جای خالی «تفکر نقادانه» در دبستانهای ما
تفکر نقادانه سال هاست که موضوعی مهم در تعلیم و تربیت قلمداد میشود. بعد از اجلاسیه انجمن روانشناسی آمریکا در سال ۱۹۴۸، بنیامین بلوم (Benjamin Bloom) پیشتاز طرح «اهداف تعلیم و تربیت» از جمله شناخت، درک، کاربرد، تحلیل، ترکیب (و تولید اندیشه) و ارزیابی شد. تفکر نقادانه در تعلیم و تربیت از همان زمان بود که مورد بحث قرار گرفت.
وظیفه ما معلمان و مربیان است که مهارت ها و روش های تفکر نقادانه برای حل مسائل را به دانش آموزان نوجوان آموزش دهیم. مشکل اینجا است که چگونه می توان این اهداف آموزشی مهم را محقق کرد و فعالیت های فکری مفید و تحول آفرین را در برنامه های درسی و آموزشی گنجاند. پیاده سازی این اهداف و روش ها ممکن است دشوار به نظر برسد، اما اغلب فقط نیازمند تغییری اندک در رویکرد ما به برنامه های آموزشی است. معلمان می توانند هر روز فرصت هایی را برای دانش آموزان فراهم کنند تا مطالبی را که با آن ها سر و کار دارند تشخیص دهند، ویژگی های آن ها را تحلیل و بر روی شباهت ها و تفاوت های میان آن ها تامل کنند. معلمان می توانند فرصت هایی برای طرح اندیشه های مختلف و برنامه ریزی و آزمودن برنامه ها ایجاد کنند. در اینجا به پاره ای از روش ها اشاره می کنم که معلمان و مربیان می توانند با استفاده از آن ها به دانش آموزان نوجوان در جست و جوی راه حل ها و تجربه اندوزی و آموختن از یافته های خودشان کمک کنند.
بی درنگ راه حلی را برای دانش آموز پیدا نکنید
به جای این کار، برای آن ها چیزهای بسیار ساده ای را به عنوان مسئله شناسایی کنید تا به حل آن ها بپردازند. کودکان کم سن و سال اگر فورا صندلی ای برای نشستن پیدا نکنند، یا نتوانند مداد شمعی خود را پیدا کنند و یا تصادفا کاغذی را که بر روی آن می نویسند پاره کننده، اغلب ناراحت و آشفته می شوند. می توان به آسانی به آن ها گفت «یک صندلی از آن طرف بردار و روی آن بنشین»، «بفرما این هم یک مداد شمعی قرمز» یا... اما بسیار بهتر است که در پاسخ بگوییم «بگذار کمی فکر کنیم تا ببینیم چطور می توانیم این مسئله را حل کنیم» و اجازه دهیم تا دانش آموز نظر خود را- صرف نظر از این که از دیدگاه ما بهترین راه حل است یا نه- بیان کند. هر چند یک طرح ابتدایی چه بسا کامل به نظر نرسد، اما دانش آموزان معمولا به تلاش های خود برای اصلاح آن مباهات می کنند.
پیش از خواندن یک کتاب، جلد آن را نگاه کنید و آن را به بحث بگذارید. به ویژگی ها و ساختار تصویری آن توجه کنید. اگر تصویر یک طویله بر روی جلد کتاب است، از دانش آموزان بپرسید که به نظرشان داستان درباره بیگانگان فضایی است یا حیوانات مزرعه. از آن ها بخواهید نظراتشان را درباره محتوای کتاب بیان کنند. پاسخ های آن ها را ثبت و بعدا مرور کنید. از آن جا که در این سن تفکر نقادانه کودکان در موارد زیادی صریحا آشکار می شود، ثبت و نگه داشتن گزارش مکتوب از پیشرفت های کودکان در این زمینه می تواند بسیار سودمند باشد.
هر چیز را با همه چیز مقایسه و مقابله کنید
پیش از شروع یک نقاشی با اسفنج، اسفنج را با قلم موی نقاشی مقایسه کنید و شباهت ها و تفاوت های آن ها در نقاشی را به بحث بگذارید. در فصل سیب، شکل، اندازه، طعم و رنگ انواع مختلف آن را با هم مقایسه و توجه دانش آموزان را به شباهت ها و تفاوت های آن ها معطوف کنید. هوای دیروز را با هوای امروز، دانه های آفتابگردان را با دانه های خشخاش، کشتی جنگی را با کشتی تفریحی، عدد ۶ را با عدد ۹، یا یک خط کش را با متر مقایسه و مقابله کنید. دو واژه را به لحاظ تعداد حروف و بخش ها، صدای ابتدا و آخر، یا معنی آن ها مقایسه کنید. دانش آموزان را تشویق کنید تا با دقت و از نزدیک به جزییات نگاه کنند و درباره معنا، هدف و اهمیت هرکدام بیندیشند.
طبقه بندی کنید
مجموعه های اشیاء را مرتب و دسته بندی کنید و نسبت به نظرات دانش آموزان در این مورد گشوده باشید. هنگامی که مجموعه ای شامل یک خط کش، یک رول نوار و یک شکلات فرض و از دانش آموز خواسته می شود تا یکی را که به مجموعه متعلق نیست (و با بقیه فرق اساسی دارد) انتخاب کند، یک کودک ممکن است شکلات را بردارد چون آن را می توان خورد. کودکی دیگر ممکن است نوار را بردارد چون گرد است. هر دو جواب را بپذیرید و به دنبال جواب های دیگر هم باشید. این جواب نیست، بلکه فرآیند فکر کردن و از خود پرسیدن است که به نوبه خود اهمیت فراوانی دارد.
خلاقیت دانش آموزان را برانگیزید
نباید همیشه برنامه های آماده شده توسط معلم را به دانش آموزان بدهید. بکوشید تا طیف وسیعی از اشیاء متنوع (کاغذ، گلوله های نخی، نمد، جعبه رنگ و...) و ابزارهایی (مانند قیچی، برس، مسواک، مداد شمعی، چسب و...) فراهم کنید و آموزش ها و دستورالعمل هایی بسیار کلی را به آن ها بدهید. اگر از دانش آموزان بخواهید تا یک آدم برفی با اندازه ای معین را بسازند، آن ها باید در نظر داشته باشند که درباره برف، آدم برفی و اندازه، چه چیزهایی می دانند. آن ها باید قابلیت ها و محدودیت های وسایل و مواد موجود را بدانند. آن ها باید توانایی ها و ضعف های خود را ارزیابی کنند و آن را در نظر بگیرند. آن ها باید برنامه یا نقشه ای را طراحی کنند و آن را بیازمایند و به راه حلی برسند. آن ها باید متفکران نقاد باشند- آن ها باید یک آدم برفی خلق کنند.
بیاموزید که نقادانه بیندیشید
در درس علوم تجربی، دانش آموزان می توانند زیستگاهی را برای یک حیوان طراحی کنند و بسازند. در ریاضیات، آن ها می توانند مجموعه ای از شیرینی ها با اندازه های مختلف را به طور مساوی میان هم کلاسی های خود تقسیم کنند. در مطالعات اجتماعی آن ها می توانند مجموعه ای از شیرینی ها با اندازه های مختلف را به طور مساوی میان هم کلاسی های خود تقسیم کنند. در مطالعات اجتماعی، آن ها می توانند نقشه ای از محل زندگی خود را طراحی کنند. تفکر نقادانه مولفه ای ضروری در برنامه درسی ابتدایی است (1994, Fitzpatrick)، چون موجب تقویت درک مطلب و شناخت روایی می شود، از کودکان بخواهید یک شخصیت یا بخشی از داستانی مفروض را در نظر گرفته و آن را به بیانی دیگر بازگو کند.
نظر کاربران
این نه تنها در دبستان،بلکه در کل سیستم نظام آموزشی مزخرف ما به طور وحشتناکی صدق میکنه.
با این سیستم آموزشی، دانش آموزان اگر به شغل و حرفه ای هم مشغول نشدند لااقل روش صحیح فکر کردن و صحیح زندگی کردن را می آموزند و در یک کلام ایدئولوژی و نگاه صحیح به دنیا
نه یک فرد ذهن بسته و بدون قدرت استدلال که حتی قدرت دفاع از تفکرات خود را هم ندارد
فعلا که همه منتقد شدن!
بهتره در کنارش متعهد بودن و مسولیت پذیری یاد بگیرن اونم در عمل نه در حرف
درود، سپاس.
سلام
ممنون از شما جهت انتخاب عکس دخترم بر روی جلد اصلی خبر ( دختر عینکی )
سپاسگزارم
مطلب نیز بسیار آموزنده می باشد .
تیتر و عکس مرتبطن؟؟
به معلمه گفتم همه کلاس نظرشون اینه که فلان کنیم گفت همه غلط کردن منم خشکم زد فک کردم چطور به خودش اجازه میده یا چرا همچین جمله سطح پایین و بی ادبانه ای رو برازنده مقام شامخ! معلمی می دونه؟ بعد اینجا میگین تفکر نقادانه فلان ... بیشتره به اصطلاح فرهنگی ها حتی ادب یه ادم معمولی رو ندارن و احترامی برای دانش اموزا و شخصیت شون قایل نیستن چه برسه به این چیزا