طنز؛ دروغ بگیم، بزرگ میشه!
وحید میرزایی در وبسایت چیزنا نوشت:
آیا شما زیاد دروغ میگویید؟ آیا زبان و دهانتان به گفتن دروغ عادت کرده یا اصطلاحاً آداپته شده است؟ آیا دیگر موقع دروغ گفتن صدایتان نمیلرزد؟ آیا کرم پودر «بانوی شرقی» دیگر جوابگوی گونههای سرخ و سفید شدهٔ ناشی از دروغ نیست؟ خب کرم پودرتان را نمیخواهید عوض کنید؟ آیا شما از دروغ برگشتهاید اما دروغ از شما بر نمیگردد؟ آیا تعداد و حجم دروغهایی که میگویید دیگر آنقدر زیاد شده که همسرتان از شما راضی نیست؟ آیا همسرتان دوشب پیش که از شما خواست برای خریدن سِت شکلاتخوری دویست هزار تومان پول به او بدهید و شما کف دستتان را نشان دادید وگفتید «بیا بکن، ندارم!»، فهمید به او دروغ گفتید؟ آیا بهتر نبود کیف پولتان را روی کنسول آشپزخانه نمیگذاشتید؟ خب دید پولهایتان را عزیزِ من!
تاریخچه:
واقعیت این است که هیچ کس نمیداند اولین دروغ بشر را چه کسی گفت. یعنی اگر هم میدانست و به همه اطلاع میداد، کسی نمیتوانست بفهمد او راست میگوید یا دروغ. حتی مورخان نمیدانند اولین حرف راست را چه کسی زد. خر تو خری است خلاصه.
اساطیر:
اگرچه پینوکیو در کشورهای توسعه یافته و البته رو به اضمحلال غربی، نماد دروغگویی است اما خب به هر حال نتوانست آن طور که باید و شاید کارکرد اجتماعی داشته و درس عبرت شود چرا که با پیشرفت علم پزشکی، بشر توانست با سپردن خود به تیغ جراحی، بینی خود را کوچک و کوچکتر کرده و نوکش را بدهد بالا. بنابراین کاربر دیگر هیچ ترسی از گفتن دروغ و بزرگ شدن بینی نداشت. کار به جایی رسید که حتی آنان که دروغ نمیگفتند به بهانهٔ پولیپ، تنگی نفس و انحراف بینی، نوکش را دادند بالا. لذا با پیشرفت علم نه تنها دروغ امری زشت و مذموم تلقی نشد بلکه دماغهای سر بالا مد شد و مردم به بهانه زیبایی و فیتنس، همه چیزشان را دادند بالا. در مشرق زمین هم که چوپان دروغگو نماد دروغگویی بود، باز هم نتوانست عاملی بازدارنده در جهت القای حس صداقت در بشر شود چرا که در بستر زمان و سیر تاریخ، با وجود اینکه چوپان همان چوپان بود اما گوسفند همان گوسفند نبود. درواقع بود اما به همان قیمت سابق نبود. الان گوشت گوسفندی راسته ران بدون چربی، کیلویی هفتاد هزار تومان است. بنابراین گوسفندان خودشان یک پا گرگ شدند. حالا هی چوپان داد بزند: «گرگ… گرگ…» تا دهانش جر بخورد.
فیزیولوژی:
از همان زمان که آپشن دروغ به سیستم عامل انسان اضافه و در قسمت «کنترل پنل» تیکش زده شد، این سؤال اساسی ذهن بشر را به خود مشغول کرد که «وقتی دروغ میگوییم، چه شکلی میشویم؟» تحقیقات زیادی در این زمینه صورت گرفت اما آنچه عیان است اینکه… اینکه… راستش… خب… اینکه…. بله یکی از تابلوترین علائم فرد دروغگو همین لکنت زبان و مِن و مِن کردن است. چون بیم آن میرود با ادامهٔ این بخش، سایر علائم دروغ در نگارنده متظاهر شده و صداقت کل متن زیر سؤال رود، شما را به خواندن بخش نهایی این متن دعوت میکنم.
فرجام:
حالا لابد میگویید این مطلب هم قرار است با یک پیام اخلاقی و شعاری گلدرشت، تمام شود. بله، دقیقاً حق با شماست. پس بیایید به هم دروغ نگوییم، با هم نیز نگوییم. اصلاً چه کاری است، کلاً نگوییم. (پرده کرکره رو به حیاط را با انگشتش کنار میزند و از لای آن به دوردست خیره میشود. دستی به موهایش میکشد و از کادر خارج میشود و با سر میرود توی دیوار. حواسش پرت کادر شد. کاش جلوی پایش را نگاه میکرد.)
آیا شما زیاد دروغ میگویید؟ آیا زبان و دهانتان به گفتن دروغ عادت کرده یا اصطلاحاً آداپته شده است؟ آیا دیگر موقع دروغ گفتن صدایتان نمیلرزد؟ آیا کرم پودر «بانوی شرقی» دیگر جوابگوی گونههای سرخ و سفید شدهٔ ناشی از دروغ نیست؟ خب کرم پودرتان را نمیخواهید عوض کنید؟ آیا شما از دروغ برگشتهاید اما دروغ از شما بر نمیگردد؟ آیا تعداد و حجم دروغهایی که میگویید دیگر آنقدر زیاد شده که همسرتان از شما راضی نیست؟ آیا همسرتان دوشب پیش که از شما خواست برای خریدن سِت شکلاتخوری دویست هزار تومان پول به او بدهید و شما کف دستتان را نشان دادید وگفتید «بیا بکن، ندارم!»، فهمید به او دروغ گفتید؟ آیا بهتر نبود کیف پولتان را روی کنسول آشپزخانه نمیگذاشتید؟ خب دید پولهایتان را عزیزِ من!
تاریخچه:
واقعیت این است که هیچ کس نمیداند اولین دروغ بشر را چه کسی گفت. یعنی اگر هم میدانست و به همه اطلاع میداد، کسی نمیتوانست بفهمد او راست میگوید یا دروغ. حتی مورخان نمیدانند اولین حرف راست را چه کسی زد. خر تو خری است خلاصه.
اساطیر:
اگرچه پینوکیو در کشورهای توسعه یافته و البته رو به اضمحلال غربی، نماد دروغگویی است اما خب به هر حال نتوانست آن طور که باید و شاید کارکرد اجتماعی داشته و درس عبرت شود چرا که با پیشرفت علم پزشکی، بشر توانست با سپردن خود به تیغ جراحی، بینی خود را کوچک و کوچکتر کرده و نوکش را بدهد بالا. بنابراین کاربر دیگر هیچ ترسی از گفتن دروغ و بزرگ شدن بینی نداشت. کار به جایی رسید که حتی آنان که دروغ نمیگفتند به بهانهٔ پولیپ، تنگی نفس و انحراف بینی، نوکش را دادند بالا. لذا با پیشرفت علم نه تنها دروغ امری زشت و مذموم تلقی نشد بلکه دماغهای سر بالا مد شد و مردم به بهانه زیبایی و فیتنس، همه چیزشان را دادند بالا. در مشرق زمین هم که چوپان دروغگو نماد دروغگویی بود، باز هم نتوانست عاملی بازدارنده در جهت القای حس صداقت در بشر شود چرا که در بستر زمان و سیر تاریخ، با وجود اینکه چوپان همان چوپان بود اما گوسفند همان گوسفند نبود. درواقع بود اما به همان قیمت سابق نبود. الان گوشت گوسفندی راسته ران بدون چربی، کیلویی هفتاد هزار تومان است. بنابراین گوسفندان خودشان یک پا گرگ شدند. حالا هی چوپان داد بزند: «گرگ… گرگ…» تا دهانش جر بخورد.
فیزیولوژی:
از همان زمان که آپشن دروغ به سیستم عامل انسان اضافه و در قسمت «کنترل پنل» تیکش زده شد، این سؤال اساسی ذهن بشر را به خود مشغول کرد که «وقتی دروغ میگوییم، چه شکلی میشویم؟» تحقیقات زیادی در این زمینه صورت گرفت اما آنچه عیان است اینکه… اینکه… راستش… خب… اینکه…. بله یکی از تابلوترین علائم فرد دروغگو همین لکنت زبان و مِن و مِن کردن است. چون بیم آن میرود با ادامهٔ این بخش، سایر علائم دروغ در نگارنده متظاهر شده و صداقت کل متن زیر سؤال رود، شما را به خواندن بخش نهایی این متن دعوت میکنم.
فرجام:
حالا لابد میگویید این مطلب هم قرار است با یک پیام اخلاقی و شعاری گلدرشت، تمام شود. بله، دقیقاً حق با شماست. پس بیایید به هم دروغ نگوییم، با هم نیز نگوییم. اصلاً چه کاری است، کلاً نگوییم. (پرده کرکره رو به حیاط را با انگشتش کنار میزند و از لای آن به دوردست خیره میشود. دستی به موهایش میکشد و از کادر خارج میشود و با سر میرود توی دیوار. حواسش پرت کادر شد. کاش جلوی پایش را نگاه میکرد.)
پ
ارسال نظر