۱۰ جملهای که هرگز نباید به مادرشوهر گفت
برای اجتناب از استرس خانوادگی، ما از مادرشوهرها (و البته از چند عروس) درباره حرفهایی که برایشان سنگین میآید سوال کردیم و از کارشناسان پرسیدیم چطور میتوان با آرامش با این مسائل رسیدگی کرد.
1. "هر وقت خواستید بیایید قدمتون رو چشم ماست. همیشه رو کمک ما حساب کنید."
همیشه سیاست در باز نتیجه معکوس می دهد. مثال: عروس جودی به او گفت که اگر به چیزی نیاز داشت بگوید. ولی وقتی شوهر جودی آلزایمر گرفت، عروسش اصلاً سری به او نزد و قلبش را شکست. دکتر روانپزشک تینا تسینا می گوید: «وقتی قول هایی می دهید که به آنها وفا نمی کنید بیزاری ایجاد می کنید.» بجای قول دادن سعی خود را بکنید تا زمانی را برای دیدن یکدیگر تنظیم کنید که برای هر دوی شما مناسب باشد. اگر مجبور شدید در لحظه برنامه ریزی کنید، بگویید که باید قبلش با شوهرتان هماهنگ کنید.
۲. "من نظر شما را نخواستم."
کاتلین می گوید: «وقتی به عروسم گفتم که بین کار و خانواده اش تعادل ایجاد کند، خیلی خشمگین شد.» شاید توصیه های مادرشوهر به شما حس تحکم بدهد، ولی فرض کنید که او نیتش خوب است و از او تشکر کنید و کار خودتان را بکنید. اگر به تحمیل نظراتش ادامه داد، برای مثال اینطور جواب بدهید: «متشکرم. ولی ما تصمیم گرفتیم نظر پزشک اطفال را پیاده کنیم.» اگر این حرف او را ساکت نکرد، از شوهرتان کمک بگیرید و با هم برای مادرشوهرتان توضیح دهید که رفتارهای او هم شما را آزار می دهد و هم به او می فهماند که بعضی موضوعات اصلاً قابل بحث نیستند.
۳. "باورم نمیشه به اون رأی دادید."
سیاست، مذهب و موضوعات حساس دیگر باعث می شوند که شام خانوادگی تبدیل به صحنه جنگ شود. شارون می گوید: «در بحثی در مورد سیاست، عروسمان مستقیماً به ما گفت که اشتباه می کنیم و فکرمان غلط است. من شوکه شدم.» دکتر بران می گوید اگر نمی توانید در این مواقع خونسرد باشید و بگویید: «سیاست همیشه مرا ناراحت می کند. من نظری نمی دهم.» اگر وارد دعوا و مشاجره شوید، هیچکس برنده نمی شود.
۴. "چرا به پسرت یاد ندادی..."
بسیاری از خانم ها مادرشوهرهای خود را مسئول عیوب شوهرانشان می دانند. سارا اعتراف می کند: «من یک بار در میان حرف هایم به او گفتم که کاش به شوهرم مهارت های سازمانی یاد داده بود. او ناراحت شد و به دل گرفت.» دکتر بران می گوید: «چه انتظاری دارید؟ می خواهید مادرشوهرتان گارد نگیرد و ناراحت نشود؟» این موضوع او را هم وارد مسائل شما می کند و همه چیز بدتر می شود و شوهرتان دیگر مسئولیت کارهایش را به عهده نمی گیرد. با آنکه همیشه انداختن تقصیر گردن مادرش راحت تر است، ولی این شما و شوهرتان هستید که باید مسائلتان را حل کنید.
۵. "من با خانواده خودم راحت ترم."
این شکایت در میان مادرشوهرها رایج است. عروس ها همیشه به پدر و مادر خود بیشتر اهمیت می دهند. کاتلین می گوید: «عروسم در روز تعطیل یا عید پیش خانواده خودش می رود. عکس های پدر و مادرش در همه جای خانه دیده می شوند و آنها اصلاً عکسی از من و شوهرم در خانه نگذاشته اند.» با آنکه راحت بودن با پدر و مادر خودتان کاملاً منطقی است، ولی باید بپذیرید که این دو خانواده با هم وصلت کرده اند و باید پدر و مادر همسرتان را هم بازی بدهید. قدم اول: همیشه در مورد مسائلی از این دست که برای گذراندن هر تعطیلی کجا بروید با شوهرتان صحبت کنید. سپس با هم با خانواده ها هماهنگ کنید. اگر شوهرتان می خواهد بیشتر با خانواده اش باشد، اشکالی ندارد که زمانی را با آنها تنها بگذراند و شما هم گاهی بچه ها را پیش آنها بگذارید.
۶. امیدوارم کمد لباس هایتان به من برسد."
جودی تعریف می کند: «عروسم گفت که یک کمد لباس خریده است چون امیدوار است لباس های من به او برسد. او گفت دیگر نمی تواند بیشتر از این منتظر بماند. انگار من باید همین الان سرم را زمین بگذارم و بمیرم!» گفتگوهای مربوط به ارث باید بین شوهرتان، خواهر و برادرهایش و پدر و مادرش باشند. شما حقی بر دارایی مادرشوهرتان ندارید. اگر او بعضی چیزها را به شما می دهد خیلی خوب است، ولی یک عروس هرگز نباید این بحث ها را پیش بکشد.
۷. "ما خیلی سرمان شلوغ است و وقتی برای دیدن شما نداریم."
سارا می گوید: «مادرشوهرم خیلی بیشتر از ما دوست دارد ما را ببیند و وقتی می گوییم تعهدات و مشغله های دیگری داریم واکنش بدی می دهد.» در این مورد هم باید با شوهرتان هماهنگ شوید و دو نفری با مادرشوهرتان حرف بزنید. با مهربانی به او بگویید که چند وقت یکبار می توانید او را ببینید تا او هم توقعاتش را درست کند و غافلگیر یا ناراحت نشود. یک تاکتیک: «ما خیلی دوست داریم بیاییم شما را ببینیم، ولی برای بچه ها بهتر است که گاهی هم با دوستانمان دیدار کنیم و برای خودمان هم وقت بگذاریم.» اگر او شما را با برنامه ای غافلگیر کرد، بگویید: «این تاریخ ما نمی توانیم بیاییم، ولی دفعه بعد که برنامه مان اجازه داد می توانیم بیاییم.»
۸. "می شود بجای من با دخترت صحبت کنی؟"
دعواهای عروس و خواهرشوهری همیشه پرمسئله است و شما با کمک گرفتن از مادرشوهرتان به هیچ جایی نمی رسید. ملیسا می گوید: «ما خواهرشوهرم را استخدام کردیم که وقتی من سر کار می روم از بچه ها مراقبت کند، ولی همیشه کنسل می کرد، بنابراین از مادرشوهرم خواستم با او حرف بزند. مادرشوهرم طرف دخترش را گرفت و عصبانی شد.» دکتر بران می گوید: «وقتی مادرشوهرتان را درگیر ماجرا می کنید در واقع از او می خواهید طرف یک نفر را بگیرد.» این دعواها باید بین خودتان بماند.
۹. "فکر نکنید همیشه می توانید بچه ها را ببینید."
کاتلین می گوید: «اگر عروسم می توانست کلاً ما را از زندگی نوه هایمان بیرون می انداخت.» دکتر تسینا می گوید که این کار واقعاً خجالت دارد زیرا: «دیدن اختلافات شخصیتی به بچه هایمان یاد می دهد که در شرایط و موقعیت های مختلف مذاکره کنند. اگر نگرانید که مادرشوهر و پدرشوهرتان تأثیر بدی بگذارند، برای مثال اگر پیش فرزندانتان سیگار می کشند، باید شما و شوهرتان با هم از آنها بخواهید که این کار را نکنند وگرنه دیگر نوه هایشان را نمی بینند. اگر پیامد کار را برایشان شرح دهید، طولی نمی کشد که آنها با شما همکاری می کنند.»
۱۰. "بهتر است پسرت با تو حرف بزند."
سوزان می گوید: «همیشه پسرم با ما ارتباط برقرار می کند. وقتی شوهرم بیمارستان بود اصلاً خبری از عروسم نشد.» این یعنی عروسم می خواهد ما از آنها دور بمانیم. دکتر تسینا می گوید: «با آنکه این شوهرتان است که در اغلب مواقع باید به مسائل رسیدگی کند، ولی شما نباید پشت او قایم شوید و از ارتباط برقرار کردن با آنها خودداری کنید. شما هم باید با آنها ارتباط برقرار کنید تا شوهرتان از اینکه همیشه در وسط ماجرا باشد، احساس بیزاری نکند.» علاوه بر آن، وقتی فرزندانتان ببینند که شما با پدرشوهر و مادرشوهرتان خوب رفتار می کنید، آنها هم از شما تبعیت می کنند و در آینده همینطور رفتار می کنند.
نظر کاربران
پدر و مادر شوهر هم مثل والدین خود آدمه.خب همونطور که من ارتباط با والدینمو دوست دارم مسلما شوهرم هم دوست داره با والدینش هم رفت و آمد کنیم و اگه همسرت رو دوست داشته باشی باید به نظر ایشونم احترام بذاری.ما طوری برنامه ریزی کردیم که حداقل هفته ای یکبار خونه هر دو طرف بریم.این خیلی خوبه و خدا روشکر هم اونا راضمین هم ما به بقیه برنامه هامون و گردشهای دو نفریمون میرسیم.
رضایت پدرومادر(هردو طرف)باعث رضایت خدای متعالم هست
پاسخ ها
انشاالله همیشه خوشبخت باشید
مریم خانوم دقیقا با نظرت موافقم من هم تو زندگیم همین رویه رو دنبال کردم و راضیم فقط با این تفاوت که نباید صمیمتی که با مادرت داری رو سعی کنی با مادر شوهر هم داشته باشی باید ادم بفهمه هر کس جایگاه خودش رو در زندگی داره
سلام حرف شما متین ولی همه که انسان نیستند با تبعیض بین فرزندان چه باید کرد تبعیض بین دختر و پسر با فاصله خیلی دور تا محل زندگی آنها چه باید کرد اگر در صورتی که همشهری هم نباشید چه میکنید زمانی که همشهری نباشید دو طرف خیلی به هم حسادت میکنند یعنی پدرو مادر خانم و پدر و مادر آقا و واقعا با مشکل مواجه میشوید
واااااااای. چقدر همه دلشون پره. پس برم دست مادرشوهرمو ببوسم...ازخدا میخام صدبرابرشو به دختراش بده واوناهم همینقدر که من ازبودن بامادرشوهرم لذت میبرم اوناهم همینقدر ازخانواده همسرشون راضی باشن. مادرشوهرمن یه فرشته س... الهی که بافرشته ها محشوربشه.
و واقعا هم هرمردی که باهمسرش مثل یه پرنسس رفتارمیکنه بی شک زیردست یک ملکه بزرگ شده...
همه زنها شعور شما رو ندارند
همه پدر و مادر ها مثل هم نیستند . بعضی ها خوب و بعضی ها بد هستند.
خوش به حال کسانی که مادر خوب دارند.
مادرشوهرم با توجه به اینکه خودش حقوق دارد. ولی به من گفت که اگر فرزندانش به او کمک مالی نکنند. نفرینشان میکند. ما هم یک کارمند ساده هستیم و حقوقمان اندازه اوست.
با توجه به اینکه مادرشوهرم یک نفر است و ما خانواده چهارنفره با دو فرزند.
آیا خدا را خوش می آید که از حقوق کارمندی به مادرشوهر کمک کنیم . با توجه به اینکه مادرشوهر خودش حقوق دارد.
فقط مادرشوهر که بد نیست . گاهی وقت ها مادر خود آدم از صد تا مادرشوهر بدتره .
مادر من خیلی آدم بدیه .
خیلی از مادرم میترسم .
با سلام . از مطالبتان استفاده ميكنم و جالب است . خسته نباشيد . با من در مورد مسابقه هم تماس گرفته شد ، پيشنهاد من اين است كه مسابقه مار و پله بچه گانه است اگر مسابقه سودوكو راه بياندازيد خيلي بهتر است و پر طرفدار و هيجان انگيز ، در هر صورت خسته نباشيد . به اميد پيروزي ايران برابر كره جنوبي . اگر ايران ببرد فردا شب تهران به ياد ماندني ميشود ، علي يارتان ، پروىز لاجورد٦٢ ساله
پاسخ ها
آقاي لاجورد شما حكم پدر رو داري واسه مجله، منم دعوت شدم، واسه منچ!
هر مادر بزرگی روزی هزار بار اینارو به نوه هاش قبل از ازدواج میگه
پاسخ ها
خداروشکربامردی عروسی کردم که مادرشو در20سالگی ازدست داده بوده ومنم دیگه مادرشوهرندارم که از دست زبون وفتنه هاش ناراحت باشم ،خداروشکر
پدر و مادر شوهر هم مثل والدین خود آدمه.خب همونطور که من ارتباط با والدینمو دوست دارم مسلما شوهرم هم دوست داره با والدینش هم رفت و آمد کنیم و اگه همسرت رو دوست داشته باشی باید به نظر ایشونم احترام بذاری.ما طوری برنامه ریزی کردیم که حداقل هفته ای یکبار خونه هر دو طرف بریم.این خیلی خوبه و خدا روشکر هم اونا راضمین هم ما به بقیه برنامه هامون و گردشهای دو نفریمون میرسیم.
پاسخ ها
لعنت بر تو
خوشت مساد منفی میخوررررررررررررری
راه افتادی کپی هم که میکنی مری
تقلید کار میمونه تو هم خوده میمونی زشت.اه اه اه
هیچ وقت هیچ وقت و بی نهایت هیچ وقت پدرو مادرشوهر برای هر کسی پدرو مادرش نمیشن.
امکان نداره و از محالاته هر کی میگه کذب محض والسلام
مادرزن بمیری
خیلی کلیشه ای بود
کاش به جای مطلب ترجمه ای یه مطلب با نظر روانشناس های خودمون میذاشتید... با زبان صریح تر
فقط یه جمله: هر کسی هر رفتاری میکنه حقش هست که جواب کارشو ببینه و بشنوه چه کار خوب و چه کار ناپسند! (در مورد مادر شوهر صدق میکنه) .......یا متلک نگه یا اگه میگه باید ظرفیت شنیدن متلک رو هم داشته باشه......
پاسخ ها
پس اگه یک روزی پدر شما کسی رو بکشه مشکلی نداری پدرتون قصاص بشن بنظرم اینطوری رفتار کردن درست نیست مادر یا پدر همسرتون هرچقدر هم بد اخلاق باشند مورد احترام هستند
تو برو بمیر حتنا وضعت خیلی خوبه از زندگی بقیه خبر نداری.دودستی بچسب به زندگیت در ندره اقبال خانم
روانشناس آشنا ندارین مریم سراوانی رو بفرستیم پیشش بنده خدا گناه داره بدادش برسیم تازه گیا مریضیش حاد شده کپی می کنه
پاسخ ها
ولش کن بابا...مخاد خودنمایی کنه مریم جون سراوانی
پرس جوکنم شما اسمتون چی وازکجا
مادر شوهر من زن خوبیه...خیلی تحویلم میگیره...فقط یه عیبی داره...همیشه یاد آوری میکنه که برای اینکه پسرم رو داشته باشم باید عروسمو تحویل بگیرم:))عیب دیگه اش هم اینه که منو تا وقتی دوست داره که موافق باخوش و دختراش تتضادی نداشته باشم وگرنه واویلا:)) بدی دیگشم اینه که توقعاتش از شوهرم خیلی زیاده نمیدونم با این مشکل چیکارکنم دوست داره شوهرم از لحاظ مالی و...از خودش و زن و بچه اش بگذره برای خواهر برادراش...فقط به این خاطر که وضع مالی شوهر من خیلی بهتر از خواهر برادراشه..
پاسخ ها
سلام یک مطلبی مینویسم همه مادرشوهر ها حتما بخوانند . .مادر شوهری که شوهر داشته باشه خرجش را شوهرش باید بده نه پسرش . پسر و عروس بنده خداها اول زندگیشونه و باید به فکر زندگی خودشون باشند . مادر شوهر من خودش شوهر داره ولی از پسرش همیشه توقع داشته روز مادر بهش طلا بده و واقعا خیلی توقع زیادی هست . آخه خانم شما اگر دلت طلا میخواد از روز اول شوهر پولدار میکردی . و نباید زندگی پسر و عروست رو خراب کنی . اینها آینده دارند .
آآآآآآآخیییییییییییییییییییییی چه زن خوبیهههههههههههههههههه بیچارههههههههههههه
خخخخ خب چرانوشتی زن خوبیه همه اینا ک نوشتی یعنی زن بدیه
سلام من سه ساله ازدواج كردم مادرشوهرم خيلي با حرفاش رو شوهرم تاثير ميذاره شوهرم هم توي هر مساله اي هركز طرف منو نميكيره حتي اكه حق يا من باشه به خدا ناراحتي اعصاب وروان كرفتم تورو خدا برام دعاكنيد
پاسخ ها
سلام مادرشوهرمن ازشوهرش طلاق گرفته 6ساله من همش6ماهه نامزدم و مادرشوهرم ماهیی3یا4تومن حقوق میگیره ولی هربار میریم جایی از شوهرمن پول میگیره چیزی میخره خسته شدم اززندگی هنوز نرفتم خونه خودم ولی دیگه خسته شدم چیکارکنم من بدبخت
nsm به نظرم اصلا سر این زندگی نرو چون آخر سر هم مجبور به طلاق میشی
سلام.من هم خیلی با خانواده شوهرم مشکل دارم.دیگه دارم دیوون میشم
پاسخ ها
همه رو سم بده بمیرن راحت شی
سلام جالب بود.بعضی چیزها بنظر ساده میاد اما مثل اینکه خیلی مهم هستند.
سلام،من کار میکنم خرج زندگی را میدم مادر شوهرم چون شوهرم بعد از ازدواج وضع مالیش خوب شده توقعش زیادیه.شوهرم هم نمی فهمه اون چیزهایی که داره مال من هم هست.بدیگه اینکه خودش دوست نداره چیزی از زندگیش را کسی بفهمه اما باید تو جزییتریترین مسائل زندگی ما کنجکاوی کنه! حالا تکلیف من با این قوم چیه؟
پاسخ ها
اشتباه شما اینه که خرج زندگی رو می دی کلا خرج زندگی رو بزار به عهده شوهرت یا نهایتا نصف نصف اطلاعات زندگیتون رو هم یا خودت میدی یا شوهرت با شوهرت در مورد این مسئله صحبت کن و بگو دوست نداری از جزئیات زندگیت کسی باخبر باشه ولو مادرش یه مدت بپیچونید و جواب سربالا ولی محترمانه بدید دیگه سوال نمی کنه به نظرم اکثر مادرشوهرا دوست دارن سر از زندگی پسر و عروسشون دربیارن
من با نظز دنیا موافقم هر کس هر کاری می کنه باید جوابشو بگیر چ خوب چ بد حقشه.مادر شوهر من خیلی دو به هم زنه همه رو بر علیه من به شور می کنه خواهر شوهر و پدر شوهر وفامیلاشونو و حتی شوهرم بعد میگه دیدی من از همه بیشتر تورو دوست دارم...خاک بر سرت عقده ای کمبود توجه.
مادر شوهر من هم بعضی وقتا زخم زبون میزنه تحویل نمیگیره توقعش زیاده. ولی به نظرم باید هواشو داشته باشیم فقط بخاطر اینکه مادره. ازدواج پسر واسه مادر 1 جور شکسته چون پسرشو با یکی دیگه شریک میشه
اگه زیاد بد نیستن باهاشون خوب باشید تا خدا کمکتون کنه زندگی خوبی داشته باشید
پاسخ ها
چشش کور برای پسرش زن نمیگرفت.دختر مردم چه گناهی کرده.شکست عشقی ایشونو تحمل کنه.گندشو در اوردینا اینم شده دلیل
مادر شوهر من یه عقده ای به تمام معناس.کوچیک کردن من توی جمع براش سرگرمی محسوب میشه
پاسخ ها
شاید تقصیر خودته
یه حرف از مادر عروس.
برخورد شما خیلی تاثیر داره دیگران هم نفهم و بیشعور نیستن شما در برابر رفتارهای زشتش موضع بد و خشن نگیرید و سعی کنید با یه پوزخند یا یه جمله کوتاه قضیه رو هم بیارید اگر هم ادامه داد بی توجهی کنید و سر خودتون رو با حرف زدن با دیگران گرم کنید کم کم می بینه که داره خودش رو کوچیک می کنه و دست از این رفتار برمیداره
کاملا موافقم باشما...تازگیا همه یاد گرفتن تا میگی اول زندگیمونه و مادرشوهرم اذیت میکنه دخالت میکنه سریع همه برا خودشون میشن کارشناس روانشناسی...مادرشوهر عفریته من از عید ۹۸ تو زندگیمون آشوبی براه انداخته که تمومی نداره...شوهر بزدلمم بااینکه میدونه مادرش از لحاظ روانی در وضعیت بحرانیه اما باز طرف اونو میگیره و یکماهه که منو ترک کرده رفته پیش مامانش..همون مادر باعث مرگ یکی از پسراش شد،همون مادر باعث طلاق یکی دیگه از پسراش شد...حالا دندون تیز کرده برا زندگی ما...شب و روز از خدا میخوام ازش نگدره و خیروخوشی به خونه و زندگیشون نیاد که منه تازه عروسو انقد رنجوندن..کاش شوهرم آدم بود طرفمو میگرفت با بیماری مادرش هم کنار میومدم حتی خودم میبردم مداواش میکردم اما حیف
اوایل زندگی شوهر خیلی به حرف خونوادشه واین طبیعیه عروس باید با سیاست نه سادگی کم کم شوهرشو متوجه رفتارها و حرفهای زشت اونا بکنه مردها معمولا توی فهمیدن جزییات کند ذهن هستن تازه اگه بفهمن هم دوست ندارن به خودشون زحمت بدن و دخالت کنن پس بهتره اونا رو به حال خودشون گذاشت و دخالت نداد عروس باید در حین احترام گذاشتن سنگین و با ابهت رفتارکنه و به اصطلاح رو نده من 13 ساله ازدواج کردم و اوایل خیلی مشکل داشتم ولی با صبر و سیاست مشکلاتمو با مادر شوهرم کمتر کردم
مادر شوهر یعنی حسود به تمام معنا من از هر طریقی باهاش ارتباط برقرار کردم بخاطر خدا اما هر بار پشیمان شدم به نظرم اصلا نباید بهشون محبت کرد چون پرو میشوند وبدترین توهین ها رو می کنند هر وقت اینو ادم حساب نکردم مهربون بود در غیر اینصورت ادمیکه با خنده منو شوهرم ناراحت وبا دعوا خوشحال حسود به تمام معنا راستی همه اینطوری نیستند ومن هم هنوز به خاطر خدا توهین نکردم پس مهربون باشیم ورو ندهیم زندگیتان شاد
پاسخ ها
واقعا گل گفتی منم 6ماهه باردارم مادرشوهرم ازوقتی فهمید کلا باهم قهر کرده منم گفتم به درررررک
آخ که حرف دل زدی. تازه مال من که دولتی خودشو خرج میکنه و حقوق هم داره و بعد جیب شوهرمنو که ماهی ۲ تومن حقوق داره رو خالی میکنه به نفع فک و فامیلش از کادو خریدنای بیش از حدش و ...گرفته تا پول خوریاشون . فک و فامیله هم اینقدر زیاد هستن و بریز و بپاش دارن و آدمای پر رویی هستن که حد ندارن. مادرشوهرمم مثل اوناست اهل بریز و بپاش و ولخرجی کردن برای این و اونه.اهل غیبت و دو بهم زنی هم هست
مادر شوهر من یه شیطنی که4تا عروس طلاق داده وباز هم کم نمیاره میگه بازم طلاق میدم الانم که شوهرم تصادف کرده برده نگهش داشته نزدیک 3 ماهه شوهرمو ندیدم فقط شوهر منه که کسی رو قبل از من طلاق نداده که الان مادرشوهرم به فکر فراری دادن منه چه کار گنم
پاسخ ها
خدا جایی بالاتر از مادر شوهر قرار دارد اگر به خوبی خودت ایمان داری
خدا هست.خدا همه چی و افرید اما نگفته به انسانهای گوه هم اعتماد داشته باشین
اشکال از شوهر شماست اگر به زندگیش علاقه داشت نباید قبول می کرد 3 ماه تنهایی خونه مادرش بمونه و باید برگرده خونه خودش باهاش تماس بگیرید و بگید می تونید ازش مراقبت کنید و بهتره که برگردید به خونه خودتون و مادرش هم می تونه گاهی اوقات بهش سربزنه و مراقبش باشه
مریم خانم مادرشوهرت را ببر تیمارستان ..
روانیه . یک روز آخر عاقبت تو را هم مجبور به طلاق میکنه.
مریم خانم
مادر شوهر ن عین دیوار میمونه یعنی بودو نبودش یکییه،با اینکه شوهرم تک پسره اما اصلا تحویلش نمیگیره و عین پروانه دور داماداش و دختراش می چرخه ازمکه اومد جلو من ساکشو باز کردو کلی کادو به دختراو داماداش داد واسه تک عروسش یه کیلیپس اورده بود....
منم باخانواده شوهرم مشکل دارم اما مشکلات من به خاطر تفاوت فرهنگی هست ما اینقد باهم تفاوت فرهنگی داریم که حتی توی غذا خوردن وآداب معاشرت هم باهم متفاوتیم حالا من موندم اینجا تنهای تنها احساس میکنم هویتم رو دارم ازدست میدم دارم دچار شخصیت چندگانه میشم خیلی اعصابم خورده خیلی
پاسخ ها
بنظر من سرت رو با کارهای مفید گرم کن اونها رو نمیشه تغییر داد اما خودمون رو میتونیم تغییر بدیم
منم همینطور . خیلی اختلاف فرهنگی داریم
الان یک طوری شده که مادر و پدرم را نفرین میکنم که چرا منو به این پسر خانواده شوهر دادند
آخ که گل گفتی.
من از مادر شوهر و خواهر شوهرم کینه دارم نمیتونم فراموش کنم چیکار کنم
پاسخ ها
چرا؟
مادر عروس پرسیدن چرا.تو حرف نزنی نمیگن لالی
مادر شوهر من وقتی میبینه من با مادر خودم یه کلمه حرف زدم سعی میکنه توی همون جمع یه چیزی بهم بگه یا ایرادی ازم بگیره تا دلش خنک بشه ومنم اون موقع با اینکه هیچ چیز نمیگم ولی خیلی دوست دارم بگم خفههههه شوووووو
مریم بانو اگه پیامها رو چک میکنی لطفا راهنماییم کن
خواهر شوهر من مارو پاگشا نکرد و چن بار حرفهای بدی بهم زده البته غیر مسقیم از طریق مادرش من جوابش ندادم الان دارم منفجر میشم به نظرتون باید چیکار کنم
پاسخ ها
سگ محلش کن
مادر شوهرو خواهرشوهر من خیلی دوروان باهام خیلی خوب رفتار میکنن همه فرشته میدوننشون اما وقتی تنهاییم یه تیکه های فوقالعاده سنگین میندازن منم همشو به شوهر م میگم شکر خدا همش طرف منه شوهر م مادر شوهرم بهم میگه فامیلا میگن بچه هام خیلی قشنگن اما عرویو دومادت زشتن=-O
پاسخ ها
اخییی...دختر زشت
بگو به دامادت می تونستی جواب مثبت ندی واسه پسرت هم یه دختر خوشگل بگیری مجبور نبودی که
عجب مادرشوهر عوضی داری.
بهش بگو که من از همه دختر ها سرتر بودم که شما آمدید منو گرفتید.
.
.وگرنه میرفتید سراغ دختر دیگری
مردم و فامیل آدم های بدی هستند که مادرشوهرت را پر میکنند.
این فامیلا به سزای اعمالشان میرسند.
چوب خدا صدا نداره
مادر شوهر من انتظار داره ما هر روز بریم خونشون و کارای خونشو انجام بدم,منم دارم همین کارو میکنم ولی اگه ی روز نرم ناراحت میشه و میگه شما به فکر ما نیستین,دارم دیوونه میشم,من نقش کلفت رو تو اون خونه بازی میکنم
پاسخ ها
وقتی خونشون میری وظیفه ای نداری
سر بزن یا تلفن کن ولی لازم نیست کارهاشو انجام بدی
مهتا جان هیچوقت از بدی خانواده همسرت پیش همسرت نگو.مادر شوهر من خیلی با من خوبه من تنها عروسشم اما همیشه از حرفاش برداشت بد میکنم چون با دیگران از هر کلمه حرفاش هزارتا منظور داره. ولی وقتی بهش میگم میزنه زیر گریه و بچه هاشو کفن میکنه که تو دخترمی چون دختر نداره و اینکه هیچ منظوری نداشته.خدا میدونه من که نتونستم از رو ببرمش ولی خدا بهتر میدونه اگه حق با منه عروس بعدیش پدرشو در بیاره که بفهمه من کی هستم.
پاسخ ها
ببین من هم این تجربه رو داشتم اونها بیمارند کارشون نمیشه کرد باید بی خیال باشی زندگی رو به کام خودت و خانواده تلخ نکن
لطفا به جای آیین مادرشوهرداری به عروس خانومها آیین عروس داری رو به مادرشوهرها بیاموزید. این عروسها هستن که در حقشون ظلم شده.به امید روز آتش بس!
مادر شوهر من خیلی راحت جلو جمع توهین میکنه به وضوح دروغ میگه از صبح تا شب با رفیقاش بیرونه بسیار حسود و بی شخصیته هر موقع رفتم خونشون یه چیزی بارم میکنه و منم میرم تو یه اتاق یه گوشه اشک میریزم چیزی هم نمیتونم بهش بگم
پاسخ ها
به نظر من شما نباید کم بیاری ..اصلا محل نده من هروقت مادرشوهرم حرف بی ربط میزنه سر خودما به یه چیز گرم میکنم
خدا ازت نگذره مادر شوهر. ای مادرشوهرای بدجنس میسپارمتون به خدا. یه روز میرسه که از ما حلالیت میخواین....من شخصا نمیبخشم
مادرشوهر من شده بلای جونم مایه اختلاف بین من و شوهرم هووی من سرپیری هرلباسی که من میپوشم میخواد دستبند رژلب زنجیرپا همه چی رنگ مو زبون درازی هم که دیگه حد و حساب نداره اصلا در وجودش مادر بودن نیست حتی با پسرخودش هم بده جلاد به تمام معنا خدا به من صبر بده
سلام خسته نباشيدمن الان تقريبا يکسال و خوردي ميشه که عقد کردم و اوايل عقدمون خيلي ازشون خجالت ميکشيدم وهرچي ميگفتن ونظر ميدادن درباره من وخونوادم هيچي نميگفتم وخلاصه منم شدم مث خودشون ونظرميدم وباهاشون مث خودشون حرف ميزنم وکمتر ميرم خونه مادرشوهرم آخه يه اخلاق بدي مادر شوهرم داره اينه که هرکاري واسش کني آخرش ميگه بي کسه وهيچ کسي واسش کاري نميکنه بعدش منم کمترميرم خونشون،شوهرم چندشب پيش باهام بحث ميکنه ميگه چرابه مادرش کمک نميکنم وباهاش راحت نيستم منم گفتم اونکه همش ميگه بيکسه بزار بيکسي رو تجربه کنه تابفهمه ولي همش شوهرم بحرف مادرش و خواهرشه ديگه کشته منو همش بخاطراونابامن دعوا ميکنه موندم بخدا که چيکارکنم.
پاسخ ها
سلام مادرشوهره منم خیلی بده توصحبتاش بهم گفت که من ازعروس ودوماد خوشم نمیاد ،توجنع من وضایع میکنه،بچم تازه بدنیااومده همش میگه اینکارو کن اونکارونکن بخدا من یبارنشده بهش جواب بدم همش سکوت کردم خدالعنتش کنه که همیشه اشکم ودرمیاره
اینایی که گفتید همش به نفع عروساس. انگار همه عروسا فرشته هستند و همه مادرشوهرا دیو.
ولی تو این دوره خیلی هم برعکسه. بیشتر عروسا دیوند.
پاسخ ها
شما کاملا اشباه میکنین من الان یک سال و خورده ایی که ازدواج کردم مادرشوهرم حتی توی روابط خصوصی ماهم دخالت میکنه وبیش از اندازه حصود حتی به یک جوابیم که بخرم حصودی میکنه ولی واقعا اگه مادرشوهر ها خوب باشن مطمعن باشین که عروس های محترم هیچ مشکلی ندارن
مادرشوهر منم خیلی بده
آقا یا خانم گمنام. الان تمام عروس ها دوست دارند خونه خودشان باشند و علاقه ای به رفتن به خانه مادرشوهر ندارند و این مادرشوهر ها هستند که خانه عروس میروند.
کارت دعوت که نفرستادیم نیایند.
سلام - من الان یکساله ازدواج کردم - مادرشوهرم خیلی مارموزه - هم خودش هم دختراش
دائما بمن میگه که خیلی خوبن اخلاقشون خوبه دائما میخواد ثابت کنه همه اونا رو خیلی دوست دارن
اونقدر هوای دختراشو داره که نگو
در عوض با اینکه شوهره من 24 ساعته آنلاین در اختیاره اوناست اما اصلا نه اونو تحویل میگیرن نه من رو که زنشم
شوهره منم اصلا متوجه این چیزا نیست
وقتی ما و دختراش خونشونیم فقط میچسبه به داماد و دختراش ، با اینکه شوهره من تک پسره اما فقط ازش همشون توقع دارن اما دریغ از یکم محبت
خداریشه ی همه ی مادرشوهرای بد رو بکنه که مانع خوشبختی بچه هاشون میشن
سلام.من دختری هستم که 2سال ازدواج کردم.با کسی که خیلی همدیگرو دوست داشتیم پای این عشق 3سال جنگیدیم.نمیدونید چه روزایی رو گذروندم.اما حالا که 2سال از ازدواجمون میگذره ذره ای از اون علاقه تو وجودم نیست...باعثش هم خانوتده شوهرمن هم خوده شوهرم.از روز اولی که عقد کردیم خواهرشوهرم نشست وپاشد بهم تیکه انداخت مادر شوهرم طوری باهام رفتار میکنه که انگار کلفت خونشم.انقد داغونم که هرچی بگم کمه.این وسط شوهرم که ادعای اونهمه علاقه میکرد و با حرفاش منو خام خودش کرد الان حتی یذره هم ازم حمایت نمیکنه ومیگه باید در مقابل اونا هیچی نگم..اینارو میگم به دخترایی که مجردن..تروخدا تروخدا تروخدا وقت ازدواج چشماتونو باز کنین.به حرف خانوادتون گوش کنین..بابای من شدیدا مخالف بود حالا چون به حرفاش گوش نکردم راه برگشتی ندارم و دارم کنار شوهرم فقط روزام رو شب میکنم وتظاهر به خوشبختی...
پاسخ ها
دقیقا مثله من بدبخت
این اشتباه اکثر دختراست که فکر می کنن اگه یکی بهشون ابراز علاقه کرد واسشون خودشو می کشه ولی مطمئن باشید همه پسرا وقتی به دستتون آوردن باز جذب خانواده میشن پس هیچ وقت به خاطر یه پسر به خانوادتون پشت پا نزنید مطمئن باشید پسرا همه بیشتر طرف مادر و خواهرشونو دارن اگر هم اینجوری نباشن فقط سیاستشونه شما رو می پیچونن با زبون و ... که رو اعصابشون رژه نرید
وقتی مادر شوهر من یه چیز کوچولو میگه که من ناراحت میشم دیگه خونششون نمیرم تا اینکه تو مهمونی ای جایی همو میبینیم اگه آدم شده بود کم کم میرم خونشون اگه نه دوباره قهر میکنم
همینجور همینجور کلی آدمش کردم کلمه ای هم بهش نگفتم مث یه فرشته ی آروم و کوچولو میچززززونمش
پاسخ ها
دلتم خوشه خاک بر سرت با رفتارت
مارد شوهر من خیل بده.
اگه منو شوهرم 1سال باهم خوب باشیم بهم سره همه چی گیر میده تا اعصابمو خورد کنه و وقتی هم که 1 بحث کوچیک میکنیم هرچی از دهنش در میاد میگه.
شوهرمم هیچی بهش نمیگه.
این دفعه ی اخر ک بهم توهین کرد بهش گفتم تو زندگی منو شوهرم دخالت نکن به تو ربطی نداره ک منو شوهرم بحث میکنیم یا نه.
اوایل که دوست بودیم هی میگفت شما به درد همه نمیخورین و پسرمو ول کن.
ولی ازدواج کردیم.
الانم هرچی دلش میخواد فحش میده.
دلم میخواد موهاشو دونه دونه بکنم.
من از دست مادر شوهرم اونقذر جونم به لبم رسیده که بدن دستم میکشمش ازش متنفرم اونقدر اذیتم کرده توهین کرده ازش نفرت دارم تنها امیدم شوهرمه که ازم حمایت میکنه چون مادرشو میشناسه همش نفزینش میکنم خدا خودش جواب کاراشو بده انشالله
پاسخ ها
آفرین. فقط نفرینش کن تا ریشه اش دربیاد. نباید به این افراد روی خوش نشان داد. ظالمند.
عروسای عزیز دوستای هم درد من نگران نباشید ما هم اون بالا یه خدای بزرگ داریم که جواب همه کاراشو میبینن من به عدالت خدا ایمان دارم
بعضیها را هر کاریشون کنی عوض نمیشم فقط باید صبرکنیم ،مادر شوه من میگه از همه عاقل تر وبهتره،
مادرشوهرم با اینکه فهمیده بودشوهرم مناکتک زده باکمال پررویی روز بعدش اومد خونمون خوشحال بودوبااسم بد منا صدا میزد
پاسخ ها
چرا گذاشتی بفهمه عفریته ؟
سمیه جان شوهرت به خاطر مادر شوهرت تو رو زده؟برا شوهرت متاسفم الان چه زمونه هست که مرد رو زن دست بلند کنه
مادر شوهر منمموذی هست . در کل این انگار خصلت همه مادرشوهرا هست . چه کنیم باید یه جوری بسازیم . ولی یه روزی میرسه که اونا هم به ما نیاز داشته باشن . بعدا تلافی میکنیم
ن عزیزم شوهرم چند روز بود خونه نبود بعد من گفتم شاید امشب بیاد براش قرمه سبزی درس کردم ،اومد رفت حموم وگفت بعد من گفتم کار دارم ولی بعدش ک رفتم منا بیرون کرد واومد بیرون ،داشتم نماز میخوندم شروع کرد ب فوش دادن بعد طوری منا زد ک گفتم قفسه سینم شکسته نمیتونستم نفس بکشم ،تمام بدنم کبود شد ،بعد ب خاطر دکتر رفتن ا.نا فهمیدن و پدر شوهرم همون موقع تاییدش کرد ومادر شوهرم روز بعد اومد خونموندوخوشحال بود ومیگفت دندت شکسته وبا اسم بد منا صدا میزد البته همیشه اینجور نیس باید نیمه پر لیوانا دید وهمیشه خدا را شکر کرد ،خدایا دوست دار
سمیه جان واقعا ناراحت شدم با کتک کاری مخالف صد درصدم به هر دلیلی هم باشه نباید این کارو میکرد
من هیچوقت جواب مادرشوهر ا نمیدم چون در هر شرایطی منا مقصر میدونه وطرف دختراشا میگیره،شوهرم هم خوبه ولی سالی یکی دوبار کتک میزنه اگه حقی داشته باشم هیچوقت نمیبخشمش
سمیه اهل کجایی؟
اصفهان
سلام,من واقعا موندم.شما عروسا خودتون زنداداش ندارین,مادراتون عروس ندارن,گلای من عزیزانم,هر مادر ودختری هم براش از این مشکلا پیش میاد اما در مورد مادرامون خواهرامون اینهمه حساس نیستیم,خسته جان به جای نفرین دعا کن خوب بشه اخلاقش,کمی خوب باشیم دوستان
لیلا خانم من نفرین نکردم تو وقتی مادر شوهر منو نمیشناسی لطفا از طرف من نظر نده تو دنیا بگردی نامردتر از مادر شوهر من پیدا نمیکنی پسر خودش فراری هست از دستش چه برسه به من
عزیزم خودتون تو پیامتون گفتین فقط نفرینش میکنم,منم منظورم فقط شما نبودی پیام های شما اواخر بود اسمتونو نوشتم,با همه هستم,بله قبول دارم که بعضی مادر شوهرا بدن اما در کل میگم دعا کنیم خوب بشن,,,:-*
مطمئن باش اگه همه خوب باشیم هیچوقت دعوا نمیشه ،پس بیاید دعا کنیم همه خوب بشیم
مادر شوهر من دوست داره ما هرروز اونجا باشیم یه وقت براخودمون نمیذاره دیگه خسته شدم
مادر شوهر من فقط دختراش براش عزیزند کلی هم دزدی در روز پاتختی من کرده خدا ازش نگذره واگذارش کردم به خدا
پاسخ ها
با دزدی های مادرشوهر چه کار کنیم ؟؟؟؟؟؟
همینطوری هم میاد خونمون دزدی میکنه....
بعد اگر یک روزی من خونشون بروم وسایلم را آنجا میبینم....
از مادر شوهرم متنفرم
پاسخ ها
مادرشوهرمن بیچاره سکته کرده کلا فلج شده ازتون میخوام دعاش کنید
خودب بود ولی کاش یه ذره هم برا مادرشوهرا مطلب میگذاشتند.فقط میگن عروسها والله به خدا مادر وخواهر شوهری که ذاتشون بده عسل هم میذاری دهنشون میگن زهر دادی
دوست عزیزی که گفتی ازدواج پسر برای مادر شکست هست اون وقت باید ازدواج دختر هم برای مادرش شکست باشه که دخترش با یکی دیگه شریک میشه این اصلا منطقی نیست اونوقت باید هر کی بمونه پیش خانوادهش ازدواج نکنه
سلام دوستان مادر شوهر من خیلی بدی کرده به من از توهین وتهمت گرفته تا حرفهای تحقیر کننده، من هر چه جوابشو دادم نشد شوهرمم ازم هرچه حمایت کرد نشد بدیهاش حد واندازه نداشت منم واگذارش کردم به خدا،قربون خدا بشم الان تک تک بدی هاشو پس میده زندگی براش زهر شده دیگه خودشم میاد به من اعتراف میکنه که نمیدونم به کی بدی کردم اینجوری شده نفرین کی گرفته منو همشونو واگذار کنین به خدا
پاسخ ها
خوش بحالت که دیدی که سزای اعمالشونو دیدن... من با چه مهروبونی وارد این زندگی شدم ولی هزار رحمت به مار که انقدر نیش زبون دارن اگه بخوام جوابی هم
بهشون بدم همسرمو انقدر سرش دادو هوار میکنن که رفتارش رو منم تاثیر میذاره
عزیزان من شما همه فقط حساسید وگرنه مادر شوهر هم مثل مادر خودمون میمونه قبول کنیم که ما هم ناپخته عمل میکنیم اگه خوب رفتار کنیم اونا هم به ما حساس نمیشن یک طرفه به قاضی نرید اینجوری که همه پیروزن من که مادر شوهرمو خیلی دوست دارم چون شوهرمو دوست دارم واز این بابت خودمو تو قلب همه مخصوصا شوهرم جا کردم برام همه کاری هم میکنه
پاسخ ها
مادرشوهر هیییییییچ وقت عینه مادره خوده آدم نمیشه ..تو هزاری هم محبت کنی و مراقبشون باشی بازم عروسی .. عرووسی که از دید مادرشوهرا پسرشون حروم شده با تو ازدواج کرده
مادرشوهرم، بدی به اون صورت نداره فقط خیلی شکمو وبی سفره ست. هروقت رفتم خونش بهترین تیکه های گوشت رو جلوی دختراش میذاره وجلوی من یه تیکه استخون نميدونم چه جوری میخواد جواب خدا رو بده هر دفه که میاد خونم من تو بدترین شرایط مالی بهترین ها روبراش تدارک دیدم و با اون مثل حبیب خدا رفتار کردم؟ یه دفه حامله بودم خونش خوابیدم صبح بیدار شدم صبحانه سرشیر ونون داغ جلوی پسر و دخترش گذاشت بعد پنیر که تو پاکتش خشک شده بود گذاشت جلوی من، آدم نخورده ای نیستم ولی هيچوقت از یادم نميره به همون برکات میسپارمش وبه خدا. شوهرم هم اینقدر نفهمه نمیگی خوردی نخوردی خودش مث گاو میخوره.....................
سلام مادرشوهر منم اینجوریه همش پشت سر به شوهرم یاد میده الکی اشک میریزه خوب شوهر منم دلش میسوزه اگه حرفش تو خونه گر اه نره همش خودشو میزنه از طرفیم خواهرشوهرامم باهام خوب نیستن .الان حدود یکسال عقدم چندماهه دیگه ام عروسیم قراره بریم طبقه پایینی مادر شوهرم توروخدا دعا کنین اونجا نریم خودمون مستقل باشیم آخه شوهرم هرچی درمیاره خرج اونا میکنه خوب من نمی گم خرجشون نکنه اما خوب کمتر با اینکه پدرشوهرم پولدار همش از شوهر من میکشن.
راستی ما چندماه قبل سرمادرشوهرم با خانواده ها دعوا کردیم اما شوهرم طرف مادر شو گرفت این هیچوقت از دلم نمی ره خداوکیلی شوهرم خوبه اما اگه مادرش بذاره حالم ازش بهم میخوره سر یه سرماخوردگیش رفته به شوهرم میگه به من زنگ زده اما خداشاهده دوبار زنگ زدم حالا من هم سرما خوردم هم تازگیا فهمیدم کسیت دارم ن تنها اینکه زنگ نزد بلکه مسخره ام گرد گفت کیست واسه پیرزنا ن کسی به سن تو خدایا شوهر مم ازم به اون صورت حمایت نمی کنه تازه یه چیز دیگه بگم خودش یه مادرشوهر پیر داره پیش اونا ان قد ازش بد میگه هرچی از ذهنش باید میگه بچه هاشم کشیده سمت خانواده خودش ان قد از مادرشوهرخودش بد گفته که بچه هام از ننه شون زده شدند خدا رو خوش نمیاد دنیا گرد امیدوارم به حق امام حسین بچه های منم اینجوری مسله خودشون رفتار کنن وقتی اون اومد سمتش نرن حالم ازش بهم میخوره همش خودشو میزنه به مریضی خودشو واسه پسرش لوس میکنه ا ه اه
مادر شوهر من خیلی سیاست داره پسراش هم طرفش رو میگیرند از نظر خانواده شوهرم عروسا فقط کلفت اونا هستن چه پدرشوهر و مادر شوهر باشه چه خواهر شوهرو بچه هاشون باید هرجی میگن بگی چشم و الا تو بدترین عروسی
مادر شوهر من بد نبود تا وقتی که دو تا عروس دیگر آورد از آن زمان به بعد کلا رفتارش با من عوض شد تا اینکه یک تهمت بزرگ به من زد به طرفداری از یکی از جاری هام. من الان 6 ماهه خانه شان نرفتم با اینکه متوجه شد مقصره معذرت خواهی نکرد.
من هروقت باهمسرم صحبت میکنم اصل صحبتش اینه که مهمترین های زندگی من خانواده ام هستن.خواهرشم خیلی تو زندگیمون دخالت میکنه.ولی ظاهرشونا بی طرف نشون میدن من باید چطورباهاشون رفتار کنم؟
سلام مادر شوهر من ی زن پیره ک خودش حقوق داره ولی حقوقش میده ب دو تا دختراش از شوهر من انتظار مالی داره من موندم چطور بگم اینو ب خاطر این دوس ندارم تو عقد زیاد برم خونشون ولی شوهرم اصرار داره و هر روز برم پیشش براش کار کنم لطفا یکی راهنماییم کنه
سلام پریسا جان تنها راهنماییی من برات اینکه شوهرتو قانع کنی که اون وقتی حقوق داره چرا از ما خرجی میگیره
مادر شوهر من همش حرف دهنم ميذاره پيشه پدر شوهرم ميگه و اونو پر ميكنه،حرفايي كه من تو عمرم نزدم رو از دهن من ميره ميگه و همه رو نسبت به من بد بين ميكنه،منم اصلا بلد نيستم از خودم دفاع كنم،حرفي هم بزنم اونو بزرگش ميكنن و مادر شوهر مياد پيش شوهر اشك تمساح ميريزه و منو گناهكار جلوه ميده،حرفي هم نميشه بهش زد كه الكي خودشو ميزنه به مريضي و ميگه فشارم رفت بالا و قلبم درد گرفت،هيچ كس فكر نكنم همچين مادر شوهر فتنه اي داشته باشه
پاسخ ها
سلام . مادرشوهرت اهل شهرستان خمین است ؟
کپی مادرشوهر من.
الهی خدا سزاشو بده.
مادر شوهر من یه بد به تمام معناست. دهنم را سروس کرده
ان شا الله بمیره
سلام مادرشوهر من نمیزاره جدا باشیم به خاطر خودشون فقط شوهرم به حرف اونا گوش میده انشالله هر چی مادرشوهر از زمین برشون دارن
معلومه که همه اتون ازون عروسهای زرنگ وباسیاستین.
شما یه کلاس بذارین واسه ما.....
ازونایی که مادرشوهرازشون به عذابه ولی نمیتونه حرف بزنه
پاسخ ها
مریم کثافت
سلام. من از وقتی عقد کردم اصلا مادرشوهر نداشتم! ولی تقریباً هر جمعه باید بریم سر خاکش.خواهر شوهر هم که کلا ندارم. کلا با وجود مادر شوهر و خواهر شوهر سخته مستقل شدن! اما الان بعد 4 سال 2 تا جاری پیدا کردم ... فکر کنم همینا حسابمو برسن!!!!!
پاسخ ها
جاری عددی نیست که
محل سگ بهش نزار
سلام مادرشوهرم 18ساله منو اذیت میکنه یکبار تا پای مرگ منو کشوندالان هم شوهرم باباباش شریک بوده همه ی مالشو بالا کشیده حتی خونشو .شوهرم دیونه شده تو خونه منو میزنه منو ازخونه انداخته بیرون باز مادرشوهرم برای حفظ ابروش همه جا پشت سرمن تهمت زده ابروی منو جلوی فامیل برده .به خاطر بچهام برگشتم حالا بگید من چیکار کنم.
هرجور با مادرشوهر تاکنی بی فایده اس بازهم همونه اسمش روش هست
پاسخ ها
مادر فولاد زره
با سلام به دخترهای عروس. اول کاری که برای فرار از حیله مادرشوهر بایستی انجام دهید اینه که اصلا به هیج وجه جلوی پسرش یعنی شوهرتون بهش بها ندهید. و با رفتارتون اونو جلوی پسرش و فامیلاش بی اهمیت کنید و اینطوری دمش قیچی کنید وگرنه چاره نداره و پرو میشه. موفق باشید.
با سلام به دخترهای عروس. اول کاری که برای فرار از حیله مادرشوهر بایستی انجام دهید اینه که اصلا به هیج وجه جلوی پسرش یعنی شوهرتون بهش بها ندهید. و با رفتارتون اونو جلوی پسرش و فامیلاش بی اهمیت کنید و اینطوری دمش قیچی کنید وگرنه چاره نداره و پرو میشه. موفق باشید.
هیچ مادرشوهری دیگه مثل مادرشوهرمن بدجنس نیس,من پنج سال عقدبودم,نمیذاشت شوهرم بیاخونه بابام,همش رابطمون یه طرفه,بهدکه عروسی کردیم نمیذاشت خانواده من برادیدن من بیاخونمون,بعدکه باردارشدم ,انقددعام کرد,انقدباهام دعواک چراگذاشتم باردارشدم تازه یه بارهم هولم دادکه بیفتم,الان که زایمان کردم چون اویل شیرم زیادبودانقداومدباهام دعواکردکه شیرم خشک شدهمش باعثدعوابین من شوهرم میشه ,ب شوهرم میگه طلاقش بده,بااینکه دخترای خودش خیلی زندگی خوبی دارن,من همیشه نفرینش میکنم,که نمیره ولی یه مریضی بگیره نه بتونه راه بره,نه حرف بزنه,خیلی منوزجرمیده
خواهرشوهرای من همیشه میان خونه مادرشوهرم وقتی هم میان چن روزمیمونن,خودشم همیشه میره خونه دختراش چن روزگیرمیکنه,اون روزمن رفتم خونه بابام چن ساعتی موندم وقتی اومدم انقدباهام دعواکردکه چرارفتی خونه بابات,انقدپرشوهرم کردکه باعثشدشوهرم خیلی منوبزنه ,قبل ازعروسیمون اومدخونه بابام گفت اگه عروسی کردین هیچکس حق نداره بیاخونتوتوهم حق نداری بری پسرمنم نبایدبره,انگارزندانی بودم خیلی خیلی منوزجرمیده منم همیشه بادل شکسته وچشمای پراشکم ازخدامیخام ک هرچه سریعترسزاش بده,شماهم نفرینش کمین ک هرچه سریعترب سزای اعمالش برسه,هرچه هم دعامیکنممستجاب نمیشه نمیدونم تاکی میخادب کاراش ادامه بده
سلام دوست عزیز سارا خدا کمکت کنه . اولا شوهرت با حرف مامانش نباید تو رو بزنه دوما چرا تو نمیتونی بری خونه پدرت یا اونا بیان خونه تو ؟مگه اونجا خونه توام نیست؟تو باید با شوهرت حرف بزنه و بفهمونی که ما شریک زندگی هستیم و هر قدر که تو حق داری تو این خونه منم به عنوان خانم خونه حق دارم و اونا پدر مادر مننکاملا منطقی و اروم بشین باهاش حرف بزن
خدا انصاف بده به این مادر شوهرا. مادر شوهرا باید اینو بفهمن که وقتی دوتا جوان ازدواج کردن یعنی میخوان وارد یه زندگی جدید شن و واسه خودشون تصمیم بگیرن اگه میخواستن تو واسشون تصمیم بگیری خوب ازدواج نمیکردن کنار تو مینشت پسرت اینو بفهمن همه چی حله
من ۴/۵ساله عقدیم واسه روز عقد تو مراسم یه ابروریزی کرد که نگو هیچ وقت نمیبخشمش بهترین خاطرات و سن و سال جوونیمو نابود کرد حالام بعد از هر یکی دو ماهی که میرم خونشون میاد صبح ها به بهونه نماز پسرش در و با مشت میکوبه و باز میزاره و چراغ تو سالن که نورش مستقیم میاد تو اتاق رو روشن میزاره شما بگین من چی کار کنم ؟ حالام خودشو زده به کوچه علی چپ که من مگه چی کارتون کردم اصلا باهاتون حرف نمیزنم عروسیتونم نمیام یکی نیس بگه حالا که عقد اومدی ابرو ریزی کردی چه گلی به سر ما زدی که واسه عروسیمون بشه فقط شبانه روز کارم شده غصه و گریه فقط میسپارمشون به خدا
مادرشوهرمنم خیلی بدجنسه,به من میگه تو حالا حامله نشیا بعد جلو من به دخترش میگه بزار مامان حامله شی وهرجا میره کلی چیز برا بچه دخترش که هنوز وجودنداره میخره ولی دریغ از یه هل پوک که برا ما بیاره,خیلی دلمو میسوزونه منم نفرینش میکنم واقعا که چقدر این مادرشوهرا عقده ای ان,دخترا خودشم کلی پشت سر ادم شوهراشون حرف میزنن فقط خدا نکنه من یه چی بگم میخان جرم بدن
اخه عزیز تو به اون چی کار داری اگه خودت و شوهرت دوست داری حامله شو اونم قافلگیر شه
خوب
با سلام ، من وقتی ازدواج کردم تصمیم گرفتم با مادرشوهرم خیلی خوب باشم ، وقتی برای خرید حلقه رفتیم من حلقه انتخاب کردم که 2000 تومن با حلقه شوهرم فرق داشت ، گفت ا چرا ما 200 تومن بیشتر بدهیم ، اما من همش میزدم به بی تفاوتی ، وقتی ازدواج کردیم من سرکار میرفتم با ماهی 40 تومن و شوهرم با ماهی 20 تومن و کرایه خونه 40 تومن میدادیم و زندگی به سختی میگذشت اما نمیگم اشتم کسی بفهمه ، تا اینکه خواهر شوهرم ازدواج کرد مادرشوهرم گفت باید شما براش جهیزیه بخرید ما رسم داریم برادر بزرگ باید بخره من گفتم ما پول نداریم گفت فکرش کردم ما چندتا وام میگیریم شما قسطش بدید من خیلی ناراحت شدم که با ماهی 20 تومن چجوری وام بدیم ، از همونجا با ما بد شد همش برادر شوهر هامو بر علیه من پر میکنه که سلام ندهند ،
اما من هیچی نمیگم چون خدایی که اون بالاست مو را از ماست میکشه ، عدالت خدا جز اصول دین است به عدالت خدا امیدوار باشید
ما آشنایی داشتیم یکبار با بدگویی عروسش ، ابروش جلو دیگران برد ، موقع مرگش تا عروسش حلالش نکرد نمیتونست جون بده ، 1 ماه تو بستر بود تا عروسش ازش راضی شد
سلام وقتی ما همه هم عروسو هم خواهر شوهرو هم مادرشوهر و مادرزن خواهیم شد چرا اینقدر نامربان.
اتفاقا مامان من خیلی مهربونه وعروس مون بارداره از شهرستان اومده پیشش و داره از پخت و پز و ... کمکش میکنه ولی چون قرص خوا میخوره نمیتون شبها بیدار بمونه ولی اون بهش تیکه انداخته و مامان من ناراحت
به نظرم عروس ها هم باید یاد بگیرن که اون جوری که با خانواده خودشون خوبن با پدر و مادر شوهرشون هم خوب باشن
بدبخت ها که اشتباه نکردن پسرهای دسته گلشون دادن به شما ممنون
پاسخ ها
عزیزم کسی که بچه میاره وظیفه شه بچه رو بزرگ کنه کار خاصی نکردن تو ایران چون ترس از پیری دارن بچه رو وابسته به خودشون میکنن که توی پیری حواس بچه به پدر و مادر باشه تقصیردخترهای دسته گل چیه که باید تاوان زحمت پدر و مادر شوهرشون رو بدن ؟بچه آوردن بزرگش کردن منتی ندارههههه
منم موافقم که هر کاری کنی تیکه رو میشنوی
من خانواده شوهرمو مثل خانوادم دوس دارم ولی اونا اینطور نیسن اصلنم سر دعوه ندارم ولی مادر شوهرم بعضی وقتا حرفایی میزنه که واقعا ادم بهش بر میخوره و میفهنمم دوسم نداره
منم مثل شما مادر شوهرم ..........فقط فقط باید بسپارسد به دست توانای خدا.
خدا نشون همه ی ظالم ها بده
سلام مادرشوهروپدرشوهرمن حتی راضی نشدن برامون عروسی بگیرن همه اش زیرسرمادرشوهرم بودمن دوسال ازدواج اون موقعه وضع مالی شوهرم بدبودولی الان بهترشده همین مادرشوهری که حسرت لباس عروس ماشین عروس.....گذاشت رودلمون
سلام،همه ى شمايى كه از مادرشوهر متنفريد،به اينم فكر كنيد كه يه روز خودتونم مادرشوهر ميشيد.
حالایه سوال الان همه شماکه ازبدی مادرشوهرتون گفتین خداوکیلی مادرای شماجه مادرشوهری هستن الان همتون میگین عالی هستن خخخخخخخخ برین اززنداداشاتون بپرسین اوناهم دقیقانظری دارن که شمانسبت به مادرشوهراتوم دارین همه مادرشوهرمیشین خداروخوش نمیاد
حالایه سوال الان همه شماکه ازبدی مادرشوهرتون گفتین خداوکیلی مادرای شماجه مادرشوهری هستن الان همتون میگین عالی هستن خخخخخخخخ برین اززنداداشاتون بپرسین اوناهم دقیقانظری دارن که شمانسبت به مادرشوهراتوم دارین همه مادرشوهرمیشین خداروخوش نمیاد
اره ما هم مادر شوهر میشیم یه روزی. ولی من هیچ وقت مادر شوهر نامرد نمیشم چون اینو میفهمم که عروس هم ادمه احساس داره ارزو داره فقط یه لحظه مادر شوهرا به این فکر کنن که اگه با دختر خودشون اینجوری رفتار بشه خوششون میاد
سلام انشاالله همتون هرچى از خدا ميخواييد بهتون بده من مادر شوهر ب خونم تشنه بود با شوهرم 6سال دوست بودم دوسال اول راضى به ازدواجمون نبود ولى بعدش همش زنگ ميزد حالمو ميپرسيد قربون صدقم ميرفت خونشون دعوتم ميكرد حرفاشو بهم ميزد از زندگى خواهرشوهرم برام ميگفت الانم ك عروسشونم خيلى دوسم دارن بعد اون دوسال هرچى براى خواهرشوهرم ميخره براى منم ميخره با شوهرم دوستم بودم كادو تولد واسه من طلا ميفرستاد ولى الان برادر شوهر ميخواد زن بگيره ميترسم جاريم بياد جامو بگيره توروخدا كمك كنيد ك چيكار كنم
پاسخ ها
ببین تو دیگه بهترین شانس اوردی خوش. به خالت مطمعن باش کسی که ازاول خوب بوده تا اخرشم خدا ترس و خوبه
مادر شوهر من یک حسود به تمام معناست سر حسادتش زندگی منو خراب کرده نمیدونید با رفتار های بچگونش جلو همسرم چقدر منو زجر میده
به قدری حسود که هنوز کادوی نشده همسرم برای من بخره و برای مادرش لنگه همون نگیر
تازگیل بقدری اذیت میکنه که زندگی من و شوهرمم خراب کرده و راضی شدیم از هم جدا زندگی کنیم
الهی خدا به راه راست هدایتش کنه
سلام خانوما
مادر شوهر من هم خيلي اذيتم ميكنه هر وقت يه رب ديدمش بعدش يه ساعت گريه كردم
بخاطر اذيتاش از خونه خودمون تو بالا شهر فرار كردم اومدم پايين شهر ميشينم از شررش خلاص شم
جالب اينجاست خودشم قبول داره اذيتم ميكنه هر وقت ميبينه ازش ناراحتم زود ميگه دختراي منم مادر شوهرشون اذيت ميكنه ديگه
سلام مادر شوهر منم آدم با سیاستی هست همیشه به همسرم میگهتو خیلی زود ازدواج کردی من میخاستم اعصای دستم باشی برات ماشین بخرم ببری بگردونیمون پول ماشین رو دادم واس زنت طلا خریدم شوهرمم سنش کمه میاد بمن میگه اره مادرم راست میگه بخاطر مادرش منو میزنه میگه باید کارای مادرم بکنی یه بار گفتم من همیشه کارای مادرتو میکنم منو گرفت زد گفت سر مادر من منت نزار
سلام.تقریبا همه ی نظرا رو خوندم.اما یه چیزی بگم به همتون,,روزی میزسه که باورتون نمیشه که دارید این روزا رو میبینید.روزایی که فکرشم نمیکردید.هرچی که بگن وهرکاری که بکنن حتی یه متلک کوچیک,به آیه های قرآن یا هرچی که قبول دازین تو راهشون میاد.همونایی که منع کردن به سرشون میاد.خدا گواهه.اینو من بعداز هفده سال دارم میگم.من وخواهر شوهرم هم سن بودیم.خواهره بزرگم ازدواج نکرده بود همش تیکه مینداختن ترشیده س .حالا خواهر شوهرم به همین روز افتاد.مهریه رو برام زدن زیرش وچهارده تا سکه بیشتر نکردن.حالا هرکی میاد خواستگاریه خواهر شوهرم میگه مهریه یک سکه.یا بدون مهریه.وهمه چی بهم میخوره.چون با شوهرم دوست بودم تیکه مینداختن بهم وبرام مراسم هیچی نگرفتن وخرید عروسی نکردن.حالا دختر خودشون حسرت همه ی اینا روداره.هر دستی بدی به همون دست پس میگیری.فقط باید صبور باشیم.من تاامروز یک بارم جوابشونو ندادم فقط صبر کردم.حالا همه چیز عینه پرده سینما داره جلو چشام رد میشه که بازیگرش دیگه من نیستم نقش شده مال اونا وحالا اونا دارن ذجر میکشن
سلام به دوستان عزیز
برای همه ی عزیزان آرزوی سلامتی و خوشبختی دارم
من دوسالی هست که ازدواج کردم مادر همسرم و به اندازه ی مادر خودم دوسشون دارم ، مادر همسرم فوق العاده خانوم فهمیده و با کمالات و مهربان هستند، شاید باورتون نشه اگه دو روز نبینمشون دلم خیلی براشون تنگ میشه
هفته ای دوبار میرم خونشون و هفته ای یکبار میرم خونه مادرم
عاشق هر جفتشونم
همسرم هم خیلی خیلی خیلی زندگی رو برام شیرین کردن
خداروشاکرم
مردی که با همسرش مثل یک شاهزاده رفتار کنه شک نکنید که زیر دست یک ملکه بزرگ شده
سلام به بروبچ.اميدوارم هميشه خوشبخت و تندرست باشيد.من دو ساله نامزد كردم.و خداروشكر مادر شوهر منم مثل مادر شوهر مريم خانم،يه خانم خيلي فهميدي و با شخصيتي هست.و من واقعا مثل مادرم درستشون دارم.هم نامزدم و هم خانوادش خيلي بهم احترام ميزارن و أخلاقشون با هم عاليه خداراشكر.من هم أخلاقم باهاشون خوبه .از قديم گفتن خوبي بكن تا خوبي ببيني.واقعا به اين جمله رسيدم
مادر شوهر من در كل زن خوبيه ، تنها مشكل من اينه كه ما هر روز بايد بريم بهشون سر بزنيم ، من راضي ام شوهرم هر روز بره ديدن مادرش ولي خودم واقعا خسته شدم ، اگه هم نرم بدشون مياد ، شوهرم هم ازم ميخواد كه هر روز بايد برم ديدن خانواده ش
من دوست دارم مادر شوهرم یه روز ذلیل شه تا انتقام همه چیزو ازش بگیرم. البته داره کم کم ذلیل هم میشه. سه چهار سال دیگه حالشو میگیرم و جواب همه بی شعوریاشو میدم.
من خیلی از دست مادر شوهر و عم عروسم ناراحتم.. روز سوم عروسیم همسرم دماغم رو شکوند و مادر شوهرم میگفت زن باید کتک بخوره. . خیلی فتنه انداختن. تحمل کردم الان کسی جرات نمیکنه بهم از گل نازکتر بگه شوهرم پوستشان رو میکنه... واقعا خدا ناظر بر رفتارشون بود.... بخدا ی بار آه کشیدم مادر شوهرم تمام بدنش با آب جوش سوخت فقط بعد از در اوردن اشکم..و هم عروسم هم بچش مشکل کلیه پیدا کرده... امید وارم خدا بگذر من که بخشیدم
هیییی من روزنامزدی وعروسیم شاپاش گرففتم همه رامادرشوهرم ازم گرفت وندادهیچ کادویی هم بهم ندادن هیچ وقت یادم نمیره نمیبخشمش منودم یاداست وهی هادوهی هاد
دوستان به مادرشوهرتون بگید که از دست کدوم کاراش ناراحت میشید.اگه حرف بدی زد همون موقع بیان کنید.خجالت نکشید.نترسید.پای حق وحقوقتون بایستید.اگرحتی جلوی بقیه حرف بدی زدن شما واکنش نشون بدید.همیشه منفعل نباشید.اگر درجواب خوبی،بدی کردند حتما همون موقع ابراز کنید.حتی اگر به شما ظلم شد به حکم ایه ی قران میتونید صداتونو بلند کنید.و دراخر این که ضعیف نباشید ولی ظلم هم نکنید.
بزرگترین ارزوم مرگ مادرشوهرمه
خواهرای عزیز با دوستان مروت با دشمنان(مادر شوهر)مدارا
باسلام. مهم ترین شخص در زندگی هر آدمی همسر است و خداوند با هزار حکمت این پیوند بی همتا و مقدس را ایجاد کرده است. بهترین کار برای جوانان متدین و بالغ این است که محترمانه حد و مرزهای خود را به والدین همسر و والدین خود نشان دهند . ضعیف بودن در ازدواج احساس ضعف در برابر اقوام همسر بسیار خطرناک است و هرگز نباید فراموش کنید که مومن ترین انسان ها همواره مردان و زنانی بوده اند که همسرشان از آن ها راضی تر بوده است.
بسیاری از والدین مداخله گر خود در جوانی تحت نفوذ و دخالت دیگران بوده اند و چون کمبودهایی داشته اند دوست دارند زندگی فرزندانشان هم محل عمومی باشدو خودشان را با نفوذ بر زندگی دیگران آرام کنند. برای مومن نماهای ضعیف و سست باطن که خدا را نشناخته اند و با زور و سن و قدرت کار پیش می برند متاسفم.
ایجاد کدورت بین زن و شوهر طبق گفته ی معصومین عمل زشت زنا محسوب می شود و از پاره کردن تمام رگ های بدن آنان بدتر دانسته شده است.پس از دخالت در زندگی فرزندان خصوصا پسران "و حسادت نسبت به زوج بپرهیزیدو قبول کنید در اسلام عزیز زن یگانه قلب شوهر است.خودخواهی و عمل ناپسند و زشت چند مردخواهی را کنار بگذارید.صلوات بر محمد و آل محمد
سلام منم یه مادرشوهردارم که ۳ تا بچه توخونه داره ۳ تاشم ازدواج کرده دخترش که یه نخاله ای بیش نیست معتاد شوهرشم همینطور باهاش رفت وآمدی نداریم من عروس پسربزرگه ام پسر دومیش جلوترازشوهرمن ازدواج کرد خانواده شوهرم وضع خوبی ندارن هرچی درمیارن فقط میخورن برای هیچ کدوم ازپسراش یه هزاری کمک نکردن همشون روپا خودشونن بجز دوتاش که مدرسه ای یه یکیشم داره کارمیکنه شوهرمن تو کار جهیزیه عروس لوازم برقی میفروشه مادرشوهرم خیلی توقعش بالاست همه ماراشم زیرزیرکی انجام میده حالا میخواد آشپزخونه اشو براش درست کنیم با هزارتاچیز دیگه من تازه ۳ ماه ازدواج کردم خودم هزهرتا مشکلات دارم تو دوران عقدم میرفتم خونشون اما حالا فهمیدم کمترببینمش خودم آرومترم نمیبخشمش اگه پشتم غیبت میکنه واگذارش کردم به خدا الان یه هفته درمیون میرم خونش هروقتم رفتم هیچ کاری نمیکنم چون دخترنداره پسراش کمکش میکنن اونم به سختی تازه گیا پادرد گرفته دلم خنک شده شوهرم خودش جمع وجورمیکنه منم خودمو به بیخیالی زدم تا وقتی بدن باهاشون بدم ارزش ندارن باهاشون مثل آدم رفتارکنی من اصلا دلم نمیخواد ببینمشون تو زندگیم میگه دخالت نمیکنه اما وقتی شوهرم میره سرمیزنه بهش یا زنگ میزنه مطمئنن پرش میکنه من ساک نمیشینم بی احترامی هم نمیکنم اما جوابشم میدم تو دلم نمونه مریض بشم
پاسخ ها
عزیزم شما چرا اینجوری فکر میکنی که اونا آدم نیستند.شوهر شما هم پسر اوناست
با سلام.
بعد 2 سال زندگی مشترک با همسرم که بچه شهرستانه و من متولد تهرانم هر از گاهی میریم شهر همسرم به خانوادش سر بزنیم فامیلاش میشینن کنارم از بدگویی های مادر شوهرم که قبل ازدواج با من مخالف بوده میگن.
شما ها از مادر و خواهر و جاری مینالید درست... من همشو دارم الان 1 سال و 7 ماهه با تنها جاریم و برادر شوهرم قهرم چون پشت سرم به خواهر شوهرم بدگویی کرده بودند و یک عالمه دخالت بیجا تو جزیی ترین مسایل زندگیم کرده بودند که همه حرفاشو خواهر شوهرم اومد بهم گفت منم رفتم خونه جاریم و گفتم مشکلت با من چیه که همه حرفارو بهش زدم که میدونم چیا پشت سرم گفتی بعد در کمال نا باوری نه تنها روبرو نکرد با خواهر شوهرمون بلکه حاشااااااااااا هم کرد منم از اون روز تحویلش نگرفتم تا اینکه پدر جاریم مرد اما باز به دیدنش رفتم برای عرض تسلیت اما پرو پرو طلبکاره منم دیگه تا الان رابطه ای باهاش ندارم و حالا خواهر شوهرم که رابطه احترام آمیز و غیر صمیمی ام را باهاش حفظ کردم .
هر سری هم میرم شهر خانواده شوهرم برا پدر و مادرش کادو میبرم چون همش خونه مامان و بابای شوهرم هستم نهایت هم 3 روز اونجا میمونیم 2 روزم (رفت و برگشت ) تو راهیم .
همه اینا به کنار خاله شوهرم هم با من نمیسازه اومد تو عروسیم گفت بد بخت بشی
چرا ؟؟؟؟
چون شوهرم منو گرفته که مال تهرانم مهندسم کم جمعیتم و .... و با دختر خالش عروسی نکرده تازه دخترش تو عروسی ما عقد یکی دیگه بود یعنی شوهر داشت اونم از خاله داماد دشمن خونی منه الان 2 تا عید خونه خالشم نرفتم (خونه همه میریم خاله و دایی و عمه و عموهای شوهرم اما خونه این یکدونه خاله نمیرم) خاله شوهرم از مادر شوهرم که خواهرش میشه دلیلشو پرسیده که چرا نمیریم خونش برام مهم نیست چی شنیده چون شوهرم به مادرش گفته خالش چی بهمون گفت.
بگذریم فقط میدنم حسودن بدبختن حتما ما چیزهایی داریم که اونا ندارن فقط سر هر اذان جاری و خاله و دختر خاله و برادرشوهرم را نفرین میکنم خدا همون چیزی رو که برا من و شوهرم میخوان به خودشون بده.
نمیدونم خدای ما کجاست.
چرا اگه خودمم عوضی و دخالت کن و حسود و ذات خراب بودم میگفتم حقمه اما به والله نیستم و کاری باهاشون ندارم .
امیدوارم سرطان بگیرن خفت و خواریشونو ببینم
امیدوارم همچین از خدا بخورن که بفهمن بابت چی خدا چوبشون زده.
من که برادر ندارم دست حضرت عباس پشتشون
اقام ابوالفضل بی دسته اما بد میزنه
مادر شوهرم ازت نفررررررررررت داررررررررم بابت بي انصافي هات ازت نميگذرم اون عروس نميخاد روبات ميخاد
تو دوران عقد هر کاری برای خونواده شوهرم کردم .انگار کوزت بودم.اما اونا تو روز عروسیم جوابمو دادن و تنهام گزاشتن.به این علت که چرا به خاهرش پنج هزارشاباش دادم.خیلی دلمو شکوندن.بهترین شب زندگیم خراب شد.هرگز فراموش نمیکنم.ولی اه من خیلی قشنگ گرفتشون.بعد عروسی خونشون اتیش گرفت.زندگیشون نابود شد. من راضی نبودم اینجوری خونه خراب بشن اما خدا نزاشت کاراشون بی جواب بمونه.الانم دارن زجر میکشن .از خدا میخام بیشتر از این سرشون بلا بیاد منو که با دهن روزه میبرن کار میکشیدن.تا بعد اذان من گرسنگی میکشیدم اینا اوف نمیاوردن.چون بچش نبودم که.
مامانم کجا بود که ببینه؟؟؟از خدا میخام اگه قراره منم یه روز سر عروسم اینجوری بلا بدم هیچ وقت پسر نیارم هر چی زاییدم دختر بشه.حالم خیلی بده.دعا کنیین مه این روزا بگذره.شوهرم خرجمو نمیده.دست بزن داره.دلم طلاق میخاد اما از ترس ابروم مجبورم سکوت کنم.من هنوز هیجده سالم نشده......
مادر شوهرم خيلي زرنگ همه عروس هاشو اذيت كرده ولي هيچكي تا امروز نتونسته مانع بشه اكه حرفي بزنيم ميگه به پسرم يه زن ديگه ميدم حواست باشه رو حرفم حرف نزني ها پنچ پسر داره پسر بزرگش دو زن داره چند سالي شده كه دنبال اينه كه به شوهر من و شوهر جارى ام زن بده منم وقتي خبر شدن بهش گفتم ميگه دروغه جاري ام ديگه زندهگيشو جدا كرد و رفت شهرستان پدرش منم زنده گيم مستقله مگر از دخالت هاي اون به دور نميمونم بچه هاشو طوري تربيت كرده كه هرگز زن تحويل نميگيرن به بچه هاش ميگه هرگز پول را دست زن ندهين اونا هم عيني اخلاق مادرو دارن بخدا خسته شدم با وجودى كه بيست ساله ازدواج كردم بچه هام بزرگ شدن مگر طوري رفتار داره كه فقط با يه بچه طرف باشه منم ديگه تصميم گرفتم عين خودش رفتار داشته همه ديگه از پشت خنجر بزنمش هر چي بهش رو داديم پر رو تر شد فكر كرد من همچين ادمي استم كه همه مكلف به احترام به من استن اون عروس نميخاد كلفت ميخاد هر چي بارش كنن آه نكشه
پاسخ ها
آیا مادرشوهر شما اهل استان مرکزی است ؟؟؟
براي همه ما از خدا صبر ميخوام امييييييين
به نظر من مادر شوهر یه سیلی ناگهانیه تو زندگی
حالا این شمایید که بعد ازدواج باید درست و سیاست مدارانه مدیریتش کنید
مادر شوهر من خیلی بد نیست ولی با سیاستهاش اوضاع رو به نفع خودش میگردونه
منم از خودش یاد گرفتم عین کاری که اون با شوهرش و خوانواده ی شوهرش کرده همون کارو با خودش و خوانوادش میکنم
پاسخ ها
دقیقا عین مادرشوهر من
من 2 ساله با یه پسر دوستم خانواده هامونم میدونن غیر پدرم در حد رفت و امدیم اونم بیرون اما خب من پدرشوهرم بده باورتون میشه درومده به شوهرم گفته اینا در سطح ما نیستن از لحاظ مالی منظورشه مادرشهرمم کاری نداره اما باباش خیلی بده اصلا هم راضی نمیشه به نامزدی
مادر شوهر من هم .... يك دختر و داماد اشغال داره فقط اونا رو ميخواد و پسرا و عروسا رو توقع داره هر روز بهش سر بزنن. همه ي مال و اموالش رو هم داده به دخترش و حالا اون به درك . ما مال نخواستيم اينقدر با اعصاب پسراش بازي نكنه. هر وقت شوهر من تنها ميره خونش به يه بهونه اي دعوا راه ميندازه. و مدام شكايت شوهر منو به من ميكنه . ميگه تو بايد يادش بدي با مادرش چطور رفتار كنه. منم بعد از ٢٠ سال الان ١ ساله كم كم جواب تلفناشو ندادم خودش فهميد ديگه باهاش رابط ندارم خيلي راحت شدم. ولي ٢٠ سال زندگي منو خراب كرد. شبانه روز نفرينش ميكنم .الهي به يه روزي بيفته كه بگه عروسم رو لخواين ازش حلاليت بطلبم. اونوقت من ميرم تف ميندازم تو صورتش. بد ذات عوضي
سلام دوستان
ما تو خانوادمون هميشه با خانوماي خونه براي دعوت به مهموني تماس ميگيرن حالا يكساله كه ازدواج كردم هميشه خودم به خانواده همسرم براي دعوت زنگ ميزنم تا احترام گذاشته باشم حتي جاريام اوايل به من زنگ نميزدن كه شوهرم بهشون گفت ديگه به خودم براي دعوت زنگ ميزنن اما مادرشوهرم همش به همسرم زنگ ميزنه و اين منو ناراحت ميكنه حتي چندبار همسرم بهش گفته به من زنگ زده اما ايندفعه باز به همسرم گفته شب شام دعوتيم.به نظرم دعوت يه احترامه نظرتون در اين باره چيه؟
پاسخ ها
فرهنگ ها با هم فرق میکنه زیاد جدی نگیرید این مسائل رو شما هم مثل خودشون رفتار کنید
سلام همه ی نوشته هاتون رو خوندم. بخدا همه ی مادر شوهرا بد نیستن.من ادمای رو میشناسم تو فامیل که انقد با عروساشون خوبن و بهشون خوبی میکنن و زنگ میزنن وبها میدن بهشون که آدم خوشش میاد, حسودی نمیکنم از نگاه کردن به رابطه ی خوبشون اتفاقا خوشحال میشم. قبل اینکه ازدواج کنم خیلی دلم میخواس یه همچین مادر شوهری داشته باشم.چون سن و سالمم زیاد بالا نیست و ادم شاد و گرم و خوش صحبتی هستم,فک میکردم مطمینا رابطه ی خیلی خوبی خواهم داشت, با پسری ک عاشقم بود و دوسش داشتم ازدواج کردم. همون روزی که اومدن خواستگاریم ۳تا خواهر که جای مادرم بودن و یه مادرشوهر ک جای مادربزرگمه, مادرش انگار به دلیل اینکه پسرش عاشقم بود و پافشاری میکرد با وجود مخالفت های پدرم مجبورشون کرده بود تند تند زنگ بزنن و بیان و اصرار کنن به همین قیافه گرفتن مادرش رو از همون روز اول دیدم ولی گذاشتم ب حساب خستگیش, خواهرهاشم مخصوصا کوچیکه ک هم سن مادرم بود سرخ شده بود. من خیلی خواستگار داشتم و خواهانم زیاد بود ولی ساده و خوش مشرب بودم حس و حال ادمای حسود رو نمیفهمیدم, که چرا و کی حسودی میکنن, برای همین اصلا به دل نگرفتم. اما از روز عقد تیکه و متلک های خواهر شوهر میشنیدم و چون شوهرم پشتم بود برام مهم نبود و باز باهاشون خوب بودم. اخلاق های بد خانوادع همسرم باعث شد تازه بفهمم حسادت یعنی چی, و به خودم بیام و به خودم بگیرم حرفاشون رو. تا اینک یکبار به اتفاق همسر گلم جواب خواهرشوهرو گذاشتم کف دستش دیگه رابطه ای باهاشون نداریم. یعنی البته اینا از اول همینجوری سرد بودن و رفت و امد نداشتن.و این موضوع من و ازار میداد که چرا اجتماعی نیستن, در حدی اجتماعی نیستن که در نامزدی منو پاگشا نکردن برادراش,و خواهراش و مادرش یکبار هم به من زنگ نمیزدن.چون خیلی سرد هستن.من اویل زنگ میزدم ب مادر شوهرم واس گرم کردن رابطمون خیلی اخه دوستداشتم روابط رو, اما وقتی زنگ میزدم خیلی سرد برخورد میکرد و این منو متعجب میکرد که نکنه از من بدشون میاد, که بعدا متوجه شدم با همه عروس هاش اینجوریه. من هم دیگه زنگ نزدم. هیچوقت سراغم رو نگرفت که چیکار میکنم,فقط گاهی وقتی کارش میفتاد به پسرش زنگ میزد, خواهراش هم قبل دعوا اژانس کرده بودن همسرم رو. اما بعدا حد و مرز رو فهمیدن . حالا تنها دلیلی که من دلم از مادر شوهرم جوری شکسته که دلم نمیخواد ببینمش اینکه یکبار توی جمع فامیل ها. هم فامیل های من هم فامیل های خودشون. تو خونه من. موقعی ک میرقصیدم و خواستم برای احترام برم جلوشون با خنده که همه هم توجهشون رو من بود, مادر شوهرم روشو برگردوند, و من همونجا قلبم طوری شکست که هرتوجیهی میکنم بند نمیشه, تو مهمونی منی که ب ندرت اشک درمیاد از چشمام .اشکم ریخت و بعد اون بااینک فقط سال تحویل میرم کادو میگیرم بهش سر میزنم که از ازدواجمون ۲سال گذشتعه,باز دلم اروم نمیشه و الکی میرم تا قطع رابطه نشه فقط بخاطر اینک پیره. نه خونش دعوتمون نمیکنه. منم دعوتش نمیکنم. اما دختراش هروز هستن خونش. اگه هم کسی گله کنه میگه پیرم. اما واسه دختراش پیر نیست. خدا شاهده من از اول نمیخواستم اینطور شه.میخواستم یه رابطه عالی داشته باشم باهاش. اما دیگه دلمو شکونده هیچ طوری ارووم نمیشم, حرف از مادرشوهرم که پیش میاد اون شب یادم میفته و اشک از چشام میریزه(حالا کارهای قبلش پیشکش) حالا من باوجود اینک شوهرم پشتمه. اما پیش خونواده خودم سر افکندم, همه میگن چرا دختر به این گلی دادیم مادر شوهرت تحویلت نمیگیره و فلان. خونواده خودم هیچی نمیگنا اما فامیل هام میکن و تو مراسمی چیزی میبینن نیست,یجوری ادمو نگاه میکنن
منم از مادرشوهر فوضولم خسته شدم اصلا مراعات سن منو نمیکنه به زور میخواد لباس بلند و پرمنجوق تن من کنه به زور میخواد دستای منو پرطلاکنه میخواد منو عین زنای سی ساله درست کنه وقتیم مخالفت میکنم عروسای فامیلشونو توسرمن میکوبه فکرمیکنه منم عین اونا حرس مال دیگرانو میخورم اخه تو فامیل اینا هم چشمی مده ولی من اصلن پولشونو طلاشون برام مهم نیس دلم میخواد عین هم سنای خودم راه برم سره این موضوع همیشه تحقیر میشم وخیلی ادمه خوش پوشی هستم دخترونه لباس میپوشم ولی اون بهم میگه توعین هیچی ندارا میمونی میخواد من عین خودش قربتی باشم
پاسخ ها
قدرشان را بدان .
بعد ها که پا به سن بگذاری متوجه میشوی که اشتباه کردی.
میدانم همه دل پری دارن منم با وجود این که پانزده سال از زندگی مشترکم با شوهرم میگذرهولی توی این سالها باور کنید روزی نیست خاطرات تلخم جلوی چشمانم ظاهر نشود .همش اشک ، چه کنیم غیر از گذشت وقتی میبینیم مادر شوهرمون یکی از بستگان درجه اول باید سکوت کرد همه را توی دل خودت ریخت حتی اگر از درون دلت سرد وبی روح شده باشد فقط این را میدانم سکوت سکوت یکی هست ک جوابگوی هر رفتاری
همه ادم ها مث هم نیستن ولی من معتقدم جواب هزر کسی رو باید به سبک و سیاق خودش جواب داد الان اگه جواب بدی یکی رو با خوبی جواب بدی سوارت میشه
مادر شوهر که حای خود داره
خدا بهتون صبر بده
سلام.من یه مادرشوهردارم که خیلی مهربونه ولی متأسفانه به شوهرم گیرمیده وباهاش بحث میکنه که چرافلان موردوبرازنت میخری.همش بادوتاازخواهراش درگوشش میخونن که خرج دخترتاوقتی که عقدین با مامان باباشه.همسرمو خیلی دوست دارم ولی سادست.منم لجم میگیره.نه ماهه منوعقدکردن ولی یه تیکه هدیه هم نخریدن برام.منم توخانوادم ازاین رسمانیس.پیش دخترای فامیل که ازدواج کردن خیلی سرشکستم.خجالت میکشم.اوناهمه تاآرنجشون طلاست.والا درآمده همسرم اون قدری بدنیس یعنی میتونه بخره.شمابگین من بااین دخالتاشون چکارکنم؟بعضی وقتا شبا گریه میکنم.آخه اگه مامانم بفهمه غصه میخوره
سلام عزیزان من,درکتون میکنم,بعضی وقتا این ما هستیم که اجازه میدیم به این توهینا,مگه شما خونواده ندارین چرا ازشون کمک نمیگیرین,من یه مدت مثل خودشون رفتار کردم,بعد که گلایه کردن یا حاشا کردم یا گفتم خوب شما هم اینطورین من گفتم حتما این رفتارارو دوس دارین دیگه خیلی بهتر شدن,جواب دادن ودعوا ونفرین بده,سیاست داشته باشین فقط,مادر شوهر من خوبیاش بیشتره اما زبونش تلخه منم مثل خودش حرف میزنم,تیکه میندازم چند وقت یه بار اما دقیقا به جاش پیش شوهرمم همش از خوبیاش میگم,وقتی ام بد میکنه میگم من واقعا انتظار اون کارو نداشتم یا با شوخی وخنده میگم تو رو خدا میبینی شانس منو,پاشو واسم اسپند دود کن مادر شوهرم چشم نخوره,بعد میگم عیب نداره این بدیش به فلان خوبیاش در,اون وقت شوهرمم میره میگه شما که انقد عروستون فهمیده اس قدرشو بدونین چرا بد میکنید بهش,,,,در ضمن وقتی کار خوبی برام میکنن همش میرم همه جا میگم که به گوشش برسه من خوبیاشو میفهمم,اینطوری اونم علاقش به من بیشتر میشه,من که میگم باز فقط با سیاست کارامو پیش بردم,شوهرمم پشتمه خدا رو شکر
همه ی این مواردی که میگین درست.مشکل من اینه که خانواده همسرم جوری رومخش کارمیکنن که فکرمبیکنه اگه یه شاخه گل برامن خریده بهم لطف کرده یاپولشوهدرداده.چندبارشده که وقتی شوهرم گفته میخوام یه چیزی برا زنم بخرم مادرش گفته,زنت گفته برام بخر؟انقدرپولاتوالکی حروم نکن.وقتی من اونجانیستم ش ستش ومغذیش مین.همسرمم عادت کرده سی سال یه جاباشی که همش این حرفاروتوگو شت بخونن می شه عقیدت
خانومی امان از بی ذاتی.مادر شوهر من بی ذات ترین موجود دنیاست.فردای روز عقدم فامیل بهم زنگ زدند گفتند مادر شوهرت زن خوبیه؟ امقد همه متوجه بد ذاتیش شدن.شوهر احمق منم پشت اوناست.خداییش کدوم مادر شوهری پسرشو بر میداره میبره شمال٬درحالی که من تازه زایمان کرده بودم و بیمارستان بودم.انقد حسوده که نگو...
من تو يه شهر بزرگ بودم...ولى با تفاوت فرهنگى خيلى زياد با يه پسر از يه شهر كوچيك ازدواج كردم..بدون جشن و اينجور چيزا..چون دوسش داشتم...و ١٠٠٠ كيلومتر از خانوادم دور شدم...از وقتى اومدم با توقعات بى جاى خانواده شوهرم مواجه شدم...ظاهرا ادماى خوبين ولى هم پدر شوهر هم مادر شوهرم خيلى بد جنسن...خيلى...انقدر اذيتم كردن و همسرم همش طرف اونا رو گرفت كه الان با كلى سياست و البته دعواى شديد خانواده همسرم داريم ميريم شهر ما واسه زندگى...از اين شهر و ادماش متنفرم...پدر شوهرم نزاشت ما نامزد بمونيم و من با گريه نشستم پاى سفره عقد...الانم با گريه دارم اينجارو ترك مى كنم...١هفته پيش رفتيم خونشون كه با احترام جدا شيم ازشون ولى مادر شوهرم حرفاى بدى به من زد...منم چون سكوت كردم و نمى خواستم دم آخر حرفى از دهنم در بياد از همه معذرت خواستم و خونشونو ترك كردم..وسط كوچه از حال رفتم و همسرم بغلم كرد و منو رسوند به بيمارستان..با اينحال همسرم طلبكاره كه چرا خونشونو ترك كردم و اين بى احترامى به خانوادشه...حالم خيلى بده...غريب و تنها بودم تو اين ١ سال و نيم...يادم نميره يه روزايى ما نون نداشتيم بخوريم ولى خونه مادر شوهرم ميوه هاش انقدر ميموند كه كپك مى زد...همسرم با اينكه من هميشه سكوت كردم در مقابل خانوادش ولى همش طرف اوناس...از من بدشون مياد چون هميشه خواستم خودمون تصميم بگيريم واسه همه چى...خانواده همسرم انقدر به بچه هاشون وابسته ان كه پدر شوهرم هر دو پسراشو نه سربازى فرستاد نه دانشگاه راه دور...با پسر و مادر خيلى وابسته اصلا ازدواج نكنيد..هرگز.الان دلم واسه همسرمم مى سوزه..دوس ندارم بين منو مادرش قرار بگيره...از طرفى اينجا ديگه نمى تونم تحمل كنم و همشم نگرانم سختيهايى كه من تو غربت كشيدم همسرمم بكشه..دوس ندارم اذيت شه ولى بايد بريم از اينجا...هرگز از خانوادش نمى گذرم...هرگز..به خاطر ترس و نفرتى كه تو دلم كاشتن.
من وقتی تا اومدم عقد بشم و در طول عقد واقعا مادر شوهرم تا میتونست اذیت کرد بیشتر از هرچیزی دلم برای شوهرم میسوزه که چی کشید البته خوبی هم داشتند لطفم کردند ولی همش با بحث و دعوا بدیش اینه که به من هیچی نمیگفتا همش غر غر سر شوهرم اونم کلافه میشد میومد به من میگفت تنها کاری که من میکردم سکوت بود اون شبش کلی پشت سر من گفته بود من فرداش زنگ میزدم حال و احوال میکردم اونم وقتی که پیش شوهرم بود باهاشم کلی خوب میحرفیدم تا پیش شوهرم شرمنده بشه انقدر این کارو کردم الان خداروشکر بعد از سه سال ازدواج مشکلی نداریم ولی همش حسم اینه که من سکوت کردم من کوتاه اومدم و دلم میخواد یبار همه چیو بریزم بیرون و بهش بگم البته فقط دلم میخواد صد در صد نمیکنم
من اگه یه روزخودم مادرشوهربشم انقدر براش چیزی میخرم.انقدرقربون صدقش میرم یا اگه اینام نباشه حداقل کاری که میتونم انجام بدم اینه که توخونم راحت باشه وهرچی خواس برداره هرکاری خواست انجام بده خودشون باپسرم صلاح خودشونوبسنجن.والا
پاسخ ها
هرموقع هم چیزی گفتن متل خودشون جواب دادم ونذاشتم کسی بخوادتوسرم بزنه الانم سه چهارساله مستقل شدم ورفت آمدکنم یانه کاریم نداریم ودخالت آنچنانی نمیکنن اگه دخالت کنن هم من کارخودمومیکنم وب هدفم میرسم مشکل شمازناترستونه متاسفانه ک ترسویین وبراخودتون خیلی ارزش قاعل نیستین ک حقتونوبگیرین حتی ب زور
لعنت به خانواده شوهرای بدجنس
من از دست پدرشوهرم خسته شدم. خودش میشینه پای بساط تریاک کشی هی به شوهر من میگه تو پسر بزرگ منی باید این کار رو بکنی و اون کار رو بکنی. فکر کنید ما فردا باید بریم مراسم چهلم پدرزن پسرخاله پدرشوهرم! مسخره است واقعاً. به شوهرم میگم آدم زنده که وکیل وصی نمی خواد هروقت ایشالا بابات مرد ما یه جاش می ریم این ور اون ور. دعا کنید زودتر گور به گور بشه. . هر کاری هم براش بکنیم یه تشکر نمی کنه هفته پیش سال باباش بود یه حلوا کاراملی درست کردم و همه کلی به به و چه چه کردند ولی پدرشوهرم فقط مثل ... می خورد. یه تشکر هم نکرد. تو دلم گفتم ایششششششالا حلوای تو رو بپزم نکبت شیره ای :@
من یه مادر شوهرم یه پسر هم بیشتر ندارم.در جوانی بیوه شدم وپسرم رو با هزار ویک مشکل بزرگ کردم .دامادش کردم اما از شانس بدم یه عروس حسود وعوضی گیرم اومده .بعضی وقتا سه چهار روز با پسرم میاد پیشم میمونه اما دست به سیاه وسفید نمیزنه منم روم نمیشه بهش چیزی بگم .لباسامو بدون اجازه بر میداره .از لوازم ارایشیم بدون اجازه استفاده میکنه.روبروم میشینه خودشو ارایش میکنه .جلو من کنار پسرم میخوابه نه حرمتی نه احتراامی .سوار ماشین که میشه تعارف نمیکنه هیچ حتی یه ببخشید هم نمیگه.اگه پسرم چیزی بهم بده یواشکی برش میداره.نمیزاره برای پسرم لباسی که خوشم اومد رو بخرم.با ادا وقیافه گرفتن نشون میده که راضی نیست .اما نظر منو در خرید های خودش قبول داره. من نه حسودم نه اهل دعوا وپر کردن پسرم نمیدونم با این عروس عجوزه چه رفتاری کنم خیلی پررو وبیحیاست خیلی.
سلام خدایا شرهرچه مادرشوهر بد.جنسوبه خودشون باز گردان الهی امین
سلام به همه عروس ها و مادرشوهرهای عزیز. راه حل ادم هایی که در روابطشون مشکلات عمیق دارند فقط دوریه. به قول معروف دوری و دوستی. اگر دیر به دیر هم رو ببینید دلتنگ هم میشید.
سلام. مادرشوهر من خیلی خوبه. درسته گاهی عصبانی میشه. ولی حتما من عروس خوبی براش نبودم. در مقابل این همه خوبیش بدیهاش اصلا به نظر نمیاد.
سلام...اي بابا من حوصله خودمم ندارم....اونارو ديگه كجاي دلم بذارم آخه.
سلام
چرا همیشه پدرشوهر و مادرشوهر مقصرن و ما بی عیب ونقص؟
مطمئن باشید هر عملی عکس العملی داره
شما احترام و محبت کنید اونم صادقانه نه زور زوری اون وقت نتیجه ش هم ببینید
خدایا بخاطر این نعمت های خوبی ک بهم دادی هزار مرتبه شکرت
پدرشوهر مادرشوهر من فرشته ان روزی صدبار قربون صدقم میرن و منم ازمحبت و احترام براشون چیزی کم نمیذارم و همیشه نماز شکر میخونم
پاسخ ها
تا با کفشهای کسی راه نرفتی قضاوت نکن لطفاً
مادرشوهرم سه تا عروس طلاق داده . و همیشه به پسراش میگه امیخواهید برایتان دختر صیغه کنم.
بعضی وقتا انگار محبتتو میریزی دور,یعنی برات وظیفه میشه که محبت کنی,خیلی خوش بحالت که مادرشوهرت قدرمحبتتومیدونه,آخه بعضیا اعتمادبه نفسشون خیلی بالاست,هرچیم که ازشون سرباشی چون فکرمیکنن پسرشون ملاکای خوبی داشته وتوروگرفته باید بهت فخربفروشن,
سلام اينقدر از مادرشوهراتون بد ميگين ...
تا حالا نشنيدين خيلي پدرشوهرا باعث جدايي و طلاق پسرو عروسشون شدن¿
تا حالا نشنيدن جاري باعث طلاق جاذي اش شده¿
و هزارتا از اين مورداوجود داره.
تنها مادرشوهرا بد نيستن ...
مادر شوهر من خیلی نقش بازی میکنه، تا کارش گیره من میشم جای دخترش کلی تعریف و چاپلوسی میکنه و همه کارهارو میده به من همینکه خرش از پل گذشت میشم عروس! نه تنها تشکر نمیکنه که چهار تا ایراد میگیره و غر میزنه! با تا دفعه بعد! دیوانه شدم واقعا بعضی وقتا آرزوی مرگشو میکنم، آخه تا کی رعایت ادب و احترام بکنی ولی بی احترامی ببینی، معلومه که بیزار میشی. فقط دنبال یه راه میگردم که بهش بفهمونم خر نیستم دارم رعایت بزرگترو میکنم.
خداروشکر من از دست مادر شوهر خلاص شدم چون بلایی سرمون اورد که پسرش قهر کرده باهاشون میگه من همچین پدر مادری ندارم تو یه خونه مینشستیم طبقه اول ما طبقه دوم اونا الان اسباب کشی هم کردیم جای دیگه خلاص شدم از دستش رفت وامد هم قطع کردیم تازه میفهمم طمع زندگی چیه
سلام ب همه.من ی خواهر شوهرم و 18 سالمه داداشم ی ازدواج ناموفق داشته چون طرفش بخاطره پول باهاشبوده و تمامه خانوادش خواهراش و برادرای دختره طلاق گرفتن و الان برادرم 7 ساله داره با این طلاق دست و پنجه نرم میکنه و مهریه نفقه میده البته رابطه ای قبله عقد نداشتن و با کلک وارده زندگی برادرم شدن ،پدرم برای اینکه فکره دختره از سره برادرم بیوفته اونو مجبور میکنه ک با دختر دایی بابام صیغه کنن و الان نزدیکه 6 ساله این توخونه ماست مادرمم فرشته است بهش ن توهین میکنه و ن تیکه میندازه ولی اون مارمولکیه ک دومی نداره بقولی اره ش از زیر کار میکنه و با کاراش هم منو هم مادرمو عذاب میده و پررو شده خوده من کلی بخاطرش اذیت شدم و الان حامله ه است ومامانش از جهاز دادن فرار کرده و از خداش بوده ی بهونه گیرش بیاد ،ما ی عروسه دیگه هم داریم ولی اصلا باهاش مشکلی نداریم و خیلی دوسش داریم و رابطه امون خوبه ،اگ واقعا مشکل از مادر شوهر و خواهر شوهر باشه باید با هردو عروس بد باشیم ولی من بازم بخاطره برادرم تو خیلی از مسائل کوتاه اومدم ،هر ادمی ی سرگذشتی داره و همه بد نیستن مادر شوهرا و خواهر شوهرا هم خوبن ب شرطی ک طرف ظرفیته خوبی داشته باشه بجای لعن و نفرین بیاین ببینین مشکل کار از کجاست کجا کوتاهی کردین و با سیاست پیش برین سعی کنین بهشون اهمیت بدین اگ نفرین کنین نفرین دامنه بی گناه و میگیره برای همه خوبی بخواین تا خداهم براتون خوبی بخواد من درکتون میکنم ولی شما هم همه رو جمع نبندید الان منم عروسمو نفرین کنم دامنه برادر زاده امو میگیره و برادرم پس بجای نفرین دعا میکنم زود تر بره سره خونه زندگیش و خدا بهش ی عقل و فهم وشعوری بده ک کاراش همه حساب شده باشه تا ادمو حرص نده با کاراش و واسه شما هم آرزوی موفقیت و شادی میکنم و ارزوی رابطه ای شاد با خانواده شوهرتون و صبر و از خودگذشتگی
من ده سال با شوهرم دوست بودم بعد ده سال تازه دوماه پیش باهم عقد کردیم ولی زیر یک سقف نرفتیم ..شوهرم خیلی دوستم داره ..و همیشه هوامو داره و آتشنشانه دیروز روز شیفتش بود و پریشب از من خواست که ماشینش دستم باشه و هر جا میخام برم و وقتی هم میخام بهش سر بزنم با ماشین بیام و مزاحم خانوادم نشم که اونا هر جا میخان با ماشین خودشون برن منم گرفتم. دیروز تو خیابان که بزن برقص بود من یک فیلم گرفتم از شادی مردم گذاشتم تو اینستگرامم بعد چند ساعت مثل اینکه مادر شوهرم دیده بود و به شوهرم پیام داده بود و حالا نمیدونم اشتباهی یا از روی عمد برای منم فرستاد که چرا ماشینت دست زنته و اون هی خراب کنه وتو خرجش کن چرا پول وامشو نداد ماشین بخرین.....آخه من و شوهری با وام ازدواج و جانبازی پدر شوهرم ماشین گرفتیم اونم از طریق پارتی من جور شد واممون رو دوروزه دادن..حالا اینا به کنار من وقتی پیام رو دیدم شک شدم آخه مادر شوهرم خیلی ادعا داشت دوسم داره اما حس میکردم تظاهره منم بهش پیام زدم من فلانی هستم و پیامو اشتباه زدین و من نه ساله رانندم و پشت هرماشینی نشستم و ماشینو هیچ وقت خراب نکردم و شوهرمم خرجی نکرده وگفتم من و شوهرم توافق کردیم من جهاز بگیرم اون ماشین و گفتم ما زن و شوهریم و لین زن و شوهر این چیزا وجود نداره خانم اونوقت بدون اینکه عذر خواهی کنهپیام زد منظورت دختر منه که تازه راننده شده گفتم نه منظورم اینه من راننده نوپا نیستم و بعد گفت من مادر فلانی ام صد سالشم هم بشه مادرشم بین من و پسرم یک حرفی بوده تو به خودت نگیر.....باور کنید دلم خیلی شکست کارم به بیمارستان کشیده آخه داره بی انصاف راجع من میحرفه پیام رو بهم میده بعد میگه به خودت نگیر میگه پسرمو عوض کردی دیگه اون پسر سابق نیست یعنی تمام اختیار گوش به فرمان خانم البته قبلا توجمع نشستم بی مقدمه یکهو سمتم حمله کرد همینارو گفت که خاله شوهرم آرومش کرد باز من خودمو زدم به نشنیدن البته از این مدل پیام هاشم تو گوشی شوهرم قبلا دیده بود خیلی ناراحتم کرد یکیش درمورد جشن عقد بود که هرچی از دهنش در اومده بود گفته بود به شوهرم میگم ج بده میگه جواب بی احترامیاشون و رفتاراشونو گذاشتم رفتیم سر خونمون بدم تو تحمل کن...بردار شوهر بزرگم که انگار گاوه هر وقت میبینمش ازش میترسم انقدر بد نگاهم میکنه و سلامش میدم ج نمیده میره پشت سرم میگه بیشعوره سلام نداد..خواهرشوهرمم همش تو قیافس با اینکه از لحاظ تحصیلات همه چی از من پایین تره من فوق لیسانسم اون دیپلم
خیلی ازشون بی احترامی دیدم اما سکوت کردم به خاطر شوهرم که عاشقشم خیلی دلم شکسته دوروزه چشام کاسه خون شده انقدر گریه کردم حالا یک هفته بعد اوده به شوهرم تو پیده و فحش به من داده پشت سرم تو تلگرام سوهرم که چرا زنت رفته پیش یکی دیگه ناخنشو درست کرذه پیش دختر من نیومده حالا دخترش تو خونس و مشتری نداره و تو خونه هم که انجام میداد طلبکار بود و تو قیافه بود برام منم نخواستم برم خونشون که کثافت کاری داشته باشه و قبلا به شوهرم گفته بود زنت پروا میاد خونمون مجانی ناخن هاشو درست میکنه یک پولم به خواهرت نمیدی من ناراحت شدم
خدا ازشون نگذره سر دخترشون هم بیاد
همه این چیزهای که شما میگید درسته هم مادرشوهر بد وجود داره هم عروس بد.به نظر من آدما نباید هیچ وقت به خودشون اجازه بدن تو کارای دیگران دخالت کنند باید اینو بدونند که زندگی خصوصی هر شخصی به خودش مربوطه ونباید تو کارای همدیگه تجسس کنند.درضمن هرچقد خوبی چه به عروس چه به مادرشوهر هیچوقت نمیتونی جای مادر یادختر اونارو بکیری چون بالاخره یه ایرادی ازتوش میگیرند پس باید بی تفادت باشی
همه این چیزهای که شما میگید درسته هم مادرشوهر بد وجود داره هم عروس بد.به نظر من آدما نباید هیچ وقت به خودشون اجازه بدن تو کارای دیگران دخالت کنند باید اینو بدونند که زندگی خصوصی هر شخصی به خودش مربوطه ونباید تو کارای همدیگه تجسس کنند.درضمن هرچقد خوبی چه به عروس چه به مادرشوهر هیچوقت نمیتونی جای مادر یادختر اونارو بکیری چون بالاخره یه ایرادی ازتوش میگیرند پس باید بی تفادت باشی
مادرشوهرفقط مادرشوهرخودم قربونش برم یه تیکه جواهره خیییلی دوسش دارم
پاسخ ها
عزیزم منم مثل تو فکر می کردم پنج ساله که از ازدواجم می گذره شوهرم مهندسه بعد از 18 سال سابقه به دلیل
شرایط بد اقتصادی بیکار شده ولی من سرکار می رم با وجود تمام سختی های زندگی که همه تجربه اش کردن
یک سال هست که خونه خریدیم البته مادر شوهر و پدر شوهرمم کمکمون کردند تو این چند وقتی که شوهرم بیکار شده خیلی ناراحتم براش و اونا هم حقن ناراحتن یه روز اومده بودن خونه ما مادرشوهر می گفت با بابا خیلی داشتیم به شما فکر می کردیم و غصه می خوردیم آخرش من به بابا گفتم طلاق بگیرن شما بری خونه بابات پسر ما هم بیاد خونه ما !!!! منو می گی پارچ آب یخ انگار روم ریخته باشن داغون شدم ولی هیچی نگفتم و تا لحظه آخر احترامشون رو نگه داشتم اونا رفتن ولی من خیلی گریه کردم و ناراحت شدم همسرم هم سعی می کرد منو آروم کنه بعد از نیم ساعت مادرشوهرم فهمیده بود حرف نسنجیده ای زده چند بار به گوشیم زنگ زد ولی من جواب ندادم سر آخر همسرم جواب تلفن رو داد و گفت مامان جان عروست نمی خواد باهات حرف بزنه و ناراحته به ثانیه نکشید که برگشتن خونمون و منو بغل کرد و بوسید که من اشتباه کردم فکر کن مادرت بهت یه حرفی زده من بخشیدمش ولی توی ذهنم دیگه اون مادر شوهر با توصیف زیبای تو که یک تیکه جواهره از بین رفته خودمم خیلی بابت این این موضوع ناراحتم ولی دیگه خطی هست که افتاده روی قلبم ....
خوش به حالت
مادر شوهر من هووی منه همیشه چیزای خوبو برا خودش مخواد از خوب بودن من وشوهرم ناراحته دوست داره با هم بد باشیم ک شوهرم بره پیش اون هر وقت شوهرمو تنهاگیر میاره گله میکنه همیشه بدمو میگه
من ازمادرشوهرم متنفرم(همیشه براجاری بزرگم احترام خاصی قائل است الان نه ساله عروسشم دوسه باربیشترخونمون نیومده پسرم وخودم مریض شدیم احوالمون ونمیپرسه هروقت میرم خونشون خودش وپشت اوپن قایم میکنه مگه من وشوهرم چکارش کردیم کوچکترین کمک مالی بهمون نکردن وگرنه این همه سختی توزندگی نداشتیم ازخدامیخوام اگه بین عروس وپسراش فرق میذاره کوروعلیل شه تامن هم این همه مشاجره که باشوهرم سرخانوادش بخصوص مادرش دارم تموم شه.
من فقط میخوام مادرم را بکشم و همچنین برادر
سلام من بیست روزه عقد کردم(نامزدکردم) تو شهری که نامزدم هست دانشگاهمم همینجاست از اونجایی که من و نامزدم خیلی همو دوسداريم دلش نميخاد برم خونمون ميخاد همیشه کنارش باشم ولی مادرش به گفته خودشون پنج ساله مريضي اعصاب داره و هیچ کاری انجام نمیده عین بت می شینه یه گوشه فقط دستور میده خودش رو به بی حالی میزنه ولی موقع خوردن یک انرژی داره که منم ميخاد بخوره خوردنش که تموم میشه باز بی حال میشه چندروزه محبتهام تبدیل به وظيفه شده مادرش سفارش میده چی درست کن تازه فقط خودش نیست پدرشوهر و برادرشوهرمم هستن دیگه نمیدونم چکارکنم فکر میکنن نوکر گرفتن به جای عروس تو همه کارامون هم دخالت میکنن از بیرون رفتن بگیر تا همه چيز
سلام.من دوسال و نیمه که عقدم.شوهرم خوبه و خداروشکر همیشه طرف منو میگیره چون میدونه مامانشو خاله ش بهم تیکه میندازن و حرف بارم میکنن.مادرشوهرم خوبه هروقت رفتم خونشون بجز چهار ؛پنج بار همیشه با عزت و احترام برخورد کرده.اما تنها مشکل من خواهرشه.مادرشوهر من خواهرشو مثل بت میپرسته.و همیشه با اینکه همه میگن من از خواهرش خوشکل ترم ولی اونو تو سر من میزنه پوست و مو و چشم و ابرو و دندون و لباس پوشیدن و بچه داری و شوهر داری و اشپزی و خلاصه هرچیز نداشته ی خواهرشو تو سر من میزنه و فکر میکنه که خواهرش تو دنیا از همه سره و هیچکس به پای اون نمیرسه.همیشه برا خرید کردن و خونه تکونی و کارهاش یاد من میفته و مدام با قربون صدقه باهام حرف میزنه ولی وقتی موقع تفریح کردن و بیرون رفتن میشه فقط یاد خواهرشه و میگه اگه اون نباشه من با شماها نمیام چون بدون خواهرم خوش نمیگذره بهم..خیلی ناراحت میشم از اینکاراش.خواهرش هیچی نیست ولی خیلی اونو تو سر من میکوبه..در ضمن مادرشوهر من آرایشگره و کار خودش و خواهرش افتضاحه ولی توقع داره که من همیشه واسه هرکاری برم پیشش وقتی میرفتم با گریه برمیگشتم از بس عیب رو پوست و صورت و مو و همه چیزم میذاشت با خواهرش منم دیگه نمیرم پیشش.واسه عقدمم اصرار کرد که حتما خودش باید منو درست کنه و خیلی زشت درستم کرد بعدم گفت خودت زمینه شو نداشتی .و خواهرم خوشکله...
کاری کرده که من رو قیافه ام در حد لالیگا حساس شدم و دارم دیوانه میشم
من مادر شوهرمو خیلی دوست دارم امشبم پاهاشو و دستاشو بویسدم
پاسخ ها
خود شیرین
اخر سر بیماری دوقطبی میگیری دیوانه
خاک
سلام،خانواده شوهرمن خوبن اما ی اخلاق بدی ک دارن اینک فک میکنن خودشون خیلی با سلیقه ن اما من بی سلیقه درحالیکه به خوشتیپی معروفم ،بعد اینک خیلی درمورد جهزیه م نظر میدن حالمو بد میکنن وپرتوقع ن ،میخام بعد مث خودشون بشم ی کاری میکنم ک از سلیقه خودشون متفر شن به شمام پیشنهاد میدم مقابله به مثل کنید و شوهراتانو قاطی این خاله زنک بازیهها نکنید چون صددرصد اونا رو به ما ترجیح میدن
منم در حق مادر شوهرم خیلی خوبی کردم حتی کمک مالی هدیه همه کار میکردم اما ظلم میدیدم ازش و سبه روش نمیوردم و خودم میشکستم اما خودشو خواهر شوهرام سپردم ب خدا
من و همسرم مشک مالی شدیدی پیدا کردیم. مجبور شدیم بیایم طبقه دوم خونه پدرش. سه سال زندگی آروم و خوبی داشتیم. خودم راضی بودم که بیام. چون فکر میکردم مادر همسرم خیلی خوبه. خیلی دوستش داشتم، براش هدیه میگرفتم، بهش محبت میکردم، احترام. اما اون اینطوری نیست، از لحظه ورود مرتب نیش و کنایه و تحقیر. زنت اینطوریه، اونطوریه، هیچی بلد نیست، تو ساده ای، زنت دوستت نداره، پشت سرت مسخره ات میکنه، یعنی مدااااام اینطوری. در صورتی که من عاشق شوهرمم. کاری کرده که شوهرم که انقدر دستپختمو دوست داشت میگه حالم از غذاهات بهم میخوره، ازت متنفرم، حتما مامانم یه چیزی دیده که اینطوری میگه. و لذت این نفاق رو تو چشم و صورت مادرش میبینم. هر کاری میکنم، به شوهرم محبت میکنم، توجه میکنم بیفایده است، از وقتی اومدیم به هیچ حرفم اهمیت نمیده. حالا هم بعد 5 سال، میگه مامانم راست میگه تو در حد من نیستی. از وقتی اومدیم رفته رفته سرد شد، خودمو به آب و آتیش زدم ولی بیفایده. مادرشوهرم حتی نشستن من کنارشو نقشه براش جلوه میده. الانم خونه پدرمم میخواد طلاقم بده، چون به گفته مادرش خوشگل نیستی، و شوهری که سه سال اول عاشقم بود حالا میگه تو خوشگل نیستی در شان من نیستی. درصورتی که حتی معمولی هم نیستم، و به گفته همه خیلی خوشگلم. هیچ دلیلی برای این کاراشون نمیبینم جز قصاوت قلب.
نمیدونم چکار کنم؟ الانم به گفته مامانش انقدر بمون خونه پدرت تا مجبور شی مهریه ات رو ببخشی و طلاق بگیری. پدرمم طلاق رو زشت میدونه.
پاسخ ها
اگه قصد طلاق داری یعنی با این شرایط فک کنم بهتر باشه
خودت اقدام کن قبل از اونکه برات تصمیم بگیرن
حقشه مهریه ات رو هم اجرا بزاری تا حال این مادر و پسر جا بیاد تا بفهمه با احساس خانوم نباید بازی کرد...
به جا اینکه بشینی و زانوی غم بغل بگیری خودت کارها رو تو دستت بگیر
نزار به خواسته هاشون برسن
حق خودت رو خودت فقط میتونی بگیری
سلام عزیزم مهریه اتو بزار اجرا اصلا و ابدا مهریه اتو نبخش همین الان اقدام کن فردا پررو میشه میگه از خونه رفتی یعنی تمیکن نمیکنی و... پس برو درخواست مهریه کن از مشاور حل اختلاف هم کمک بگیر همه چیو براش بگو
شوهرم یه ذره هم حتی فکر نمیکنه رو حرفای مادرش، و سریع باهاش موافقت میکنه. متاسفانه مادرش از مشکل مالیه ما سواستفاده کرد. خیلی صبور بودم، اصلا جوابم نمیدادم. اما الان به اینجا رسیدم که 9 ماهه خونه پدرمم.
شوهرم یه ذره هم حتی فکر نمیکنه رو حرفای مادرش، و سریع باهاش موافقت میکنه. متاسفانه مادرش از مشکل مالیه ما سواستفاده کرد. خیلی صبور بودم، اصلا جوابم نمیدادم. اما الان به اینجا رسیدم که 9 ماهه خونه پدرمم.
من حدودا سه ساله ازدواج کردم.مادر شوهرم بینهایت فخر فروش و پزکیه...دوست داره من مدام برم طبقه بالا خونشون واسم از زندگی و گذشته و فک و فامیلش پز بده و دلم خون کنه.البته خودش که میگه دارم باهات درد دل میکنم...منم با اینکه طبقه پایین تو همون خونه ام نمیرم اصلا.مگر یه وقتایی با شوهرم برم.اوایل مثل گاو پا میشدم میرفتم بالا اونم با حرفاش نیش میزد به قلبم.ولی حالا عاقل شدم اصلا نمیرم.برا خودتون ارزش قایل باشین خانوما.کسی به هر نحوی میخواد ادم تحقیر و اذیت کنه هر کی میخواد باشه باید جلوش وایستاد....الان مادرشوهرم فهمیده که تا بخواد نیش بزنه منم قهر میکنم و خونش نمیرم وبی محلی میکنم واسه همین بیشتر مواظب حرف زدنشه چون میدونه کوتاه نمیام دیگه...بو حرفای شیلا خانم هم بینهایت موافقم..این دنیا مثل آیینه است از هر دست بدی از همون دست پس میگیری.هر چی مادرشوهرم بهم گفت به چشم دیدم که حالا داره سر بچه های خودش میاد..مادرشوهرم و زندگی مشترک بهم یاد داد خیلی مراقب اعمال و حرفام باشم چون روزی برمیگرده به خودم.
نگین جون از خدا بخواه که شرایطو برات درست کنه
درحق مادرشوهرت دعا کن که خدا به راه راست هدایتش کنه..اگه واقعا مقصر باشه مطمعن باش خدا خودش جوابشو میده...صبر خدا خیلیه..نگران نباش
فقط به خدا توکل کن
و واگذارش کن به همون خدا
من خیلی برات ناراحت شدم...امیدوارم هرچه زودتر اتفاقی که صلاحته برات بیفته
من از اول خودمو باخانواده شوهر صمیمی نشون دادم ،ولی،تا جاری اومد باادعا و کلاسی ،تحویل نگرفت خونواده شوهرمو !!!یه مدت همه ازش ناراضی بودن ،ولی الان ازش حساب میبرن هیچی بهش نمیگن،چون از اول با سیاست اومد جلو !!!حتی ارزش اون براشون بیشترازمنه،براهمین میگم نباید صمیمیتی بین عروس وخانواده شوهرباشه. اینو از سیاست رفتاری جاری فهمیدم ،بااینکه من بیشتربهشون محبت کردن ،به اون بیشترازمن ارزش قایل هستن
مادرشوهر وخواهرشوهرمنم دست کمی از مادرشوهرهای شماندارن ولی چیزی که بعد ازشش سال زندگی فهمیدم اینکه دوستان احترااااااام زیادی نزارید هروقت بهتون توهین یابی حرمتی کردن جواب بدین باور کنید اینجوری اعصاب خودتون وآقاتون راحتتره
چرا پسرا با پدر خانومشون یا مادر خانومشون اینقدر سر جنگ ندارن؟
جز اینه که مشکل از سمت خود آدمه؟
بترسید از روزی که خودتون مادر شوهر بشید .... عروساتون مسلماً به روش بدتری حالتونو میگیرن ....
پاسخ ها
سلام . علت ربطی به مادرشوهر و مادرزن نداره . من مادرم وضع مالیش به اندازه خودش خوبه و کاری به کار کسی نداره ولی مادرشوهرم خیلی زیاده خواه هست و خیلی حسود خودش پدر دارد و پدرش زنده است و پولدار ولی چون برادرهایش همه اموال پدرش را گرفته اند و به دختر ها از جمله مادرشوهر من نرسیده است مادرشوهرم به من خیلی حسودی میکنه و میگه خوش به حالت چه شانسی داری ارث پدر بهت رسیده و هزار تا متلک دیگه به من میگه و حتی گاهی وقت ها فحش هم میدهد ولی من به خاطر بزرگتر بودنش به مادرشوهرم احترام میگذارم و سکوت میکنم .
کلا همه مسائل سر پوله .
مادرشوهرم هم شوهرداره و هم پدرشان زنده هستند ولی مادرشوهرم چشمش به منه و چشمش دنبال مال پدر منه و به زبان هم میگوید که از مال پدرت به من بده . ما نه فامیل هستیم نه همشهری . و من و شوهرم مشکلات خودمان را داریم و باید به فکر خانه خریدن و آینده فرزندانمان باشیم . ولی این زن دست از سر ما بر نمیدارد .
علت اینه که ما مردمی هستیم که برای خانم ها همیشه دردسر درست می کنیم. کلا زن رو دست کم می گیرن. ضمنا مادر زن هیچ وقت دوست نداره زندگی دخترشو خراب کنه. اما بعضی مادرشورهای متوهم تزشون اینه که خب چه اشکال داره. زنشو طلاق بده، می رم براش یه زن خوب می گیرم
در جواب پسر خوب باید بگم که اقای محترم دلیل اینکه اکثرا بین مادرشوهرها و عروسها ناراحتی وجود داره حسادت مادرشوهر به عروسشه؛یا بخاطر اینه که حس میکنه عروسش عاملی است واسه جدایی بین پسر و مادر؛و اینکه روحیه ی خانمها انعطاف پذیرتر و فوق العاده حساس تر از آقایونه و با کوچکترین نیش و کنایه ای یا حرف نامربوطی دلخوری بوجود میاد و موجب کدورت میشه؛این خصلت خانمها بصورت فطری و خدادادیه و در وجود همه ی خانمها هست
اما همیشه قدیمی ها گفتند که داماد عزیزه و اکثر مواقع هم بین داماد و مادر زن مشکلی بوجود نمیاد
چون اصولا مادرها از دیدن تکیه گاه دختراشون احساس شعف و غرور میکنند
مادرشوهرمن خیلی حسوده مدام پشت سرمن ورودررو شوهرم. حرف میزنه من 12 ساله ازدواج کردم10 سال توی یک تاق9 متری بدوقفل دسته و با4 بچه معلولش زندگی کردم
پسراش بالای20سال بودن. دستشویی میبردمشون درنبودش..
حقم وخیلی صایع کردمیگه نخورنپوش جایی نباید بری
دخترش دخالت های مادرش دوبارطلاق گرفت با5 بچه نمیدونم چکارکنم خدا کجایی....
یه نکته ای که خیلی ذهنم را مشغول می کند اینکه من به عینه اینو دیدم که آدم های خوب و ساده و مظلوم چه از نوع عروسش چه از نوع مادرشوهرش، برعکس گیرشون می یاد.
فقط اینو بگم که من در خانواده ی بسیار خوش قلب و بدون شیشه خورده ای بزرگ شدم و از طرفی مادر خودم به عنوان خواهر شوهر و مامان بزرگم بهترین خانواده همسر بودن و انقدر عروس اولشون حرصشون داد که مادربزرگم فرشته ام در جوانی جگرش خون شد و مرد و من خودم خیلی ساده بودم البته ساده ی نادان نه فوق العاده هم عاقل، حتی از سن خودم فهیم تر بودم، بعد خانواده همسری نصیبم شد که ظاهر اولیه شون خیلی خوبه و مثل بعضی از خاطرات وحشتناک دوستان نیستن، یعنی واقعیتشو بگم همه ی صفاتی که می خواستن را من دارم وگرنه شاید طلاقم هم بدن، ولی الان که دقیقا باب میلشون هستم و هیچ کرمی نمی ریزم خیلی کرم می ریزند و خیلی بدجنس هستند واقعا نمی دونم حکمت خدا چه بود، خوش به حال هرکس که ...
تنهاا حسنش این بود که یکم از سادگی دربیام و انقدر همه چیز را مثبت و خوب نبینم، ولی خب همین هم دوست ندارم ترجیح می دادم ساده می ماندم، مادرمینا با وجود همه ی بدی های یه عروسشون و مرگ مادرشون انقدر برای عروسشان خوبند ، دوست داشتم یه مادرشوهر سبک مامانم داشتم و یه مادر سبک مادرشوهرم. البته مامانم برای دخترش هم خوب است ولی یه حسه .
حتی بعد دوسال ما اجازه نداریم که تا دلشون نخواسته و نخواستن بریم خونشون، واقعا این روحیه درسته و اینکه هی آدمو بسوزونن. واقعا نمی فهمم که چرا انقدر موجودات بدجنسی هستن وحشتناکن.
آدم با همچین آدمایی باید چه کنه؟ آیا
البته محض بدی نیستن صفات خوب هم دارن ولی این بدجنسیه نقطه ضعف من بوده و همه را میشوره می بره.
سلام من مدت کمی هست نامزد کردم البته راه دور هستیم با نامزدم و نميزاره یه لحظه هم از هم دور باشیم اکثرا هم دلش میخاد خونه خودشون باشیم چون خجالت می کشه بیشتر از چند روز خونه ما باشیم و از اونجایی که مادر شوهرم خودش رو مریض جلوه میده که فقط مشکل اعصاب داره هیچ کدوم از کارهای خونه رو انجام نمیده و این وسط خواهرشوهرمم بخاطر مشکلاتش خونشو میده سوئیت و بیشتر وقتها نهار شام میان خونه مادر شوهرم از اون طرف یک برادرشوهر مجردم دارم برادرشوهرهاي دیگم هم رفت و آمداشون خیلی زیاده هر کدومم ميخان بیان خونه مادر شوهرم زنگ میزنن درخواست نهار شام میکنن مادر شوهرم میگه من نمیتونم کاری انجام بدم ميفته به گردن من خواهرشوهرم که با بچه هاش پایه ثابت خونه مادرشوهرم هستن دیگه نمیدونم چکارکنم هر وعده مجبورم حداقل واسه ده نفر غذا درست کنم و بقیه کارهای خونه هم بماند که مادر شوهرم انجام نمیده افتاده به گردن من مثل لباس شستن و جارو زدن خونه و ... لطفا راهنمایی کنید چطور با احترام به خوارشوهرم و جاری هام رفتار کنم
دخالت.یه عامل مهمه.بعضی وقتا مامان پسر فکر میکنه اگه طرف پسرشو بگیره و دخالت کنه حتی اگه حق با دختره باشه,کار خوبی کرده,اما اشتباه میکنه
حالا اینا به کنار بدتر از دخالت میدونین چیه؟خساست.والا
مادر شوهر من همیشه اویزونمه دارم خفه میشم.توقعش هم خیلی زیاده در ضمن زنیه که به نظافت اهمیت نمیده فقط خوشگذرونه چکار کنم که خلاص بشم
من مادر شوهر من همه فامیل از دستش آه میکشند حتی مادر و پدر خودش و خواهرها چه برسه به ما فقط دو تا دخترها و دامادش رو دوس داره بقیه اصلا آدم نیستند میخواهد همه دنیا را به دخترها بده ولی پسر کوچکترین محبتی نبینه
اوایل ناراحت بودم ولی الان دارم دست خدا را میبینم که جوابشان را میده خدا بزرگ است
تجربه 20 سال زندگی مشترکو دارم . مادر شوهر من از اون ...چقد زجر کشیدم خدا میدونه.
هر چه ازشون دورتر باشید بهتره ...خداراشکر ازشون دور شدم.
ولی هر وقت میریم سر بزنیم نیششون سر جاشه.
ولی مادر شوهر من اینجوری نیس, بعضی وقتا ازش ناراحت میشم ولی به خودم میگم فک کن این حرفو مامان خودت گفته بعد میبینم ناراحتی نداشت, خواهر شوهر هم ندارم همه چی خوبه خدارو شکر
مشکل اینه تو قدیم ازدواجا همه ناموفق بوده و مادرا جای شوهراشون با پسراشون رابطه عاطفی برقرار میکردند. همین باعث شده عروس رو مثل هووو ببینن بعضی هم مث مادرشوهر من شخصیت برتری طلب داره که با مظلوم نمایی قدرتشو نشون میده منووووو کامل بدبخت کرد من که نابود شدم اصلا دلم نمیخواد بچه دار بشم
بعدار30سال زندگی مشترک مادرشوهر وخواهرشوهرم باعث طلاق شدن خواهرش دوستش خونشون دعوت میکرد وباشوهر سابقم به گردش می رفتند
من کلا مشکلیبا مادر شوهر و خانواده شوهر ندارم اونا همهمینطور ولی اگه احیانا حرفی بزنن که باعث ناراحتی من بشه همون موقع جواب میدم وواکنش و حتی میگم منو ناراحت کردین و باید از دل من در بیارن و یه چیزه دیگه این که منم هیچوقت خواسته واز عمد حرفی بهشون نمیزنم که ناراحت بشن یه وصلتی صورت گرفته میدون جنگ که نیست
پاسخ ها
خیلی باحالی
متنا رو خوندم خیلی جالبن حالا اون خانمای عروس که اکثرا خودشون الان خواهر شوهرن و مادرشون هم مادر شوهر الان میگن ما خیلی ماهیم و عروسمون بلای جون
یه مادر شوهری دارم دلم ازش خونه
مادر شوهر من خیلی خوبه
پاسخ ها
خوش به حالت
سلام دوستان مادرشوهر خوب هم هسالان من کاملا از مادرشوهرم راضی هستم ولی در کل حرف مادرشوهر هضمش برا آدم سخته اما با سیاست و مهربانی میشه از این حرفا خلاص شد
سلام دوستان منم گیرافتادم هم ازدست مادرشوهر،پدرشوهر،خواهرشوهر،البته شوهرزبون نفهم۲۵ سال زندگی من خاکسترشده ازدست اینها شوهرم خیلی دهن بینه مخصوصاحرف مادرش،الان که باشماحرف میزنم داخل سایت های مختلف دنبال بهترین راه خودکشی میگردم زندگی من شبیه افسانه اگریه نفرپیدابشه زندگی من وبنویسه کتاب چند جلدی میشه وپرفروش خسته ام برام دعاکنیدزودتربمیرم.
طفا به جای آیین مادرشوهرداری به عروس خانومها آیین عروس داری رو به مادرشوهرها بیاموزید. این عروسها هستن که در حقشون ظلم شده.به امید روز آتش بس!
پاسخ ها
دقیقا
امان ازمادرشوهر بد حسود تو همکارفضولی میکنه
منم ۰یه مادرشوهردارم خیلی بدذاته همه فامیل ازدستش عاصی شدن هیچ کس بهش سرنمیزنه حتی خواهربرادراش خیلی زندگیه کثیفی داره باعث شده ۳ باردخترش به خاطر دخالتهای بیجاش طلاق بگیره تازه میزاره پای شانس میگه شانس نداشتیم خیلی عوضیه خیلی راحت به ادم تهمت میزنه بدبخت شوشوکه شده توپ فوتبال اون هرجابخوان پاسش میدن اینقدرخره نمیفهمه گوشیه کاری کرده که من نباید بدونه اون جایی برم وگرنه به شوهرم میگه ویه دعواراه میندازه تا جایی که من وکتک بزنه بادوماداش همینطوری بود همش دنبال تهمت تا دخترش رو بدبخت کردماتویه سه طبقه زندگی میکنیم ولی مدام پشت درفالگوشه به صحبتهای ماگوش میده بدون درزدن وارد میشه همش خودش رو میخاد خوب وباخدا جلوه بده ولی متظاهرتراز خودش نیست خیلی ازدستش کشیدم که ارزوی مرگش برام یه رویا شده نمیدونم خدا اون بالا نشسته چیکار میکنه این ادمای ظلم رو میخواد چیکارکنه خانوادم به خاطراخلاقش نمیان خونم حتی نمیزاره برم خونه بابام ومهمانی های دیگه خدا کجای این دنیایی خودت به دادم برس که دیگه تاب وتوان ندارم میگرن گرفتم دیگه حتی به خودکشی فکر میکنم
من واقعا جوری بزرگ شدم که اصلا بین خانواده خودم و مادر شوهرم فرق نمیزارم
پدرم من دوسالم بوده فوت شده و مادرم ازدواج نکرده مادرم بیشتر از اینکه با خوانده ی خودش رفتو امد کنه تا ما ازدواج کنیم بیشتر توی فامیل های پدرم بودیم واسه همین یاد نگرفتیم فرق بزاریم
اما متاسفانه مادر شوهر من همیشه تفرقه نیندازه همیشه وقتی با منه میگه ما دوستیم ولی وقتی بعضی حرفهارو خیلی راحت جلوش میزنم فرداش میبینم زنگ زده و برای شوهرم یه جوری تعریف کرده که شوهرم منو یا خواسته بزنه یا اینکه باهم دعوامون شده از خونه زده بیرون نمیدونم واقعا اینجور مادرها که ما بین بچه ها و عروسشون دعوا میندازن چطوری میخوان جواب خدارو بدن
شاید برای یکی سوال باشه چرا سیاست ندترم ولی جوری یهو باهام رفتار میکنن فکر میکنم راست میگن خوبیمو میخوان
من واقعا نمیگذرم ازشون واقعا دوست دارم بدونم خدااا چطوری میخواد جواب منو پس بگیره....
یه توصیه میکنم به تموم آدمایی که این مطلبو میخونن خواهش میکنم اگه یه دختری ازآشناهاتون خواست ازدواج کنه نصیحتش کنین که قشنگ تحقیق کنن که خانواده پسره خسیس نباشن,چون روی خودش هم تأثیر میذاره,دردی که من چند ساله درگیرشم,باورکنین خساست محبت بین همسرا رو ازبین میبره.خانواده همسرم خوبن ولی خسیسن حالا یکی دوتاشون بیشتر,یکی دوتاشون کمتر,وافعا آدم عاصی میشه.
من يه پدر شوهر عوضي دوبهم زن دارم كه خدا نصيب نكنه بيكار هم وسط پذيرايي خوابه شكمو پرو سيريش كه هر تعطيلات بايد قيافه چندش اونو تحمل كنم
راه کار همتون اینه که دوری و دوستی ،من الان یه سال باهاشون ارتباط ندارم وای چه خوش میگذره زندگی خلاص شدم از دستشون بدونید چه بلاهایی سرمون اورده بودن اونقدر مارو اذیت کردن که دیگه شوهرم هم الان میگه نمیخوام برم بیام تازه به ارامش رسیدم امیدوارم همتون از دست مادر شوهر ظالم خلاص بشین
هرکسی واقعا خدا روبشناسه دوسش داشته باشه هیچ کسیو اذیت نمیکنه چه برسه به عروسش خدا جواب ازاردهنده را خودش میده دیر یا زود دیدیم بالاخره
بهترین زندگی یعنی کسی را نذاری تو زنگیت دخالتی داشته باشه زندگی تو برای توست احترام هم برای همه
دوستان گل همه نظرها رو من خوندم ..فقط میتونم بگم هر ادمی به یک چیزی حساسه و از یک چیزی خوشش میاد..هر کس با خانواده شوهرش بعداز۱سال کامل اشنا میشه ک براشون چه مسعله هایی مهمه .راه حلش اینه ک باب دلشون باشی تا کاری به کارت نداسته باشن.هر خانواده ای یک رسم و رسومی داره و ممکنه خیلی هم پایبند باشن و رعایت نکردنش از طرف عروسا ناراحتی ایجاد کنه و یا لا خودشون بگن این دختر وصله تن ما نبود و به ما نمیخوره.ببینین از چی بدشون میاد انجام ندین .بخدا ارامش خودتون بیشتره..مادرهای خودمون هم مادرشوهرن خیلی کم پیدا میشه که مادری خوشبختی و صلاحه پسرشو نخواد.به اندازه برین و رفت و امد کنین .هفته ای یکبار یا اگ خیلی بهتون حساس شدن به دوهفته ای یکبار برنامه ریزی کنین برای خونشون رفتن
تو رو خدا برام دعا کنین چند روز پیش شوهرم بخاطر دروغی که مادرش درباره من گفت چنان کتکم زد چنان آبروریزی تو خیابونا راه انداخت که روزی هزار بار آرزوی مرگ کردم دعا کنین خدا ابروشون رو ببره من دیگه بریدم
سلام من4ساله ازدواج کردم ولی ازاخلاق مادرشوهرم رنج میکشم وجلوی من یه رودارن جلوی پسرش یه روی دیگه به من میگه من توزندگی زناشویی دخالتی ندارم ولی به اندازه افی دخالتاشونودارن وکه ممکنه توذوتم بزنن وفراوون حس حسادت دردرون مادرشوهرم وجودداره چون نه زیادسوادآنچنانی داره نه مال ومنال ولامنم نمیدونم به چه عنوانی رفتم زن پسرش شدم آقاپسرشون که تازه چشم به همون قدرمالی که دارم دوخته ودلشوخوش کرده من حرفی ندارم دراختیارش بزارم میترسم بره به خانواده خودش تقدیم کنن واوناپولای بنده رونوش جون کنن که این جورآدماهم وجوددارن ویه ایراددیگه هم دارن که هرچی بهشون میگم پله هاتون50تاست وخونتون عوض کنین مادیگه نمیتونیم به خاطرپاهامون اینجارفت وآمدکنیم گوششون بدهکارنیست تازه میگن بایدخونه دوطبقه بخریم که اوناهم بیان سردلمون باشن بخدادیگه بریده ام بااین مادرشوهرخوشگلمون ایییییییییییشششششششششش
سلام ، بحث داغ مادرشوهره . یک سوال توی این جمع مادرشوهرم داریم؟
و اما مادرشوهر من : مادرشوهرم زن خطرناکیه . من زیاد باهاش حرف نمیزنم و سعی میکنم ازش فاصله بگیرم . مادرشوهرمن تا الان چهار تا عروس طلاق داده است . یعنی آخری هنوز طلاق نگرفته ولی قهر رفته خونه پدرش و مادرشوهر من رفته برای پسرش یک دختر صیغه کرده و خانه هم اجاره کرده اند و با هم زندگی میکنند. جالبه که ما را هم شام دعوت کردند ! .
مادرشوهرم همیشه به من میگه مادر یکیه و نمیشه عوضش کرد ولی زن را میشه عوض کرد. من یک شانس توی زندگیم داشتم که اون هم اینه که در شهر دیگه ای زندگی میکنیم .وگرنه من هم به سرنوشت چهار تا عروس نگون بخت گرفتار میشدم . مادرشوهرم تا عروس ها را طلاق میده درجا برای پسرهایش زن می گیره . خودش به من میگه که توی عوض و بدل کردن استاده . کلا عاشق خواستگاری رفتنه . الان هم آن چهار تایی که رفتند . چهار تا دیگه جایشان را گرفته اند.
آنقدر مادرشوهر من عاشق خواستگاری رفتنه که همش داره فکر میکنه که خواستگاری برای چه کسی بره . برای همین امسال برای برادرش که زن و سه تا فرزند داره رفته بود خواستگاری و یک دختر برای برادرش صیغه کرد . من به مادرشوهرم گفتم بیچاره زن داداشت اگر بفهمه ناراحت میشه . مادرشوهرم گفت مهم اینه که برادرم خوشحاله.
سرتون را درد نیاورم . حالا بقیه ماجرا . الان حتی زن های دوم یا سوم برادرشوهر هایم میترسند که مادر شوهرم هوس کنه آستین بالا بزنه . خدا به داد برسه .
خداوندا خودت به این زن عقل بده .
چون ما شهر دوری هستیم ، خودم دوست ندارم با دست خالی برم خونشون . برای مادر خودم و مادرشوهرم شبیه هم یک چیزی میخرم .
بین مادر خودم و مادرشوهرم فرقی نمیگذارم ، تا خدا هم راضی باشه .
ولی چشمتان روز بد نبینه . مادرشوهرم از اول خیلی اصرار داشت ما شوهرمان را آقا یا حاج آقا یا به فامیلی صدا کنیم
ولی من دوست داشتم اسم کوچیک شوهرم را صدا کنم . ولی به خاطر قوم شوهر همیشه او را حاج آقا صدا میکنم . الان بچه هایم هم دیگه به پدرشان حاج آقا میگویند . ولی توی فامیل ما مرسوم نیست . به نظرم خانواده شوهرم کمبود احترام دارند . آخه کسی توی فامیلشان اینطوری شوهرش را صدا نمیکنه . مادرشوهرم چهار تا از جاری هایم را طلاق داده است . من الان به چشمم چندین جاری دیده ام . تند تند عوض و بدل میشوند . تا میام به یکی عادت کنم یکی دیگه میاد جاشو میگیره . مادرشوهرم فکر میکنه که زن لباسه باید عوضش کرد. تازه جاری های من بچه هم داشتند که طلاق گرفتند و رفتند . بچه هایشان دربه در شدند و پیش پدر و مادر جاری هایم بزرگ شدند .
گاهی وقت ها از کار های این خانواده سردرد میگیرم . الان طوری شده که سعی میکنم فاصله بگیرم . ولی به خاطر شوهرم و احترام به شوهرم همیشه به مادرش سر میزنم .
مادرشوهرم روی پسرهاش خیلی تاثیر داره . و همیشه به پسرهایش زنگ میزنه و قربان صدقشون میره . و همیشه از پسرهایش میپرسد آیا از زنتان راضی هستید. اگه نیستید عوض کنم .
خدا به همه ما رحم کنه . من خیلی حواسم به همه چیز هست. و همیشه مراقب صحبت کردنم هستم . کلا من توی خانواده ای بزرگ شدم که خیلی روی احترام به بزرگتر و مسائل اخلاقی تاکید میشد . خدا پدر منو رحمت کنه .
ولی هر وقت به شهر شوهرم میروم به خاطر کارهای مادرشوهرم تا چند هفته بعد افسردگی میگیرم .
الان از مشاورین و روانشناس ها تقاضای کمک دارم .
من چگونه با خانواده شوهرم کنار بیایم ؟
سلام . خانواده شوهر چشمشون دنبال مال پدر منه . میدانند که از پدرم به من یک چیز هایی به ارث رسیده است . و من را اذیت میکنند. برادرشوهرم میگوید خوب چی میشه نصفش را به ما بدهی .
آخه یعنی چی . من توی زندگیم خیلی سختی کشیده ام . خیلی روز های سختی را گذرانده ام . خیلی مستاجری کشیدم .و حتی رویم نمیشود بنویسم . حتی به جای پوشک کامل بچه . من برای بچم کهنه بچه شسته ام .
تازه ما و خانواده شوهرم همشهری نیستیم . و هیچ نسبت فامیلی هم با هم نداریم . جز اینکه برادرشوهرم میباشد . ارث پدر من که به اون نمیرسه . مادرشوهرم خیلی متلک میاندازد . و همیشه میگوید بعضی ها چه شانسی دارند مال پدر بهشون میرسه . خیلی خانواده پررویی هستند . چه توقعاتی دارند .مال پدر منو میخواهند .
به همین خاطر منو خیلی اذیت میکنند .
حتی اینو هم بگم که من اصلا جشن عروسی نداشتم و لباس عروس هم نپوشیده ام .
مادرشوهرم پدرش هنوز زنده است . اگه خیلی دلش ارث پدر منو میخواد . بره ارث پدر خودشو بگیره .
خیلی منو اذیت میکنند و حرف های زشتی به من میزنند . مثلا زمانی که پدر من فوت کرده بود . برادرشوهرم به من گفت میخوای برای مادرت شوهر پیدا کنم . خیلی حرف زشتی بود . خیلی بی ادب است .
خیلی خانواده بی تربیتی هستند .
تازه مادر شوهرم تا حالا چهار تا عروس طلاق داده است .
من تنها عروسی هستم که دوام آورده ام . و تحمل میکنم
تا حالا هیچ بی احترامی نکرده ام . و همیشه به مادرشوهرم احترام گذاشته ام . شوهرم مادرش را بیشتر از زن و بچه اش دوست داره . فقط یک بار به شوهرم گفتم مادرت اذیتم می کنه . شوهرم در جواب به من گفت که مادرم شیر شب به من داد تو کی هستی .
الان سعی میکنم ارتباطم را کم کنم . چون از متلک ها یشان خسته شده ام .
ولی هیچ وقت بی احترامی نکردم .
فقط دلسرد شده ام . آنها خیلی حرف های زشت و فحش میدهند . حتی شوهرم به خانواده من پشت سرشون فحش میده . کلا خانواده بد دهنی هستند . و بی ادب .
من این را همان روز های اول ازدواجم فهمیدم . واقعا بد دهن هستند . ولی دیگه ما ازدواج کرده بودیم و فایده ای نداشت .
زیرا من در خانواده ام طلاق را بسیار بد میدانیم .
و من الان بسیار کم حرف شده ام و افسرده .
مادر شوهر و برادرشوهرهایم خیلی حرف ها بدی به خانواده من میزنند . ناراحت میشوم.
هنوز به کسی نگفته ام که اینها منو اذیت میکنند و فحش میدهند.
اگه میشه راهنماییم کنید .
سلام . چرا متن من چاپ نشده است .
خدا لعنتش کنه.فقط همین, لعنت لعنت لعنت.
مادرشوهر من همیشه پیش دعانویس و رمال و ....... میره . تا سحر و جادو بگیره . با این کار عروس بزرگه را طلاق داده . و عروس دومی را هم طلاق داده . عروس بعدی را هم فرستاده خونه باباش الان سه ساله . جای همشون هم جایگزین کرده . الان من هم چون دورم فقط داره نیش میزنه . شوهرم اصرار داره بریم شهرشون زندگی کنیم ولی من میترسم . همه عروس هاشو با داشتن بچه طلاق داد . عروس ها هم رفتند شوهر کردند . یکیشون هم بچه داره.
من و شوهرم همشهری نیستیم . من حاضرم توی شهر غریب زندگی کنم ولی پیش مادرشوهرم نرم . مادرشوهرم خطرناکه .
میترسم . هر وقت میریم خونش معده و رودم به هم میریزه . از بس از رمال ها آشغال میگیره یواشکی به خوردمان میده.
یک با دو سه ماه معده ام مثل سنگ شده بود. الان از دو هفته پیش تا حالا معده درد گرفتم آخه رفتیم خونشون برامون چای آورده بود مزه بدی میداد .
مادرشوهرم یک بار بهم گفته بود که از این عروساش بدش میاد و دوست داره اذیتشان کنه.
خدایا کمکم کن.
مادرشوهرم شیطان رو درس میده .
سلام....همه نوع آدمی داریم بعضی وقتا مادر شوهرا خوبن عروسا نه...گاهی هم برعکس.خیلی مادرشوهرای خوب هم هستن و من دیدم عاشق عروس و پسرشون هستن و با دختر و عروسشون هم یجور برخورد میکنن ذاتشون خوبه خدا خیرشون بده.بعضی مادر شوهرا عقده ای و مغرور هستن...بعضی دخترا هم دیدم خودشون و مادرشون با عروسشون لجن ولی دوست داره مادرشوهر خودش همش نازشو بخره این دیگه....
پاسخ ها
مادرشوهر مادرشوهره فرقی نمیکنه و فقط عاشق پسر خودشه و فقط بچه اش را دوست داره . به خصوص مادرهای پسر دوست .
پسر ها هم بچه ننه
مادرشوهر من همیشه میگه فقط بچه های خودشو دوست داره .
من مادرشوهرم خیلی خل و چله . همیشه از من قیمت همه چیزها را میپرسه . مثلا میگه گوجه را چند خریدی و این پیراهن را چند خریدی و نان را چند خریدی و لباس را چند خریدی و خیار و سیب را چند خریدی و بقیه چیز ها . من خودم شاغلم و حقوق دارم و وقتی برای بچم اسباب بازی میخرم . مادرشوهرم چشمش در میاد و میگه داری پول پسرم را حروم میکنی . خیلی دیوانه است . من خودم درآمد دارم و تازه حقوقم از شوهرم بیشتره .
زنیکه حسود. کلا خانواده گداصفتی هستند .وضعشون خوبه ها ولی خانوادشون گداصفت هستند.
از مادر شوهرم متنفرم میشینه روی من میگه من فلانی رو دوس داشتم عروسم بشه وقتی با شوهرم و دوستاموم میریم بیرون حسودی میکنه که چرا مارو نمیبرین عین خر واسشون کار میکنم ولی شایعه درست کرده گفته عروسم هیچ کاری باد نیس فقط نیش و کنایه فقط تحقیر شوهرم وقتی میره خونه ی اونا باهاش بد حرف میزنه ناراحتمون میکنه راجب خانواده ی من همه جا بد میگه ذاتش بده کسی که ذاتش بد باشه بویی از انسانیت نبرده باشه هر چقدر هم بهش محبت کنی پنج انگشتتو عسل کنی بکنی حلقش باز میگه طعمش زهرمار ل
به نظر من باید ازهمون اول باخانواده شوهر صمیمی نشد و قاطی مسائل و زندگی اونها نشد که بهشون اجازه بدین هرطورخواستن رفتارکنن
الهی همه مادرشوهرها بمیرند .
عرض سلام وادب خدمت همه دوستان عزیز وگرامم.صبحتون عالیییییی.پیشاپیش عید بزرگ قربان را خدمت شما عزیزانم تبریک وتهنیت عرض می نمایم.دراین روز بزرگ از خود مهربونش می خوام به همه ما آرامش قلبی عطا کتد .
یادمون باشه همه چیز تو این دنیا امانت است .آرزو می کنم امانتدار های خوبی باشیم .
دلتون شاد .مستدام باشید .
عرض سلام وادب خدمت همه دوستان عزیز وگرامم.صبحتون عالیییییی.پیشاپیش عید بزرگ قربان را خدمت شما عزیزانم تبریک وتهنیت عرض می نمایم.دراین روز بزرگ از خود مهربونش می خوام به همه ما آرامش قلبی عطا کتد .
یادمون باشه همه چیز تو این دنیا امانت است .آرزو می کنم امانتدار های خوبی باشیم .
دلتون شاد .مستدام باشید .
با سلام مادر شوهر من خیلی فو ضوله میخواد شوهرم همه کار براش بکنه همش دستور میدن بریم بیرون اگرم نریم لپاش باد میشه خانوادهامون با هم مشکل دارم از زمان عروسی این برام عذاب اوره شوهرمم خیلی بهشون وابستست نمیدونم چیکار کنم خیلی سخته عمش گریه میکنم و حرص میخورم خانوادم خونه من نمیان که روبه دو نشن همش استرس دارم نکنه همو ببینن بی محلی کنن واقعا عذاب اوره کمکم کنین یه راهی بهم نشون بدیم
سلام دوستان مادرشوهر من اومده خونمون چند روزه پیش منو شوهرم میخوابه همش از خودش و دخترش تعریف میکنه
اوه ه ه ه چقدپیام چقدطولانی چقدجان سوز چقدهمدرد چقدسینه سوخته فهمیدم تنهامن نیستم این رسم زندگی متاهلیه که باید سوخت وساخت اگرم جایی ازفرط ناراحتی جواب بدی اوضاع بدتره به امید ارامش همه
بچه ها من همه رو خوندم من خودمم متاهل هستم و زندگی سختی دارم فقط تنها دعایی ک میتونم بکنم
اول: اینکه انشاالله هر بلایی که سر ما میارن انشاالله سر دختراشون و نوه های دختری شون بیاد و تا عمر دارن زجر بکش
دوم: اینکه من یه دختر دارم خدا نکنه هیچ وقت من پسر دار بشم که یه وقتی منم مادرشوهر بشم چون ما مادرشوهر خوب نداریم امکان نداره کسی بتونه عروسش که بچه ی غریبه هست رو دوس داشته باشه همه پسر و دختر خودشونو دوس دارن اگررررررررر هم مادر شوهر خوب باشه مطمعن باش پسرش یه چلمن بی همه چیز و بی عرضه و محتاج مادر هست
والسلام...
حالا شما هر چقدر دوس داری فک کن این نظر شخصی منه
سلام من اول مادرشوهرم بده بعد پدرشوهرو بقيه ازشون متنفرم از شوهرمم بدم مياد منو گول زدن گرفتن خدا همشونو بكشه
سلام. خونواده شوهر من در حقم خيلي ظلم كردن از اول تا الان من خيلي دوستشون داشتم هيچ فرقي بين اونا با خانوادم نميذاشتم تا اين كه اونا شروع كردن… از همشون بدم مياد شوهرمم بهم خيانت كرده ولي بخشيدمش ميخوان همه كاراشونو من بكنم منم انجام ميدم ولي نميبينن اصلا، گولم زدن از اول وقتي ازدواج كردم ديدم نه همه چي فرق ميكنه الانم نميدونم طلاق بگيرم يا نه
من که از ته دل باهاشون خوب رفتار میکنم میبینم یا دختر بزرگه تیکه میندازه یا خودش متلک میندازه یا بی محل میکنه منم تصمیم گرفتم خیلی صمیمی نباشم تا اگه رفتاراشون تکرار کنن منم شوکه نشم بگم اخه چرا من که خوب بودم یعنی کلا جوری هستن ومتلک میندازن شوهرمم ازشون متنفر میشه چون خودش میبینه رفتارشون رو
سلام من حدود یک ماه و نیم هست ک عقد کردم.
متاسفانه میبینم ک شوهرم فضوله و خیلی چیزها رو به مادرش میگه و از اون بدتر جلو جاری ها میگه... نمیدونم چیکار کنم.
چندبار مستقیم بهش گفتم ولی ی حالت خاله زنک داره به من میگه چرا نگم بزار بگم کور بشن! واقعا این اخلاقش عصبی میکنه منو ، میشه راهنمایی ام کنید.
سلام.میتونم برای رهایی از مشکلات توکل به خدارو بهتون پیشنهاد بدم,در ضمن سوره ی طلاق هم برای مسایل زناشویی خیلی مؤثره,
دوم اینکه همیشه یه حالت رو دربایستی با خانواده همسرایجاد کنین,صمیمیت بیش از حد حتی اگر بهترین خانواده دنیا باشن بیمورد
سوم بهشون بی احترامی نکنین,لازم نیس قزبون صدقه برین,همینکه بی احترامی نشه یا به عبارتی احترام بگیرید کافیه
چهارم,به همسرتون خیلی توجه کنین,مهمترین چیزی که مرد رو به سمت شما سوق میده اینه که حس ولی بودن ونان آور بودنش رو تقویت کنین مثلا حتی برای خرید ساده خونه ازش تعریف کنین,مطمعن باشین جواب میده
پنجم,نزارید خانواده ها ناراحتی وبحثاتون رو بفهمن چون اونجوری میخان کار خوب بکنن گند میزنن به زندگی آدم
ششم که مورد آخر هست برای اون خانمی که مادر شوهرش همش جاری عوض میکنه وزن صیغه میکنه برای کسی,همه چیز ختم به این دنیا نمیشه,قیامت و حق الناسی هم هست.
نگین همه مادرشوهرا بمیرن.مادر منم مادرشوهر خیلی مظلومه.یعنی عروسمون ازون پهلووناس.بی تربیته و بااینکهدسنش خیلی کمه اما بزرگتر کوچیکتری حالیش نیست.من از مامانم صبر و سکوت رو یاد گرفتم.ولی این روش درست نیست چون در رابطه با مادرسوهرم جواب نمیده.مادرشوهرم آدم خوبیه.همه ازش راضین.دلسوز و مهربونه.اما یه ایراد داره کهدخودشم نمیفهمه.اونم اینکه خیلی اهل غیبت کردن هست.اصلا هم حالیش نیست که اینکار نادرسته و موجب دوبه زنی میشه.تمام خواهر برادرها رو انداخته به جون هم.بعد میشینه گریه میکنه میگه من نمیدونم چرا بچه هام اینطورین.یه ایراد دیگش اینکه واقعا ثبات نداره.امروز باهات خوبه برات میمیره فردا میخواد سرتو ببره...دیگه واقعا حوصلشو ندارم.ولی با اینحال من حتی از دختداشم بهش بیشتر توجه مبکنم ولی اون نمیفهمه
پاسخ ها
اکثر ایرانی ها بیماری افسردگی و روانی دارند
به مادرشوهرتون هیچی نگید بذارید زندگی تون رو خراب نکنه. خودم نوکر فریباخانم هستم. دوری و دوستی همین
پاسخ ها
عزیزم بهترین کار رو تو میکنی.
سلام . خدایا همه مادرشوهر ها را به راه راست هدایت فرما .
مادر شوهرم یکبار به من گفته بود ما عادت داریم عروس ها را کتک بزنیم .
شوهرم عاشق مادرش هست .
من تا الان که پانزده سال از ازدواجم میگذره اصلا و اصلا حاضر جوابی نکردم. و همیشه احترام گذاشتم . ولی مادرشوهرم انگار کوره و خوبی های منو نمیبینه و به اذیت هاش و متلک هاش ادامه میده .
مادرشوهرم عروس اولی را به طلاق تشویق میکرد و آن عروس ساده طلاق گرفت و رفت.
مادرشوهرم عروس دومی را کتک میزد و خیلی اذیتش میکرد ، بیچاره خیلی میترسید ، و مادرشوهرم با توجه به اینکه حقوق میگیرد ولی از پسرش توقع دارد که روز مادر بهش طلا بدهد. برادرشوهرم برای مادرش روز مادر طلا خرید و زنش ناراحت شد و گفت . و مادرشوهرم به برادرشوهرم دستور داد زنش را طلاق دهد. و آنها نیز طلاق گرفتند.
مادرشوهرم زن دیگری برای پسرش گرفت و آنقدر آن دختر را اذیت کردند که او هم قهر کرد و رفت خونه پدرش و مادرشوهرم دختر سوم را برای پسرش صیغه کرد و خانه گرفتند و دارند زندگی میکنند.
الان من دچار افسردگی و استرس شدیدی شده ام و از مادرشوهرم میترسم واقعا .
واقعا آدم خطرناکی است .
سلام . مادرشوهرم اهل استان مرکزی است . واقعا که بسیار آدم خطرناکی است . همه مادرشوهر های استان مرکزی بدجنس هستند . و دوست دارند عروس ها را اذیت کنند.
واقعا که آدم های بدی هستند . و درصد طلاق در استان مرکزی بالاست.
یک زلزله بیاد خراب شه .
پاسخ ها
پس لازمه یک سر بیای تبریز تا معنی بد رو بفهمی دوست عزیز. مادرشوهر که چه عرض کنم
دلم خيلي پره از كجا بگم براتون فقط بگم برام دعا كنيد توروخدا از شرشون راحت شم ديگه كم اوردم بلايي سرخودم ميارم
تنها راه حل اینه که : دوری و دوستی.
اصلا با هم صمیمی نشوید .
کم حرف بزنید انگار کاملا غریبه است.
خیلی کم همدیگر را ببینید .
اصلا در حضور شوهر از مادرشوهر حرف نزنید و بلعکس .
اصلا با جاری و خواهرشوهر صمیمی نشوید .
وقتی میروید خانه شان زیاد حرف نزنید.
همیشه سرتان پایین باشد و کم حرف باشید.
اینهایی که گفتم سالی دوباره وقتی همدیگر را میبینید . و نگران نباشید .
حالم از هر چی مادر شوهره بهم میخوره شوهرم پشته مادرشه به منم که زنشم کوچکترین احترامی رو نمیزاره منم دارم ازش جدا میشم خدا انشاالله بدترین دردها رو به این جور مادرشوهرهای حسود و عقده ای بده خدا لعنتشون کنه
پاسخ ها
یه روزم تو مادرشوهر میشی یادت نره
اگه واقعا خودت یه کار نمی کنی که حرص مادرشوهرت دربیاد، این شوهر رو به باد بسپر. والا یه همچین زندگی ارزش نداره
این پسرهای بچه ننه ازشان متنفرم .
و از مادرهایی که فکر میکنند عروس پسرشان را دزدیده است
نیز متنفرم. آره طلاق بگیر برو .
مادره حسود بره با پسرش ازدواج کنه
خانمهایی که دارید از مادر شوهر بد میگید خودتون هم بزودی مادرشوهر میشید
پاسخ ها
عزيزم شما مادر شوهر بد نداشتي نمي دوني چقدر دردناكه
فقط دوری و دوستی و احترام متقابل و اینکه فاصله ها حفظ شود .
ان شا الله مشکلی پیش نمی آید.
سعی کنیدآدمهای بیمار روازحاشیه توجهتون دورکنید خانواده های ایرانی توقع دارن تمام حمایتهای قانونی و مالی رو که قراره یک دولت از هرفردانجام بده به تنهایی فرزندپسرشون انجام بده این که ما زحمت کشیدیم حالابچه باید تاوانش رو بده باورغلطه ایرانیهاست بچه آوردید وظیفتونه بزرگش میکنیدبقال سرکوچه که نبایدبزرگش کنه من دلیل این همه توقع رونمیفهمم که توخانواده های ایرانی هست واله بقیه دنیا هم کم نمیذارن برای بچه هاشون ولی این همه توقعات عجیب و غریب ندارن .
پاسخ ها
احسنت
شاید بقال سر کوچه !!!!!!!
خخخ
پسره بچه بقاله !!!!!خخخ
ارامش زندگي الان من بخاطر عدم ارتباط با فاميل شوهر هست خدا رو شكر قيافه هيچكدومشونو نميبينم
راهکار عدم تضارب آرا و اجتناب از برخورد قهرآمیز کلامی رعایت احترام متقابل به عقاید طرفین و صبوری و کنترل خشم و همزیستی مسالمت آمیزه
به نظر من هیچ مادرشوهر و عروسی بد مطلق نیستن،اوایل ازدواج همیشه مسایلی پیش میاد که ممکنه باعث شه این دو تا آخر عمر هیچوقت نتونن ارتباط خوبی داشته باشن.خانواده شوهر باید خیلی خیلی بیشتر مراقب عملکردشون باشن نسبت به یه دختری که هیچ زمینه ذهنی و سیاست زنانه نداره.عروس هم باید احترام بذاره.خواهشم از خواهرشوهرها اینه که مادرشون رو تحریک نکنن و کمی خود دار باشن. چون هیچ رفتار بدی از ذهن انسان هرگز هرگز هرگز پاک نخواهد شد.
به نظر من هیچ مادرشوهر و عروسی بد مطلق نیستن،اوایل ازدواج همیشه مسایلی پیش میاد که ممکنه باعث شه این دو تا آخر عمر هیچوقت نتونن ارتباط خوبی داشته باشن.خانواده شوهر باید خیلی خیلی بیشتر مراقب عملکردشون باشن نسبت به یه دختری که هیچ زمینه ذهنی و سیاست زنانه نداره.عروس هم باید احترام بذاره.خواهشم از خواهرشوهرها اینه که مادرشون رو تحریک نکنن و کمی خود دار باشن. چون هیچ رفتار بدی از ذهن انسان هرگز هرگز هرگز پاک نخواهد شد.
منم با مادر شوهرم مشکل دارم. ولی با این همه نفرین که کردید، فکر نکنم خدا وقت کنه به درد دل من برسه. با این همه نفرین فکر کنم در آینده با هزاران مادرشوهر سرطانی و علیل رو به رو بشیم. فکر کنم وزارت بهداشت با معزل بزرگی رو به رو بشه.
بدون شوخی صبر داشته باشید.
والا خدا بسر شاهده هیچکدوم اینارو نگفتم تا حالا ولی سایه مو با تیر میزنه مادر شوهرجووووووون
پاسخ ها
بعضیام مرض وابستگی دارن. ناراحتن پسرشون از چنگشون در رفته
اونایی که همش از مادر شوهر گلایه دارن خیلی دلم میخواد بدونم برادر دارن یا نه که الان مادر خودشون هم مادر شوهر یه عروس دیگست
پاسخ ها
آره . برادر داریم .
ولی مادرشوهر با مادرشوهر خیلی فرق دارد. مادر شوهر من خطرناکه همیشه به فکر صیغه کردن دختر و زن برای مردهای فامیل است.
ولی من خودم خواهر شوهر هستم و عروسمان را خیلی احترام میگذاریم . الان من خودم هر وقت خونه عروسمان میروم همیشه ظرف هایش را میشورم و خانه اش را مرتب میکنم . و ما اصلا نمیگذاریم عروس کار کند.
. و در ضمن خانواده با خانواده فرق میکند.
سلام . ما عروس داریم . و کمتر از گل بهش چیزی نگفتیم و اصلا کاری به کارش نداریم .
من خودم مادرشوهرم خیلی اذیتم کرده است .ولی خودمان خیلی مراقب هستیم و تا حالا اصلا سرزده خونه عروس نرفته ام . و همیشه برایش کادو میگیرم حتی اگر کوچک باشد. .
و همیشه من و خواهرم مادرمان را نصیحت میکنیم که مادر جان شما فقط یک پسر داری و اگر به عروست محبت کنی انگار به پسرت محبت کرده ای.
مادر شوهر من که سه تا عروس طلاق داده است . یک بار گفت که خودش دوست دارد عروس ها را اذیت کند و همیشه مادرشوهرم پشت سر عروس ها پیش عروس دیگری خیلی غیبت میکند و بدگویی میکند.
یادمه حتی عروس دومی را دوبار کتک زده بود.
مادر شوهر من که سه تا عروس طلاق داده است . یک بار گفت که خودش دوست دارد عروس ها را اذیت کند و همیشه مادرشوهرم پشت سر عروس ها پیش عروس دیگری خیلی غیبت میکند و بدگویی میکند.
یادمه حتی عروس دومی را دوبار کتک زده بود.
خودتونم یروز مادر شوهر میشید تو پادگان پسرا هم همینطوره قدیمی ک۶ میشی رو سرباز اش خور تاز اومده شاخید همش خخخخخ خصلت ادما اینجوریه فکر کنید دارید از سرهنگ دستور میگیرید به دل نگیرید رو دل میکنید هرچی حرف زد گوشتون فیلتر کنید
سلام.منم مادر شوهرم جلو شوهرم به من بد میگه تنها کاری ک کردم سپردمش به ابوالفضل ک جواب دلشکستنامو بده ....همش اشکمو در میاره با کاراش .....من فقط ۱۶سالمه ....اون هفته ابوالفضل العباس جوابشو داد سکته قلبی کرده و تو ای سی یو هستش من راضی نبودم اینطور بشه اما عدالت خداست
پاسخ ها
تو که الحمدالله مستجاب الدعوه هستی دعا کن راحت بشه و تو هم راحت بشی...
سلام به همه من هشت ماهه ازدواج کردم و با خانواده ی همسرم تو یک خانه هستیم مادر شوهرم خوبه ولی دختراش پرش می کنن منم سنم کمه وغریبم یکی بهم حرف میزنه گریم میگیره شوهرمم اصلا هوامو نداره کمکم کنید
پاسخ ها
خواهر شوهر هایت را اصلا آدم حساب نکن و بهشان فکر نکن. همه چیز درست میشه.
در مورد مادرشوهر فقط یک جمله میگم . و آن این است که حتی شوهرم از مادرش متنفر است.
سلام . هر چه قدر فقر فرهنگی زیاد باشه ملت بدبخت تر هستند.
الان مثلا شهرستان خمین بدترین مادرشوهر ها را دارد .
و طلاق در شهرستان خمین بالا است .
و توی هرخانواده ای در خمین دو تا طلاق گرفته حداقل وجود دارد .
و اکثرا به خاطر دخالت بیجا مادرشوهر میباشد .
سلام من زود ازدواج کردم و اینک تو ی خونه هستم با مادر شوهرم د دخترش وایییییی بخدا کلافه شدم خسته شدم همه کاراشونو میریزن سر من می رم آشپزخونه میبینم کلی کوفت کردن چیدن ک من بشورم حتی جاروبرقی نداره از مال من استفاده میکنه ولی من حق ندارم یه عالمه لباس که کثیفمیشه رو بریزم تو ماشین میگ خراب میشه خودم تو دست میشویم
کلی تیکه میاندازه شوهرم و پر میکنه ب دخترش گفتم ی نیم ساعت شال تو بده من نداد ی روز بد اومد گف نواربهداشتی بده همه رو با خودش برو بی اد
مادرشوهر من خیلی آدم بدیه . حتی وقتی برایش کادو میبرم کلی ایراد میگیرد. کار زشتی میکنه که همیشه از کادو ها ایراد میگیرد.
پاسخ ها
آره عزیزم
سلام مادر شوهرم همش به پسرش میگه برو زن صیغه کن تا آخر عمر خودت محدود به یه زن نکن من چی کنم داغونم
پاسخ ها
مرگ بر همچین مادرشوهری
این مادر شوهره یا هیزم شکنی تبر به دست که میخواد تیشه به ریشه زندگی شما بزنه. سعی کنید ارتباطتون رو با همچنین آدمی محدود کنید. ز که نالیم که از ماست که بر ماست.
با کیا می شیم هشتاد میلیون. بعد من از بی غیرتی مردا تعجب می کنم!!!
مادرشوهر من همیشه از شوهرم میپرسه از زنت راضی هستی . اگر راضی نیستی برایت دختر جدید پیدا کنم و صیغه کنم.
مادرشوهرم توی جیبش یک عالمه دختر و زن آماده صیغه داره
سلام من دو تا بچه دارم مادرشوهرم رفته برای شوهرم دخترخواهرش که چهل سالش خواستگاری کرده با دو تا بچه نمی تونم طلاق بگیرم شما بگید چی کنم با هووم کنار بیام اگه طلاق بگیرم از نظر مالی نمی تونم زندگی خودم و بچه هامو تامین کنم چی کنم
پاسخ ها
سلام . خوبه که بهت گفتند که زن گرفته . و شما میدانی که شوهرت زن دارد. بعضی مرد ها زن میگیرند یواشکی و اصلا آدم متوجه نمیشه . البته همه این کارها زیر نظر مادرشوهره.
شما اولین کار اینه که برایش پاپوش درست کنی.
مثلا یک کاری کنی که فکر کنند دوست پسر داره.
شماره موبایلش را همه جا پخش کن و روی کاغذ بنویس تنهام میخوام دوست بشم و شماره اش را زیرش بنویس کلا . حقشه باید تمام هوو ها را یک جوری اذیت کرد تا دیگه هیچ کسی زن دوم مردی نشه.
باید زن دوم را بی آبرو کرد.
کثافت عوضی اومده زندگی یک زن و بچه هایش را خراب کرده.
وای بر چنین مادرانی که بویی از مروت نبرده اند. وای بر بی وجدانی وا اسفا از بی فرهنگی و بی محبتی. چقدر سخت هست که مادر همسری چنین زندگی رو بر عروسش سخت کنه. من در شهری کوچک زندگی میکنم و چنین مسائلی رو نمی بینم اما ماشاالله که در شهرهای بزرگ که باید اوضاع بهتر باشه چه چیزها که نمی شنوم
هر زن یا دختری که بیاید و زن دوم مردی شود باید بزرگترین بلای دنیا سرش بیاید.
مرگ بر هوو
باید زن دوم شوهرتان را نابود کنید . فقط تجا....... مجازاتش است.
شماره ای از دخترخاله اش ندارم شوهرم از وقتی با دخترخالش ازدواج کرده خیلی اخلاقش خوب شده همش به من میرسه خیلی خوشحال خیلی نسبت به گذشته بهم اهمیت میده ولی من خیلی از دست مادرشوهرم ناراحتم
پاسخ ها
خر
خل و چل
مادرشوهر منم وقتی میفهمه شوهرم بهم خیانت میکنه خیلی خوشحال میشه میگه خدا کنه بگیرتش
پاسخ ها
چرا به پای همچنین مردی موندین. متاسفانه بنیان خانواده از طرف کسانی مورد تهدید قرار میگیره که باید امانت دار خانواده باشند.
امان از مادرشوهرمن مجردم ولی دیدم مادربزرگم چه بلاها سر مادرم میاورد خدا هم جوابشو داد
من که هیچ وقت ازدواج نخواهم کرد آزاد آزاد هههه ان شااللّه
پاسخ ها
مثل من. وقتی که مشکلات و سختیهای زندگی مشترک رو می بینم که این همه مردها به راحتی خیانت می کنند و هزار مشکل دیگه قید ازدواج رو برای همیشه زدم.
تقصیر مرداست که اجازه دخالت در زندگی زناشویی را به هر ننه قمری میدهن ودهن بین هستن ولوس ومادر ذلیل
پاسخ ها
شما خانمها هم یه روزی مادر شوهر میشین. ببینیم رفتارتون چطور خواهد بود...
خوشم میاد نظرای قبلی رو هم پاک نکردید!
سلام مادرشوهر منم همش پیش شوهرم از دخترای دیگه تعریف میکنه شوهرمم همش به اونا فکر میکنه
سلام دوستان مادر شوهر من حقوق شوهرم میگیره برای خودش خرج میکنه میگه تواز صبح بری سرکار زنت خونه بخوابه توام برو زن صیغه کن به فکر خودت باش
سلام
خدا رو شکر مادرشوهر من خیلی مهربون و دلسوزه اوایل زندگی که خیلی زیاد مشکل مالی داشتیم به ما خیلی زیاد کمک مالی کرد همیشه ازش ممنون هستم. ما هفت تا جاری هستیم اخلاق مادرشوهرم اینه که خیلی خیلی عروس هاشو دوست داره .شوهرم اگه یه دونه نون هم براش بگیره باهاش حساب میکنه باوجود اینکه وضعیت مالی خودشون زیاد جالب نیست و پدرشوهرم به رجمت خدا رفته ولی همیشه برای ما بخشنده بوده. خداحفظ اش کنه
پاسخ ها
خوش به حالت
مشکلات مابیشتر فرهنگی وتربیتی است متاسفانه.والدین اگر متوجه بشن رفتارنامناسبی که با عروس یا داماد دارن سمی میشه در وجود عروس وداماد وکم کم به بچه خودشون تزریق میشه خودشون را اصلاح میکنن. شما اگر با عروست مناسب برخورد نکنی پسرت ضرر میکنه که حداقلش بایدغربشنوه واعصابش بهم بریزه. کسی که فرزندشو دوست داشته باشه اعصاب عروس یا دامادشو بهم نمیریزه.اگرکوچکترها یا فرزندان حرمت نگاه دارن و بزرگترها هم بیشتر گذشت کنن وحساسیتشون را کم کنن مشکلی پیش نمیاد
چخبرس عامو؟؟؟
پاسخ ها
کلا به این صفحه دقت کردید.
اگر توی ایران آمار بگیرند.
کلا نتیجه گرفته میشود که مادرشوهر موجود بیشعوری است
مادرشوهر من بی ادبه . به من میگه خوب پول پسر من خرج
. میکنی . من اصلا از پسرش پول نمیگیرم.
از مادر شوهر اوشین بدجنس تر هم هست؟
آخی یادتونه؟ اوشین حامله بود غذای درست حسابی بهش نمیداد می فرستادش سر زمین صبح تا عصر کار می کرد، دختر خودش آنقدر می خورد و تکون نمی خورد شده بود بشکه، آخر بچه اوشین بخاطر سو تغذیه مرد، موقع زایمان تنها بود تو یه خونه که مثل انباری بود.
پاسخ ها
اوشین که کلا سریالش یک موضوع دیگه داشت . برو توی گوگل سرچ کن .
مادرشوهر ها مشکلشان حسودی کردن است . مادرشوهر ها نود درصد حسود هستند.
شما زنا دیگه کی هستید با مادرشوهر مشکل دارید با خواهر شوهر مشکل دارید با جاری مشکل دارید با زنداداش مشکل دارید با هوو مشکل دارید دست بردارید از این همه حسادت آقایون اینقدر زن زلیل نباشید مادری که یک عمر براتون زحمت کشیده به خاطر زن بزاریدش کنار جای زن تو زندگی پر میشه ولی جای مادر هیچ وقت
پاسخ ها
. عوضی . این چه طرز تفکر غلطه که داری.
مگه زن لباسه که عوضش میکنید.
جای زن پر میشه .خیلی برایت متاسفم.
الهی تمام مردانی که این تفکر را دارند سرطان بگیرند بمیرند.
سلام . مادرشوهر من چهار تا عروس طلاق داده است . یک بار به من گفته بود از عروس دومی بدش می آید و دوست دارد اذیتش
کند . حتی دو بار عروس دومی را کتک زده بود . کشیده زد توی صورتش . بدبخت فقط مانتو کوتاه پوشیده بود . . مادر شوهر من خودش دختر ندارد و اصلا نمیتواند درک کند . مادرشوهرم چون توی سن خیلی کم ازدواج کرده است برای همین عقده ای شده است . بیچاره دست خودش نیست.
این هم عواقب کودک همسری !!!!!
مادرشوهرم کلا فقط پسرهای خودش را دوست دارد و همیشه هر وقت خانه شان برویم جلوی پسرش میوه میگذارد ولی جلوی عروس و نوه میوه نمی گذارد. و غذای خوشمزه درست میکند و فقط به پسرش میدهد. ولی من که باردار بودم به من هیچی نداد.
و وقتی به خانه اش میرویم و من و شوهر و فرزندا نمان توی هال نشسته ایم . مادرشوهرم می آید و فقط دور سر پسرش اسفند دود میکند و میرود ، و انگار نه انگار که نوه هایش هم کنار پسرش نشسته اند.
آنها فقط خودشان را دوست دارند
این همه عروس طلاق داده . بیچاره بچه هایشان . نوه ها که همان بچه های طلاق هستند در کنار پدر و مادر عروس زندگی میکنند .
حتی مهدرشوهرم نخواسته یکی از این نوه ها را بزرگ کند.
مادرشوهرم وقتی یک عروس طلاق میدهد . درجا برای پسرش زن میگیرد. و بچه اش را هم زن جدید و نه خود مادرشوهرم نگه نمیدارند . و بیچاره الان فرزندان برادرشوهر هایم بسیار افسرده هستند .
حالا از شما میپرسم آیا این مادر شوهر قابل احترام است ؟
آیا این فرزندان طلاق حق محبت پدری ندارند؟
پس آقای محترم ، دقت کنید که همه مادر ها مثل هم نیستند .
پس شاید مادر شما فرشته باشد . ولی همه مادر ها مادر نیستند.
با توجه به اینکه مادرشوهرم عاشق خواستگاری رفتن است . و برای همه فامیل دختر و زن صیغه میکند. . آیا . نباید به این مادرشوهر لقب هند جگر خوار را بدهیم .
مادرشوهرم به من گفت دوست دارم برای پسرم و برادرم دختر صیغه کنم تا آنها کیف کنند.
من همیشه سکوت کرده ام و هیچ حرفی نزده ام .
زیرا واقعا از این مادرشوهر میترسم. خیلی خطرناک است.
مادرشوهرم به من میگوید که مادر یکی است و نمیتوان عوض کرد ولی زن را میتوان عوض کرد.
مادرشوهرم برای پسرهایش دو تا و سه تا زن گرفته است.
واقعا خطرناکه
و من سعی میکنم بسیار بسیار کم جلویش ظاهر شوم.
تنها عروسی که بعدش عروس نیامده منم. و همیشه بسیار دقت میکنم .
مادر شوهر من همیشه توی خیابان و مهمانی ها و مجالس چشمش دنبال دختر ها است که برای کسی صیغه کند.
حتی اگر آن زن و مرد بچه داشته باشند.
حالا از شما میپرسم آقای محترم آیا آه و نفرین آن فرزند طلاق نمیگیرد
مردهای خراب
این مرد را باید سوزاند
جای زن پر میشه . جای مادر پر نمیشه . واقعا برات متاسفم
مادرشوهر یک شیطان بزرگ است.
شما عقیده داری که خیلی راحت میتوان زن را عوض کرد و یک زن دیگه گرفت . مگه زن لباسه که عوضش کرد. .
لعنت بر عقیده شما که اینطوری فکر میکنی .
پاسخ ها
مادر شوهر و مادرزن دو تا شبیه هم هستند.
و احترام متقابل .
نباید فرقی بین این دو نفر گذاشت.
ملت چه دل پری از مادرشوهر دارند.
صدا سیما باید برای این موضوع یک سریال بسازد.
واقعا کارساز است.
خودتون عوضی بیشعورا که به یه پیرزن رحم نمیکنید امیدوارم شوهراتون زن دوم بگیرن ان شاالله
پاسخ ها
زنت شوهر دوم گرفت
آقایون دیدید سر یه حرف چه توهینایی به من کردن چقدر این زنا سلیته ان خواهش میکنم مادراتون که یک عمر براتون زحمت کشیدن راحت نزارید کنار اگه دیدید زنتون به مادرتون توهین میکنه خیلی راحت طلاقش بدید زن دیگه بگیرید زن دوم خیلی بهتر از زن اول
پاسخ ها
آقای محترم اولا که شما خیلی بی ادبی,وقتی میگی زنا سلیتن مادر خودتم میشه جز همین زنایی که میگی,درضمن مادر وهمسر هرکدوم جای خودشون رو دارن,هیچکدوم نمیتونه دیگری رو انکارکنه,حالا هر فردی بسته به خصلت خودش ممکنه درجه حسادتش بیشتر یاکمترباشه و...کلا همه مادرا وهمه همسرا یجور نیستن,مادرشوهر خوب هم زیاده ولی متأسفانه بدبیشتر به چشم میاد,آخرین حرفم هم اینه که خدا گفته ما زنان پاکدامن رو قسمت مردای پاکدامن میکنیم,وقتی شما این طرز تفکر رو داری که میخای همسرت رو دور بندازی ویکی دیگه بگیری مطمعن باش همسری گیرت میاد که شوهر قبلیشو دورانداخته اومده سراغ یکی دیگه
آقا طرز تفکر شما اشتباه است.
مگه زن لباسه که عوضش کرد . یعنی چی ... پس آن فرزند چه گناهی کرده که باید فرزند طلاق باشد
فرزندان بیگناه که باید همه عمر افسرده باشند.
آقا شما پدری هستی که محبت پدرانه نداری و دوست داری زن را طلاق داده و زن دوم بگیری ....
بیچاره فرزندت
دختری که با هزاران امید به خانه بخت میرود ، برای زندگی میرود .
برای طلاق که نمیرود .
سلام من مادرشوهرم زدم از خونه انداختمش بیرون الان راحتم شما هم اینکارکنید
پاسخ ها
وای این چه کاریه
سلام من متاهلم دو تا بچه دارم خانمم دوست دارم ولی مدتی عاشق یه دختر مجرد شدم یک لحظه نمیتونم بهش فکر نکنم چی کنم هم زنمو داشته باشم هم اون دختر فقط نگید ازش جدا بشو جدایی از اون دختر برام مثل مرگ اصلا طاقت دوریش ندارم در ضمن اون دختر هم خیلی به من علاقه داره
پاسخ ها
شما اهل استان مرکزی هستید ؟
یا اهل استان خراسان ؟
میگویند توی اراک مردان دوزنه هستند. آخه شنیدم اینها دو تا زن میگیرند
با اون دختر ازدواج کنی . خدا بهت بچه عقب افتاده و منگول میدهد وبچه ای میدهد که فلج است . و دست و پا ندارد.
هم مادرشوهر خوب داریم و هم مادرشوهر بد داریم .
که درجه بندی دارد.
1) خیلی خوب
2) خوب
3) بد
4) خیلی بد
5) بدجنس
6) حسود
7) دروغگو
8) و ادامه دارد .......
بچه بزرگ میشه میره سر زندگی خودش گناه من چی با یه زن بداخلاق و بی درک تا آخر عمرم بسوزم بسازم با وجود اینکه در جامعه دختر مهربونم هست که من درک کنه
پاسخ ها
جامعه مرد سالاری
دین مرد سالاری
چوب خدا صدا نداره.
بیچاره اون بچه.
مرد ها خراب هستند.
مادرشوهر و مادر زن مثل هم هستند. فرقی نمیکنه .
الان مادر خودم مثل مادرشوهرمه .
دو تایشون به هم حسودی میکنند. من سالی دوبار خونشون میرم. ولی باز هم آنها حسودند. خیلی هم خسیس هستند .
والا فعلا که جامعه زن سالار شده مردا جرات هیچ کاری ندارن چند همسری حق مرد ولی زنا با خودخواهی این حق از مردا گرفتن
پاسخ ها
مردها قدیم زورشان زیاد بوده و این قانون را برای حال خودشان نوشتند.
از قدیم قدیم از زمان جاهلیت فقط مردها به فکر کیف و حال خودشان بودند .
واقعا مسخره است.
شما کجا مشکل دارید من تو یه خونه با مادر شوهرم پدر سوهرمو برادر شوهرمو جاریم زندگی میکنم چهار ساله اینجوری زنگی میکنم شب روز همه کار باید بکنیم برخلاف میل اونا نباید کاری انجام بدیم واقعا دیگه خسته شدم خیلی سخه
پاسخ ها
واقعا خیلی سخته .
ان شا الله خانه دار شوید.
اگر میتوانید برای کار به یک شهر دیگر بروید .
دوری و دوستی
کاش اصلا مادرشوهر وجود نداشت .
کاش پسر ها زمانی که ازدواج کنند ، مادرشان بمیرد.
کاش و کاش و کاش
آتیش سوزاندن مادرشوهر و فضولی هایش اگر بیست سال هم بگذره . آدم یادش نمیره.......
مادرشوهر یک غده سرطانی است.
پاسخ ها
حالا کجاعملش میکونند
منم همچین مشکلی رو دارم مادر شوهر من تا تکون میخوره به یه بهونه ای پیش پسرش گریه میکنه مثلا من دیروز به شوهرم گفتم بی ادب .مادر شوهرم گریه که چرا این حرفو زدی .با من رقابت داره سر پسرش
این مطالب واقعا به درد ما ایرانی ها نمیخوره. عروس ایرانی واقعا اینقد وقیح نیست که این حرف ها رو به مادرشوهرش بزنه. با این حال خیلی مسائل جزئی تری برای ما اتفاق میفته که کلی دردسر درست میکنه
پاسخ ها
خخخ
سلام.من عقدم..قراره عروسی کنم. و مادر شوهرم همین پیش پیش میگه ک ی خونه اجاره میکنیم ک بیایی .من دلم میخواد وسایل خودمو بچینم تو خونم.اونم میخواد وسایل خودشو بیاره..نمیدونم چیکار کنم.اصلا دلم نمیخواد عروسی کنم.
پاسخ ها
اصلا قبول نکن. نباید وسایلت با وسایل مادرشوهرت توی یک خونه یکی بشه. باید جدا باشه.
مبارزه کن. تا بعدها افسرده نشی.
مرگ بر مادرشوهر
خخخ
باید موقع راهپیمایی گفته بشه
خخخ
سلام . مادرشوهر من وقتی ما مریض بشیم خوشحال میشه .
شوهرم مریضه . دارو میخوره . مادرشوهرم خوشحاله.
الان مادر و پدر ها خیلی بد شدند.
پاسخ ها
....
بسیار پرتوقع هستند. .
توقع دارد که لباس هایش را بشوریم و خانه را جارو برقی بکشیم و توقع دارد تمام کارهایش را انجام بدهیم . و توقع دارد که اجاق گاز را پاک کنیم و توقع دارد که خرید هایش را انجام بدهیم و .....
توقع زیاد بده ....
من خودم دیسک کمر دارم و کارهای خانه خودم را بزور انجام میدهم ....
باید مادرها توقعات را پایین بیاورند....
مادرم و مادرشوهرم هر دو تا حسود هستند.
سلام به همه عروس های زجر کشیده غصه نخورید خدا بزرگه از خدا میخوام بهمون صبر بده
پاسخ ها
هم صبر بده
هم آنهایی که دیگران را اذیت میکنند به سزای اعمالشان برساند.
مادر شوهر من بدذاته ...
با استان مرکزی ها وصلت نکنید .
مادرشوهر استان مرکزی از سرطان هم بدتره.
مادرشوهرهای اراکی حرف اول را توی بدجنسی میزنند.
بقیه شهر ها را هم لطفا ذکر کنید ..
پاسخ ها
آره سریال ساختمان پزشکان مادر شوهره اراکی بود .....
خیلی بدجنس بود
مادرشوهر من طوریه که مثلا رفته بودیم خونشون . شب آنقدر پشه داشت که داغون شدیم . ولی جرات نداشتیم بگیم پشه ما را نیش میزنه و پوست کنده.
اگر میگفتم ، مادرشوهرم خیلی ناراحت میشد و عصبانی میشد .
مادرشوهرم خیلی بده . مثلا از ما میپرسه دوست دارید نوشابه بخرم . ما هم گفتیم آره مرسی . بعد رفت همه جا را پر کرد که عروسم خیلی پرروهه و دستور میده نوشابه بخرم.
خودش گفت بگیرم بعد شروع به غیبت پشت سرم میکنه.
سلام . مادرشوهرم خیلی مرموزه . برای همه دختر و زن صیغه میکنه .
خیلی نگرانم . نکنه برای شوهر من هم صیغه درست کرده .
کمکم کنید ...
پاسخ ها
از مادرشوهر استان مرکزی دوری کنید.
مادرشوهر من هم دست به صیغه اش خوبه .
سریع السیر برای همه دختر و زن صیغه میکنه.
بهش بگو بنگاهی بزنه
زنی که مادر پسریه که تونسته دل منو ببره قطعا لایق احترامه من اگه مادرم شوهرمو بیشتر از مادر خودم دوست نداشته باشم کمترم ندارم خدا حفظش کنه
مادر شوهر من یه کثافتی من حامله بودم برای شوهرم زن گرفت منم طلاق گرفتم خدا از پای دخترش دربیاره
پاسخ ها
نباید طلاق میگرفتی . باید کتکشان میزدی
لعنت تمآم دنیآ بر پدره هرچی شوهر و مآدرشوهره .
مراقب باشید عروس اراکی ها نشوید . دهنتان سرویس میشه.
عروسای عزیز همه امون تو چایی مادر شوهراتون مرگ موش بریزید مادر شوهر عوضی تر خودش
کاش مادرشوهرها خودشان را اصلاح میکردند...
و کمتر در زندگی عروس ها دخالت میکردند...
کاش مادرشوهرها هر روز خونه عروس ها نمیرفتند....
کاش مادرشوهرها سرشون توی زندگی خودشان بود و ......
پاسخ ها
مارشوهرهایی که حقوق بازنشستگی دارند و زمین کشاورزی هم دارند. نباید از پسرشان که کارمند است و زن و بچه دارد توقع پول داشته باشند.
با کاشکی کاشکی چیزی درست نمیشه.......
سلام دوستان عزیز
من هم مادر شوهر هستم و دوتا عروس گل دارم
اصلا باورم نمیشه که اینقدر توی این زمانه مادر شوهر های بد هم باشند فکر می کردم اینها مال گذشته بود
خیلی ناراحت شدم مطالب عروس ها رو در مور مادر شوهرهاشون خوندم ...اصل فکر نمی کنند خدا هست که جواب بی مهری وبی محبتی شون رو بدهد..اصلا برام قابل قبول نبود رفتار مادرشوهرها خدا به راه راست هدایت تشون کنه..
ما سه تا عروسیم تویه ساختمون با مادر شوهر زندگی میکنیم .
مادر شوهرم خیلی گل واقعا.کلا خانواده ی شوهرم خوبن
کلا کاری به کار عروس پسر ندارن.فقط میگن شما ها شاد باشید ما شادیم
بخاطر زندگی پسراشون هیچ وقت حرفی نمیزنن که دعوا پیش بیاد
پاسخ ها
خوش به حالتون .
مادرشوهرت حتما تحصیلکرده است.
یا قران خوانه .
اگر همه شما توی یک ساختمان هستید . حتما خانواده شوهرت پولدار هستند.
مادرشوهر پولدار ، چشم و دلش سیره . و کاری به عروس ها ندارد.
مادرشوهر من اگر من ماشین لباسشویی بخرم قیامت میکنه . چون گدا صفته.
اول ایمان
دوم پول
سوم خوشبختی
مادرشوهر اگر چشم و دلش سیر باشد هیچ وقت به عروس حسودی نمیکند.
سلام خانوما کمک کنید شوهراتون زن دوم بگیرن جامعه نیاز به جهاد ازدواج داره آمار زنان بیوه و مطلقه بالاست
پاسخ ها
مریم خانم اگر شما مطلقه هستی .میخواستی طلاق نگیری . چرا میخوای زندگی زن دیگه ای را خراب کنی . خودت خرابی که این حرف ها را میزنی.
زن و مرد باید در زندگی به همدیگر احترام بگذارند و صبورباشند.
زنان مطلقه مریضند که میخواهند زندگی زن دیگری را نابود کنند.
زن بیوه و مطلقه باید با مرد مطلقه یا زن مرده ازدواج کنه.
سلام
مادرشوهرم خودش حقوق بازنشستگی میگیره و از خودش خانه هم دارد و بچه مجرد هم در خانه ندارد. ولی توقع دارد پسرش که زن و بچه دارد بهش پول بدهد و کمک کند.
واقعا توقع زیادی ای است . توی این گرونی .
پاسخ ها
زیر سرش بلند شده
امار زنان بیوه و مطلقه چند برابر مردان بیوه و مطلقه هست لطفا خانوما همکاری کنید اگه همسرتون توانایی داره زن دوم بگیرید مطمعن باشید زندگیتون خراب نمیشه
پاسخ ها
مریم بیوه شماره ات را میگذاشتی برات شوهر پیدا میشد
دو تا زن !!!!!
یک خانه و دو تا زن
یک اتاق خواب و دو تا زن ...
وااااای مرگ بر شما ها که از زنهای متعدد حرف میزنید....
زن دوم در خانه یعنی بی حیایی
سلام دوستان الان پنچ ساله ازدواج کردم و با خانواده ی همسرم تو یه خونه ای زندگی می کنیم زندگی ام خیلی سخته هرچه به شوهر من هم میگم برام خونه بگیر دعوا میکنه و آخرش میگه برو خونه ای پدرت میگه پول ندارم و خونه ای پدرش سه طبقه است میگم بریم تو یه طبقه اش به اونم راضی نمیشه بخدا زندگیم شده جهنم کمکم کنید تورو خدا هر روز دعوا داریم چون شوهرم در کل کار نمی کنه و نمی ذاره بچه دار هم بشم با همه چیزش ساختم ولی دیگه تحمل ندارم لطفا کمکم کنید
دوستان عزیز لطفا کمکم کنید
منم اجازه دادم شوهرم زن دوم بگیره
پاسخ ها
بی نام . تو یک مردی که این جمله را نوشتی ..
زن ها هیچ دقت از هوو خوششان نیامده است.
فکر کن شما یک مرد هستی و زن شما برود یک شوهر دیگر بگیرد .
. ببینید چقدر زشت است و گناه است.
پس مردها هم حق ندارند زن دوم بگیرند.
تو اجازه دادی شوهرت زن دوم بگیرد جاک.... هستی.
عه واقعا اجازه دادید. پس تو هم برو صیغه شو
مادرشوهرم همیشه میگوید مادر یکی است و مادر را نمیشود عوض کرد ولی زن را میشود عوض کرد.
خیلی بد
این کیه که دنبال شوهر میگرده بیاد با شوهر من ازدواج کنه بخدا راست میگم ازش متنفرم هزار بار به خودش هم گفتم برو زن بگیر
پاسخ ها
تو هم برو شوهر کن
واقعا درسته از مادرشوهرای اراکی باید دوری کرد
پاسخ ها
یاد سریال ساختمان پزشکان افتادم . .مادر شوهره اراکی بود ....
باید چند همسری بشه
پاسخ ها
همشون با هم بخوابند !!
. .. اکرم نکنه نماینده شهری هستی
این یارو چهار تا زن داره تو یک خونه ........
وااااای
یک اتاق خواب و چهار زن ........
وااااای
اکرم مرکزی
مادرشوهر همتون را دیوانه کرده است ......
گاهی وقت ها مادر خود آدم از هزار تا مادرشوهر بدتره.
نمونه اش مادر خودم . خیلی بدجنسه . دست شیطان را از پشت بسته .
پاسخ ها
چوب خدا صدا نداره
سلام دوستان من شش ماهه ازدواج کردم واحد پایین خونواده پدر شوهرم زندگی میکنیم من دخترخجالتیم مادرشوهرم زن خسیسیه وخیلی سیاستمدار دوبار خونواده خودم برای ناهار اومدن خونمون ولی مادر شوهرم بدش میاد بیان میگه تو به همسرت ظلم میکنی اگەخونوادەت و دعوت کنی، باسیاستاش اینارو میگه باورکنید میترسم خونواده خودم بگن میایم پیشت اونا بدشون میاد میگن واسه خوردن میان بالای سفره پسرم داره گریەم میگیره همش، خیلی هم میترسم دوستان بخدا راهنماییم کنید لطفاً؟!؟
پاسخ ها
نفرین کن
خانوما برید برای شوهراتون زن دوم بگیرید همه مشکلات حل میشه
پاسخ ها
بحث اینجا مربوط به مادرشوهره . شما آقای محترم لطفا جای دیگری این مطالب را بنویسید.
والله من 20سال ازدواج کردم الان پسرم دانشجو هست خودمم با زهر عقرب زندگی میکنم منظورم مادر شوهرم هست هیچ کاری نمیشه کرد فقط میتونم بگم با20 سال تجربه. نه به شوهرتون تکیه کنید نه به نیش عقرب بخورید بخندید وشاد باشید دنیا ارزش نه شوهروداره نه زهر عقرب
پاسخ ها
چوب خدا صدا نداره
خوش به حال آنهایی که مادرشوهر ندارند.
مادرشوهر من خیلی بدجنسه. زنگ میزنه خونه ما و اگر من و بچه ها خونه نباشیم سریع زنگ میزنه به شوهرم و میگه زن و بچه هایت خونه نیستند. عجب فضولیه.
به جای این درس های مزخرف در دبیرستان ها باید چند واحد مهارت خانواده ی همسر داری را آموزش بدهند.دختران و پسران ما بیشتر به این مهارت ها نیاز دارند.روابط در بیشتر خانوادهدها تیره و خصمانه هست.و همش هم بخاطر نداشتن مهارت برخورد هست.
پاسخ ها
چرا کسی کاری نمیکنه
ما قدیمی تر ها خیلی مظلوم واقع شدیم
مادرشوهرم زن خطرناکیه. شوهرم را همیشه پر میکنه
نمیدونم چرا ...
من بعداز ٢٥ سال زندگي ٢ سال كه مادرشوهرم فوت كرد طعم راحتي چشيدم
پاسخ ها
خوش به سعادتت
مادر شوهر تا خوبه باهاش خوب باشید، نامردیه کسی که ۲۰ تا ۳۰ سال همسر شما رو بزرگ کرده باهاش بد بود. اگه بد بود باز چند بار کنار بیایید دیگه اگه خواست پررو گری کنه پارش کنید.مثل شیشه باشید اگه کسی شکستتون جرش بدید .چهار روز زندگیتونو به کثافت نکشید ،غصه نخورید ،خیلی منطقی حرفتونو سفت و سخت بزنیدمادر شوهر اگه خیلی باهاش کنار بیای فک میکنه خوب تحفه ایه هم خودش هم پسرش بعد سوارتون میشه.
بچه ها چرا کسی نیست یه مدته چرا نمیاید درد دل کنیم
بچه ها چرا یه مدته کسی نیستید باهم درد دل کنیم
من ۱۴ سالمه شاید باورتون نشه ولی من ازدواج کردم تویه خونه با مادر شوهرم زندگی میکنم مادر شوهرم خیلی حساس یعنی خیلی خیلی حساسه همش تمیز میکنه همش جارو دستشه منم تا یه اشتباه میکنم مثلا یادم بره طاقچه را تمیز نکردم باهام دعوا میکنه منم دیگه از دستش کلافه شدم نمی دونم چیکار کنم ترو خدا اگه راهی هست کمکم کنید با این سن کمکم اینقدر ازم توقع داره من یه خونه را روزی ۵بار جارو میکشم ولی بازم میگه تو بلد نیستی حیف پسرم دادمش به تو
سلام گوش کن خواهر جان محلش نده همه ی مادر شوهرا اینجورین سعی کن جوابشو هم ندی زیاد کارهم نکن فقط یه جوری شوهرت و حالی کن پشتت باشه و اگه امکانش و دارین از اون خونه برید
چرا اینقدر زود ازدواج کردی
حالا چرا اینقدر زود ازدواج کردی
چرا زودشوهر کردی
خدایا به حق این ماه مبارک همه ی مادر شوهر هارو به راه راست هدایت بفرما الهی امین
میخوام داستان زندگی مو بزارم بزارم؟
من دیگه از همه چی قطع امید کردم من که اخلاقم زبانزد خاص و عام بوده و خیلی اروم و مهریونم گیر یه مرد عصبی افتادم که زبونی روزی هزار بار قربون صدقم میره ولی از خانوادم متنفره و قطع رابطه کرده
منم با خونواده شوهرم زندگی میکنم خواهر شوهرام توزندگیم دخالت میکنندمادرشوهرمم سکته کرده چیکار کنم
پاسخ ها
خواهر شوهرام فکر میکنندـوظیفهمنکهمامانشونا تروخوشک کنم میگیدمن چیکارکنم
مادرشوهرماشیفتی کردن هرکی نوبت خودش میادیادم باشوهرش میاد خودش که کارنمیکنه شوهرش مامانشاضفتش میکنه منم موقع شیفتم تنهام شوهرم نمیاداصلاانگارنه انگار که مامان اون تازه باهاشنم تویه خونه زندگی میکنم وقتی همه شون جمع میشن میان خونه خارسو من خیلی اذیت میشم دعاکنیدبچها خداهم به من یه خونه بده منم به ارامش برسم دیگه ناراحتی اعصاب گرفتم
من از پدر و مادر شوهرم دلخورم چون برام هیچ کاری نکردن ن طلای ن عروسی ن چیزی هیچی عروسی رو منو شوهرم باهم گرفتیم ........هیچ وقت نمیبخشمشون ایشالله ازشون در بیاد ........
من یک زنم من یک خواهرم من یک خواهر شوهرم من یک زنداداشم من یک جاریم و روزی مادر شوهر و مادر زن میشم پس چرا این تصورا ت را کنار نزاریم و خودمون خوب باشیم چرا مردا درمورد هم بد نمی گن ولی ما زنا همش زیر آب خودمون را میزنیم
سلام وای منم تازه نامزد کردم تو این چند ماه مادر شوهرم بهم زده که نپرس اما خدارو شکر از پدر شوهرم راضی هستم خیلی دوستم داره