۷ روش برای یادگیری کلمات جدید زبان خارجی
روشهایی وجود دارند که یادگیری کلمات جدید را برایمان سادهتر، لذتبخشتر، سریعتر و مؤثرتر میکنند. ۷ روشی که در ادامه میخوانید یادگیری کلمات جدید زبان خارجی را برایتان سادهتر میکنند.
۱. میان کلمات پیوند ایجاد کنید
مغز ما آنچه را میخوانیم به تصویر، ایده و احساسات تبدیل میکند و سپس این دادههای جدید را به دانستههای پیشین پیوند میدهد و اینگونه ما چیزها را به یاد میآوریم.
با این کار که شاید تنها ۲ دقیقه طول بکشد، پیوند میان همهی این کلمات در مغزتان نقش میبندد و هر زمان یکی از این کلمات را ببینید با بشنوید به راحتی کلمات دیگر را به یاد میآورید. برای اثرگذاری بیشتر میتوانید دلایلی را که به نظرتان این کلمات را به هم پیوند میدهند، توضیح دهید. هر چه بیشتر این کار را بکنید، پیوندهای بیشتری ایجاد میکنید و پیوندهای بیشتر به یاد آوردن کلمات را آسانتر میکنند.
۲. ترتیب و قواعد استفاده را فراموش نکنید
به خاطر سپردن کلمات مهم است، اما انگلیسی هم مانند چینی و مانند فرانسوی یک زبان است و زبان فقط مجموعهای از کلمات نیست که با به خاطر سپردنشان کار تمام شود. زبان ابزاری است که انسان به وسیلهی آن افکارش را توضیح میدهد و ارتباط برقرار میکند. بنابراین شما باید بدانید هر کلمه چطور استفاده میشود.
۳. از عکس و تصویر استفاده کنید
اگر میتوانید تصویری بکشید که معنی کلمهی مورد نظر را برایتان تداعی کند. این کار شاید عجیب به نظر برسد ولی واقعا مؤثر است. در میان انبوه اطلاعاتی که مغز ما هر روز دریافت میکند، یک تصویر عجیب و غریب مغزمان را غافلگیر میکند و میدانیم که انسان به ندرت غافلگیریها را فراموش میکند. همچنین ساختار مغز به گونهای است که دادههای دیداری را بهتر و سریعتر جذب و درک میکند. با کشیدن یک تصویر بامزه که معنی کلمه را نشان میدهد، مغزتان به آسانی آن را به خاطر خواهد سپرد.
۴. داستان بسازید
دانشآموزان من همیشه از تعداد زیاد کلماتی که باید به یاد بسپارند، شکایت میکنند. برای این مشکل یک ترفند به شما معرفی میکنم؛ کافی است یک داستان عجیب و دیوانهوار بسازید که همهی آن کلمات را در خودش داشته باشد. داستان را در ذهنتان مجسم کنید.
داستان شما میتواند به این شکل باشد:
یه «پیانوی» تنها که کفش پوشیده، روی یه «درخت» نشسته. درختِ ما خیلی عجیبه چون یه نفر یه «مداد» خیلی بزرگ توی اون فرو کرده. روی این مداد، یه «پرنده» نشسته و به اتوبوسی پر از آدم نگاه میکنه، آدمهای توی اتوبوس در حال «کتاب» خوندن هستند؛ حتی «راننده» هم مشغول کتاب خوندنه و این خیلی بده چون حواسش به رانندگی نیست!
این کار را امتحان کنید؛ حتما شگفتزده خواهید شد!
۵. کلمات را مانند یک پازل ببینید
از ریشهی کلمه، پیشوند و پسوند آن برای حدس زدن معنی کمک بگیرید. مثلا شاید معنی کلمهی «microbiology» را ندانید اما از قبل میدانید که «micro» به معنی «خیلی کوچک» است، همچنین به خاطر دارید «ology» یعنی «مطالعه و شناخت یک موضوع»، پس تا اینجای کار به «مطالعهی چیزهای کوچک» رسیدید. حال اگر یادتان باشد که «bio» به معنی «موجود زنده» است، تبریک میگویم، شما معما را حل کردهاید: microbiology یعنی مطالعهی جانداران خیلی کوچک.
۶ .اهمیت زمان را فراموش نکنید
۷. کلمات مترادف و متضاد را همزمان یاد بگیرید
مثلا همزمان روی دو کلمهی متضاد «شاد» و «عصبانی» (angry/happy) یا کلمات مترادف (هممعنی) «عصبانی» و «کجخلق» (angry/cross) کار کنید. به یاد آوردن موارد مشابه و متضاد برای ما آسانتر است، زیرا معمولا با هم و جفتِ یکدیگر، در ذهنمان نقش میبندند.
نظر کاربران
سلام,در توضیحاتتان لطفا مثال هم بزنید, باتشکر.