و اگرچه در بعضی نقاط از بین رفتهاند، نهنگهای خلبان در معرض انقراض محسوب نمیشوند.
* اما نهنگ خلبان در ضمیمه دوم قرارداد CMS (معروف به Bonn Convention) جزو حیوانات محافظت شده (strictly protected) آورده شده است. ( منبع )
نکات تکمیلی
-
اگرچه جزایر فارو جزئی از دانمارک به شمار میروند، تا حد زیادی از دولت دانمارک مستقل هستند و دولت و پرچم مخصوص خود را دارند. حتی با وجود آنکه دانمارک عضو اتحادیه اروپا است، جزایر فارو عضو اتحادیه اروپا نیستند! ( 1 و 2 )
-
با پیدا شدن مقادیر بالای سمومی مانند جیوه، PCB و DDT در گوشت دلفین، مسئولان پزشکی فارو در سال ۲۰۰۸ هشدار دادند که مصرف گوشت و روغن دلفینها برای انسان مناسب نیست. ( منبع )
متعاقبا گزارشی در سال 2009 منتشر شد که از قول یک مقام ارشد پزشکی در فارو، از کاهش مصرف گوشت دلفین در بین جوانان فارویی خبر میداد.
منابع:
-
مطالبی در مورد روشهای شکار و زمان مرگ دلفین در هر یک
-
آخرین آمار موجود از جمعیت دلفینهای «نهنگ خلبان» - سازمان IWC
-
آمار رسمی دولت فارو از شکارهای سالهای مختلف، تعداد و نوع دلفینها و ...
-
اطلاعات «نهنگ خلبان» در سازمان IUCN
-
اطلاعات «نهنگ خلبان» در American Cetacean Society
نظر کاربران
ممنونم كه اينقدر وقت مي گذارين و مطالب رو با منبع ذكر مي كنين . به نظر من از بهترين مطالب اين مجله هستين.
وقتی خبر قتل دختری که میشناختم و از اخبار کشته شدنش باخبر بودم رو تو تلگرام با داستانهای عجیب و من درآوردیشون خوندم مطمئن شدم هیچ کدوم از خبرهای این شبکه های مجازی اعتبار ندارن.
واقعا بعضیا ذهن خلاقانه ای در شایعه پراکنی دارن.داستان نویسای خوبی میشن