۸ گام تا عضویت در باشگاه میلیاردر ها
تا به حال به فکر پیوستن به جرگه میلیاردر ها فکر کرده اید؟ برای میلیاردر شدن چه راه هایی وجود دارد؟ آیا شما با پیمودن راه های میلیاردر شدن واقعا میلیاردر می شوید؟ در این مطلب به این سوالات پاسخ می دهیم...
البته که پول همهچیز نیست. ابداً نیست. وقتی پای تعریف موفقیت به میان میآید، پول در انتهای فهرست رتبهبندی میشود. تعریف آدمها از موفقیت متفاوت است. تعریف من عبارت است از: موفقیت متقاعد کردن دیگران به این باور است که شما با استعداد هستید. شخصا، پول حالا برای من آن قدرها مهم نیست، ولی اعتراف میکنم، یک زمانی مهم بود(احتمالا به این دلیل که زیاد پول نداشتم).با این حال این نظر من است. ولی، اجازه دهید بگویم پول در فهرست ما جا دارد. و اجازه دهید بگویم، شما هم مثل میلیونها آدم دیگر، دوست دارید میلیاردر بشوید. چه نوع کارهایی را باید انجام دهید تا شانس پیوستن به باشگاه میلیاردر ها را افزایش دهید؟
در اینجا گامهایی را پیشنهاد میکنم. این گامها نه تند نه آسان برداشته می شوند. ولی از مسیرهای میانبر و آسان، بسیار شدنیتر و تحققپذیرتر هستند.
۱. خودتان را با پول آزار ندهید.
با اینکه کاملاً خلاف منطق است، ولی تمرکز لیزری روی اینکه چقدر پول میسازید شما را از کارهایی منحرف میکند که حقیقتاً باید برای ساخت و رشد ثروت انجام دهید. بنابراین چشمداشت و نگاه خود را عوض کنید. "پول را به عنوان هدف اصلی نبینید، بلکه آن را به عنوان محصول فرعی انجام کارهای درست و هدفمند ببینید."
۲. بینید چند نفر حاضرند به شما کمک کنند، حتی اگر کمتعداد باشند.
موفقترین آدمهایی را که میشناسم -چه به لحاظ مالی چه غیرمالی- بهطور تکاندهنده و شوکآوری مفید و سودمند هستند. آنها در شناخت آدمهای دیگر و کمک به آنها برای رسیدن به اهدافشان فوقالعاده خوب هستند. آنها میدانند موفقیتشان نهایتاً مبتنی بر موفقیت آدمهای اطرافشان است. بنابراین آنها سخت کار میکنند تا آدمهای دیگر موفق باشند: کارکنانشان، مشتریانشان، عاملان فروش و عرضه کنندگانشان و… چون میدانند اگر اینها موفق شوند، یقیناً به دنبال موفقیت آنها خواهند بود. و به این ترتیب آنها کسب و کار یا شغلی را ساختهاند که میتوان حقیقتاً به آن افتخار کرد.
۳. فکر کردن به درآوردن یک میلیارد تومان را متوقف کنید و به خدمت کردن به یک میلیون آدم فکر کنید.
وقتی فقط عدهی اندکی مشتری دارید، و هدفتان ساختن پول زیاد است، مشوق شما یافتن راههایی برای گرفتن تا آخرین ریال آنها است. ولی وقتی راهی پیدا کنید که به یک میلیون آدم خدمت کنید، مزایای پرشمار دیگری را در پی خواهد داشت. تأثیر یک تبلیغ یا واژهی شفاهی( که مشتریانتان انجام میدهند) بیاندازه عظیم است. بازخوردی که دریافت میکنید به صورت نمایی بزرگتر می شود - و به همین دلیل واقعا این فرصتهای شما هستند که محصولات و خدماتتان را بهبود میدهند. شما کارمندان بیشتری استخدام خواهیدکرد و از تجربه، مهارت، و ابهت و روح جمعی آنها منتفع خواهید شد. و در این زمان کسب و کار شما به جایی خواهد رسید که هرگز در خواب هم نمیدیدید - چون مشتریان و کارمندانتان شما را به جایی خواهندرساند که حتی نمیتوانستید تصور کنید به یک میلیون آدم با دل و جان خدمت میکنید- و پول خودش به دنبال شما خواهدآمد.
۴. پول ساختن را به عنوان راهی برای انجام کارهای بیشتر ببینید.
عموماً گفته میشود دو نوع آدم وجود دارد. آنها که چیزهایی را میسازند برای این که فقط پول درآورند: هرقدر که بیشتر بسازند، پول بیشتری هم درمیآورند. آنچه آنها میسازند واقعاً آنقدرها هم برایشان مهم نیست - آنها تا وقتی خواهند ساخت که پرداخت انجام میشود. نوع دوم میخواهند پول بسازند چون به آنها اجازه میدهد چیزهای بیشتری بسازند. آنها میخواهند محصولشان بهبود یابد. آنها میخواهند خط تولیدشان را گسترش دهند. آنها میخواهند کتاب دیگر، ترانه ی دیگر، یا فیلم دیگر خلق کنند.
آنها عاشق چیزی هستند که میسازند و آنها پول ساختن را به عنوان روشی برای انجام کاری حتی بیش از آنچه دوست دارند میبینند. آنها رویای ساختن یک شرکت را در سر میپرورانند که بهترین چیزهای ممکن را میسازد. و پول ساختن روشی است که آن رویا را تغذیه میکند تا شرکتی را که دوست دارند بسازند. با اینکه یقیناً یافتن محصولی که همه آن را بخواهند و بتوان با فروش آن به ثروت رسید امکانپذیر است، ولی موفقترین کسب و کارها در حالی که توسعه و رشد مییابد و پول می سازند، پول حاصله را در یک کسب و کار یا شغل بینهایت فوق العاده بازسرمایهگذاری میکنند.
"ما فیلم نمیسازیم تا پول بسازیم، پول میسازیم تا فیلمهای بیشتری بسازیم". والت دیزنی
۵. یک کار برتر انجام دهید.
کاری را انتخاب کنید که قبلاً بهتر و برتر از آدمهای دیگر انجام میدادید. فقط یک چیز. دیوانهوار فقط روی همان یک کار تمرکز کنید: کار. آموزش. یادگیری. عمل. ارزشیابی. تصحیح. بیرحمانه و سخت گیرانه از خودتان انتقاد کنید. نه به روشی خودآزارانه، بلکه اطمینان یابید به کار ادامه خواهیدداد تا تمام جنبههای همان کار را بهبود دهید.
آدمهایی که به لحاظ مالی موفق هستند دست کم یک چیز را بهتر از هرآدمی که اطرافشان هست انجام میدهند(البته در صورتی مفید است که چیزی را انتخاب کنید که برای جهان باشکوه و ارزشمند باشد - و مطمئن باشید برای آن پرداخت هم میشود). برتری و تفوق خودش پاداش است، برتری علاوه بر این که مستلزم پرداخت و ثروت بالاتر است احترام بیشتر، احساس خودیابی بیشتر، سرنوشت باشکوهتر، و حس پیروزی باشکوهتر، را در پی دارد، که اینها شما را به لحاظ غیرپولی غنی و ثروتمند میسازند.
۶. فهرستی از ۱۰ نفر از بهترین آدمهای جهان در همان کار را تهیه کنید.
چهطور این ۱۰ آدم را انتخاب کردید؟ چگونه تعیین کردید کدامیک و در چهکاری بهترین بود؟ چگونه موفقیتشان را اندازه گرفتید؟ از آن معیارها برای پیگیری پیشرفتتان به سوی "بهترین شدن" استفاده کنید. اگر نویسنده هستید معیار شما میتواند رتبهبندی آمازون باشد. اگر موسیقیدان هستید میتواند شمار دانلودها از آیتیونز باشد. اگر برنامهنویس هستید، شمار آدمهایی است که از نرمافزارتان استفاده میکنند. اگر استاد هستید میتواند شمار آدمهایی باشد که آموزش و پرورش دادهاید و آنها به کارهای بزرگتر و بهتر رسیدهاند.
اگر خردهفروشی اینترنتی دارید میتواند خریدها به ازای هر بازدید، یا تحویل به موقع، یا نرخ تبدیل و غیره باشد. فقط آدمهای موفق را تحسین نکنید. بلکه نگاهی دقیق و موشکافانه به کارهایشان بیندازید و ببینید چه چیز آنها را موفق ساخته است. سپس از آن معیارها برای ایجاد معیارها و اندازههای موفقیت خودتان استفاده کنید. و بعد…
۷. مداوماً پیشرفت خودتان را پیگیری کنید.
ما تمایل داریم چیزی بشویم که اندازه میگیریم، بنابراین پیشرفتتان را دستکم هفتهای یک بار با توجه به اندازههای کلیدی و مهم پیگیری کنید. شاید بخواهید اندازه بگیرید به چند انسان کمک کردهاید. شاید بخواهید بسنجید به چند مشتری خدمت کردهاید. یا شاید در مسیر کارتان بخواهید گامهای کلیدی را برای بهترین شدن در جهان ارزشیابی کنید. شاید ترکیبی از اینها باشد، و حتی بیشتر.
۸. برنامههای روزانهی منظم خودتان را اجراکنید تا از پیشرفتتان اطمینان حاصل کنید.
هرگز فراموش نکنید که رسیدن به یک هدف، مبتنی بر ایجاد برنامههای روزانهی منظم و همیشگی است. مثلاً میخواهید یک کتاب ۲۰۰ صفحهای بنویسید؛ این هدف شما است. سیستم شما برای رسیدن به این هدف میتواند نوشتن ۴ صفحه در هر روز باشد، این برنامهی روزانهی شما است. امیدواری، آرزومندی و خیالپروری شما را به اتمام کتاب نمیرساند. ولی چسبیدن و پایبندی دقیق به برنامهی روزانهتان به شما اطمینان میدهد به هدفتان خواهیدرسید.
یا مثلاً میخواهید ۱۰۰ مشتری جدید از طریق بازاریابی به جمع مشتریان خود واردکنید. این هدف شما است؛ برنامهی روزانه ی شما ایجاد یک محتوای اینترنتی جدید، ویدئوهای جدید، تبلیغات صوتی اینترنتی جدید، گزارشهای پژوهشی و نظرسنجی جدید، و مانند اینها بر اساس برنامه ی زمانی است که مقررکردهاید. با پایبندی به آن برنامهی روزانه و رعایت مواعد و سررسیدها، و در کنار اینها اگر محتوای مطالب جذاب باشد، آن ۱۰۰ مشتری جدید را به جمع مشتریان خود وارد خواهیدکرد.
"امیدواری و خیالپروری شما را به هدفتان نخواهندرساند - ولی پایبندی صادقانه و دقیق به برنامهی روزانه خواهد رساند".
اهداف را تعیین کنید، برنامهی روزانه ایجاد کنید که از آن اهداف حمایت کنند، و سپس بیرحمانه و سختگیرانه پیشرفت خودتان را پیگیری کنید. هر چه را که عملی نیست اصلاح کنید. آنچه را که عملی است و تحقق مییابد بهبود دهید و تکرار کنید. هر روز برای بهتر شدن از دیروز کارها را اصلاح کنید، تجدید نظر کنید، سازگار کنید، و سخت کار کنید. بزودی شما برنده و خوشبخت خواهید شد. آنگاه همه چیز روبهراه و با شکوه خواهد بود. و روزی بهزودی به سطح جهانی خواهی رسید. و آن زمان، شاید حتی بدون غرور و توجه، شما نیز یک میلیاردر خواهی بود. حالا شما میدانید چگونه پولدار شوید، به شرط اینکه میلیاردری را دوست داشته باشید.
ارسال نظر