۴۱۰۶۰۲
۴ نظر
۵۰۱۴
۴ نظر
۵۰۱۴
پ

فساد سیاسی یا اقتصادی؛ دفع کدام یک اولویت دارد؟ (۲)

زمانی «محسن صفایی فراهانی» گفت آنچه در دوره احمدی نژاد رخ داد، غارت سازمان یافته بود و این بهترین توصیف درباره دولت نهم و دهم بود. دلیل آن همه فساد چه بود؟

ماهنامه نسیم بیداری - سعید حجاریان: زمانی «محسن صفایی فراهانی» گفت آنچه در دوره احمدی نژاد رخ داد، غارت سازمان یافته بود و این بهترین توصیف درباره دولت نهم و دهم بود. دلیل آن همه فساد چه بود؟ در مورد موضوع فساد در دوره دولت نهم و دهم که هر از چندی موارد بهت آور و تکان دهنده ای از آن درز می کند و رسانه ها هم به فراخور شرایطی که با آن مواجه اند به آن می پردازند و افکار عمومی نیز در این ارتباط به شدت تحت تاثیر قرار می گیرد، بسیار سخن می توان گفت اما مشخصا اثرات گسترده فساد در تخریب اعتماد عمومی جامعه و از بین رفتن سرمایه های اجتماعی موضوعی است که برای کنکاش پیرامون آن باید بررسی های بیشتری صورت بگیرد.
در جهان امروز با فضای گسترده و فراگیر رسانه ای، بالاخره فامیل، دوست، آشنا و همسایه همه می فهمند که اوضاع از چه قرار است. در چنین اوضاع و احوالی خیلی نمی توان مخفی کاری کرد. برای مثال شهردار تهران، اخیرا برای دخترش جشن عروسی بر پا کرد که جزییات آن جشن در شبکه های اجتماعی بازتاب یافت. یعنی علی رغم همه تلاش ها برای این که موضوع رسانه ای نشود، اخبارش به شبکه های اجتماعی درز پیدا کرد. این اطلاعات شاید حالا به کار مردم نیاید اما در هنگام کارزار انتخابات حتما به کار می آید. مردم به یاد خواهند آورد و در نتیجه قضاوت خواهند کرد. این از محسنات جمع آوری «دیتا» است و اطلاعاتی که از طریق اخبار به دست مردم می رسد، می تواند در چنین مواقعی به کار آید.

در مورد احمدی نژاد هم باید بگویم یقینا او در ذهن مردم خواهد مُرد. من در رسانه ها خواندم که «علم الهدی» گفته است من وقتی به زیارت حرم امام هشتم می روم، احمدی نژاد را نفرین می کنم! این به نشانه بازتاب و فشار افکار عمومی است. مردم افرادی را که کنار احمدی نژاد ایستادند و از او حمایت کردند، نمی پسندند. از آنها دوری می کنند و حتی گاه در حد بیزاری از آنها فاصله می گیرند. منظورم این است که گرچه با گذشت زمان از اخبار فاصله می گیریم و به نظر کم اثر می شوند اما مطمئنا در ذهن مردم رسوب می کنند و می مانند.
فساد سیاسی یا اقتصادی؛ دفع کدام یک اولویت دارد؟ (2)

وقتی صحبت از خرابی ها و ویرانی ها می شود، مردم به هر کس که به ویرانی های آن دوران مرتبط باشد، پشت می کنند و از او فاصله می گیرند. نزدیکی به احمدی نژاد موجب از دست رفتن مشروعیت شده است. به همین خاطر است افرادی که قبلا تمام قد از احمدی نژاد دفاع می کردند، حالا از او فاصله می گیرند.

می خواهم بگویم شاید نتوانیم نقد کنیم چون راه نقد بسته است اما می توانیم افشاگری کنیم. دختر «علیرضا افتخاری» مدر مصاحبه ای اعلام کرد که بعد از روبوسی پدرش با احمدی نژاد چنان از سوی هم سن و سالان خود مورد تهاجم قرار گرفت که خود به خود به انزوا رانده شد. جامعه پیرامون آن خانواده، آنها را طرد کرد. آن جامعه نمی توانست چنین خانواده ای را در میان خود بپذیرد. آن روبوسی نه تنها موجب افتخار، شأن و آبرو برای آن خانواده نشد که برعکس موجبات کسر شأن آن خانواده را فراهم آورد. به جای آبرو بی آبرویی همراه آورد. البته با افشاگری همین دختر، موضع مردم نسبت به خانواده آنها تغییر کرد. افتخاری هم بعدا در نامه ای به استاد شجریان، عذرخواهی کرد. یک نمونه دیگر دختر مشاور هنری احمدی نژاد است، دختر «مهدی کلهر» که به خارج پناهنده شد و در آنجا دست به افشاگری زد.

افکار عمومی آنقدر مهم است که نمی توان نسبت به آن بی تفاوت ماند چون فشار اجتماعی زیادی به چنین افرادی وارد می کند. زندگی میان مردم با چنین فشاری غیرممکن به نظر می رسد. وقتی فشار زیاد شود، از تحمل خارج می شود. همین حالا دختر «صفدر حسینی» بعد از حرف هایی که در تریبون مجلس زد، بعید به نظر می رسد بتواند به محیط دانشگاه پا بگذارد! او هنوز دانشجوست و ناچار است در دانشگاه رفت و آمد کند؛ آیا می تواند؟

به صدر اسلام نگاه کنید. عثمان چون ولخرج بود، نمی توانست اعتراض ها را نسبت به خود تحمل کند. ابوذر را به ربذه تبعید کرد چون علیه او افشاگری می کرد. فساد خلیفه آنقدر گسترده بود که بالاخره صحابه علیه اش شوریدند و او را کشتند. آن شیوه از حکومت داری عثمان بعدها باب شد. تجمل گرایی و اشرافیت به دربار خلفای بنی امیه وارد شد و آنجا را فاسد کرد و این شیوه ادامه یافت.

تا قرن ها بعد در دوره عثمانی، دوران حکومت حضرت علی (ع) در آن میان یک استثناست. عثمان را به عنوان نمونه ای از صدر اسلام مثال زدم تا نشان دهم در شیوه حکومت داری به شیوه پیامبر، فساد تحمل نمی شد. صحابه او، پس از رحلتش اجازه نمی دادند حکومت فاسد شود. بعدها بنی امیه که بر سر کار آمدند با خودشان اشرافیت را به حکومت آوردند و همان شد سنت حکومت داری در سالیان بعد در دوران بنی عباس تا عثمانی.

به امروز بازگردیم و الگوی چین، خیلی ها چین را الگوی موفقی معرفی می کنند اما در کنار هیاهوی توسعه اقتصادی چین، فساد گسترده هم هست. سالانه در چینه ده ها و شاید صدها نفر را می کشند تا بتوانند فساد را مهار کنند. رییس جمهور جدید چین عده ای را کت تا بتواند آن سیستم را همچنان سرپا نگه دارد.

فقدان یک سیستم مشارکت آمیز در این کشور، موجب بیرون ماندن افراد از قدرت شده است. آنها نمی توانند در چرخه ای مناسب مجددا به قدرت بازگردند و همین چرخه معیوب، چرخه ای که فقط به افراد خاص راه می دهد، تولید فساد کرده است.

اما ابعاد فساد در ایران در حال گسترش است. فساد دهه ۱۳۶۰ و دهه ۱۳۷۰ را مقایسه کنید با امروز مدر دهه ۱۳۹۰؛ مثل بادکنکی که مدام باد می شود و ابعادش هم بزرگ تر. فساد هم به همان شکل در حال رشد کردن و بزرگ شدن است، تا جایی که به نظر می رسد نزدیک است از فرط فربه شدن بترکد.

در این فساد یک «روند» را می توان مشاهده کرد و معلوم نیست دیگر قرار است چه ابعادی پیدا کند؟! در اینجا باید از ابعاد فساد سیاسی سخن گفت چون وقتی گفته می شود «داریم رانت می دهیم» یعنی داریم آگاهانه و سیستماتیک فساد را منتشر می کنیم. پیش ترها، قوای سه گانه تقریبا مستقل بوده اند. مجلس اول در زمان امام را می توان مثال زد با ریاست «هاشمی رفسنجانی» و قوه قضاییه، در همان زمان که آقای «موسوی اردبیلی» در رأسش بود. این دو قوه کاری به قوه مجریه نداشتند. قوه مجریه و قضاییه هم کاری به مجلس نداشتند و آن دو قوه هم کاری به قوه قضاییه نداشتند. تقریبا همه قوا مستقل عمل می کردند. دولت نمی توانست به قوه قضاییه دستور بدهد. مجلس هم در آن زمان نسبتا قوی بود. هر چه جلو آمده ایم نسبت ها به هم خورده است و استقلال ها ترک برداشته است و رخنه پذیر شده اند.
فساد سیاسی یا اقتصادی؛ دفع کدام یک اولویت دارد؟ (2)

زمان ریاست جمهوری هاشمی بحث توسعه اقتصادی مطرح شد که الگوی آن کشورهای آمریکای لاتین، عمدتا برزیل و آرژانتین و تعدادی کشور دیرتر توسعه یافته بود. آن موقع گفته می شد که دولت، دولت توسعه است. اعتقاد در آن دولت این بود که مجلس به کار نمی آید و حتی می تواند مانع امر توسعه باشد چون الگوی آن دولت، دولت کشورهایی بودند که مجلس را برای پیش برد برنامه هایشان و تسریع در امور توسعه شان منحل کرده بودند. توجیه هم این بود که مجلس در چنین مواقعی دست و پاگیر است؛ چون ماشین توسعه مدام نمی تواند توقف کند، باید جاده پیش رویش هموار باشد و راهش را بی هیچ دست اندازی طی کند.

آن زمان، ایران حزب نداشت. مثل کشورهای کمونیستی هم نبود. می ماند یک دولت که در دست آقای هاشمی بوده است و گروهی «کارگزار» که قصد داشتند بی هیچ توقفی، برنامه های شان را پیش ببرند. هاشمی تلاش کرد مجلس را تضعیف کند که نتواند نظارت کند. همین اتفاق در دوره احمدی نژاد مجددا از سر گرفته شد و ۸ سال ادامه پیدا کرد. احمدی نژاد مجلس را بسیار ضعیف کرد. از سوی دیگر سازمان مدیریت و برنامه ریزی را نیز منحل کرد تا هیچ دخالت و نظارتی در کار او صورت نگیرد.

فقط در میانه این دو دولت، دولت اصلاحات بود که اعتقاد داشت نباید مجلس ضعیف شود و دستگاه های نظارتی باید با قوت به کارشان ادامه دهند. خاتمی معتقد بود تضعیف نهاد قانون گذاری و نظارتی، کار خطرناکی است چون منجر به مطلقه شدن دولت می شود. با توجه به روند دوره هاشمی و احمدی نژاد که هر دو، مورد حمایت قرار می گرفتند، رفته رفته دولت متمایل شد به سمت مطلقه شدن. کشوری نظیر ما، گمشده اش را در دولت مطلقه جستجو می کند و از ابتدای انقلاب هر چه جلوتر آمده ایم، متمرکزتر شده ایم.

در دولت مطلقه «جهش بزرگ» مد نظر است، جهش بزرگ به سبک مائوئیستی، همان آرمانی که یک شکل آن در دوره هاشمی رفسنجانی مطرح بود و شکل دیگرش در دوره احمدی نژاد. البته با تفاوت های آشکار در عمل. در قدرت متمرکز، توده مردم به بالا نظر می کنند و ناچار به فساد تن می دهند؛ تحت حمایت «پاترون» قرار می گیرند و جامعه شقه می شود.

انواع پاترون ها، طبقات را شکل می دهند و جامعه به سمت عمودی شدن سوق داده می شود. قدرت های موازی شکل می گیرند و باندهای مافیایی پدید می آیند. خانواده های مافیایی همه با هم رقابت دارند. پاترون های بالادستی برای به در کردن رقیب مدام با هم می جنگند. در این پایین هم مردم برای بقا با هم می جنگند. در میان این نزاع، بخش عظیمی از مردم سرشان بی کلاه می ماند. با توجه به ضعف سنت سیاسی، ازدیاد جمعیت و جوان شدن آن، فساد رخ می دهد.

منظور فسادهای جاری است، در این وانفسای بی کاری و بی شغلی، بسیاری پول هایشان را از بانک ها در می آورند و به خارج می برند و آنهایی که این امکان را ندارند، در پی بقا، دست به انتخاب های انتحاری می زنند. جامعه با چنین وضعیتی مدام سطح اش تنزل می کند. فقط گروهی خاص می مانند که آنها مدام در حال تلاش برای مبارزه با این فسادند.

نکته هایی را هم اضافه کنم، گروهی گمان می کنند که ممکن است فساد منجر به شورش اجتماعی شود. باید گفت فساد شورش اجتماعی نمی آورد اما برخی معتقدند که فساد می تواند نشانه شورش باشد.

شیوه های مقابله با فساد

در دوره اصلاحات در رأس هیاتی به کشورهای سنگاپور، مالزی، هنگ کنگ و پاکستان سفر و در طول این سفر، از مراکز مبارزه با فساد این کشورها دیدن کردم. ضمن این بازدیدها کارشناسانی از UNDP توضیحاتی در مورد فرآیند فعالیت این مراکز به ما ارائه کردند. دانشکده UNDP ژاپن، کارشناسان متخصصی برای مبارزه با فساد تربیت کرده بود که برخی از آنها در این سفر مسئول ارائه توضیحات برای ما بودند. در تمامی این مراکز، سه راهکار را برای مبارزه با فساد مد نظر قرار داده بودند که می توان از آنها به سه گام تعبیر کرد:

گام اول؛ تربیت و آموزش (education) است که باید از دوران کودکی و کتاب های درسی شروع شود و مراکز دیگر مثل زندان ها و سربازخانه ها و ... را اهم شامل شود. در مالزی بر روی اخلاق دینی تاکید و اصرار داشتند اما در سنگاپور و هنگ کنگ چنین نبود و بیشتر بر تربیت مبتنی بر اخلاق نتیجه گرا تاکید می کردند. به طور کلی در این کشورها بر تعلیم و تربیت اخلاقی و اخلاق حرفه ای چه در چارچوب اخلاق دینی چه اخلاق سکولار و در سطوح مختلف، به عنوان گام اول برای مبارزه با فساد تاکید می کردند.

گام دوم؛ جنبه پیشگیری (prevention) دارد که بیشتر از طریق فرآیندهای کنترل و موازنه (check & balance) و توسط قوای حکومتی و نهادهای اجتماعی مانند احزاب و مطبوعات و سایر رسانه های آزاد اعمال می شود.

اخلاق در بخش اول یعنی تربیت و آموزش قرار می گیرد اما قوانین و مقررات غیر شفاف و کدر و کش دار که قابلیت دور زدن و سوءاستفاده را دارند، در دل بخش دوم یعنی پیشگیری قرار می گیرند.
فساد سیاسی یا اقتصادی؛ دفع کدام یک اولویت دارد؟ (2)

گام سوم؛ پس از گم اول که بر روی آموزه های اخلاقی تکیه داشت و گام دوم که بر قانون استوار بود و هر دو جنبه پیشگیرانه داشتند، گام سوم عملیات (Operation) است که شامل کلیه مراحل پس از ارتکاب عمل فساد می شو، در این زمینه کشورهای مورد اشاره، سازمان اجرایی بسیار قوی داشتند. مثلا سازمان مبارزه با فساد که به دستگاه های دروغ سنج بسیار قوی مجهز بودند. در یکی از کشورها یکی از ماموران سازمان مبارزه با فساد که قصد داشت تبحر خودشان را به هیات ایرانی نشان دهد، به یکی از اعضای هیات ایرانی گفت با ۲۰ سوال آری یا نه، می توانم نام مادرتان را بگویم که البته همین کار را کرد و توانست با هوشمندی به نام مادر آن فرد پی ببرد.

سازمان مبارزه با فساد در این کشورها همه فرآیندهایی که برشمردم را مدیریت و نظارت می کند. این سازمان مثلا دقت می کند تا قوانین شفاف باشند و انتظام (REGULAR) داشته باشند تا یکدیگر را نقض نکنند. همچنین قوانین، دست و پاگیر و حتی المقدور و نظریه محور (COMMENTARY) نباشند تا جایی برای تفسیر سلیقه ای باقی نگذارند. تفسیر سلیقه ای قوانین موجب سوءاستفاده و در نهایت فرار متخلفین از آن خواهد شد.

در این کشورها از فضای سایبر و اینترنت برای دسترسی مردم به قوانین و مقررات و همچنین رتق و فتق امورشان استفاده می کنند تا ارتباط حضوری و تماس بین مردم و کارگزاران حکومتی مثل قوه قضاییه، پلیس، گمرک، امور مالیاتی و غیره به حداقل برسد.

من رییس هیات بودم و افرادی را از مجلس، قوه قضاییه، سازمان برنامه و سازمان بازرسی انتخاب کرده و با خود به این ماموریت برده بودم. افراد را دقیق انتخاب کرده بودم و پس از بازگشت از همگی گزارش کار گرفتم. خودم هم گزارش جامعی توسط آقای علی خاتمی به رییس جمهور ارائه دادم که به دست رهبری هم رسید و شنیدم که ایشان از گزارش تقدیر کرده و نگرانی شان را از این که چرا در کشور خودمان چنین کاری نمی شود، ابراز کرده بودند.

فساد انواع مختلفی دارد؛ مثلا آقای توکلی یک سازمان غیردولتی (NGO) برای مبارزه با فساد دایر کرده است. من طی نامه ای به ایشان گفتم که در معضل فساد، فساد سیاسی (POLITICAL CURUPTION) اهمیت دارد و تا مادامی که برای این نوع فساد در ایران راه حلی پیدا نشود، نمی توان برای سایر اشکال فساد کار چندانی کرد.

با این مقدمه به این می رسم که ما زیاده از حد بر روی عملیات حساب باز می کنیم. به عقیده من دو مرحله قبلی مهم تر است یعنی آموزش و پیشگیری (EDUCATION & PREVENTION). معتقدم در سیستم آموزشی، حتما آموزش عملیات مبارزه با فساد گنجانده شود. هم آموزش حرفه ای و هم آموزش عمومی. در ثانی همه قوانین باید از ناحیه سازمانی مشخص از حیث مبارزه با فساد کنترل شود تا راه فرار از قانون و سایر قوانین و مقررات و بخشنامه های غیرمرتبط بسته شود. در مورد فساد سیاسی نیز باید راه برای تحرک و فعالیت مطبوعات و احزاب مستقل همراه شود.

می خواهم به این نکته مهم اشاره کنم و آن، مشکلاتی است که در قوه قضاییه داریم. یک نمونه اش مورد خود من که در سال ۸۸ محاکمه شدم آن هم در برابر انظار عموم. قاضی باید ظرف یک هفته حکم مرا صادر می کرد اما پس از هفت سال هنوز حکمی برایم صادر نشده است. وکیلم پیگیری کرد اما قاضی گفت آقای اژه ای باید بگوید تا حکم بدهم! نزد آقای اژه ای رفتم، گفت مصلحت نیست! حتی پاسپورت مرا گرفته اند و اصلا نمی توانم کاری کنم.

معضل دیگر این است که قوه قضاییه با قوه مقننه قاطی شده است. شورای نگهبان از یک طرف جزو قوه مقننه است اما کار قضایی می کند. چگونه؟ اگر شورای نگهبان کسی را رد صلاحیت کرد، او باید به چه کسی شکایت کند؟ قاضی نهایی خود شورای نگهبان است، پس نمی توان از او شکایت کرد. از طرفی وقتی آقای جنتی خودش هم کاندید می شود و رقیبش را در انتخابات خبرگان رد صلاحیت می کند، رقیب باید شکایتش را نزد آقای جنتی ببرد! از طرفی شورای نگهبان مجری انتخابات هم هست و قوه مجریه را در امر انتخابات فشل کرده و خودش تشکیلات اجرایی درست کرده است، چون افراد ناظر در شورای نگهبان شده اند مامور اجرا و کار تحقیقات محلی انجام می دهند، پس شورای نگهبان کار اجرایی، قضایی و تقنینی را توأمان انجام می دهد. از این دست مثال ها زیاد است.

این مشکلات در غیاب احزاب و مطبوعات آزاد و مستقل رخ می دهد. با این توجه که جامعه در غیاب احزاب و مطبوعات مستقل آنقدر قدرت ندارد تا بتواند نظارت خود را بر دستگاه های دولتی اعمال کند. مشکل این است که اساسا ما حزبی نداریم تا نقش آن موازنه گر (Balancer) را ایفا کند. در بهترین حالت سندیکاهای کارگری ما دست آقای محجوب است که زرد است.
فساد سیاسی یا اقتصادی؛ دفع کدام یک اولویت دارد؟ (2)

در رژیم های در حال توسعه کمابیش فساد هست که مربوط به دوران گذر است. مشهور است که می گویند فساد در حد نازل، آن سیستم اداری را روغن کاری می کند. مثل این که آبدارچی پول می گیرد تا زمان رسیدگی به پرونده ای را جلو بیندازد، تا همین اندازه.

در چنین مواقعی باید دقت و حد آن را کنترل کرد چون روابط انسانی بسیار پیچیده است و ممکن است با تبدیل شدن به یک روال، دامنه اش گسترده شود. غالبا در همه جای دنیا تا این درجه از فساد (رشوه) متداول است و ریشه کن کردن آن تقریبا محال به نظر می رسد. به عبارت دیگر روابط انسانی به گونه ای است که از بین بردن فساد ناممکن شده است.

دولت اصلاحاتس الم بود و هر چند گرفتاری هایی هم داشت اما مثل دولت نهم و دهم نبود. دلیل سلامت آن دولت این بود که احزاب قوی قوی بودند و مطبوعات قدرت، تحرک و استقلال نسبتا خوبی داشتند. از طرف دیگر خود آقای خاتمی به روزنامه های مخالف و رقیب پول می داد برای حفظ استمرار فعالیت شان و البته شنیدن نقدشان.
از منتقدان رییس جمهور وقت شنیده ام که آنان را دعوت می کرد برای گفتگو و درخواست می کرد تا دولتش را نقد کنند و بعد خودش همه نکات را یادداشت می کرد. مثلا با آقایان توکلی، باهنر و دیگر شخصیت های جناح راست و مؤتلفه جلسه می گذاشت و از آنها می خواست خودش و دولتش را نقد کنند. او در زمان انتخاب کابینه اش همکارانش را درست انتخاب کرد. وزرایش اهل فساد نبودند و اگر اشکالی بروز می کرد، اولین کسانی که انتقاد می کردند، همکارانش بودند. ایشان آدم سالمی بود و اطرافیان و رفقای ایشان هم نسبت به فساد حساس بودند از همین رو هیچ نشانه ای از فساد در آن دوران گزارش نشده است.

«آلتوسر» می گوید جامعه مدنی عملا بخشی از اجراییات یا آپاراتوس دولت می شود، زیرا خود به خود، دولت سرمایه داری را بازتولید میکند. بدین معنا که اسمش منتقد است اما عملا سرمایه داری را بازتولید می کند. مثلا در آمریکا هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه رقیب اند و از یکدیگر مچ گیری هم می کنند اما سرمایه داری در این میان از بین نمی رود.

برگردیم به بحث خودمان، ما باید در فضای جامعه خودمان سیر کنیم. فسادی که در آن ۸ سال به وجود آمد به این زودی ها از بین نمی رود و ریشه هایش پابرجاست. من به «جهانگیری» معاون اول رییس جمهور گفتم شما کارهایی را که ما شروع کردیم ادامه بدهید و سازمانی ضد فساد برای خودتان درست کنید و گزارش های در خصوص فساد را پیگیری کنید. منظورم راه اندازی «عملیات» علیه فساد است. نمی دانم چرا این کار را نکرد!

در امر مبارزه با فساد، «شخصیت» مقام مسئول مهم است. ضرب المثلی هست که می گوید «خلایق هر چه لایق»؛ مردم رییس دولت اصلاحات را دیدند و از او تاثیر گرفتند، بعد احمدی نژاد را دیدند و طبعا از او الگو گرفتند. مردم می گویند اگر مقام مسئولی می تواند این کارها را بکند، لابد ما هم مجازیم همان کار را بکنیم. الناس علی دین ملوکهم. بی تردید رفتار و منش امرا و حاکمان بر مردم اثر می گذارد.

راه حل معضل فساد سیاسی است؛ بخواهیم به راه حل فکر کنیم لازم نیست خیلی بالا برویم. مثلا اگر اشکال کار شورای نگهبان رفع شود، مقداری اوضاع کار بهتر می شود چون اولا نماینده بهتری وارد مجلس می شود و در نتیجه قوانین بهتری تصویب می شود و مجلس نظارت بهتری بر کار دولت می کند. البته اگر آقای جنتی بهتر عمل کند، وضع شورای نگهبان درست می شود. مسئله دیگر مشکل قوه قضاییه است که واقعا گرفتاری های زیادی دارد...
فساد سیاسی یا اقتصادی؛ دفع کدام یک اولویت دارد؟ (2)

به نظر می رسد حادثه ای و یا تصادفی شبیه «دوم خرداد» باید رخ دهد تا اوضاع به سمت بهبود برود. زمان به عقب باز نمی گردد اما می توانیم امیدوار باشیم مردم با آگاهی نگذارند در ادامه، شرایط به سمت تباهی برود. کشور آسیب های بسیار دیده است و دولت باید آنقدر قدرتمند باشد که بتواند با اتکا به حمایت مردم با فساد مقابله کند.

به گمانم وقت آن رسیده دولت فضای رسانه ای را برای آگاهی مردم باز کند تا آگاهان و صاحب نظران برای آگاهی بخشی به مردم وارد میدان شوند. در این صورت هم از دولت حمایت می شود و هم آگاهی در سطح جامعه بالا می رود. جامعه نیازمند آگاهی بیشتر و همچنین اعتماد به مسئولان است؛ اعتمادی که بسیار آسیب دیده است و اکنون نیاز به ترمیم دارد.

رییس جمهور محترم می تواند با ترمیم کابینه و ستاد دولت، نخستین گام در این زمینه را بردارد. در ادامه می تواند آماری از میزان وی رانی های دولت گذشته به مردم بدهد. آماری از میزان فساد و تباهی به ارث رسیده به همین دولت. مردم نیاز به اعتماد دارند و اعتماد با گام های موثر دولت امکان پذیر است. رییس دولت این امکان را در اختیار دارد که بتواند در فرصت فرارو، گام های موثر بردارد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    اگه مردم درست رای میدادن اینطوری نمیشد هی گفتن رای بدین به دختر صفدر حسینی و لیست و فلان. حالا دیدین که چی شد. از ماست که بر ماست.
    احیانا اگه به عقاید سیاسیتون مخالف نیست منتشر کنید.

  • حاجیت

    چرت محض بود

  • مانا

    سلام.اين حرفا براي زماني بود كه راي جذب منيند كه موفق هم شدين.الان چي؟با كوبيدن دوره قبل بازم ميخواين راي باريد...يه كم انصاف بدين.مردم رو از خودتون خسته نكنيد.

  • بدون نام

    مانا و کامنت اول هزار لایک. واقعا فقط تخریبگری. مث غربیا شدیم اونا هم بجای اینکه بگن چ اهدافی دارن چ کار برا مردم میکنن همو میکوبن.

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج