مهمترین چیزی که از مادرت آموختی چه بود؟
داستان این مقاله درباره مادران است و درسهایی که این معلمان همیشگی با گفتار و رفتارشان برای داشتن زندگی بهتر به ما میآموزند.
برترینها - آرمان رمضانی : داستان این مقاله درباره مادران است و درسهایی که این معلمان همیشگی با گفتار و رفتارشان برای داشتن زندگی بهتر به ما میآموزند. همه چیز از آنجا شروع شد که بازفید از تمام دنبال کنندههایش خواست با بقیه در میان بگذارند چه درسی از مادرانشان آموختهاند که در زندگی بسیار به کار آنها آمده است و به قول معروف بعدها که بزرگتر شدند ارزش آن پند را درک کردهاند. مقالهای که خواهید خواند گزیدهایست از پاسخ آدمهای واقعی به این پرسش.
نه گفتن را یاد بگیر
از زمانیکه خیلی کوچک بودم مادرم بارها و بارها به من گوشزد میکرد که باید نه گفتن را یاد بگیرم وگرنه در طول زندگی برای برخی آدمهای سوءاستفادهگر بازیچهای بی ارزش خواهم بود. احساس میکنم هنوز این مهارت را کاملا یاد نگرفتهام، اما حالا یقین دارم که حق با مادرم است. از طرف کاربر _Bbpossum
زندگی عادلانه نیست
به نظر من هر کودکی دست کم یکبار در زندگیاش رو به مادرش خواهد کرد و خواهد گفت:"ولی این اصلا عادلانه نیست. " مادر من در این جور مواقع خیلی سریع پاسخ میداد:"زندگی عادلانه نیست. " وقتی کودک بودم و بخصوص در نوجوانی این پاسخ مادرم من را عصبی میکرد، اما هرچه بزرگتر شدم و تجربه بیشتری کسب کردم بیشتر به ارزش این گفته پی بردم. به نظرم خوب است که همیشه به یاد داشته باشیم که قرار نیست در زندگی همه چیز عادلانه تقسیم شود و هر کس به چیزی که استحقاقش را دارد برسد.از طرف کاربر _Harmonie۳۳۳
تو بسیار بسیار بسیار مهم هستی
مهمترین چیزی که من از مادرم برای همیشه خواهم داشت آنچیزی است که بیش از هر حرف دیگری برای من تکرارش میکرد. او همیشه به من میگفت:"همیشه به یاد داشته باش که تو به شدت مهم هستی و آدمهای زیادی به تو نیاز دارند. هرچیزی که هستی، تکتک بخشهای وجودِ تو زیبا و منحصر بفرد است. "از طرف کاربر _ilope۶۶۵۹
همواره ببخش، اما هرگز فراموش نکن
خوب خاطرم هست که مادرم یک روز این جمله را به من گفت و وقتی خواستم بیشتر توضیح دهد، ادامه داد:" تو همیشه و در هر شرایطی باید در قلبت به دنبال راهی برای بخشیدنِ دیگران باشی (در آن زمان توسط برخی از همکلاسیهایم در مدرسه مورد آزار قرار میگرفتم)، اما از یاد نبر این بخشش هرگز به معنی فراموش کردن اتفاقاتِ بد نیست و باید آنها را به یاد داشته باشی از آنها درس بگیری. آن روز مادرم به من یاد داد بهتر است دختری که در مدرسه آزارم میدهد را ببخشم و در عین حال فراموش نکنم وقتی مورد آزار قرار میگرفتم چه احساسی داشتم و همین موضوع باعث شد هیچوقت کسی را آزار ندهم. حالا سالها از آن روز میگذرد و من هنوز این جمله را با خود تکرار میکنم: ببخش، اما فراموش نکن.از طرف کاربر _ibeth
همیشه یک قدم از اتفاقاتِ پیرامونت فاصله بگیر و تلاش کن تصویر بزرگتر را ببینی
البته من از مادرم درسهای فراوانی آموختهام، اما یادم میآید هنگامی که در کودکی مشغول یادگیری پیانو بودم، هرگاه به بنبست میخوردم، مادرم از من میخواست برای ۱۰ دقیقه یا بیشتر از اتاق خارج شوم و سپس برگردم و امتحان کنم. البته این پند برای یادگیری بهتر نواختن پیانو بسیار به کارم آمد، اما معنی اصلی این پند مادرم را در بزرگسالی دریافتم. مدتهاست که هرگاه در اتفاقات یا شرایط بد و پر اضطراب راهی به فکرم نمیرسد فقط برای چند دقیقه خودم را از آن شرایط جدا میکنم و سعی میکنم تصویر بزرگتر را ببینم. معمولا خیلی زود به این نتیجه میرسم که دنیا به آخر نرسیده است و برای شرایط من هم راهحلی وجود دارد.از طرف کاربر _jessiew۴de۹f۳۷۸۰
تو مسئول خوشبختی دیگران نیستی
اولین بار که این حرف را از مادرم شنیدم زمانی بود که پدرم ما را ترک کرده بود و من به عنوان یک نوجوان بابت این جدایی خودم را ملامت میکردم. هنوز با اینکه سالها از آن روز میگذرد گاهی به این حرف فکر میکنم هربار بیشتر به نظرم درست میآید. البته منظور مادرم این نبود که نباید برای خوشحالی دیگران تلاش کنیم بلکه باید آگاه باشیم هر انسانی محدودیتهای خودش را دارد و در نهایت فقط و فقط مسئول خوشبختی خودش است. اگر قصد داشته باشید همه آدمهای دورتان را خشنود کنید در واقع برای یک کار غیرممکن زندگیتان را به هدر خواهید داد.از طرف کاربر _c۴۳a۲۳d۹d۵
با کسی ازدواج کن که از حرف زدن با او لذت ببری
مادرم ۳۱ سال با پدرم زندگی کرد و همیشه درباره رابطه، این پند را به من میداد و میگفت اگر نمیتوانی چند دقیقه صحبت با کسی را تحمل کنی چطور میتوانی یک عمر تحملش کنی. من و دوستانم همیشه این پند مادرم را در زمان آشنایی مد نظر داشتیم و هرچند که شاید بدیهی به نظر میآید، اما به من کمک زیادی کرد.از طرف کاربر _joannas۴۷۱۱۸ffe۶
مادرم به من چگونه مادر بودن را آموخت
البته حتما مانند بقیه من هم درسهای فراوانی از مادرم آموختم و بیشتر این درسها در بزرگسالی معنی بیشتری پیدا کردند. من دقیقا ۱۰ ماه بعد از فوت مادرم، دخترم را به دنیا آوردم واز لحظه تولدش تا امروز بارها در شرایط متفاوت از خودم میپرسم آیا مادر خوبی هستم؟ در چنین شرایطی فقط و فقط یک راه حل دارم و آن اینست که از خودم بپرسم اگر مادرم اینجا بود چه میکرد؟ تا به امروز همیشه این راه جواب داده است و چگونه مادر بودن بزرگترین درس مادرم برای من است.از طرف کاربر _amyw۴۰۶۰۲۹۴۶۵
شما چه درسی از مادرتان آموختید؟
به روال تمام مقالههای در این سبک، بر عهده شما مخاطبان برترینهاست که این مقاله را کامل کنید. شما مخاطبان برترینها بزرگترین و با ارزشترین درسی که از مادرتان آموختید چه بوده است؟ پاسخ این پرسش را حتما با ما در میان بگذارید و فراموش نکنید ما در برترینها منتظر خواندن نظراتتان هستیم.
نظر کاربران
مادر من ارتباط خاصی با خدا دارد
من از او اموختم درتمام مسایل وسختیها از خدا کمک بخواهم ومطمئ باشم او کمکم خواهد کرد.
پاسخ ها
مهربون بودن،حفظ حجاب،پایبندی به اعتقادات و فرائض دینی واجب
خدا رحمت کنه مادر شهیدم رو هیچوقت غیبت نمیکرد
ولله مادر من همه ی زندگی و عمر و جوونی و خوشیش رو گذاشت پای 6 تا بچه اش.. هیچی از زندگی نفهمید همیشه تا همین 60 سالگی درحال فداکاری و عشق و محبت هست.. و این اصلا خوب نیست هنوز که هنوزه ازش انتظار دارن. و باید تمام و کمال درخدمت بچه و عروس و داماد و نوه باشه.. بزرگترین درسی که ازش یاد گرفتم خودم هم مهم هستم ..هرچند به وظیفه مادریم به نحو احسنت عمل کنم ولی کشتن روح و روان خودم نه.
مادر من با رفتارش به من آموخت که کوتاه بیام ، جواب ندم ، ندیده بگیرم ، از حقم بگذرم ، و خلاصه حق با دیگرانه . الان ۵۴ سال سن دارم و یکعمر حقم پایمال شد و عمرم هدر رفت .
مادرم بعدازازدواجم همیشه میگفت مواظب سلامتی ات باش چون بعدازبیماری ات کسی بخاطرزیادکارکردن ازتونشکرنمیکند
فقط از خدا کمک بخواهوچشم امیدت بخدا باشد وبس کمک دیگران منت است ولی داده خدا بد ون منت وافتخار تا ابد
مراقب سلامتی جسمی و روحی خودت باش
به حرفهای ربط و بی ربط اطرافیان توجهی نکن
درباره خوشی هاو ناخوشی های زندگیت تا جایی که
می توانی با کسی صحبت نکن
حجاب
پاسخ ها
درود بر مادر مسلمانت. خیر دنیا و آخرت نصیبش شود
احسنت بر مادر با حجاب و عفیفت که پاکدامنی رو به تو آموخت
صبر، امید، گذشت، مهربونی
پاسخ ها
من چهارماهم بودکه پدرومادرموازدست دادم خیلی سخته نداشتن پدرومادر امادرعوضش پدرومادرمادرم ودایی اسماعیلم منوبه بهترین نحوبزرگ کردن روحشون باتمام امامانم محشورباشه خیلی زحمت منو کشیدن روح پدرومادرم هم درآرامش باشه
مادرم همیشه میگه، «تا لب گور همه چیز به آدم نزدیکه، پس از کسی عیب جویی نکن و اگر چیزی رو دیدی که نادرست به نظرت اومد،فقط بگو پناه بر خدا. چونکه ممکنه هر لحظه تو هم به اون دچار بشی.»
پاسخ ها
احسنت
خدا مادرتون را براتون حفظ کنه
چه مادر فهمیده و با شعوری داری خدا برات حفظش کنه درست عکس اخلاق ایرانیا تربیتت کرده ایرانی جماعت یه عیبی ببینه کاش همون و بگه چند تا میذاره روش یک کلاغ چهل کلاغ میکنه آبروی طرف و می بره خودشم پیغمبر میدونه
مادرم به من صبوری و روی خوش و افزایش معنویات در زندگی و محبت کردن و ساده نبودن و خوش بین بودن آموخت.
مادرم همیشه بهم میگه در درجه اول به فکر خودت و منافعت باش بعدا اگه فرصت شد به بقیه هم فکر کن .
پاسخ ها
همیشه هم خوب نیست به حرف پدر و مادر گوش بدیم
عجب
مطمئنم آدم موفقی هستی البته در این دنیا فقط
برا همینه که وضع جامعه ما اینه
والا ما دهه شصتی هیچی یاد نگرفتیم...ن از پدرمون ن از مادرمون...فقط کتک خوردن یادمونه...
پاسخ ها
موافقم فقط خشونت
کاملا درسته فقط خشونت داشتن
پدر بیشتر . خخخخ
نقش ویژه ی معلمان عزیز دهه شصت که انواع و اقسام ادوات و الات شکنجه جسمی رو بهمراه داشتن و حتی شکنجه روحی یا سفید هم تسلط داشتن.
مادرم خشن نبودن در عوض بخاطر بمبارون عراق بیشتر اوقات نگران و بیرون مدرسه انتظار میکشید با تعطیلی منو از ترس بمبارون تا خونه ببره.
چرا تعمیم میدی به کل دهه شصتی ها ؟ این همه پدر و مادر ماه که خشونت و کتک نداشتند پس چی ؟تجربه شخصی تون را عمومی نکنید
والا
من الان سی و پنج سالم از خاطرات دوران ۴-۵ سالگی یادمه مادرم تو دهنم فلفل قرمز ریخت که دروغ نگم ( جریانش یادم نیست فک کنم یک خرابکاری کرده بودم گردن نمی گرفتم) ولی اون روز اون سوختن اون زجه هام هنوز یادم هست سعی کردم تو زندگیم آدم صادقی باشم
پاسخ ها
این ففل قرمز تجربه خیلی از دهه شصتی ها و بعضی از دهه هفتادی هاست
آخی چه خاطره بدی
همه مادرهای بیولوژیک خوب نیستن بعضی نامادریها از مادرها بهترن
والا مادر من که بزور شوهرم داد بعدشم هر بلایی شوهرم سرم آورد گفت تو فقط ساکت باش حق بااونه... به مرور یاد گرفتم که حرف شنوی از مادرم رو کمترش کنم و خودم تصمیم بگیرم و حالا زندگیم بهتره چون میتونم حقم رو بگیرم
من که از مامانم هیچی یاد نگرفتم
پاسخ ها
من اونقدر که پدرم مادری کردبرام مادرم برایم مادری نکرد
بی معرفتی زیاد
محبت و از خود گذشتگي ، كه متاسفانه الان اشتباه است.
من از مادرم صبوري را ياد گرفتم كه در تمام روزهاي سخت زندگي صبور باشم
فداکاری عاطفه مهربانی
۹۰درصد مادران ایرانی این رو یاد دادن
پاسخ ها
لطفاً فقط راجع به خودت حرف بزن
این آمار رو از کجا آوردی؟
چرا انقد منفی دادن؟ینی واقعا مادراتون مهربون نیستن؟.اگه واقعن اینطوره امیدوارم طعم مهر و محبت و مهربونی رو عمیقا بچشین و درک کنین حالا یا ازمادر یا همسرتون.
چقدر کامنتا ترسناکن
ترسیدم
بی کینه بودن
ولله ما که از روزی که خدمون را شناختیم کوپن بدست تو صف روغن و چایی و سیگار و ... بودم تنها جمله ای هم که یادم هست # زود برو تو صف که تموم نشه # خخخخخخخ
مهربانی و از خودگذشتگی
مادرم میگفت مهمان حبیب خداست و اگه ازت راضی باشه با خودش برکت میاره و ما بجه ها از رو سادگی و شوخی میگقتیم اگه مثلا شیطان مهمان ما شد چی؟ میگقت شیطان هم شما را از یاد نمیبره و اگه روزی سروکارتون بهش بیفته هواتون داره!!!!!
مادرم به من آموخت که همیشه و در همه حال هرکس که به در خانه ات واسه کمک خواستن امد نا امید بر نگردان حتی اگر چیزی نداری که به او کمک کنی تعارفش کن به داخل خانه بیاد و با یک چای از او پذیرایی کن .
که خدا به بنده ای رحم میکنه که رحم داشته باشه
من از مادرم تحمل کردن رو یاد گرفتم.سالها پدرم رو تحمل کرد.سختی زندگی رو تحمل کرد.نداری رو تحمل کرد.ومن یاد گرفتم تحمل کنم سختی زندگیم رو و باهاش مبارزه کنم
پاسخ ها
تو میتونی سختی ها رو تغییر بدی، هیچ وقت تحمل نکن... تحمل باعث له شدن و شکستن آدما میشه.... :)
دقیقا ...=)
من از مادرم یاد گرفتم که نجابت برای زن خیلی باارزشه
مامانم تحمل کرد ، اما من یادگرفتم اینجوری نباشم ...
حرف نزده را همیشه میشه زد
ولی آبی ک ریخت زمین نمیشه جم کرد
صب کن بابات بیاد
پاسخ ها
خخخخخخ
آره
چ جالب پس مادر شما هم کتک نمیزنه فق تهدید
بعدشم ک بابا میومد خودشو مشغول میکرد یعنی یادش رفته چی گفته
اوخی عزیزم
من از مادرم صبر وتحمل زیاد وپذیرش ظلم وستم راآموختم چون یک عمر دربرابر کتک وظلم وستمهای پدرم سوخت وساخت آخرشم با سرطان فوت کرد الانم من در وضعیت مادرم زندگی میکنم
پاسخ ها
دلم به حال خودمون میسوزه بختمون از بچگی سیاه بوده
از مامانم جمله ای رو یادم نمیاد
ولی خودم دو تا چیز دارم که اگه روزی بچه دار شدم حتما بهش میگم
"به من چه" "به تو چه"
شاید جملات ساده ای باشن ولی به من خیلی کمک کردن که دخالت های بیجا نکنم و جایی که بهم مربوط نیست حرفی نزنم
مهمترین چیزی که من از مادرم آموختم احساس مسئولیت بود، بی توجه به قوانین ناامید کننده هرگز نگفت چون بچه در قانون این کشور مال پدره پس من خودمو میکشم کنار و هیچی خرجش نمیکنم، مسئولیت تربیت و مدرسه ما هم منحصرا با مادر بود.
پاسخ ها
لایک
مادر نازنین من خیلی در تربیت اهل حرف زدن نبود و به ما بچه های بزرگتر می گفت به بچه های کوچکتر خانه زیاد امر و نهی نکنیم چون پررو و گستاخ می شوند و خودش همیشه با نگاه کردن حرفش را می فهموند ...البته ما هم دانا بودیم که معنای اون نگاهها را می فهمیدیم و رعایت می کردیم ....ولی عوضش پدرم ای ماشاءالله حرف می زد و نصیحت می کرد طوری که من پا به فرار میذاشتم
من از مادرم گشاده رویی ، و دستگیری یاد گرفتم مادرم در عین حالی که بسیار بخشنده است خیلی هم قناعت پیشه است .
ممنون بسیار مفید و عالی بود برای منی که الان مادر هستم و باید خیلی چیز ها به بچه های خودم یاد بدم چون اصلاً دلم نمیخواد مثل مادر خودم باشم
من هیچی چیزی که مفید باشه از مادر خودم یاد نگرفتم فقط یاد گرفتم مثل اون نباشم همه تلاشم رو می کنم و از خدا هم کمک میخوام که بعد ها بچه ام حسی رو که من به مادر دارم به من نداشته باشه
مادر من به من آموخت به حق خودم قانع باشم و دزدی نکنم
صبر و انسانيت
ایثار و مهربونی.البته ایثار بیش ازحد هم به خود آدم آسیب میزنه
من وقتی کوچک بودم مادرم با دندانهایش مرتب پدرم در میاورد،شاید گرگ این کار را نمی کرد ، بعدها بعلت از دست دادن دندانها تغییر عقیده دادند و با گزنه از ما پذیرای می کردند و وقتی هم که بزرگتر شدیم دیگر نتوانست از آن دو سلاح قبلی استفاده کند روش تفرقه و ایجاد درگیری بین کل خانواده خصوصا خواهرها،برادرها را به شکل مطلوب انجام و آموزش می داد و الان که هشتاد،یک سال سن دارند کماکان این روش آخر را ادامه می دهند، و از درگیری فرزندان بسیار لذت می برند،
پاسخ ها
خودت چطور بودی؟
چقدر غم انگیز، لطفا از این مادر سمی دوری کنید که البته بهتر بود زودتر دور میشدید
مادرم به من صبوری رو آموخت، صبری که حضرت ایوب هم تحملش نمیکنه...
خویشتن داری و سنگینی در رفتار
من همه چیز را از مادرم یادگرفتم و الگوی خودم قراردادمش
اعتماد به نفس پایین و عدم استقلال چیزایی که متاسفانه به ما هم رسید، تربیت اشتباه زنان و وابسته بار آوردنشون تا نسلها گریبانگیر همه دختران میشه
من از مادرم آموختم ک آگاهی و علم و بیان حق مطلب رو بجای آوردن تنهایی میاره. و مدارا با افراد بهترین روش تعامل هستش. هر آتچه ارزشهای انسانی رو شامل میشه و من هم باور دارم از مادرم دارم. گذشت و چشم پوشی از اشتباه و خطا هم مهمترین ویژگی شخصیت مادرم هستش.
خداوند نعمت مادر رو از هیچ فرزندی دریغ نکنه. سلامتی و شادکامی تمامی مادران سرزمینم آرزوی قلبی م .
مادر من از اول زندگیش فقط تو فلاکت و بدبختی بود. اصلاً فرصت نمی کرد بخواد به من فکر کنه. زندگی ما همراه فامیل تو خانواده ی پر جمعیت بود. زیر دست و پا بزرگ شدیم و مادرم هم مجبور بود بد اخلاقی و بی خیالی بابام رو تحمل کنه و هر روز جنگ و دعوا. هیچ وقت نمی بخشم شون. اگه یه روزی پدر بشم سعی میکنم هیچوقت مثل پدر و مادرم رفتار نکنم. لااقل فرزندم به من حس خوبی داشته باشه.
پاسخ ها
آفرین؛ پدر خوبی باش
مهربانی، رازداری ، امانت داری، صله رحم، ایمان بخدا
مادرم همیشه میگه رازهایی که مردم بهت میگند، اعتماد کردند و امانت پیش تو هستند. پس امانتدار خوبی باش.
قدر روزهای عمرتون رو هم بدونید که مثل برق و باد میگذره...
با آرزوی عمر با عزت و طولانی برای همه مادران زمینی ، روح همه مادران آسمانی هم شاد ان شا الله
یه مادر سمی داشتم که خدا نصیب گرگ بیابون نکنه
رفتار مادرم یادم داد که اولویت زندگیم خودم باشم. درس خودخواهی گرفتم!
مادر من ادم صبور و از خود گذشته و ساکت و مهربانی است اما این خصوصیات هم از حد بگذره خوب نیست در واقع نه به حق خودت میرسی نه میتونی از حق بچه هات دفاع کنی پس من یاد گرفتم تعادل داشته باشم.
پاسخ ها
دقیقا حرفتون درسته
حلال و حرام و انسانیت رو یاد گرفتم از مادرم
مادرم ای وای مادرم...
همیشه کار مردم رو اگه میتونم راه بندازم
من از مادرم یاد گرفتم که من موجود مهمی نیستم و بمیرم بهتر از زنده بودنم هست و کلا دخترها مهم نیستن و پسرها مهم هستن
پاسخ ها
طفلی
دراینصورت توباید معلم مادرت میشدی وبهش انسانیت رو میآموختی
من بالعکسش رو یاد گرفتم اینکه بچه هام راحت با من در دو دل کنن دایم دامادم رو آذیت نکنم وقتی ببینم دخترم داره راحت زندگی میکنه کمکش کنم از پاش نگیرم . بچه هام رو با یه چشم ببینم . عروس و داماد رو اینقدر اذیت نکنم . حساس نباشم بداخلاق نباشم .خسیس نباشم اینقدر با بچه ها حساب کتاب نکنم اینقدر بچه ها طبق مقررات نیان خونم هرموقع دلتنگ بودن بیان. حرف دل بچه ها رو اینور و انور نگم. بچه هام رو تو جمع خراب نکنم و خیلی چیزای دیگه
مامانم بهم روراستی و صداقت رو یاد داد همیشه وقتی از کسی پیشش گله میکردم میگفت به خودشم گفتی؟
من از مادرم مهر محبت از خودگذشتگی وفاداری به همسر وخانواده وکلی چیزای خوب یاد گرفتم ودست بوسش هستم
فقط تنها چیزی که ناراحتم میکنه از دوست داشتن ومراقبت زیاد منو ترسو بار آورد که شجاعت یه ریسک کوچک رو هم ندارم
خودم هم دو تا دختر دارم وخدارو شکر سعی کردم قوی ونترس وبا اعتماد به نفس بار بیان
مامانم عشق به مطالعه رو بهم داد و بهم یاد داد با آدم احمق بحث نکنم
مامان من بهم صب رو یاد داد و اینکه همیشه حامی خانوادت باشی. از اول عمر بدون پدر ما رو بزرگ کرد چون همش جنگ بود و این اواخر هم پدرم مریض شد و سرطان گرفت تا لحظات آخر کنار پدرم بود.
هیچی ازش یاد نگرفتم چون از نظر اون خانواده یعنی فقط خواهر وبرادش الان هم که 80 سالشه همونه،فرقی نکرده!!!