مردم به دنبال گوشی وایبر دار در بازار!
این روزها ارتباطات ما با استفاده از انواع ابزارهای جدید، تغییر ظاهری پیدا کرده که این تغییرات در چند مرحله اتفاق افتاده، در این مقاله به آنچه در چند سال قبل گذشت نگاهی میاندازیم و بررسی میکنیم که آیا سبک ارتباطات امروز ما دچار مشکلاتی شده است؟
ارسال بدون واسطه صدا و تصویر با تلفن همراه و با وجود محدودیتهای آن زمانام.ام. اس، حسابی نظرها را جلب میکرد اما فراگیر شدن «نیم باز» و ابزارهای مشابه پس از عرضهٔ بستههای تشویقی اینترنت توسط اپراتورها و بعد هم ورود گوشیهای هوشمند به بازار و عرضه اپلیکیشنهایی مانند «واتساپ» و «وایبر» شدت بیشتری گرفت. روندی که در همه جای دنیا زنگ خطر را برای درآمد اکثر اپراتورهای تلفن همراه به صدا در میآورد.
تماس تلفنی با اینترنت هم که از حدود سال ۱۳۷۹ با سرویسهایی مانند نتتو فون و حتی اعتراض مخابرات در کشور خودمان هم آغاز شده بود، حالا به سمت تلفنهای همراه نقل مکان میکرد. «اسکایپ» هم که با ارایهٔ تماس تصویری، اینبار روی تلفنهای همراه و «فیس تایم» برای آیفون سر و صدای زیادی کرد. خلاصه بعد از کش و قوسها در جهان و حتی فیلتر شدن این سرویسها در بسیاری از کشورها و سپس رفع فیلترها، این ابزار هم جزء جدیدی از کانالهای ارتباطاتی شد.
اما پیام رسانها در ایران چه وضعی داشت؟
با رفع فیلتر «فیسبوک» در کشور ما در حدود سال ۸۷ و عضو شدن بسیاری از مردم در این شبکهٔ جهانی و یکباره قطع شدنش در سال ۸۸، دست بسیاری از کاربرانی که دوستان قدیمی خود را در «فیسبوک» پیدا کرده بودند در پوست گردو ماند و جدا از روشهای ورود غیرقانونی به «فیسبوک» و «توییتر» در سالهای بعد از آن (که موضوع این یادداشت نیست)، ارتباطات نسل جدید، بستر فنی قوی برای اشتراکگذاری محتواهای عمومی و غیر احوالپرسیگونه را میطلبید.
این چنین شد که «وایبر» و «واتساپ» و «ویچت» به صورت بسیار سریعی نهادینه شده و تقریبا تمام نسلها، بلافاصله پس از خرید گوشی هوشمند خود، آن را به این راه ارتباطی مجهز میکردند. به گونهای که عدهای گوشیهای هوشمند را فقط به خاطر همین ابزارها تهیه کرده و میکنند و حتی گفته میشود همچنان عدهای وجود دارند که در بازار گوشی وایبردار از فروشنده طلب میکنند.
این روند که هم اینک سرعت همهگیر شدنش بسیار سریع شده، تقریبا اکثر جامعه از پیر و نوجوان، هنرمند تا پزشک و مذهبی تا غیرمذهبی را هر روز بیشتر فرا میگیرد. این روزها دیگر دیدن روزانه افرادی که به «وایبر» اضافه میشوند به ماجرایی عادی بدل شده است. اما بعد از بسته شدن «وی چت» در سال ۹۲ و بسته نشدن «وایبر» و «واتساپ»، ساخته شدن گروههای دوستان و اقوام هم به ماجرای جدیدی بدل شده است.
تقریبا تمامی افراد عضو این گونه برنامهها، این روزها حداقل عضو ۷ گروه وایبری و یا حتی بیشتر از آن هستند و این پیامرسانها به جای شبکههای اجتماعی رایج در سایر نقاط جهان، بار ارتباطات گروهی را در ایران به دوش میکشند.
اما اولین سوال: آیا پیام رسانها برای این کار ساخته شدند؟
آیا پیامرسانها و گروههای «وایبر» ی برای پست گذاشتن و لایک دادن به پستها، ابزار مناسبی هستند؟ آیا اشتراکگذاری یک عکس در چند گروه در این ابزارها منطقی ست؟ تمام کسانی که از یک شبکهٔ اجتماعی، حتی یک شبکهٔ اجتماعی ایرانی استفاده میکنند به سادگی و به سرعت به این سوال جواب منفی میدهند!
این یعنی پیامرسانها توان ارتباطات گروهی را با وضع موجود ندارند. اما چرا؟
به چند دلیل:
۱- اول اینکه وقتی در یک شبکهٔ اجتماعی مثلا فردی یک عکس را به اشتراک میگذارد، آن عکس معنای یک پست یا یک ارسالک را دارد و این امکان وجود دارد تا نفرات آن عکس را تایید یا تکذیب کنند، لایک کنند و دربارهٔ همان یک پست، نظرشان را درج کنند و حتی به کامنتها و نظرات دوستانشان پاسخ دهند.
امکانی که در یک گروه «وایبر» ی با توجه به درهم تنیده شدن پستها و کامنتها (نمایش پست در کنار مطالبی که دربارهٔ آن پست درج میشود) و حتی لایکهایی کهگاه با برچسب استیکری و شکلک در هم آمیخته میشود و بعد از چند نویسهٔ افراد در گروه، حتی به فراموشی سپرده میشوند.
۲- در یک شبکهٔ اجتماعی پستها به صورت منطم بایگانی میشوند و مخاطبی که مثلا بعد از یک هفته مراجعه میکند، میتواند به طور منظم مطالب را ببیند و نظرش را نیز در ذیل پست درج کند، ضمن اینکه خود شبکهٔ اجتماعی نیز به صاحب پست خبر میدهد که دوست شما، فلان پست شما را پسندید.
۳- هر بار اشتراکگذاری یک فیلم یا عکس در یک شبکهٔ اجتماعی فقط با یک کلیک انجام میشود، از آنجاییکه محتوا در سرور شبکهٔ اجتماعی ثبت شده، نیازی به بارگذاری مجدد ندارد اما در دنیای پیامرسان وایبر مثلا اگر فردی بخواهد یک ویدیو را به ۵ گروه ارسال نماید، باید فایل ویدئویی مد نظرش را پنج بار بارگذاری کند که مطمئنا هم وقتگیر است و هم خستهکننده و هم با توجه به سرعت بالای اینترنت در کشور ما، میتواند وقتگیر باشد.
۴- در «وایبر»، در صورت پاک شدن نرم افزار، اگر اقدام مناسبی برای نگهداشتن فایل پشتیبان (بکاپ) نشده باشد، همه چیز پاک میشود، با تعویض گوشی هم که دیگر قابل تصور نیست که یک کاربر باید چند فایل را از یک گوشی به گوشی دیگر منتقل کند، اما تمام ارتباطات و دوستان و فایلها در شبکهٔ اجتماعی به دلیل سمت سرور بودن محتوا، همیشه و با هر ابزاری، چه رایانهٔ شخصی، چه تلفن همراه، چه رایانهای در یک کافی نت در گوشهٔ دیگر دنیا در دسترس خواهد بود.
۵- اگر در گروههای «وایبر» ی عضو باشید قطعا برای شما پیش آمده که بعد از یک ساعت وقتی نگاهتان به نوار هشدار بالای تلفن میافتد، با صحنهٔ مشابهی مواجه میشوید.
این صحنه جدا از اینکه لزوم چک کردن تکتک پیامها را میطلبد، ضمنا حاوی بسیاری از مکاتبات دو نفره است که معمولا به همه نیز مرتبط نمیشود و تنها چند سلام و علیک و چه کار میکنی!، نصیب خواننده میشود که حتما باید خوانده شود، چون پیامهای مهم برای شما قطعا در لابلای همین سلام و علیکها پنهان شدهاند.
۶- هنگام عضو شدن در یک گروه وایبری که همه اعضا آن یکدیگر را نمیشناسند، شمارهٔ تلفن افراد و حتی عکس آنها به صورت ناخواسته در دسترس دیگر اعضای گروه قرار میگیرد که میتواند حریم خصوصی افراد را نقض کند (زیرا عضو کردن یک فرد در یک گروه در اختیار فرد نیست و سایر افراد شاید بدون اجازهٔ وی او را عضو مینمایند.)
۷- به دلیل نبود ادمین (مدیر گروه) در گروههای وایبری (که اساسا برای ارتباطات گروهی ساخته نشده تا ادمین لازم داشته باشد) در صورتی که افراد بخواهند فردی که اشتباها به گروهی اضافه شده است را حذف کنند، این امکان وجود ندارد، زیرا اساسا این مکان یک گروه است، نه یک فن پیج با افراد محدود.
۸- برای خود بنده از همه مهمتر اینکه: شخصا به یاد دارم، زمانی که «وایبر» را در تلفن خودم و همسرم نصب و راهاندازی کردم، هر دو بسیار شاد بودیم که در طول روز به صورت دائم با یکدیگر و بدون مزاحمتهای دلیور شدن و محدودیت تعداد حروف پیامک، در ارتباط هستیم. به جای تماس تلفنی، در هر لحظهای فقط با ارسال یک برچسب از احوالات یکدیگر مطلع میشدیم و هر مطلبی که از ذهن هر کدام از ما دو نفر میگذشت، فورا آن را درج میکردیم. اما امروز حجم پیامهای گروهی در «وایبر» آنقدر زیاد شده که تقریبا هر چند ساعت یکبار، مجال نگاه کردن به تلفن پیدا میشود و سرک کشیدن به نوتیفیکیشن (هشدار پیام جدید) در «وایبر» تقریبا در ذهن من از ارزش افتاده، چون میدانم به احتمال ۹۹ درصد پیام از گروهها در نوتیفیکیشن انبار شده و این بیاهمیتی در واقع همان ذوقی را که از ارتباط آنلاین و فوری داشتم را به کل به فراموشی سپرده است.
اما چند سوال:
مردم کشور ما، چرا این تاوان را پرداخت مینمایند؟ چرا شبکههای اجتماعی جهانی در ایران نیستند؟ چرا شبکههای اجتماعی مزاحم و مخرب محسوب میشوند، اما گروههای وایبری اینچنین نیستند؟ و یا بر عکس؟ چرا شبکههای اجتماعی داخلی، پر مخاطب نیستند تا دوستان از راهی راحت با یکدیگر در تماس باشند؟ با وجود اینکه بر روی تلفنِ هر نفر تقریبا سه پیامرسان نصب است، چرا افراد همزمان در چند شبکه اجتماعی عضو نمیشوند (مثلا یک ایرانی و یک خارجی یا فقط یک ایرانی)؟ چرا یک شبکهٔ اجتماعی برای همه، پیر یا جوان پیشنهاد نمیگردد تا همگان از آن یک طریق با یکدیگر متصل باشند؟ چرا پیامک و کسب در آمدهای میلیونی پیامک ناشی از ساخت گروهکهای باشگاه مخاطبین، در آمدهای سرشاری را نصیب عدهای میکند؟ چرا هر ارگانی یک شبکهٔ اجتماعی و یک کلوب هواداران برای خودش میسازد و هزینههای سرشاری برای ساخت این وبسایتهای بیفایده انجام میدهند، بدون آنکه بداند در همه جای دنیا این کار به صورت رایگان و فقط با ساخت یک «فن پیج» در «فیسبوک» انجام میشود؟ آیا وقت آن نشده که به ارتباطات نوین سمت و سویی جدی از سوی مسئولین وزارت ارتباطات و یا وزارت ارشاد یا سایر ارگانها داده شود؟
امید که سر باز کردن مشکلات که هر روز باعث سر باز کردن زخم جدیدی میشود، باعث اتخاذ تصمیمهای مناسبتری در سطح مدیریت فنآوری اطلاعات گردد. روزانه وقت بسیاری از هموطنان ما به خاطر مسایلی که مطرح شد اتلاف میگردد که دلیل آن، عدم استفاده از ابزار متناسب برای اشتراکگذاری عکس و متن و سایر محتواها است. قطعا تکرار این مطلب لازم نیست که استفاده از شبکههای اجتماعی جهانی مانند استفاده از چاقوی دو لبه هستند که در کنار مزایای فراوان، معایبی را نیز به همراه دارند. باید دید که چاقو در کل سودمند است یا مضر؟
ارسال نظر