پس از طلاق، مجردی لذت ببرید
بسیاری از افراد بعد از طلاق، معمولا در گذشته زندگی می کنند. آنها روزها و ساعت های بسیاری را با مرور خاطراتشان می گذرانند و در باتلاق آرزوهای ناکام مانده شان باقی می مانند.
مجله راز: بسیاری از افراد بعد از طلاق، معمولا در گذشته زندگی می کنند. آنها روزها و ساعت های بسیاری را با مرور خاطراتشان می گذرانند و در باتلاق آرزوهای ناکام مانده شان باقی می مانند اما همیشه هم اینطور نیست؛ اتفاقی که پس از طی مراحل بازسازی پس از طلاق رخ می دهد آن است که فرد مطلقه به زمان حال برمی گردد و وابستگی خود را به گذشته فراموش می کند. او اینک پس از گذشتن از هجده مرحله انکار، ترس، سازگاری، تنهایی، نیاز به دوستی و حمایت، احساس گناه و طرد شدن، احساس غم، احساس خشم و پرخاشگری، رها شدن و دل کندن، بازیابی احساس خودارزشمندی و عزت نفس، انتقال از گذشته به حال، صداقت داشتن با خود، مرور مفهوم عشق و درک نوع رابطه عاطفی مطلوب، بازسازی اعتماد، بازیابی دوباره تمایلات جنسی، رسیدن به استقلال و توانایی برنامه ریزی و رسیدن به هدفمندی، کم کم می تواند دوباره روی پاهای خود بایستد و به عنوان فردی مستقل، برای آینده خود برنامه ریزی کند.
واقعیت این است که فردی که هنوز دچار رنج عاطفی است نمی تواند به راحتی برای آینده خود تصمیم گیری کند؛ خصوصا اگر در جریان جدایی، عزت نفسش آسیب دیده باشد اما کسی که از این مراحل هجدگانه به سلامت عبور می کند، در نهایت به جایی می رسد که نقطه رهایی و آزادی است. آزادی و رهایی یعنی اینکه فرد بالاخره می تواند کاملا خودش باشد؛ به طوری که قادر است در کمال آزادی در زندگی مستقلی که خود آن را به وجود آورده است، زندگی کند و در نهایت، فرد مناسب دیگری را برای ازدواج، برگزیند.
البته طی کردن مسیر بازسازی، برای عده زیادی مشکل است و اغلب، پیش از رسیدن به مرحله آزادی، آن را رها می کنند. این افراد از رفتن و رشد کردن خسته می شوند و می خواهند استراحت کنند. عده ای هم از ادامه دادن این مسیر منصرف می شوند، چون می ترسند نتوانند تغییرات لازم را در خود به وجود آورند. اگر شما هم جزو این افراد هستید، باید بدانید که اگر در طول این مسیر خسته شدید، اشکالی ندارد که مدت زمانی را در یک مرحله خاص بمانید و استراحت کنید، اما باید دقت کنید که هدف اصلی، رسیدن به آزادی است؛ برای همین، به محض آنکه مجددا انرژی لازم را برای طی کردن مسیر پیدا کردید، بهتر است راه بیفتید و برای رسیدن به آزادی، مراحل باقیمانده را یک به یک طی کنید. درست است که حمایت، امیدواری و باور این حقیقت که می توانید از عهده این کار برآیید، به شما کمک می کند تا مسیر را بهتر طی کنید اما در نهایت این شما هستید که باید تصمیم بگیرید.
طی کردن مراحل هجده گانه بازسازی، به شما کمک می کند خود را بیشتر و عمیق تر دوست داشته باشید و از تنهایی و استقلال خود لذت ببرید و در مسیر زندگی، با افرادی روبرو شوید که به احتمال زیاد، عقاب هستند نه بوقلمون صفت!
رسیدن به مرحله آزادی، یعنی رها شدن از قید نیازهایی که رفتار ما را کنترل می کنندو نشانه رسیدن به این مرحله آن است که بتوانید دوباره خود واقعی تان باشید. خودی که دیگر سرشار از احساس گناه، تنهایی، خشم، افسردگی و غم نیست و می تواند والدِ انتقادگر درونی خود را به زانو درآورد و با قدرت و عزت نفس، صفات ارزشمند وجود خود را باور کند و آن را به دیگران نیز بقبولاند.
ما نیز در مجله «راز» برای همه دوستانی که خواننده این سری مقالات بودند، آرزوی موفقیت و رهایی داریم و دعا می کنیم که بتوانند به قله آزادی برسند و امیدواریم زندگی زیبا و سعادتمندانه ای در انتظارشان باشد.
در پایان، آزمونی ارائه می شودکه دوستان می توانند به کمک آن، پیشرفت ماهیانه خود را در کلیه مراحل بررسی کنند و نتیجه آن را بر روی کارتی یادداشت و نگهداری نمایند. مرور پاسخ های شما به سؤالات مطرح شده در این آزمون، می تواند به سادگی نشان دهد که آیا شما با قدرت هر چه تمام تر در مسیر رشد و حرکت به سمت آزادی گام برمی دارید یا اینکه همچنان در بعضی قسمت ها دچار ضعف هستید!
آزمون ارزیابی مراحل هجده گانه بازسازی روحی و عاطفی افراد پس از طلاق
۱- می توانم احساست خود را با کلمات مناسب بیان کنم.
۲- می توانم احساست خود را با فرد دیگری در میان بگذارم.
۳- حداقل یک یا دو دوست حقیقی دارم که می توانم برای حل مشکلات پیچیده ام از آنها کمک بخواهم.
۴- می توانم خشم خود را به درستی مهار کنم و به خودم و دیگران آسیب نرسانم.
۵- احساست و افکار مربوط به دوره سازگاری بعد از طلاق را در دفترچه ای ثبت می کنم.
۶- در ماه گذشته حداقل یک دوست جدید پیدا کرده ام و با یکی از دوستان قدیمی ام تماس گرفته ام.
۷- بعد از مطالعه مراحل بازسازی، مراحلی را که نیاز به تمرین و کار بیشتری دارد، شناسایی و برای شروع، برنامه ریزی کرده ام.
۸- در هفته گذشته برای رشد شخصی خود، زمانی را به کارهای مفید اختصاص داده ام؛ کارهایی مانند مطالعه یک کتاب خوب، رسیدگی به وضع تغذیه ام، شرکت در یک کلاس آموزشی، نمایشگاه یا سخنرانی و شروع تمرینات ورزشی.
۹- به طور جدی درباره مراجعه به مشاور برای ارتقای روابط خود در جهت رشد شخصی و یا سرعت بخشیدن به روند سازگاری، فکر کرده ام.
۱۰- هفته گذشته زمانی را در تنهایی به دعا، ژرف اندیشی و تفکر اختصاص داده ام.
۱۱- هفته گذشته حسابی خودم را تحویل گرفتم و لطفی در حق خودمانجام دادم.
۱۲- برای آنکه خودم را بهتر بشناسم، به دردها و تنش های جسمی و احساساتم توجه می کنم.
۱۳- به طور منظم ورزش می کنم.
۱۴- احساس می کنم محبت و مهربانی صادقانه خانواده و دوستانم، نیاز مرا به حمایت و محبت تامین می کند.
۱۵- در هفته گذشته توانستم حداقل یک تغییر کوچک در عادات روزانه ام ایجاد کنم که احساس خوبی در من به وجود آورد.
۱۶- خودم را همانطور که هستم، دوست دارم.
۱۷- با رعایت اصول تغذیه ای سالم، به سلامت جسم خودم توجه دارم.
۱۸- برای آینده خود به طور دقیق برنامه ریزی کرده ام.
۱۹- هفته گذشته به کودک درونم اجازه دادم کمی تفریح کند.
۲۰- دیگر احساسات سرکوب شده ای چون خشم، تنهایی، طرد شدن یا احساس گناه را با خود این سو و آن سو نمی برم چون یاد گرفته ام که آنها را به درستی مدیریت کنم.
۲۱- اکنون بهتر از گذشته امور خود را کنترل می کنم.
نظر کاربران
طلاق در ایران برای افرادی که نمیتوانند به راحتی آزاد زندگی کنند بسیار دشواره! چون سُنّت های خانوادگی و ایرانی اجازه این راحتی را به افراد نمیده!
Man 2sal pish talaghamo gereftam ama vagahan nemiyarzid be dardesaresh ke hame mano too familo ashnao daro hamsaye becheshme ye tome mibinan!!
پاسخ ها
مهتاب جان اگر بخوای همیشه اینقدر حسلس باشی نمیتونی از این حصار بیرون بیای به نگهها و حرفها توجه نکن و به خودت بگو اینقدر شجاع بودم و عزت نفس داشتم که تونستم از یک زندگی با یک فرد بیخود بیرون بیامو واسه خودم و برای آینده خودم بدون کمک مردها به زندگیم ادامه بدم همیشه توکلت بخدا باشه چون وقتی اونو تو قلبت داشته باشی دیگه نگران چیزی نمیشی و بهترین زندگی رو خواهی داشت برات آرزوی بهترینها رو دارم......
من طلاق گرفتم- خیلی راحت هم دارم زندگی میکنم- شغل پیدا کردم حالا هم دارم درس میخونم - خداروشکر که راه هم رو پیدا کردم و دیگه یه آدم افسرده و غمگین نیستم
پاسخ ها
مشکلاتی داره که بهش اشاره نکردی! چشمانی که آدمو آزار میده یا حرفایی که حال آدمو به هم میزنه !
به هیچکس نگفتم که جدا شدم- دلیلی هم ندیدم که بگم- حتی فامیلم فکر میکنند جدا زندگی میکنم بعد از ده سال - خانواده ام هم بعد از یکسال فهمیدند- وقتی فرهنگ مردم ایران اینقدر پایینه برای چی باید به همه بگی که جدا شدی- هیچ کس قدم خیر که برات بر نمیداره - همه میشن نمک لای زخمت - پس بهتره که به کسی نگی جدا شدی
من ازدواج کردم خیلی هم خوبه به همه هم میگم ازدواج کنید با سختی ها هم باید کنار بیایم هر دو خیلی هم ازدواج خوب هس
پاسخ ها
بله
ازدواج خوبه اما باوجوداينكه نمي خواي ديگران درزندگيت دخالت كنند دخالت ميبيني وتمام سختي ورنج مال خودته
بیشتر زنهای ایرانی فقط به خاطر مسائل بعد از طلاق جرات این کارو ندارن و در بدترین شرایط به زندگی ادامه میدن
طلاق خيلى بده جوانها حواستون رو خيلى جمع كنيد حداقل پاى بچه اى در ميان نباشد بخدا خيلى گناه دارن حداقل تنها تفاهم زندگيتان داشتن بچه نباشد
من 4 ماه پیش عقد کردم و الان درحال جدائی هستم وقتی که انسان چه مرد و چه زن اززندگی خود لذتی نبرند و مایه عذاب هم باشند بهتره که ازابتدا تصمیم خودشون رو بگیرند.طلاق منفورترین حلال هاست.گاهی اوقات فقط یه راه حل میمونه و اون طلاق هستش
اگر گذاشتی ازدواج کنیم
هی چوب لا چرخ ما بکن
من 21 سالمه
طلاق گرفتم،دوستام همه ميگن خيلي قوي و صبورم
اما من همين الان هنوز يك ماه نشده كم اوردم
من يه زن بودم الان نميتونم مث يه زنداني زندگي كنم
ميدوونم محدوديت هايي هست كه بايد بپذيرم و با جون و دل هم ميپذيرمشون
اما خوب مثلا الان ميخوام درسم رو ادامه بدم اما خانوادم مانع ميشن
خوب من چيكار كنم
من نميخوام جلوشون واستم بگم اختيارم دست خودمه اما واقعا كم اوردم
همه اميدم به درسم بود
كه شايد بتونم دوباره بسازم زندگيمو
اما.....
لطفا كمكم كنيد
تلخ ترین اتفاق زندگی طلاقه
اونقدر سخته که هر کسی رو لااقل برای چند ماه از پا در میاره
هیچ وقت یک طرف مقصر نیست
ولی همیشه راهی برای ادامه زندگی هست اگه هر دو طرف بخوان
ای کاش همه ما صبور تر از انچه هستیم باشیم
ای کاش قبل از ازدواج خودمون رو برای سختی های ازدواج اماهده کنیم که با کوچکترین اختلاف نظر ها و اختلاف فرهنگ ها به فکر جدایی نیوفتیم
ای کاش در دوران عقد همدیگه رو تحمل نکنیم
ای کاش با احساسات هم بازی نکنیم
ولی اگر طلاق اتفاق افتاد ناامید نشین همیشه شروع دوباره سخته ولی موفقیتش خیلی شیرینه
من دو ماهه جدا شدم و جیلی سخت میگذره
برا همه اروزوی خوشبختی دارم
من بعد از 10 سال جدا شدم...تمام امکانات و مهریه روهم پرداخت کردم چون دو فرزندم پیش همسرم زندگی میکردند در منزل من....اما ...حلا بچه ها پیش من و در خانه پدری زندگی میکنم...پدرم در امده...خونه رو فروختم سرورسامونی بدم به زنگیم...اما هر دم از باغ بری می اید ...بچه ها بزرگ شدن و بیچارم کردن حالا دیگه خونه پدرمم جایی ندارن ..خونه جدا هم از گشنگی میمیرن چون خیلی یاغی شدن...کاشک میشد یجا زندگی مجردی رو آموزش میداد