ظاهرا پرسپولیس ۳، استقلال ۲
القاب فوتبالی ها از کجا می آید؟
القاب (بَرنام های) فوتبالی از کجا می آیند؟ آیا شعور جمعی هواداران یک بازیکن/ مربی، منشأ آنهاست یا افراد خاصی (با نوعی قدرت نفوذ اجتماعی) به انگیزه هایی (مثلا مالی) چنین القابی را اعطا می کنند؟
جدا از القاب عمومی تر مثل خان و سرطلایی و پا طلایی، بعضی ها نام خاص دارند: عقاب و بچه عقاب، غزال، جادوگر، موشک، هلی کوپتر، شیر، آسمانخراش، سیم خاردار، گوش پهن، موتوری یا اَوتی. گروهی مستقیما اردشیر لارودی و تیمش را مسئول برخی از این لقب سازی ها می دانند و به نشریاتی چون کیهان ورزشی، هدف، بشیر، پهلوان، ابرار ورزشی و جهان فوتبال اشاره می کنند و گروهی او را موثر نمی بینند و تاکید دارند همه چیز به سکوها بازمی گردد و لیدرها به رغم ارتباط با اهالی رسانه، قویا از فضای ورزشگاه متاثرند.
اما از پنج لقب اصلی فوتبال ایران (سلطان، امپراتور، شهریار، اسطوره، ژنرال) سه لقب به سرخ ها تعلق دارد و دو لقب به آبی ها؛ اگرچه از سه لقب سرخ، منشأ یک لقب، مبهم است. به این شرح چند سال پیش علی جباری، کاپیتان سال های دور استقلال، تصریح کرد که تا پیش از سال 60، او سلطان بوده: «مردم می دانند سلطان واقعی کیست. بگذارید پروین با لقب سلطان عشق کند.» یک نفر هم دو لقبه است: حجازی را هم به عقاب می شناسند و هم اسطوره. با این حساب می توان نتیجه را 3 بر 3 دانست.
معنی این القاب چیست و فارغ از منشأ وطنی یا خارجی، هواداری یا ژورنالیستی، خاستگاه لغوی آنها کجاست؟
سلطان: در اغلب لغت نامه های فارسی اولین معنای سلطان، «خدیو و امیر» ذکر شده؛ ولی این کلمه در اصل به دو معنی «توانایی» و «دلیل» است.
شهریار: واژه ای پهلوی که از ترکیب «شهر» و «یار» که همیشه دقیقا با همین تلفظ و معنای امروز (حاکم و شاه) به کار می رفته است.
ژنرال: از generalis لاتین می آید. مرکب از دو جزء gener و allis.
gener از ریشه genus (به معنای نژاد و رده) است. پسوند lis نیز (همان al انگلیسی) معنای «از نوع خاصی بودن» را به کلمه می افزایید. پس ژنرال در مقام صفت، به معنای «عمومی» است. درک امروز از ژنرال، فردی است که اتوریته فرماندهی اش «عموم» رده ها را پوشش می دهد.
امپراتور: در فارسی تلفظ لاتینی این واژه استفاده می شود. مرکب ا یک پیشوند (im)، ماده اصلی (pera) و یک پسوند (tor).
pera به معنای «فراهم آوردن و تهیه کردن» است. کاربرد پیشوند im القای نیروی بیشتر به ماده فعلی است و impera به معنای «دستور دادن» به کار می رود. پسوند tor هم اسم فاعل می سازد. لقب «امپراتور» با تصویب سنای روم به عنوان لقب ژولیوس سزار و آگوستوس استفاده شد. «امپریالیست» از همین ریشه است («امپراپول» را به یاد آوریم.)
اسطوره سلطان و شهریار کلماتی وطنی و امپراتور و ژنرال، کلماتی فرنگی اند و ظاهرا سه تای اول باید برای کسانی استفاده شوند که جایگاه مردمی نیرومندتری دارند. شواهد این حدس لغوی را تایید می کند: جباری، پروین، جازی و دایی جایگاه مردمی نیرومندتری از قلعه نویی و قطبی دارند. البته نام دوم دایی از همان آغاز، شهریار بوده؛ اگرچه همراهی جالبی با نام استاد شهریار دارد. درباره قطبی، حضور او در فوتبال ایران همزمان بود با اوج گیری سریال های کره ای و در آن سریال ها، امیر ناحیه ای بسیار کوچک، امپراتور خطاب می شد.
قطبی هم از کره آمده بود و لقب امپراتور، برازنده اش می نمود. پس انتخاب این لقب بیشتر دنباله روی از سلطان بوده و ربطی به معنای لغوی امپراتور نداشته. اما اردشیر (امیر) قلعه نویی ظاهرا به دلیل روحیه خاصش ژنرال شد و سپس در تبریز به امیر پاشا تغییر لقب داد؛ بنابراین قلعه نویی و دایی در یک نکته شریک هستند: نام دوم هر دو تا سطح معنایی «لقب» برکشیده شده (امیرپاشا و شهریار) و البته در هر دو مورد از سوی هواداران ترک زبان.
نکته مهم، روی دیگر القاب است. ژنرال تبدیل می شود به گروهبان قندلی و امپراتور به امپراپول، و «علی سلطان» به چیزی که ذکرش حتی در متنی تحلیلی، بی ادبی غریبی است. لاقاب را باید سویی از یک دو قطبی دید که در شرایطی، وی دیگر آن حجاب برمی دارد. آن هم با یک کنش نیرومند زبانی که کم از کنش لقب ساز اولیه ندارد.
احساسات هوادارانه متراکم، نیاز به کپسول های ذخیره دارند (لقب)؛ ولی این کپسول ها گاهی می ترکند و سوی دیگر دو قطبی، به سرعت به کپسول دیگری تبدیل می شود که «نفرت» ذخیره می کند. گاهی لقبی را به دیگری می دهند و گاهی هم یک لقب به منتقدان کمک می کند با ساختن سوی دیگر آن، نیرویش را به مضحکه ببرند؛ کاری که مایلی کهن با ساختن «گروهبان قندلی» و «آدم کوتوله» کرد. حجازی البته رفت و اسطوره ماند ولی شهریار اگرچه ازت آغاز شهریار بوده باشد، جا دارد ترس از هوش زبانی مردم را چراغ راه کند.
ارسال نظر