۱۰ وضعیت خطرناک برای ازدواج
در این شرایط ازدواج نکنید!
افراد در هنگام انتخاب همسر در شرایطی قرار می گیرند که نمی توانند فکر کنند و درست انتخاب کنند. باورتان نمی شود؟ در اینجا می خواهیم شما را با ۱۰ وضعیت خطرناک برای انتخاب همسر آشنا کنیم.
در این مواقع با خودمان می گوییم چطور آنها همدیگر را انتخاب کرده اند؟ مگر از همان اول متوجه نبودند که تا این حد با هم اختلاف دارند؟ شاید فکر کنید که آنها در زمان انتخاب، آگاهی و منطق درستی نداشته اند، یا اساسا آدم های عجیب و غریبی هستند که توانسته اند دست به چنین انتخابی بزنند! اما بیشتر مواقع این طور نیست!
مساله این است که در خیلی از موارد، افراد در هنگام انتخاب همسر در شرایطی قرار می گیرند که نمی توانند فکر کنند و درست انتخاب کنند. باورتان نمی شود؟ در اینجا می خواهیم شما را با ۱۰ وضعیت خطرناک برای انتخاب همسر آشنا کنیم که اگر خود شما هم در چنین شرایطی قرار بگیرید ممکن است ندانسته مرتکب همان اشتباهات آشکار شوید.
۱ - زیبایی خیره کننده
شما دختر زیبایی هستید و هم خودتان و هم اطرافیانتان انتظار دارید همسری که انتخاب می کنید به اندازه خودتان زیبا باشد؛ شما پسر خوش تیپ و خوش هیکلی هستید و دوست دارید همسری داشته باشید که از این لحاظ هم سطح خودتان باشد؛ شما به تازگی با فردی آشنا شده اید که بسیار زیباست و واقعا شما را مجذوب خودش کرده است؛ همین جا بایستید: شما به شدت در معرض خطر انتخاب نادرست قرار دارید!
شکی نیست که همه ما زیبایی را دوست داریم و به سمت آن جذب می شویم، اما وقتی نقش زیبایی در انتخاب ما بیشتر از حد معقول باشد، دردسرهایمان هم شروع می شود. بهتر است قبل از اینکه کسی را برای خودتان انتخاب کنید، اولویت هایتان را مشخص کنید: با اینکه زیبایی برایتان اهمیت زیادی دارد، اما چه چیزهایی هست که برایتان از زیبایی اهمیت بیشتری دارد؟ چه معیارهایی را حاضرید فدای زیبایی کنید و از چه معیارهایی به هیچ وجه حاضر نیستید بگذرید؟ آیا اگر این فرد این همه زیبا نبود، بازهم او را انسان خوبی می دانستید.
2 - پرستیژ و موقعیت اجتماعی ویژه
می گویند لازم نیست خانم ها نصف عمرشان را درس بخوانند و زحمت بکشند تا بشوند خانم دکتر، همین که همسر یک دکتر شوند، همه آنها را «خانم دکتر» صدا می زنند!
موقعیت اجتماعی یکی از مواردی است که احتمال خطای ما در انتخاب همسر را به شدت بالا می برد. عناوین و موقعیت های چشمگیر به راحتی می توانند سایر خصوصیات فرد را تحت تاثیر قرار دهد و به عبارتی چشم ما را به روی خیلی چیزها ببندد. در این صورت ما با موقعیت طرف مقابل ازدواج می کنیم، اما با «خود» او زیر یک سقف می رویم - شما در داخل خانه دیگر «خانم دکتر» نخواهید بود!
اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید، فرد را بدون شغل و موقعیت خاصش تصور کنید: آیا اگر چنین موقعیتی را نداشت بازهم برایتان انسان قابل قبولی بود؟ غیر از موقعیت خاص، چه ویژگی های دیگری دارد که شما را به خود جذب می کند؟
3 - شیفتگی و عشق بی اندازه
مسلما عشق یکی از لازمه های ازدواج است، اما قطعا برای ازدواج کافی نیست. اگر فقط از روی عشق ازدواج می کنید، منتظر باشید که روزی فقط به خاطر نفرت از هم جدا شوید!
یکی از خطرناک ترین شرایط انتخاب همسر زمانی برای شما پیش می آید که «عاشق» می شوید. در این حالت شما آن قدر تحت تاثیر هیجانات و احساسات هستید که نمی توانید درست ببینید و درست تصمیم بگیرید. قبول این مساله برای کسانی که در اوج عشق هستند بسیار سخت است. مغز در حالت هیجان زدگی نمی تواند به طور طبیعی فعالیت کند. بنابراین ما به جز خوبی چیزی نمی بینیم.
اگر نخواهیم از اصطلاح «عشق کور» در این مورد استفاده کنیم، می توانیم بگوییم مغز عاشق، همه چیز را از پشت عینک عشق می بیند و از پشت این عینک هم همه چیز بهتر از آنچه که هست دیده می شود مگر بد است؟ نه. فقط مشکل اینجاست که ما نمی توانیم همیشه با این عینک به دنیا نگاه کنیم چه بخواهیم چه نخواهیم این شیفتگی و این هیجانات دیر یا زود فروکش می کند.
اگر عاشق هستید، بهتر است مدتی صبر کنید و از رابطه فاصله بگیرید تا این تب در شما فروکش کند و بتوانید با دخالت بیشتر عقل، درمورد زندگی آینده تان تصمیم گیری کنید.
۴ - احساس تنهایی شدید
تنهایی های دوران مجردی گاهی برایمان تحمل ناپذیر می شود. وقتی دوستان متاهل دور هم جمع می شوند اما ما به دلیل مجرد بودن نمی توانیم در جمع شان باشیم. وقتی با جمعی از بچه های فامیل به مسافرت می رویم و همه با همسرشان هستند به جز ما. وقتی همکارانمان آخر وقت در حالی به خانه شان برمی گردند که همسرشان با یک غذای گرم در انتظارشان است اما ما به خانه ای می رویم که در و دیوار منتظرمان است و...، ته دلمان به این فکر می کنیم که چرا من باید این قدر تنها باشم؟ و درست همین جاست که زنگ های خطر به صدا درمی آید.
تنهایی مفرط ساده تر از آنچه فکرش را بکنید می تواند شما را در معرض انتخاب اشتباه قرار دهد. وقتی در تنهایی به حال خودتان تاسف می خورید، کسی پیدایش می شود که می تواند شما را از دست این غول تنهایی و این همه غم و غصه نجات دهد و ادامه داستان!
افراد تنها به راحتی می توانند تنهایی شان را با دوستان و آشنایان تا حدی برطرف کنند و به فکر حل این مساله از طریق ازدواج نباشند. بعد از اینکه از عمق تنهایی ما کاسته شد، می توانیم تصمیمات بهتری برای خودمان بگیریم.
5 - عجله
«برای من دیگر دارد خیلی دیر می شود.» آیا چنین ندایی را از دوستان می شنوید؟
شما آخرین فرزند خانه هستید که مجرد مانده، تنها پسر مجرد فامیل در طیف سنی خودتان هستید، همه دوستانتان ازدواج کرده اند. چشم مادربزرگ و پدربزرگتان به شماست که نوه شان را ببینند. شما خواهر بزرگ تر هستید و ازدواج خواهر کوچکترتان در گرو ازدواج شماست و آخرین آرزوی مادر و پدرتان برای خوشبختی شما این است که شما را در لباس دامادی / عروسی ببینند. یا اصلا سن شما بالا رفته و احساس می کنید برای ازدواجتان دیر شده است. هیچ کدام از این موارد مشکل خاصی به شمار نمی رود؛ به شرطی که شما را وادار به انتخاب عجولانه و نسنجیده نکند.
در هر انتخابی، وقتی ما در شرایط اضطرار و عجله قرار می گیریم، امکان اشتباه کردنمان چندین برابر می شود و زمانی که این انتخاب به بزرگی انتخاب شریک زندگی باشد، حساسیت آن هم چندین برابر می شود. پس ارزشش را دارد که با این فکر مبارزه کنید. یک راه حل ساده: به همه کسانی که احساس می کنید از سوی آنها تحت فشار هستید - ازجمله ندای درون خودتان - بگویید که اصلا قصد ازدواج ندارید!
۶ - سن پایین
شاید خیلی ها طرفدار ازدواج در سن پایین باشند، اما شما اگر فکر می کنید هنوز به سن مناسب ازدواج نرسیده اید، هرگز تن به ازدواج ندهید.
این که دقیقا چه سنی برای ازدواج مناسب است را نمی شود تعیین کرد، این مساله در فرهنگ ها و در افراد مختلف تفاوت زیادی دارد. اما اکثر روان شناسان امروزی معتقدند به طور کلی در جامعه شهری فعلی سنین زیر ۲۰ سال می تواند برای ازدواج پرخطر باشد. ازدواج سالم نیاز به بلوغ های چندگانه دارد که بسیاری از آنها در سنین پایین حاصل نمی شود. بسیاری از افراد در سنین آغاز جوانی هنوز نمی دانند که از زندگی چه می خواهند و در سال های بعد اولویت هایشان تغییرات زیادی پیدا می کند. ضمن اینکه در این سنین معمولا احساسات ما بر عقلمان چیره است.
درصورتی که سن زیادی ندارید اما در موقعیت ازدواج قرار گرفته اید، مشخص کردن برنامه و خواسته های آینده زندگیتان می تواند کمکتان کند: ایا این ازدواج چیزی است که شما را مطابق اهدافتان پیش ببرد؟ آیا اصلا به جایی رسیده اید که بتوانید هدفی کلی برای خود برگزیده و تصویری از آینده تان ترسیم کنید؟
7 - شناخت ناقص
دو سال است که با کسی قرار ازدواج گذاشته اید و به قصد شناخت برای ازدواج با هم در ارتباط بوده اید، اما این ارتباط شما محدود به کافی شاپ رفتن آخر هر هفته همراه دوستان یا ارتباط تلفنی بوده است. بگذارید خیالتان را راحت کنم: اگر 20 سال هم آخر هفته ها با این فرد بیرون بروید،هر روز ساعت ها با او تلفنی صحبت کنید، بازهم شناخت شما نسبت به او کاملا ناقص است! وقتی با یک نفر ازدواج می کنیم، درواقع با کل وجود او و با همه ابعاد زندگی اش، خانواده اش، گذشته اش، آینده اش، افکار و اخلاقش و همچنین با جسم او ازدواج کرده ایم؛ در مثال بالا شما فقط بُعد «کافی شاپ» یا به عبارتی بُعد «تفریحی» فرد را شناخته اید، یا با شخصیت مجازی او (که معمولا بسیار متفاوت از شخصیت حقیقی است) آشنا شده اید و این هرگز شناخت کافی برای یک ازدواج خوب به حساب نمی آید.
احتمال شکست در ازدواجی که براساس شناخت کافی صورت نگیرد بسیار بالاست. ما زمانی می توانیم به شناخت کامل تر برسیم که با همه ابعاد وجودی فرد و در شرایط و موقعیت های مختلف رو به رو شده باشیم.
8 - بحران روحی
در رابطه ای شکست خورده اید، هنوز یک ماه از اتمام رابطه قبلی تان نگذشته، هنوز زخم هایی که از ارتباط ناموفق قبلی خورده اید خوب نشده و هنوز غم و غصه دارید و به حال و هوای عادی زندگی تان برنگشته اید: حال شما و نیاز شما به یک همدم را درک می کنم، اما الان اصلا فرصت مناسبی برای تصمیم گیری در مورد ازدواج نیست.
بحران روحی به هر علتی ممکن است ایجاد شود: ممکن است به تازگی عزیزی را از دست داده باشید، از کار اخراج شده باشید، بیمار باشید، پدر و مادرتان از هم جدا شده باشند یا هر مساله دیگری که باعث ناراحتی شما شده باشد. در حالت بحران، ذهن ما فعالیت طبیعی ندارد و امکان اشتباه در این وضعیت بالاست. ممکن است کسی که الان به نظرمان همسر مناسبی می آید، بعد از عبور از بحران، دیگر چندان مناسب به نظر نرسد و خودمان هم ندانیم چه شد که حاضر شدیم با چنین فردی ازدواج کنیم. این نوع ازدواج ها دقیقا مصداق «از چاله به چاه افتادن» است.
9 - سرخوشی و هیجان
در عروسی دخترخاله تان که خیلی به شما خوش گذشته با کسی آشنا شده یاد که انگار دقیقا همان کسی است که همیشه در رویاهایتان به دنبالش بودید. احساس بسیار خوبی نسبت به او دارید و وقتی به او فکر می کنید شادی وصف ناپذیری را در خود احساس می کنید. احساس خوبی است! اما اگر هنوز رابطه تان جدی نشده، دست نگه دارید. چون دقیقا در لبه پرتگاه انتخاب غلط قرار گرفته اید!
هیجانات مثبت، درست مثل هیجانات منفی، ما را در معرض انتخاب غلط قرار می دهد. اسم این حالت را «جوزدگی» می گذارم. در بعضی شرایط ما کاملا «جو زده» می شویم و کارهایی می کنیم که شاید در حالت عادی به آن فکر هم نکنیم. وقتی در میهمانی به ما خوش می گذرد، عملکرد مغز ما متفاوت از حالت عادی است و در واقع فیلترهایی که ما برای انتخاب شخص مناسب برای خود داریم تا حد زیادی از کار می افتد. اشتباه بزرگی است که بخواهیم به انتخاب ذهنمان در چنین حالتی اعتماد کنیم.
در این وضعیت بهتر است مدتی صبر کنیم تا مغز به حالت عادی برگردد و مجددا درمورد این شخص فکر کنیم. در اکثر موارد انتخاب های هیجانی بعد از مدتی از چشم مان می افتند.
۱۰ - چشم و هم چشمی
متاسفانه چشم و هم چشمی نیز چشم ما را به روی بسیاری از واقعیات می بندد و امکان درست دیدن را از ما می گیرد. اگر احساس می کنید در شرایطی هستید که میل به کم کردن روی اطرافیان از طریق ازدواجتان دارید، بهتر است دست از هر اقدامی در زمینه ازدواج بردارید.
از کجا می فهمیم که تصمیم گیری ما از روی چشم و هم چشمی است؟ از اینجا که مدام در حال مقایسه کردن مورد خودتان با مورد ازدواج کسی هستید که حسادت شما را برانگیخته و این خیال رهایتان نمی کند که ازدواج شما با این شخص چطور می تواند حال او را بگیرد و دل شما را خنک کند!
چشم و هم چشمی به طور خاص درمورد افرادی دیده می شود که از همسر خود جدا شده اند و همسر آنها مجددا ازدواج کرده است. در چنین شرایطی میل شدید به جبران کردن و کم نیاوردن در ما پدید می آید که ضریب خطا در انتخاب را تا حد زیادی بالا می برد. توصیه می شود برای این جبران و رو کم کنی، راه های دیگری به جز ازدواج را درپیش بگیرید!
نظر کاربران
با این تفاسیر،خودتون با همه رو راحت می کردید می گفتید در کل ازدواج نکنید
پاسخ ها
ناهید خانم شما اگه همون مورد هفتم رو فقط توجه ویژه ای داشته باشی 90% انتخابتون درست میشه.
اینقدر تو کشور ما رو موضوع ازدواج حساس شدیم که داریم نتیجه عکس میگیریم...بهتر به جای سخت گیری های بیش از حد قبل از ازدواج کمی روش زندگی و سازش بعد ازدواج رو ترویج بدیم
با بعضي از گفته هاتون موافق نيستم
تمام موارد بالا جالب بود واقعا اگه یکی از موارد بالا لحاظ نشه سنگین تموم میشه
پاسخ ها
تقریبا خوب بود برای شناخت یک پسر نیاز به وقت می خواهد
اتفاقا خیلی هم خوب بود.من که پسندیدم.خیلی درسته من تجربه اش رو دارم.
با سپاس از مطلبتان،من با این نظرات کاملا موافقم.زندگی زناشویی عروسک بازی دوران کودکی نیست.
بابا سخت نگیرین کسی که مطلبو نوشته اصلا حرفای خودشو قبول داره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ ها
معلومه زندگیو خیلی سرسری گرفتی همه مطالب بالا تا 80 درصد درسته پس بیشتر فکر کن برادر عزیز
کاملا موافقم باهاتون ازدواج اصلا شوخی نیست یهو چشم وا میکنی میبینی خودتو بدبخت کردی
تو ازدواج یکم به معیارهای دینی و عقیدتی هم توجه کنید (البته اگه طرفی که میخاد ازدواج کنه خودش پایبند به دین هست) و سطح توقعات خودتون را از حالت ایده آل پایین بیارید. حتی هدف زندگی مشابهی با هم داشته باشید
خیلی خوب بودن.
مشکل ما همینه که خیلی ها به این موارد توجهی نمیکنن.
فکرنمیکنین به جای اینکه به موقعیت های چشمگیر اجتماعی وثروت طرف مقابلمون توجه کنیم به شخصیت و رفتارش توجه کنیم وبعد از ازدواج به فکر سازش باشیم؟
متاسفانه الان خیلی از جوونا از اول ازدواج به فکر طلاق هستن و مرتب خانواده خودشون و همسرشون رو جدا میکنن و تصور میکنن تومیدون جنگن وباید حال همدیگه رو بگیرن؟!
به جای اینکه اینقدر به ظواهر توجه کنیم بهتره به ارزش های انسانی و شخصیت توجه کنیم و قبل از ازدواج عاقلانه تصمیم بگیریم تا اینکه بعدا پشیمون نشیم طلاق بهترین راه نیست و عواقبش خیلی بدتر از خودشه.
بابابیخیال.......خب چندتاشرایطوبگیدکه اگه بودلزدواج کنیم الان بایدبنکل قیدشوبزنیم.خب بالاخره بایدیه دلیلی واسه ازدواج باشه دیگه....
عشق است دوران مجردي. صفا city ژانگولر.
مورد شناخت ناقص خیلی خوب بود
باید یه جوری به دوست گرامیم بگم!!!
شما هم خیلی دیگه سخت گرفتید. موقعیت هایی که در کشورما برامون پیش میاد رو در نظر نگرفتید. اینطوری که میگید در شرایط خیلی ایده آل هست که در واقعیت عمل کردن به همه اش امکان پذیر نیست.
مرسی از مطلبی که گذاشتید
بعضی از موارد واقعا درس بودن و بعضی دیگر کاملا اشتباه بیان شده بود نه اینکه غلط باشه بلکه ناقص تعریف شده و گفته شده!!
از کسی که این مطلبو گذاشته خواهش میکنم که ایمیلشو بده به من تا باهاش در این مورد حرف بزنم
چون اون اول دیدم منبعش از مجله موفقیت هست به احتمال زیاد اقای حلت این مطلبو نوشته اگه لطف کنید کاری کنید به یک شکلی من با ایشون ارتباط داشته باشم ممنون میشم
عشق ادمو داغون میکنه...سرکشو غیر قابل کنترل"رسیدن و بوچی"اخرش اعتیاد..
deep inside the veno0m is burning love her.....
پاسخ ها
please chek your grammatical and syntax mistakes and then send comment
شناخت ناقص لااقل دور و بر من باعث چهار مورد طلاق شده که طی یه خواستگاری سنتی به صرف اینکه طرف شرایطش خوبه، ظرف دو هفته عقد کردن و بعد یه سال کارشون به دعوا و طلاق کشیده، چون دیدن که از جنس هم نیستن.
ba nahid movafegam
سلام،مطالبتون خیلی روشن و واضح و حقیقی است.ممنون
مطالبتون جالب بوذ .
امیدوارم دوستان بیشتر توجه کنند
مطالبتون مفید بود ، ممنون.
تورو خدا در هر شرایطی که ازدواج می کنید فقط و فقط یه مسئله رو در نظر بگیرید که از همه لحاظ به همسرتون احترام بگذارید و شخصیتش رو خورد نکنید.من با عشق ازدواج کردم ولی بعد از ازدواج آنقدر سرکوفت خوردم که خودم هم باورم شده که واقعا یه مشکلی دارم. در صورتیکه این طوری نیست.تو رو خدا با چشم باز ازدواج کنید چون اگه اشتباه کنید دیگه همه چی تموم شده.به هم احترام بگذارید.
پاسخ ها
باهات موافقم من هم همین مشکل داشتم و دارم الان نمی دونم خودم هستم یا اون زنی که شوهرم میخواد احساس می کنم هویتم را از دست دادم
با مطالب بالا کاملا موافقم مخصوصا موارد 4و5و6
توی این برهوت شوهر نمیشه که اینایی که گفتینو انجام داد تا شوهر اومد با ید قاپیدش!!
mer30 jaleb bod
سلام همگی.
به نظر من ماها باید توی انتخاب همسرمون بیشترین دقت بکنیم.برای خیلی از ما پیش اومده که کسی رو دوست داشته باشیم بخواهیم زندگی رو با اون تجربه کنیم و تنها دلیلمون اینه که بهش احساس خوبی داریم.اصلا فکر میکنیم حتی بدختی هم کنار اون شخص واسه ی ما خوشبختیه.من چندتا سوال دارم که میخوام به خودتون جواب بدید.
1-چقدر دوسش دارید؟(احتمالا اکثریت میگن خیلی)
2-حاضرید به خاطر اون مشکلاتی رو تحمل کنید؟(اکثریت میگن بله)
3-شما اونو همینطوری که هست دوست دارید یا میخواهید ازش همسر رویاییتون رو بسازید؟(بعضی از خصوصیات آدم ها هرگز عوض نمیشه)
4-همه ممکنه یه سری اخلاقهای آزار دهنده داشته باشن آیا حاضر به تحمل اونها هستید یا انتظار دارید همسرتون اخلاقش رو ترک کنه؟(اگه اون نتونه چی؟)
5-اگه دختر هستید آیا پولدار بودن یا خوشگل ویا شیک پوش بودن یا ادب و نزاکت و کلا شخصیت شوهرتون رو با شوهر دوستاتون مقایسه نمی کنید؟(شما اونو اینقدر دوست دارید که ضعفی در اونو نبینید؟)
6-اگه پسر هستید و غیرتی آیا گذشته ی همسرتون یا حجابش و یاطرز برخوردش با نا محرم ها براتون مهم نیست؟(شاید هرگز نتونه حجاب بگیره و یا گذشه رو پاک کنه)
7-تا چه حدی بهش پایبندین؟(اگه نفهمه خیانت میکنین یا اگه باهاش قهر باشید و یا اگه احتمال بدید که اون هم خیانت کاره؟)
8-واقعا چقدر همسر یا نامزدتون رو دوست دارید؟(اگه اون فلج بشه یا دیوونه هنوز هم کنارش میمونید مثل قبل؟هنوز هم دوسش دارید؟با کس دیگه ای ازدواج نمیکنید؟ازش پرستاری میکنید؟اگه این اتفاق واسه خودتون اتفاق بیفته از اون چه انتظاری دارید؟)
نمیخوام به ازدواج بدبینتون کنم و یا دوست داشتنتون رو ببرم زیر سوال فقط خواستم به خودتون بفهمونید که چقدر عاشق هستید.از این به بعد دوستت دارم هاتون خیلی واقعی تر خواهد بود چون هم از ته دل وهم از روی عقل دوسش دارید.
شرمنده اگه پرحرفی کردم عزیزان
پاسخ ها
bikariaaaa!!!
آفرین. آیا درعمل هم همینی یا مثل همه مردا شعار میدی؟
با همه ی نظرات شما موافقم ولی توجه دوستان را به مورد هفتم بیشتر جلب میکنم چون 90% اختلافات بعد از ازدواج را شامل میشود.
indafe dige hal kardam nazaratoono khoondam bara hamin khodam nazar nemidam ke kharab nashe ....................vali deletoon poreha
پاسخ ها
حیف شد
من اعتراف میکنم تا به این سن رسیدم پاک زندگی کردم همین هم باعث شده دچار شک بشم انقدر وضعیت خراب شده نمیدونی به کی اعتماد کنی واقعا به هیچکسی اعتماد ندارم برامم فرقی نداره تا اخر عمرم مجرد بمونم
مرسى مطالب مفيد و جالب بود ، خيلى چيز ها ياد گرفتم
شاید باورتون نشه..
اما این مطلب خوب موقعی به دادم رسید..
واقعاً مرسی از راهنماییتون
واقعا اگه همه دلايل بالا براي ازدواج نادرسته پس دلايل درست چيه ؟
من تحت فشار ازدواج در خانواده قرار گرفتم 26 سالمه ، و الان می خوام با پسری ازدواج کنم36 ساله که یک موقعیت معمولی داره خونه نداره 2000000 حقوقشه یه 206 داره ولی منو خیلی دوست داره میگه منو خوشبخت میکنه من رو این پسر زیاد شناختی واسه ازدواج ندارم چون 3 ماهه فقط آخر هفته ها بیرون میریم و همیشه همه چیز خوب بوده تا این جا . من خیلی دو دل هستم خودم هم نمی دونم میخوامش دوسش دارم یا....
اون فقط یک خواستگاره هیچ عشق و رابطه احساسی در بین من وجود نداره .اون خیلی پاک و معصومه ، خیلی مهربون و سالم، حتی واسه محریه که خانواده ما نظرشون 500 تا بود قبول نکردن من خودم 14 گفتم و در نهایت پسره 110 تا رو قبول کرد در صورتی که تو خانواده ما همه 1000 2000 مهریه می کنن. الانم سر این موضوع با ما چونه میزنن بحث می کنند چون پدربزرگ من اصلا راضی نیست.درضمن اینو بگم که 10 سال اختلاف سنی داریم من 1000 برابر زیبا تر قد بلند خوش تیپ با تحصیلات مهندسی کامپیوتر هستم .اون لیسانس زبان قیافه و تیپ خیلی معمولی نمی دونم این راهی که میرم درسته یا نه همه به من میگن عشق تو ازدواج بوجود میاد احساس تو ازدواج بوجود مییاد من فقط و فقط به خاطر سالم بودنش و اهل هیچ برنامه ای نبودنش تا الان ok بودم خیلی خیلی منو دوست داره خواهش می کنم منو یکم راهنمایی کنید متشکرم
پاسخ ها
از کجا میدونی پاکه خیلی ها مثل تو گول ظاهرو خوردند من به چشم خودم دیدم امتحانش کن یه روز چشتو باز میکنی میبینی با یه بچه مطلقه شدی
در مورد خودتم بگم یه خورده خودخواهی خودتو خیلی سر میدونی عاشق واقعی هیچ وقت این حرفو نمیزنه به گفته ی خودت مجذوب پاک بودنش شدی
بیشتر دقت کن دختر جون
ناراحت نشو که اینقدر رک صحبت میکنم متاسفانه یا خوشبختانه اخلاقم اینه
توام مثل خواهر من دقت کن
سلام همونطور که گفتم رو مورد هفتم بیشتر دقت کن. تحقیقات مخفیانه را بوسیله آشنایان مورد اعتماد از او آغاز کن. انشالله خوشبخت بشی.
سلام .به نظر من مورد خوبیه.تنها چیزی که یه کم شاید بد باشه اختلاف سنی شما هست به نظرم ده سال خیلیه.ولی بازم بستگی داره به طرفت اگه آدمی هست که اخلاقش به شما میخوره چرا که نه.شانس یه بار در خونه آدمو میزنه.ممکنه بهش جواب رد بدی و بعدا پشیمون بشی.ولی به نظر من سعی کن رابطت رو باهاش بیشتر کنی ایشالا که خوشبخت شید
اولا ازدواج تحت فشار نبايد اينقدر به سرعت صورت بگيره! شما داري همه چيز رو ميندازي گردن خونواده! بعدا هم خداي نكرده مشكلي پيش بياد خواهي گفت من نميخواستم با اين آدم ازدواج كنم!و ...
سوم اين كه اعتماد به نفس بالاي شما از اين بابت كه گفتي 1000 برابر!! زيباتر و ... هستي بعدا كار مي ده دستت!! مراقب باش. چون داري خودتو با اون به لحاظ ظاهر مقايسه مي كني! و تازه شم خودتو 1000 برابر بهتر ميبيني! اميدوارم يه كمي كوتاه بياي و بدوني زيبايي و تحصيلات و اندام هيچ كدوم ملاك برتري نيست! اگه شما بداخلاق باشي همش يه پول سياه نمي ارزه!
اميدوارم با چشم باز انتخاب كني و اگه تا الان انتخاب كردي خوشبخت بشي و به طرف مقابلت احترام بذاري به خاطر داشته هاي درونيش!
اصلاً میدونید چیه در کل ازدواج کار اشتباهی . ازدواج یعنی پایان زندگی
پاسخ ها
اگر ازدواج نبود شما هم نبودی الان!!
ma ke talagh gereftim
پاسخ ها
برای این مشکی پوش شدی?
- + نه فدات بشم !!
baba inghadr 2roogh nagid dige chera fekr mikoonid mardom kharan
اين مسائل درست..ولي كي ميره اين همه راه رو فكرشو بكنيين!
ای بابا!!!!!!!! من که میگم فقط ی راه داره اونم باید قید همه چیو بزنی.آرزو و هدف و آینده .... بعداز ازدواج تموم شده است.
دقت كنيد كه همگي توي جايي به نام دنيا زندگي ميكنيم كه پر از تناقض هست .درحين اينكه بايد اعتماد كنيد ،اعتماد نكنين مهربون باشيد اما به اندازه.لطف كنيد اما به اندازه ويادمون نره كه همه چيز رو در ديگران نبينيم اول از اصلاح خودمون شروع كنيم .ودرنظر بگيريد كه گذشته هركسي به خودش مربوطه اگر يك رابطه خوب و درست و قوي ايجاد كنيد هركس با روابط گذشته اش خداحافظي ميكنه و رابطه خوب جديد رو ميچسبه . با سازگاري زياد موافق نيست كلمه جالبي نيست بلكه فهم و درك و احترام به نظرات متقابل را بيشتر قبول دارم .و خيلي چيزاي ديگه...
به نظر من عشق وجود نداره
نظرات همه و مطالب خوب بود ولی به هیچ کس به راحتی اعتماد نکنید
گول حرفهای عاشقونه نخوریید گول ظاهر نخورید احساساتی نشید منطقی تصمیم بگیرید نذارید عشق دروغی کورتون کنه ویک عمر حسرت تصمیم اشتباهتون بخورید با عجله تصمیم نگیرید
از بس نظرات متناقض به رو میدین مردم بخونن اینطوری میشه و هیچ کس نمیتونه ازدوهج کنه.هر کی باید خودش باشه نه دیگری!
واقا عوض کردن اخلاقیات ادما کار سختیه.دختریا پسری که به ارتباطات غیر اخلاقی ونامتعارف تو گذشتش عادت کرده کمی دورازذهنه که بتونه بعد ازازدواج پاک و متعهد بمونه.
dava nakonid azizanam khatme jalase elam mishavad bi natije befarmaeen khahesh mikonam nemikhad aslan ezdevaj konad
اطلاعات خوب وكارسازيه.به خاطر توجه نكردن به هميناست كه آمار طلاق رفته بالا .بابا همسر خوب زياده فقط بايد عجله نكني.مرسييييييييييييييي
این موارد درسته.معیار اشنایی درست چیه؟به چه مواردی میشه اعتماد کرد برای اشنایی؟
ba bikhiyal
shiva jon chera bara khodet pepsi baz ikoni tom ye adami mesle baghiye adama ajab adamayi peyda mishe ha
mige dodela
bikhi aslan man k nazar nemidam hamaton khol shodin k darin cherto pert migin nayayn inja ha shomaha janbasho nadarin
bi janbe haaaaaaaaaaaaaaaaaaa
byyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyy
من یه نفر رو خیلی دوست داشتم.واقعا به شخصیتش احترام میگذاشتم.ولی به خاطر اینکه خانوادم کاملا مخالف بودن و از لحاظ خانوادگی به هم نمیخوردیم بهش جواب رد دادم.حدود سه ماه اول فقط گریه میکردم.ولی از ماه چهارم تصمیم گرفتم دیگه رفتنش رو قبول کنم سعی کنم به زندگی عادیم برگردم.توی این مدت خیلی خیلی خیلی بهم سخت گذشت با اینکه دوستش داشتم ولی به خاطر شرایط مجبور شدم بهش جواب رد بدم.تا اینکه به پیشنهاد دوستام تصمیم گرفتم با هم به رستوران بریم و اونجا اصلا به گذشته فکر نکنم و فقط خوش باشیم.در واقع رستوران یه بهانه بود واسه اینکه من به زندگی عادیم برگردم.ولی از شانس گندم همون پسره که دوستش داشتم برنامه ما رو فهمیده بود و به رستوران اومده بود و ولی خودشو اصلا به ما نشون نداد.و چون دید که من اونجا دارم میخندم و شادم فکر کرد که من داشتم با احساساتش بازی میکردمودر صورتی که من اگه میخندیدم اصلا خندم از ته دل نبود یا اگه ظاهرم شاد بود فقط و فقط ظاهری بود خلاصه زنگ زد به من و کلی بهم تهمت زد.الان حسابی حس بدی دارم از طرفی اگه بهش زنگ بزنم ممکنه ارنباطمون دوباره مث قبل شه و اگه زنگ نزنم اون در موردم فکرای اشتباه میکنه به نظرتون چی کار کنم؟
پاسخ ها
اگه فکر میکنی رابطه تون هیچ جایی واسه ادامه دادن نداره به هیچ وجه زنگ نزن بهش.چون همه چیز بدتر میشه.اما اگه میبینی راهی هست برای ادامه رابطه شک نکن و حتما زنگ بزن
دوست خوبم!
بهتره زنگ نزني! اون نبايد اينقدر زود قضاوت مي كرد! من اگه جاش بودم زنگ مي زدم و منطقي گلايه مي كردم نه اين كه تهمت بزنم!
اگربخواهیم به این حرفای شماگوش بدیم که باید بایک دیو ازدواج کنیم
که نه خوشگل باشه نه خوشگل باشه و ...
منبعتون کجاست خواهشا بگید
تورو خدااینقدر ازدواج جوونارو سخت نگیرید
قدیم نه اینترنت بود نه کتاب مربوط به مسایل جنسی و زناشویی و این حرفا
بااین حال زن وشوهرا باهم خوش بودند
مهشاد جان سلام اگه واقعا عاشقش بودی و هستی زنگ بزن بهش به خانوادتم بگو دوسش داری بگو همون و میخوای ادم باید تو زندگیش خیلی سختی بکشه تا به چیزایی میخواد برسه سر سخت باش
من وقتی 16 سالم بود با یه دختری خیلی زیبا عاشق شدم بلاخره باهم آشنا شدیم خیلی همدیگر رو دوست داشتیم بعدش من به یه مسافرت بیرون مرزی رفتم وتماس تلیفنی ما قطع شد بعد از چند سال که آمدم خونه اونو دیدم با یه چهره دیگر (نامزد شده بود ) بعد خیلی اشک ریختیم بلاخره من خیلی دوری کردم اما بعد از چند وقت دیدم که نامزد خودرا رها کرده و به من هم نمیگه که تورو میخوام اما خیلی نزدیکی میکنه اما شنیدم که نامزد اون اونو خیلی دوست داره (به اندازه دنیایش) حالا من تو این وسط گیر کردم نمیدونم که چکار کنم اما خیلی دوستش دارم لطفا همکاری کنید شبها خوابم نمیبره
سلام به موسکان
به نظر م امکان نداره که با اوون خوشبخت بشی اون اگه از ته دل تو رو میخواست نمیرفت نامزد کنه. مطمئن باش مطمئن باش. باید بیشتر از اینا تو رو بخواد که به راحتی شما رو رها نکنه
با سلام
من چندين ساله كه با يه دختر اشنا هستم
همه فاكتورهام،همه چيزهايي كه ارزو داشتم يه زن آينده ام داشته باشه رو داره،همه چيز بجززيبايي...
راستش هر كس ما رو با هم ديده گفته اصلا قيافه هاتون به هم نمياد
منم خودم قيافه خيلي برام مهمه
ولي از يه طرفم اينقد دوسش دارم كه نميتونم فراموشش كنم
از يه طرفم ميترسم بعد از ازدواج پشيمون بشم چون قيافش باب دلم نيست
خلاصه دارم ديوانه ميشم
خواهش ميكنم يكي راهنماييم كنه
به انداز
ادم با این حرفا نوامید میشه از ازدواج فکر کنم نویسنده خودش ازدواج کرده مجردها رو درک نمیکنه
زن میخوام چیکار. اکثرا پرتوقع دم دمی مزاج . وپررو هستند. عشق است تنهایی ومجردی را
سلام دوستاي خوبم...من يه دختره 20ساله ام...6ماه پيش بايه مهندس پرواز اشنا شدم..3ماه باهم در ارتباط بوديم.عاشق هم ديگه شديم تاجايي كه اون به اجبارخواست ازم فاصله بگيره ميگفت مانمي تونيم به هم برسيم من3ماه ازش دور بودم.دوستاش گفتن بادختر داييش نامزد كرده..3شبه پيش بهم ذنگ زد يه اكيپ رفتيم بيرون...عشقا ازتو چشماش ميخوندم اما بازم ازم دوري ميكرد..بچه ها ميگن واسه تو بهتر ازاونم هست...نميتونم فراموشش كنم..موندم چيكار كنم..؟؟
سلام من یه پسر 22ساله هستم که حدود 6 سال پیش با یه دختری تو فامیل آشنا شدم ودوستیمون واقعا پاک وخالصانه بود وخداییش من فقط به اون فکر میکردم وهیچوقت باکسی دوست نشدم اما اون1سال پیش که ازش خواستگاری کردم گفت من تورو خیلی دوس دارم وحاضرم تا آخرش باهات باشم اما من تلفنی با4نفر دیگه دوست بودم! منم خیلی دوستش دارم ولی دلم چرک شده ونمیدونم چیکار کنم
اگه اول عاشق خدابشی بقییه عشقا منطی میشه.
بنده با این نظرات فهمیدم عشق تعطیله دوست داشتن همش کشکه دوستی دختر پسراه هم که به جایی نمیرسه یا جدا میشن یا از هم بدشون میاد و زده میشن اون خانوم هم که خواستگارشون ماهی میلیون حقوقشه و خونه نداره رو میگه خیلی خیلی معمولیه؟میخوام بهت بگم بابای خودت وقتی ازدواج کرد به جز بک عدد تمبون چیز دیگه ای هم داشت ؟؟؟؟همه پر توقع شدن و دنبال یک شوهری میگردن که از بین هر 100 تا مرد میشه 2 تاشو دید حالا شماها دنبال شوهر خوشکل خوشتیپ پولدار باسواد اجتماعی خانواده دار خونه دار بنز دار ویلا دار وووووو..من خودم اگه همه اینا رو داشتم عمرا زن نمیگرفتم واسه چی با این همه دک و پز بیام پایبند کسی بشم که میدونم صد در صدددددد واسه اینکه ازش سرم اومده طرفم
سلام به همه دوستان
مهدی هستم ۲۹ ساله، لیسانس مدیریت دولتی
حدود یک سال پیش با دختری ۲۴ ساله تو کلاس های باشگاه خبرنگاران آشنا شدم، توش مونده بودم با این که تو دستش حلقه داشت خیلی بهم توجه میکرد و زیاد دورم می پلکید، دیگران هم متوجه این موضوع شده بودند، گذشت و کلاس ها تموم شد، از طریق واتس آپ و گروه باهاش در ارتباط بودم گفت به خاطر این که مردم چشمشون به ظاهرشونه حلقه تو دستش میکنه و دختر زیبا با چشمونی سبز بود، ولی از موقعی که گفتم دوستش دارم رفتارش عوض شد منو بلاک کرد، بعد دو ماه فهمیدم عقد کرده، الان همه اش خودم رو سرزنش میکنم، دار دیوونه میشم، همه اش با خودم میگم خیلی جاهها اشتباه کردم، یا رفتارم و صحبتم درست نبوده، لج و لجبازی پیش اومده، نمی دونم چی شد
من 24 سالمه مدرک کارشناسی بهداشت دارم يه خواستگار برام اومده همه شرایطش اکیه ولی من ظاهرشو دوس ندارم نمیدونم چیکار کنم.
سایت خوبی دارید امیدواریم که موفق باشید
بیخیال ازدواج خودراضایی کنید بره پی کارش
چجوری میشه طرفو کامل شناخت ؟نمیشه اصلا