ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (۲۲)
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما
دکتر هافمن(هلنا بونهم کارتر):از اونجا که یه آدم میتونه یه هیولا بشه، یه هیولا هم میتونه یه آدم بشه!
Dark Shadows |2012| Tim Burton
مک نامارا: بین خودمون میمونه شلمر... زمان جنگ چیکار می کردی ؟!
شلمر: فعالیت زیرزمینی می کردم...
مک نامارا: منظورت اینه که توو نهضت مقاومت بودی ؟!
شلمر: نه... توو مترو کار می کردم !...
One, Two, Three |یک، دو، سه 1961| بیلی وایلدر
کوچیک که بودم دلم میخواس زودی بزرگ بشم، ولی الان اصلاً نمیفهمم آدم چرا باید بزرگ بشه. حالا که خودم بزرگتر شدم فکر میکنم آیندهم مثِ اینه که آدم بیخودی تو اتاقِ انتظار بشینه. یا تو یه ایستگاهِ بزرگِ قطار که پُرِ تابلو و صندلیه. یه عالمه آدم تُندوتُند از کنارم رد میشن، ولی انگاری من رو نمیبینن. همهشون هم عجله دارن که زودی سوارِ قطار بشن. لابد یه جایی دارن که میخوان برن، یا یه کسی رو دارن که میخوان ببیننش، ولی من چی؟ اونجا منتظر نشستم؛
منتظرم اتفاقی چیزی برام بیفته...
Girl on the Bridge |1999| پاتریس لوکنت
فرن کوبلیک: من هیچوقت سرما نمیخورم.
سی سی بکستور: جدی؟ یه بار داشتم یه مطلبی می خوندم، نوشته بود به طور متوسط نیویورکی های بین ۲۰ تا ۵۰ ساله در سال ۲.۵ بار سرما می خورن.
فرن کوبلیک: اوه! چقدر الان حس بدی دارم!
سی سی بکستور: برای چی؟
فرن کوبلیک: خب وقتی من اصلا سرما نمی خورم، برای اینکه حساب و کتاب درست در بیاد، یه بنده خدایی احتمالا ۵ بار در سال سرما میخوره!
سی سی بکستور: آره! فکر کنم اون بنده خدا منم!
The Apartment| آپارتمان 1960| بیلی وایلدر
کسی که گوش وایسه اغلب حقیقت رو معکوس میشنوه .....
Chinese Roulette|رولت چینی 1976 | رینر ورنر فاسبیندر
سه روزه با هیچکس حرف نزدم. حتی ازش خوشم اومد. فکر میکنم بد نباشه یه مدت اصلن حرف نزنی. همه چی رو با کلمات نمیشه بیان کرد.
The Mirror | 1975 | Andrei Tarkovsky
-ناصر معاصر: من فقط پیش دستی کردم..همین. اگه من این نقشه رو نمیکشیدم شاید اون می کشید! وضعشون رو دیدی؟! هیچی از هیچکدومشون کم نمیشد، من از دزد دزدیدم
+گلرخ کمالی: چه بلبشویی میشه وقتی همه بخوان از هم بدزدن..!
سگ کُشی
کارگردان: بهرام بیضایی
رضا مارمولک :
آقای فضلی انقدر گیر نده به این جوونا...
آخه بهشت که زورکی نمیشه عزیز برادر...
اونقدر فشار میاری که از اونور جهنم میزنه بیرون..!!!
مارمولک
کارگردان: کمال تبریزی
- تو اولي نيستي، من با خيليا عاشقيت داشتم،اما ديگه تا وقتي پيش آقام خاکم کنن،خود خودتي اگه اولي نبودي اينو بدون آخري هستي...
سوته دلان| ۱۳۵۶| زنده یاد علی حاتمی
وقتی کسی رو که دوست داری رو از دست میدی
اون واقعا رهات نمیکنه.بلکه میره به قسمت مخصوصی تو قلبت.
-من نمیخوام تو قلبم باشه،میخوام اینجا پیشم باشه.
Frankenweenie -۲۰۱۲- Tim Burton
عزت الله انتظامي: انقدر تو اين شهر خر پيدا ميشه كه ما پياده جاي نريم ...
ديوانه اي از قفس پريد| ۱۳۸۱| احمدرضا معتمدي
آقای پینگ: فکر میکنم الان وقتشه چیزی رو بهت بگم که خیلی وقت پیش باید بهت میگفتم...
پو: خب...؟
آقای پینگ: ترکیب سری سوپ ترکیبی من...
پو: آها...
آقای پینگ: ترکیبی سری سوپ ترکیبی من اینه: هیچی.
پو: ها؟!
آقای پینگ: شنیدی چی گفتم... هیچی، ترکیب سری وجود نداره.
پو: صبر کن، صبر کن... یعنی این فقط یه سوپ رشته فرنگی معمولیه؟ سس خاص یا همچین چیزی بهش اضافه نمیکنی؟
آقای پینگ: نیازی نیست. برای خاص کردن چیزی، فقط باید باور کنی که اون چیز خاصه.
Kung Fu Panda| پاندای کونگفوکار 2008| جان استونسون، مارک آزبرن
اندی (تیم رابینز): میدونی مکزیکیها در مورد اقیانوس آرام چی میگن؟
رِد (مورگان فریمن): نه.
اندی: میگن هیچ گذشتهای نداره. این دقیقاً همون جاییه که من میخوام زندگی کنم. یه جای گرم که هیچ گذشتهای نداره.
The Shawshank Redemption| رهایی از شاوشنک ۱۹۹۴| فرانک دارابونت
زن ها تا وقتی عاشق نشده اند بــــهتــریــن روانکاوها هستند ولی وقتی عاشق میشوند تبدیل میشن به بـــهتـــریـــن بــیــماران روانـــی ..!
Spellbound |طلسم شده ۱۹۴۵| سر آلفرد جوزف هیچکاک
+ خیلی از ستارههایی که ما الان میبینیم شاید میلیونها سال پیش مُردن. ولی ما به خاطر مسافتی که باهاشون داریم هنوز داریم اونا رو میبینیم.
- یعنی اینقدر دورن؟
+ خیلی دور، خیلی نزدیک. وقتی با دنیای خودمون مقایسه کنیم خیلی دورن، اما اگه با کهکشانهای دیگه مقایسه کنیم تازه میفهمیم چقدر به ما نزدیکن و ما خبر نداریم.
خلیی دور خیلی نزدیک| رضا میرکریمی
پ
نظر کاربران
همچین دیالوگی که از مارلو براندو بیان شده: ترجیح میدم رو متورم بشینم و به کلیسا فکر کنم تا تو کلیسا بشینمو به موتورم فکر کنم در فیلمش نیست و این دیالوگ ساختگیه و به تقلید از شریعتیه که میگه ترجیح میدم در خیابان راه برمو به خدا فکر کنم تا در مسجد باشمو به کفش هام فکر کنم...