رفتارشناسی مربیان لیگ، از قلعه نویی تا دایی
نه دانسته های فنی، نه ورتیکال آنالایزها و نه حتی هوش تصمیم گیری در لحظه، هیچکدام برای ساختن یک مربی خوب کافی نیستند. این شغل دشوار اما ایده آل، علاوه بر تاکتیک، به شهامت و اتوریته نیز نیاز دارد.
همشهری تماشاگر - مجتبی هاشمی: نه دانسته های فنی، نه ورتیکال آنالایزها و نه حتی هوش تصمیم گیری در لحظه، هیچکدام برای ساختن یک مربی خوب کافی نیستند. این شغل دشوار اما ایده آل، علاوه بر تاکتیک، به شهامت و اتوریته نیز نیاز دارد.
در سال های نسبتا دور فوتبال ایران، بیشتر مربی ها حداقل از فاکتورهای دوم بهره می برده اند اما این اواخر دیگر هیچ کدام از این فاکتورها در دستور کار آنها قرار ندارد. هر سال در تعداد زیادی از بازی های لیگ برتر، بازیکنان مختلف به تعویض شان اعتراض می کنند و به طور معمول مربی ها ترجیح می دهند یا واقعا صحنه را نبینند یا خودشان را به ندیدن بزنند تا مسابقه بدون قدرت گرفتن حاشیه ای جدید تمام شود.
طبیعی است که وقتی نتیجه با اختلافی بسیار زیاد تبدیل به اساسی ترین رکن فوتبال در یک کشور می شود، برخورد با ستاره ها نیز به همان اندازه نرم می شود.
در این گزارش به مرور رفتار تعدادی از مربیان سرشناس وطنی در مواجهه با پدیده اعتراض بازیکنان به تعویض پرداخته ایم.
رولند کخ
سرمربی آلمانی آبی های تهران، دوران نه چندان طولانی اما پرمخاطره ای را در این تیم سپری کرد. به سبک و سیاق بسیاری از مربیان خارجی دیگر وارد شده به فوتبال ایران، او نیز خیلی زودبا پدیده اعتراض بازیکنان سرشناس به تعویض شدن مواجه شد اما واکنش او به این اتفاق کاملا متفاوت بود.
در شرایطی که تقریبا همه سرمربی های تیم های مطرح دنیا، اعتراض بازیکن به تعویض را امری مذموم و ناراحت کننده می دانند، این مربی معتقد بود که ناراحتی بازیکن از تعویض شدن اتفاق خوشایندی است چرا که نشان از اشتیاق او برای ماندن در زمین و کمک کردن به تیم دارد.
استقلال کخ، تیم بسیار پرستاره ای بود. آنها پرویز برومند و هادی طباطبایی را درون دروازه داشتند؛ گلرهایی که هر دو علاقه داشتند در هر مسابقه به عنوان یار فیکس به میدان بروند و نیمکت نشینی، لبخند را از صورت هر دوی آنها می گرفت.
زرینچه، بختیاری زاده، هاشمی نسب و پاشازاده مدافعان مهم این تیم بودند، در خط هافبک نیز فکری، همدانی، مجیدی، نوازی، دین محمدی، اکبری و منصوریان بازی می کردند و خط حمله هم به موسوی، مومن زاده، فاطمی و اکبرپور سپرده شده بود.
آن تیم به واسطه تعداد بالای ستاره هایش خیلی زود به سمت حواشی سوق داده شد. بسیاری از مهره های تیم کخ برای سال ها در استقلال توپ زده بودند و هیچ کدام شان حاضر نبودند حتی در میانه مسابقه، نیمکت نشینی در تیم این مربی را تجربه کنند.
همین موضوع موجب سرریز شدن حواشی در استقلال شد. تیمی که در نیم فصل اول تنها ۳ بار شکست خورده بود، سرانجام در آخرین روز فروردین ۸۲ با شکست برابر برق شیراز به صورت رسمی از کورس قهرمانی جدا شدتا هوادارانش با شدت زیادی به کخ اعتراض کنند و در ورزشگاه تختی شعار «مربی آلمانی نمی خوایم» سر بدهند.
اوضاع استقلال در هفته های بعد از کخ البته به مراتب بدتر شد اما این موضوع چیزی را برای این مربی عوض نکرد. مردی که تجربه جدی سرمربیگری را پیش از حضور در استقلال نداشت و بیشتر به عنوان یک دستیار کار کرده بود و اگر از کاراکتر لازم برای برخورد با اعتراض بازیکنان بهره می برد، بدون تردید تیمش را در رده های بالایی جدول رده بندی تماشا می کرد.
امیر قلعه نویی
موفق ترین سرمربی تاریخ استقلال در رقابت های لیگ برتر، عموما تسلط ویژه ای روی بازیکنان تیمش دارد اما در سال های مختلف حضور او در این باشگاه، بازیکنانی هم بوده اند که از بالا رفتن تابلوی تعویض و نمایش شماره شان در بخش قرمز تابلو رضایت نداشته اند.
همین یک فصل قبل بود که مهاجم شماره ۹ آبی ها، یک لحظه خودش را علی کریمی تصور کرد و تصمیم گرفت با لگد زدن به کلمن کنار زمین، اعتراض اش به تعویض قلعه نویی را علنی کند. در جریان هفته بیست و یکم لیگ سیزدهم، آرش برهانی به صورت فیکس برای استقلال بازی کرد اما در نیمه دوم تعویض شد و همین موضوع عصبانیت بازیکن شماره ۹ آبی ها را در پی داشت.
آرش در تمرین بعدی استقلال غایب بود اما قلعه نویی خیلی زود براساس عادت همیشگی، سیر تا پیاز این ماجرا را به گردن رسانه ها و مطبوعات انداخت و با متهم کردن آنها به حاشیه سازی و شیطنت علیه استقلال، مجوز تمرین برهانی را صادر کرد. واکنش علی فتح الله زاده به این اتفاق نیز در نوع خود جالب بود. او تاکید کرد که خودش به برهانی گفته به کلمن لگد بزند!
امیر دو سال قبل نیز یک تعویض پر حاشیه و پر حرف و حدیث را در رختکن تیم پشت سر گذاشت؛ جایی که در بین دو نیمه بازی سپاهان، این مربی با شکایت از برخوردهای متعدد امیرحسین صادقی با خلعت و اشاره به احتمال اخراج این مدافع، دستور تعویض او را در رختکن صادر کرد؛ اتفاقی که با اعتراض لفظی صادقی روبرو شد و در نهایت کار به جایی رسید که قلعه نویی به اطرافیانش اشاره کرد که صادقی از این پس دیگر رابطه ای با باشگاه استقلال نخواهد داشت.
همانند همه درگیری های لفظی سال های قبل و بعد این دو نفر اما صادقی خیلی زود به جلسه تمرینی استقلال برگشت و بار دیگر رابطه خوبی با قلعه نویی پیدا کرد.
قلعه نویی، به مانند همه سرمربیان این سال های تیم آبی شاهد اعتراض مجتبی جباری به تعویض نیز بوده است. در یکی از دیدارهای استقلال در آسیا جباری با حالتی عصبانی از گوشه دیگری از زمین به عنوان بازیکن تعویض خارج شد اما این حرکت او در نهایت با واکنش خاصی از سوی کادر فنی آبی ها روبرو نشد تا قلعه نویی یک بار دیگر در مظان اتهام بازیکن سالاری قرار بگیرد.
علی پروین
اعتراض به تعویض در حریم سلطان؟ حاشا و کلا! هنوز هم که هنوز است، میان کاریکاتورها یا خاطره های به جا مانده از روزهای طولانی حضور پروین روی نیمکت پرسپولیس، با مسائل فنی غیرپیچیده این تیم شوخی می شود.
پرافتخارترین مربی سرخپوشان در رقابت های باشگاهی ایران، طبعا به لحاظ فنی آورده های زیادی برای این تیم نداشت اما به سبک مربیان انگلیسی، روی همه مسائل باشگاه تسلط پیدا کرده بود و به قول کاراکتر یکی از فیلم های اخیر اکران شده، نعل شدن پشه توی هوا در حوالی باشگاه را هم برای او اس ام اس می کردند!
در پرسپولیس دهه شصت و به ویژه تیم علی پروین، خبری از اعتراض بازیکن ها به تعویض نبود. این موضوع در درجه اول به خود پروین برمی گشت. همه پرسپولیسی ها می دانستند که اعتراض به تعویض های او، به معنای پایان دوران حضورشان در باشگاه است و پروین مربی نیست که با این داستان کنار بیاید.
از طرفی شخصیت پرسپولیسی های آن دهه نیز به خودی خود اجازه این حرکت را به آنها نمی داد. این بازیکنان علاقه زیادی به باشگاه شان داشتند و معمولا حتی روی نیمکت نیز، درست به اندازه درون زمین از به گل رسیدن تیم خوشحالی می کردند.
در آن مقطع زمانی رسیدن به آمارها و افتخارهای فردی نیز اهمیت زیادی در بین بازیکنان ایران نداشت و این موضوع نیز کمک کرده بود تا سرمربی ها اساسا کمتر با پدیده اعتراض به تعویض روبرو شوند و کمتر مجبور شوند به این اتفاق واکنش نشان بدهند.
حمید درخشان
هنوز پایش به جلسه های تمرینی جدی پرسپولیس لیگ چهاردهم باز نشده بود که بازار اعتراض بازیکنان داغ شد. درخشان پیش از آنچه فکرش را بکند خودش را در قامت مردی می بیند که دارد به سمبل بازیکن سالاری در فوتبال ایران تبدیل می شود.
درخشان در اولین دیدار در مقطع جدید هدایت پرسپولیس، در نیمه دوم رضا حقیقی را از زمین بیرون کشید و با چهره در هم رفته و عصبانی این بازیکن مواجه شد. این ماجرا اما در همین سطح باقی ماند و در پایان مسابقه تیترها علاقه زیادی به چهره حقیقی نشان ندادند.
ماجرای درخشان و تعویض ها، یک هفته بعد جالب شد؛ جایی که او علی فاطمی ۲۱ ساله را در دیدار با راه آهن به زمین فرستاد و تنها دقایقی بعد، تصمیم گرفت این بازیکن جوان را بیرون بکشد. درخشان با این تصمیم، زمینه را برای اعتراض فاطمی مهیا کرد تا این بازیکن، جوان ترین مهره معترض به تعویض تاریخ پرسپولیس لقب بگیرد.
سوشا مکانی نیز یکی دیگر از معترضان جدی به حمید درخشان بود و خیلی زود به نیمکت نشین شدن در این تیم واکنش نشان داد. او نه تنها به خاطر این رفتار جریمه نشد، بلکه حتی خیلی زود بار دیگر به عنوان مهره فیکس به ترکیب تیمش بازگشت و البته با چند اشتباه دوباره راهش را به سوی نیمکت بازیافت.
یکی دیگر از معترضان به تعویض شدن توسط درخشان، محمد عباس زاده است، بازیکنی که فقط دومین سال حضورش در سطح اول فوتبال ایران را سپری می کند اما این اجازه را به خودش می دهد که هر بار پس از تعویض با حالتی عصبانی بندهای دور دستش را باز کند.
عباس زاده در دیدار با کارگر بنه گز بوشهر در رقابت های جام حذفی، پس از تعوض به صورت مستقیم به رختکن رفت و البته با توجیه نیاز به استفاده از سرویس بهداشتی، بار دیگر از رختکن به نیمکت تیمش برگشت و در کنار سایرین نشست.
درخشان این هفته ها به صورت مداوم تاکید دارد که هیچ بازیکنی با اعتراض کردن در این تیم نمی تواند به جایگاه فیکس برسد؛ این مربی با رفتارش اما دقیقا در جهت اثبات خلاف این ماجرا گام برمی دارد!
منصور ابراهیم زاده
دوران مربیگری منصور ابراهیم زاده، به شکل واضحی به دو بخش سال های حضور در ذوب آهن و سال های بعد از آن تقسیم می شود. منصور در ذوب در آستانه قهرمانی لیگ برتر قرار داشت اما در نهایت به رده دومی جدول اکتفا کرد؛ اتفاقی که در رقابت های لیگ قهرمانان آسیا نیز برای این مربی و تیمش رخ داد و آنها در نهایت مسابقه فینال را از دست دادند تا به رتبه ای بهتر از دومی دست پیدا نکنند.
شیوه کار ابراهیم زاده در ذوب، تا حدود زیادی بر مبنای بازیکن سالاری قرار داشت. خلعتبری به عنوان کلیدی ترین مهره ذوب، اصلا و ابدا تعویض شدن در این تیم را برنمی تابید. این مهاجم ریزنقش شمالی، یک بار بعد از تعویض شدن به صورت مستقیم به رختکن رفت و پس از تعویض لباس ها، با ماشین شخصی ورزشگاه را ترک کرد.
او البته در این روند معمولا یکی دوتا لگد نیز نثار در و دیوار رختکن می کرد. در طول موفق ترین فصل مربیگری ابراهیم زاده، نمونه مشابه این اتفاق برای چند بازیکن دیگر نیز رخ داد. در نهایت بالاخره از یک جایی ابراهیم زاده تصمیم گرفت به این ماجرا واکنش نشان بدهد.
اعتراض شدید محمد قاضی به تعویض شدنش در یکی از بازی ها، موجب شد این بازیکن در اختیار باشگاه قرار بگیرد و با جریمه های به شدت سنگینی روبرو شود. مطابق انتظار و همانند تقریبا همه حکم های اینچنینی دیگر فوتبال ایران، قاضی که مهره مهمی برای ذوب به شمار می رفت، خیلی زود دوباره در تمرین ها و حتی در ترکیب فیکس ذوب رؤیت شد تا باز هم به ذوبی ها ثابت شود اعتراض به تعویض، عواقب بدی در این تیم نخواهدداشت.
ابراهیم زاده در شروع دوران حضور در پیکان نیز با چنین مشکلی روبرو شد؛ جایی که امیرحسین فشنگچی در همان هفته دوم به شدت به تعویض اش معترض شد و حرف هایی را بر زبان آورد که ابراهیم زاده را مجاب کرد او را در اختیار کمیته انضباطی باشگاه قرار دهد. خرج همه ماجرا اما یک عذرخواهی بود تا امیرحسین باز هم برای پیکان بازی کند و احتمالا باز هم به تعوض شدنش واکنش منفی نشان بدهد و باز با یک عذرخواهی.
افشین قطبی
آنهایی که شناخت نسبتا نزدیکی از افشین قطبی داشتند، می دانستند که این مربی علیرغم همه ژست های مهربان و پروانه ای که پیش روی دوربین ها می گیرد، در مواجهه با بازیکنانش شوخی ندارد و ابدا بی نظمی را از آنها نمی پذیرد.
این موضوع به ویژه در زمان انتشار مجموعه مستند مردان پرسپولیس و به نمایش درآمدن رفتارهای عصبانی قطبی در رختکن تیم آشکار شد. در عین حال، در تیم این مربی جوان چند بازیکن بسیار پرحاشیه وجود داشتند که به هیچ وجه کنار ماندن از ترکیب اصلی این تیم را برنمی تابیدند.
نمونه بارز این بازیکنان، علیرضا نیکبخت واحدی بود. در بین دو نیمه دیدار نیم فصل دوم با شیرین فراز کرمانشاه در ورزشگاه آزادی، افشین قطبی تصمیم به تعویض این بازیکن در رختکن گرفت و با واکنش شدید نیکی مواجه شد.
مهاجم پرسپولیس به سرعت بند کفش ها را باز کرد و سپس لباس پوشید و خودش را به ماشین اش رساند و تلاش کرد از مجموعه آزادی خارج شود. حبیب کاشانی اما به موقع رسید و جلوی رفتن این بازیکن را گرفت تا از بروز یک بحران جدی در تیم جلوگیری کرده باشد.
نیکبخت البته برای مدتی از چشم آقای سرمربی افتاد و در دیدار با سایپا حتی در فهرست ۱۸ نفره تیمش قرار نگرفت. قرمزها بدون بازیکن شماره ۱۰ در آن بازی تا حدودی با مشکل مواجه شدند اما در نهایت به لطف اشتباه گلر حریف موفق شدند همه ۳ امتیاز بازی را از آن خود کنند. نیکبخت نیز از دیدارهای بعد بار دیگر به فهرست ۱۸ نفره برگشت و برای قرمزها بازی کرد. تلطیف روابط نیکبخت معترض و قطبی، در رابطه این مربی با شیث رضایی تکرار نشد و شیث از اواسط نیمه دوم تا پایان فصل قهرمانی سرخپوشان از تیم خارج شد.
افشین یک سال بعد رفتار مشابهی با ابراهیم توره داشت و او را به خاطر بی نظمی برای مدتی به «داگ هاوس» ذهن اش فرستاد. توره بلافاصله بعد از کنار رفتن قطبی، چند نمایش نسبتا خوب در پرسپولیس داشت و تبدیل به یکی از خوب های لیگ هشتم قرمزها شد.
علی دایی
شهریار در همه سال های مربیگری همواره با اتهامات فنی ریز و درشت و غالبا به جایی روبرو بوده اما کمتر کسی در این مدت از توانایی او در اداره تیم ایراد گرفته است. دایی در جلسه های تمرینی رابطه خوبی را با بازیکنان تیمش برقرار می کند و به طور کلی جو تیم های او دوستانه هستند و در این فضا، کمتر امکان اعتراض به تعویض وجود دارد.
در تیم های دایی البته بازیکنانی مثل شیث رضایی نیز بوده اند که کم تعویض شده اند و به تعویض هم اعتراض نکرده اند اما با رها کردن مهاجمان حریف در چندین مسابقه، زمین ساز شکست تیم و زمین خوردن دایی شده اند.
به نظر می رسد در هر دو مقطع حضور در پرسپولیس، دایی برای بازیکنانش روشن کرده بود که دارند در چه تیمی و با چه شرایطی بازی می کنند و به همین خاطر در این تیم خبری از اعتراض به تعویض شدن نبود.
این اواخر البته رابطه دایی و کاپیتان تیمش محمد نوری به شدت سردشده بود و حتی به نظر می رسد نوری در دیدار خانگی این فصل قرمزها با تراکتور، پتانسیل تبدیل شدن به اولین بازیکنی را دارد که در پرسپولیس دایی، علنا به تعویض شدنش اعتراض کرده است.
نوری با حالتی عصبانی از زمین خارج شد و روی نیمکت نشست و در نهایت شاهد شکست تیمش شد. این بازی اما آخرین بازی علی دایی روی نیمکت قرمزها بود و اصلا کار به هفته های بعد نکشید تا واکنش او در مقابل رفتار نوری سنجیده شود.
دایی اول فصل کاپیتانش را با مبلغی سنگین در تیم نگه داشته بود اما ظاهرا از نوع تمرین کردن نوری راضی نبود و تقریبا هیچ وقت او را به مدت ۹۰ دقیقه در زمین مسابقه نگه نمی داشت.
کارلوس کی روش
اینکه یک جایی می گویند مدرنیته را اخلاق سگ آورد (!) یک جورهایی وصف حال سرمربی تیم ملی فوتبال ایران است. او همانند بسیاری دیگر از مربیان هموطنش، در شمار چهره های خوش اخلاق دنیای فوتبال قرار نمی گیرد و همین موضوع نیز موجب رقم خوردن اتفاقات مثبتی در فوتبال ایران شده است.
مهره های تیم ملی ایران که در باشگاه هایشان لای پر قو فوتبال بازی می کنند، به خوبی می دانند که در تیم کی روش، خبری از نگاه های ویژه نیست و هر اعتراض می تواند آخرین اعتراض باشد.
در مدت زمان ۳ ساله حضور کی روش روی نیمکت تیم ملی ایران، تقریبا هیچ بازیکنی به شکل جدی به تعویض شدن یا نیمکت نشین شدن واکنش نشان نداده است. برای مثال در رقابت های جام جهانی، کمتر کسی توقع نیمکت نشینی دنیل داوری را داشت اما این بازیکن به خوبی و با روحیه ای حرفه ای روی نیمکت مشغول روحیه دادن به بازیکن هم پست بود. ماجرایی که برای هاشم بیک زاده نیز در رقابت های جام جهانی رخ داد، در همه این مدت شاید این تنها مهرداد بیت آشور بوده که با چند جمله تعجب اش از حضور ثابت روی نیمکت تیم ملی را رسانه ای کرده و از وعده های عملی نشده کی روش گلایه کرده است.
مهره های تیم ملی به خوبی می دانند که هر اعتراضی به کی روش، موجب می شود آنها برای مدت زیادی از تیم ملی دور بمانند. سی کیو احتمالا ۱۰ برابر فریادی که یک روز بر سر محسن مسلمان زده بود، بر سر بازیکنی که به تعویض اش معترض باشد خواهد زد.
پرویز مظلومی
«تمرینات مظلومی به درد نمی خورد!». این تنها یکی از جملاتی بود که ستاره فانتزی شماره ۸ استقلال در زمان حضور پرویز مظلومی روی نیمکت مربیگری این تیم در اعتراض به این مربی به زبان آورد. گفته می شد مجتبی در جلسه های تمرینی نیز رابطه خوبی با مظلومی ندارد و از هر فرصتی برای کنایه زدن به سرمربی آبی ها استفاده می کند.
جباری یک بار در جریان دیدار خارج از خانه استقلال با الجزیره، به شدت به تعویض اش واکنش نشان داد اما حتی اگر رفتارهای بدتری نیز از او سر می زد، مظلومی از آن دست مربی ها نبود که تصمیم به برخورد کردن با این بازیکن بگیرد. پرویز خان تمایل زیادی برای نشان دادن جذبه اش (!) به هیچ کس نداشت.
لوکا بوناچیچ
در میان همه مربیان خارجی که در فوتبال ایران کار کرده اند، لوکا بوناچیچ بدون تردید یکی از جدی ترین و بداخلاق ترین آنها بود. او حتی در یک مقطع در آستانه حضور روی نیمکت پرسپولیس قرار داشت اما اخلاق بد و عدم تعامل با ستاره ها، تبدیل به بهانه هایی شدند تا یکی از اعضای هیات مدیره باشگاه او را از پرسپولیس دور کند و گزینه خودش را به نیمکت این تیم بچسباند.
طبعا انتظار می رفت در تیم های لوکا هیچ بازیکنی جرأت اعتراض به تعوض را نداشته باشد اما در زمان حضور او در مس کرمان، مصطفی شجاعی تعویض شدن برابر استقلال را نپذیرفت و با پرت کردن کاپشن اش روی پیست تارتان به این موضوع واکنش نشان داد. برای آن که به همه ثابت شود لوکا رفته رفته به سال های آخر مربیگری رسیده و دیگر صلابت ساق را ندارد، همین صحنه کافی بود و البته صحنه حضور دوباره شجاعی در ترکیب ثابت مس در هفته های بعد از آن اتفاق.
محمد مایلی کهن
نیمکت نشین کردن علی دایی در تیم ملی فوتبال ایران، هنوز هم یکی از مهمترین افتخارات محمد مایلی کهن و دوران مربیگری اش به شمار می رود. خیلی ها جرقه سال های طولانی اختلاف بین دایی و مایلی را، مربوط به آخرین دیدار مرحله پیش مقدماتی دور انتخابی جام جهانی ۹۸ می دانند؛ جایی که مایلی تصمیم گرفت در دیدار با سوریه، دایی را به یک بازیکن نیمکت نشین تبدیل کند.
مایلی بدون تردید و به ویژه بعد از مصاحبه های سال های اخیر تبدیل به عجیب ترین چهره در میان همه مربیان فوتبال ایران شده است. از این مربی عجیب، تصمیم عجیب نیمکت نشین کردن دایی در مقدمات جام جهانی چندان بعید نبود.
او البته تصمیم گرفت که در همان دقایق انتهایی نیمه اول، دایی را به زمین بفرستد اما درگیری دایی با دستیار او در کنار زمین، حاشیه های ویژه ای را برای تیم ملی فوتبال ایران ساخت.
فیروز کریمی
در دوران کوتاه سرمربیگری فیروز کریمی در تیم فوتبال استقلال، فرهاد مجیدی هنوز نتوانسته بود به فرم ایده آل سال های آخر دوران فوتبال اش دست پیدا کند. او در جریان یکی از مسابقه ها، پس از تماشای تابلوی تعویض، پیراهن استقلال را از تن خارج کرد و اعتراض نسبتا شدیدی به این تعویض داشت. فیروز که هنوز امیدوار بود در استقلال نتایج خوبی بگیرد، به سرعت با مجیدی برخورد کرد و در بازی بعدی او را کنار گذاشت.
در کنار این موضوع مصاحبه های تند و طنز او نیز از راه رسیدند. یکی از نمونه های مصاحبه های فیروز علیه مجیدی هفته گذشته روی آنتن نود رفت و نمونه جنجالی تر نیز در یکی از روزنامه ها چاپ شد. کریمی در این مصاحبه درباره محرومیت فرهاد مجیدی گفته بود: «فرهاد را اگر سه جلسه هم محروم کنیم عین خیالش نیست اما اسم جریمه مالی را که بیاوریم چهار ستون بدنش می لرزد.
تهدیدش کردیم که اگر در تمرینات بی نظمی کند جریمه اش می کنیم؛ بعد از آن مجیدی دو ساعت زودتر از همه سر تمرین می آید و دو ساعت دیرتر از بقیه می رود تا خدای نکرده جریمه نشود. خلاصه با همین حربه اگر بتوانیم فرهاد را نگه داریم، جام حذفی را می گیریم. او حساسیت ویژه ای به پول دارد!» بدون تردید برای شاگردان فیروز کریمی هیچ تنبیهی بدتر از آن نیست که او تصمیم به مصاحبه کردن علیه این بازیکن بگیرد.
نظر کاربران
پس خود فیروز کریمی هم اعتراف داشت که بدون فرهاد مجیدی نمیتونه جام بگیره.هههههه